🔴 دعای شب سی ام ماه مبارک رمضان
🔵 در کتاب مفاتیح الجنان این دعا برای شب سی ام ماه رمضان آمده است:
🌕 الْحَمْدُ لِلّٰهِ لَاشَرِيكَ لَهُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ كَما يَنْبَغِى لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَعِزِّ جَلالِهِ وَكَما هُوَ أَهْلُهُ، يَا قُدُّوسُ يَا نُورُ، يَا نُورَ الْقُدْسِ، يَا سُبُّوحُ، يَا مُنْتَهَى التَّسْبِيحِ، يَا رَحْمانُ، يَا فاعِلَ الرَّحْمَةِ، يَا اللّٰهُ، يَا عَلِيمُ، يَا كَبِيرُ، يَا اللّٰهُ، يَا لَطِيفُ، يَا جَلِيلُ، يَا اللّٰهُ، يَا سَمِيعُ، يَا بَصِيرُ، يَا اللّٰهُ يَا اللّٰهُ يَا اللّٰهُ، لَكَ الْأَسْماءُ الْحُسْنىٰ، وَالْأَمْثالُ الْعُلْيا، وَالْكِبْرِياءُ وَالْآلاءُ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، وَأَنْ تَجْعَلَ اسْمِى فِى هٰذِهِ اللَّيْلَةِ فِى السُّعَداءِ، وَرُوحِى مَعَ الشُّهَداءِ، وَ إِحْسانِى فِى عِلِّيِّينَ، وَإِساءَتِى مَغْفُورَةً، وَأَنْ تَهَبَ لِى يَقِيناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبِى، وَإِيماناً يُذْهِبُ الشَّكَّ عَنِّى، وَتُرْضِيَنِى بِمَا قَسَمْتَ لِى، وَآتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِى الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النَّارِ الْحَرِيقِ، وَارْزُقْنِى فِيها ذِكْرَكَ وَشُكْرَكَ، وَالرَّغْبَةَ إِلَيْكَ وَالْإِنابَةَ وَالتَّوْبَةَ وَالتَّوْفِيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ.
#رمضان_مهدوی
🆔 eitaa.com/emame_zaman
🔴 دعا در شب آخر ماه رمضان برای آمرزش گناهان و توفیق توبه
🔵 سیّد ابن طاووس از امام صادق علیهالسّلام روایت کرده که هرکس در شب آخر ماه رمضان، آن ماه شریف را وداع گفته و بگوید:
🌕 اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِی لِشَهْرِ رَمَضَانَ وَ أَعُوذُ بِكَ أَنْ یَطْلُعَ فَجْرُ هَذِهِ اللَّیْلَةِ إِلا وَ قَدْ غَفَرْتَ لِی
🔺 خدایا این ماه را آخرین بار روزهام در ماه رمضان قرار مده، و به تو پناه میآورم از اینکه سپیده این شب سر زند، مگر اینکه مرا آمرزیده باشى.
🔹 پیش از آنکه سپیده بر آید، حق تعالى او را بیامرزد، و توبه و بازگشت نصیب وى کند.
📚 مفاتیح الجنان اعمال شب آخر ماه رمضان
#رمضان_مهدوی
#شب_جمعه
🆔 eitaa.com/emame_zaman
❇️✳️ اذکـــار و اعـــمـــال ✳️❇️
🌷نماز هر یک از شبهای ماه مبارک 🌷
🌸نماز شب سی ام:
🌱 دوازده ركعت
در هر ركعت حمد و
بيست مرتبه توحيد
بعد از نماز صدبار صلوات
#اعمال
#رمضان
#نماز
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد🌹
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😊👌سفره افطاری محله در کوچه های باصفای یزد
کجای دنیا چنین صفا و صمیمیتی بین مردم هست؟
☺️این صحنه های ناب و زیبا به برکت فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی ما خلق می شوند.
#ماه_رمضان
https://eitaa.com/hadi_soleymani313
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_چهل_ویکم
اما مربيان خواهر، كار اردو را پيگيري ميكنند، فقط برنامه تغذيه و توزيع غذا با شماست. در ضمن از سربازها استفاده نكن.
من سه وعده در روز با ماشين حامل غذا به محل اردو ميرفتم و غذا را ميكشيدم و روي ميز ميچيدم و با هيچكس حرفي نميزدم.
شب اول، يكي از دختراني كه در اردو بود، ديرتر از بقيه آمد و وقتي احساس كرد كه اطرافش خلوت است، خيلي گرم شروع به سلام و احوال پرسي كرد. من سرم پايين بود و فقط جواب سلام را دادم.
روز بعد دوباره با خنده و عشوه به سراغ من آمد و قبل از اينكه با ظروف غذا از محوطه اردوگاه خارج شوم، مطلب ديگري گفت و
خنديد و حرف هايي زد که... من هيچ عكس العملي نشان ندادم.
خالصه هربار كه به اين اردوگاه مي آمدم، با برخورد شيطاني اين دختر جوان روبرو بودم. اما خدا توفيق داد که واکنشي نشان ندادم.
در بررسي اعمال، وقتي به اين اردو رسيديم، جوان پشت ميز به من گفت: اگر در مكر و حيله آن زن گرفتار ميشدي، به جز آبرو، كار
و حتي خانواده ات را از دست ميدادي! برخي گناهان، اثر نامطلوب اينگونه در زندگي روزمره دارد.
يكي از دوستان همكارم، فرزند شهيد بود. خيلي با هم رفيق بوديم و شوخي ميكرديم. يكبار دوست ديگر ما، به شوخي به من گفت: تو
بايد بروي با مادر فالني ازدواج كني تا با هم فاميل شويد. اگه ازدواج كنيد فلاني هم پسرت ميشود! از آن روز به بعد، سر شوخي ما باز
شد. اين رفيق را پسرم صدا ميكردم و... هر زمان به منزل دوستم ميرفتيم و مادر اين بنده خدا را ميديديم، ناخودآگاه ميخنديديم.
در آن وادي وانفسا، پدر همين رفيق من در مقابلم قرار گرفت.
همان شهيدي كه ما در مورد همسرش شوخي ميكرديم.
ايشان با ناراحتي گفت: چه حقي داشتيد در مورد يك زن نامحرم و يك انسان اينطور شوخي كنيد؟
ادامه دارد ...
@hadi_soleymani313
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_چهل_ودوم
باغ بهشت
از ديگر اتفاقاتي كه در آن بيابان مشاهده كردم، اين بود كه برخي بستگان و آشنايان كه قبلا از دنيا رفته بودند را ديدار كردم. يكي از آنها عموي خدا بيامرز من بود. او در بيمارستان هم كنار من بود. او را ديدم كه در يك باغ بزرگ قرار دارد. سؤال كردم: عمو اين باغ زيبا را در نتيجه كار خاصي به شما دادند؟
گفت: من و پدرت در سنين كودكي يتيم شديم. پدر ما يك باغ بزرگ را به عنوان ارث براي ما گذاشت. شخصي آمد و قرار شد در باغ ما كار كند و سود فروش محصولات را به مادر ما بدهد.
اما او با چند نفر ديگر كاري كردند كه باغ از دست ما خارج شد.
آنها باغ را بين خودشان تقسيم كردند و فروختند و... البته هيچكدام آنها عاقبت به خير نشدند. در اينجا نيز تمام آنها گرفتارند.
چون با اموال چند يتيم اين كار را كردند. حالا اين باغ را به جاي باغي كه در دنيا از دست دادم به من داده اند تا با ياري خدا در قيامت به باغ اصلي برويم. بعد اشاره به در ديگر باغ كرد و گفت:
اين باغ دو در دارد كه يكي از آنها براي پدر شماست كه به
زودي باز ميشود. در نزديكي باغ عمويم، يك باغ بزرگ بود كه سر سبزی آن مثال زدني بود. اين باغ متعلق به يكي از بستگان ما بود. او به خاطر يك وقف بزرگ، صاحب اين باغ شده بود.
ادامه دارد ....
@hadi_soleymani313
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📨 #قسمت_چهل_وسوم
همينطور كه به باغ او خيره بودم، يكباره تمام باغ سوخت و تبديل به خاكستر شد!
اين فاميل ما، بنده خدا باحسرت به اطرافش نگاه ميكرد. من از اين ماجرا شگفت زده شدم. باتعجب گفتم: چرا باغ شما سوخت؟!
او هم گفت: پسرم، همه اينها از باليي است كه پسرم بر سر من مي آورد. او نميگذارد ثواب خيرات اين زمين وقف شده به من برسد.
اين بنده خدا با حسرت اين جملات را تكرار ميكرد. بعد پرسيدم:
حالا چه ميشود؟ چه كار بايد بكنيد؟
گفت: مدتي طول ميكشد تا دوباره با ثواب خيرات، باغ من آباد شود، به شرطي كه پسرم نابودش نكند. من در جريان ماجراي او و زمين وقفي و پسر ناخلفش بودم، براي همين بحث را ادامه ندادم...
آنجا ميتوانستيم به هركجا كه ميخواهيم سر بزنيم، يعني همين كه اراده ميكرديم، بدون لحظه اي درنگ، به مقصد ميرسيديم!
پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس شهيد شده بود. يك لحظه دوست داشتم جايگاهش را ببينم. بلافاصله وارد باغ بسيار زيبايي شدم.
مشكلي كه در بيان مطالب آنجاست، عدم وجود مشابه در اين دنياست. يعني نميدانيم زيبايي هاي آنجا را چگونه توصيف كنيم؟!
كسي كه تا كنون شمال ايران و دريا و سرسبزي جنگلها را نديده و هيچ تصوير و فيلمي از آنجا مشاهده نكرده، هرچه برايش بگوييم،
نميتواند تصور درستي در ذهن خود ايجاد كند.
حكايت ما با بقيه مردم همينگونه است. اما بايد طوري بگويم كه بتواند به ذهن نزديك باشد.
من وارد باغ بزرگي شدم كه انتهاي آن مشخص نبود. از روي چمن هايي عبور ميكردم كه بسيار نرم و زيبا بودند. بوي عطر گلهاي مختلف مشام انسان را نوازش ميداد. درختان آنجا، همه نوع ميوهايی را در خود داشتند. ميوه هايي زيبا و درخشان....
ادامه دارد ....
@hadi_soleymani313
دعای هرشب #ماه_رمضان که باعث آمرزش گناهان چهل ساله می شود.
@hadi_soleymani313
دعای فرج ب نیابت ازشهید ابراهیم هادی
تعجیل در فرج #امام_زمان صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_وعجل_فرجهم
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و صبح بخیر خدمت شما سحرخیزان عزیز