eitaa logo
حدیث شریف کساء
22 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
538 ویدیو
130 فایل
همه میخوانیم حدیث کَساء داستان پنج تن به زیر عَباء حسن و حسین و علیّ أعلی رسول الله و جِبریل و زهراء چهارشنبه،هر هفته، هر کجا سه شنبه نه،إشتِب نکنیا محل نزول آیه التطهیر جلستنا فی یوم الاربعاء نظرات و پیشنهادات و...👈 @MZSH110110
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 جان همان که زائر بابا نشد ولی یک کربلا ببر، نبری گریه می کنم ...
🌹کمامة : ماسک عربی اما ساده
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما گوش کنید دو دقیقه بیشتر طول نمیکشه
🔴تجمع اعتراض آمیز علیه اقدام اهانت آمیز صورت گرفته در برخی کشورهای اروپایی علیه مقدسات اسلامی در حرم حضرت معصومه(س) برگزار شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راننده اسنپه زنگ‌ زد گفت : تو موقعیتم قربان گفتم: تا من دستور ندادم شلیک نکن ! چندتا فوش داد و قطع کرد مرتیکه بیجنبه 😁😁😉
قیمت گوشی به قدری بالا رفته که اگه بیفته تو توالت، لودر بیاری دسشویی رو خراب کنی درش بیاری بازم توجیه اقتصادی داره😂 
🌹 🌹 استادی شاگردانش را به یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود .بعد از یک پیاده روی طولانی همه خسته و تشنه در کنار چشمه ای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند . استاد به هریک از آنها لیوان آبی داد و از آنها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند .شاگردان هم همین کار را کردند ولی هیچ یک نتوانستند اب را بنوشند چون خیلی شور بود . بعد استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت واز آنها خواست از آب چشمه بنوشندو همه از آب گوارای چشمه نوشیدند . استاد پرسد :«ایا آب چشمه شور بود؟» همه گفتند:«نه ..بسیار خوش طعم بود». استاد گفت :«رنج هایی که برای شما در این دنیا در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است نه بیشتر ونه کمتر ... این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنج ها را در خود حل کنید . پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنج ها فائق آیید».
حدیث شریف کساء
#شعر خانه سوم #ترکیب_بند محتشم کاشانی کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی وین خرگه بلند ستون بی‌ستون ش
خانه چهارم محتشم کاشانی برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند آن در که جبرئیل امین بود خادمش اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند پس آتشی ز اخگر الماس ریزه‌ها افروختند و در حسن مجتبی زدند وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود کندند از مدینه و در کربلا زدند وز تیشهٔ ستیزه در آن دشت کوفیان بس نخلها ز گلشن آل عبا زدند پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید بر حلق تشنهٔ خلف مرتضی زدند اهل حرم دریده گریبان گشوده مو فریاد بر در حرم کبریا زدند روح‌الامین نهاده به زانو سر حجاب تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا