قسمت اول نجران و تصمیم برای نامه‌ی پیامبر اسلام پیامبر صلی الله علیه و آله دستور تنظیم نامه ای را داد. خطاب نامه به اسقف اعظم نجران و مردم آنجا بود و سه راه پیش روی آنان گذاشته بود که یا مسلمان شوند یا جزیه را بپذیرند و یا آماده جنگ باشند. چهار نفر به همراه نامه پیامبر به نجران رفتند. اسقف اعظم بعد از خواندن نامه و مشورت با بزرگان نجران و مشاوران به این نتیجه رسید که مسئله بسیار مهم هست و تصمیم به اعلان عمومی مسئله و اجتماع مردم در کلیسا گرفت. به دستور اسقف اعظم ناقوسها به صدا درآمد و آتش بر فراز صومعه‌ها روشن شد. لوح‌های شمایل مقدس را در صومعه ها برافراشتند و اینگونه مردم منطقه از وجود خبری بسیار مهم آگاه شدند. با شروع جلسه اول از همه نظرات به سمت جنگیدن با مسلمانان و نپذیرفتن دو پیشنهاد دیگر پیامبر اسلام رفت اما با تلاش اسقف اعظم و چند مقام دیگر کلیسا پیشنهاد جنگیدن با مسلمانان با توجه به فتح اخیر مکه و عدم پشتیبانی سایر متحدان مسیحی نجران رد شد. حارثه که تبحر فوق العاده ای در محتوای کتاب‌های مقدس داشت بحث را به سمت حقانیت پیامبر اسلام برد. بحثی که بسیاری از روسای کلیسا علاقه ای به مطرح شدنش نداشتند. آنگاه فرازی از انجیل را که به صراحت از بعثت پیامبر خبر می داد و بر عیسی بن مریم وحی شده بود برای مردم قرائت کرد: من پیامبرانم را فرستادم و کتاب هایم را برای رحمت و نور و حفظ مخلوقاتم نازل کردم بدین وسیله ثمره رسالتم "احمد" را و منتخب و بهترینِ مخلوقاتم بنده ام بارقِلیطا را مبعوث می کنم و او را در زمانی که پیامبری نیست از محل تولدش فاران مبعوث می‌کنم و بر او توراتی جدید نازل می کنم. عده‌ای تلاش کردند تا ثابت کنند شخص دیگری هم ادعای پیامبری کرده و چه بسا او همان پیامبر موعود باشد که با مقایسه‌ی او و حضرت محمد(ص) به این نتیجه رسیدند به کلی نمیتوانند روی پیامبری آن شخص حساب باز کنند.ظاهرا مریدان مسیلمه همان پیامبر دروغین از او معجزاتی همچون معجزات حضرت محمد (ص) خواسته بودن اما او با انداختن آب دهانش در چاه ها آن‌ها را خشک یا شور کرده بود و یا با مالیدن آب دهانش به چشم فردی که بینایی کمی داشت به کلی او را کور کرده بود که تمام این موارد برای پیامبر اسلام برعکس بود و ایشان کور را بینا و چاه را شیرین کرده بودند. این داستان ادامه دارد... 💫در شب‌های آینده با ما همراه باشید 💞 @hadiidelha | هادی دلها

1⃣قسمت اول نجران و تصمیم برای نامه‌ی پیامبر اسلام #استوری 💞@hadiidelha | هادی دلها

2️⃣قسمت دوم کشیشان و اثبات حقانیت پیامبر اسلام حارثه که دید بحث بر سر دو پیامبر راستین و دروغین آخر الزمان به نتیجه نمی رسد پیشنهاد کرد کتاب جامعه که کتابی بود شامل تمام صحف و کتب انبیاء، و مردم اعتقاد راسخی به این کتاب داشتند بین آنها حکم کند. به دستور اسقف اعظم و درخواست های مکرر مردم ، بالاخره کتاب جامعه را آوردند و صحیفه‌ی حضرت آدم آنچه را در مورد پیامبر بود گشودند. بخشی از صحیفه، قصّه‌ی روزهای اوّل خلقت بود. همان‌جا که خدا همه‌ی فرزندان آدم را به او نشان داد. در میان همه آن‌ها، چهارده نور چشم آدم را خیره کرد. آدم پرسید: خدایا این‌ها کیستند؟ شنید: "این‌ها بهترین فرزندان تو هستند: محمّد و اهلبیتش علیهم السلام" در میان آن چهارده نور، مردی بود که وجودش مثل ستاره‌ی صبح می‌درخشید. خدا به آدم فرمود: روزی به دست این فرزندت بندگانم را نجات خواهم داد. آن روز زمین را از عدالت و مهربانی لبریز خواهم کرد، همان‌طور که از ظلم و بی‌رحمی پر شده. بعد از خواندن کتاب جامعه و اثبات حقانیت پیامبر اسلام ، بزرگان کلیسا برای آن که زمان بیشتری برای تصمیم گیری داشته باشند پیشنهاد کردند سفری به مدینه داشته باشند و با شخص پیامبر دیدار کنند. نجرانیان برای آنکه بر مردم مدینه که غالبا فقیر بودند مباهات و فخر فروشی کنند خود را با بهترین لباس هایشان زینت کردند و با بهترین مرکب‌ها و در آراسته ترین حالت ممکن وارد مدینه شدند. این داستان ادامه دارد... در شب‌های آینده با ما همراه باشید. 💞@hadiidelha | هادی دلها

قسمت دوم کشیشان و اثبات حقانیت پیامبر اسلام #استوری 💞@hadiidelha | هادی دلها

3⃣ قسمت سوم مباحثه با پیامبر اسلام نجرانیان با ظاهر فاخر خود به شکل ویژه‌ای توجه مسلمانان مدینه را به خود جلب کرده بودند تا حدی که مردم از پیامبر خواستند در دیدار با آنان لباسی را که قیصر به آن حضرت هدیه داده بود بر تن کنند. پیامبر که فضا را اینگونه دید در دیدار اول با نجرانیان، توجهی به آنان نکرد و نجرانیان مجبور به ترک مسجد شدند. از امام علی(علیه السلام) شنیدند که علت رفتار پیامبر لباس های پر زرق و برق نجرانیان بوده پس با لباس های ساده تری به دیدار پیامبر رفتند. یکی از کشیشان به پیامبر گفت: شما ما را به خدای یگانه دعوت کرده‌ای در صورتی که ما قبلا ایمان آورده‌ایم! پیامبر فرمود: شما برای خدا، فرزند قائلید و مسیح را همچون خدای واحد می پرستید در حالیکه این اعتقاد با پرستش خدای یگانه متفاوت است. اسقف اعظم گفت: بله او فرزند خداست زیرا مادرش مریم بدون اینکه با کسی ازدواج کند او را به‌دنیا آورد.پس پدر او خدای بزرگ است. پیامبر تبسمی کرد و فرمود: از این نظر حضرت عیسی، چون حضرت آدم است که خداوند او را بدون اینکه پدر و مادری داشته باشد از خاک آفرید اگر شما راست می گویید پس، حضرت آدم برای این منصب شایسته تر است زیرا او نه پدر داشت و نه مادر. ولی چنین نیست و هر دوی آن‌ها بنده و مخلوق خداوند هستند. حضرت محمد (صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله) دلایل دیگری آورد و سعی کرد حقانیت دینش را بر نجرانیان اثبات کند اما پیدا بود که اسقف اعظم کوتاه نخواهد آمد و تن به پذیرش دین اسلام نخواهد داد.در نهایت حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌‌آله) پیشنهادی دادند! پیشنهادی مرسوم در بین اعراب، که مشخص بود از جانب خداوند است. ✨مباهله✨ این داستان ادامه دارد...

در شب‌های آینده با ما همراه باشید.

💞@hadiidelha | هادی دلها

قسمت سوم مباحثه با پیامبر اسلام #استوری 💞@hadiidelha | هادی دلها