[ حدیث دل ]
و دلم در حوالی کف العباس گیر افتاده است
جایی در میانه راه
مانده ام در کجا بودی که تیر سه شعبه چشم آسمانی تو را بوسید
و در کجا عمود آهنین فرود آمد
دلم آب میشود برای قطره هایی که حالا دور مزارت ضریح شده اند و سلسله وار و قطره قطره احاطه ات کرده اند
دلم زار میزند برای کنج حرمت که یادآور نجف است دلم جرعه ایی ((دخیلُکَ یا عَباس)) میخواهد
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
#هفت_شهر_عشق
[ حدیث دل ]
از در خانه او پا نکشیدم هرگز
چون حسینی تراز عباس ندیدم هرگز
«کاشف الکرب» تویی؛ خنده ارباب تویی
«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی!
روی چشم تو بود جای حسن جای حسین
هست مابین دو ابروی تو بین الحرمین
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نبود تیز تر از ابرویت
تیغ چرخانده ای وپیش توطوفان هیچ است
لشگری پیشت اگرآمده میدان،هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای
فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟!
#مشکل_گشا_ابالفضلــ🏴
[WWW.FOTROS.IR]Nohe-HazratAbbas[06].mp3
9.15M
ببین کارمن زار شده
حسین بی علمدارشده..
#حاج_محمود_کریمی
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ
السلامـ.علیکـ.یابابـ.الحوائجـ.یااباالفضلـ.العباس
#صدقهوصلواتبرایسلامتیامامزمان🙏
[ حدیث دل ]
🏴
می گویند زن های عرب دلشان که می گیرد، غصه که می افتد به جانشان، راه کج می کنند سوی حرم تو آقا!
می نشینند یک گوشه چادرشان را روی صورتشان می کشند هی می گویند یا عباس ادرکنی ؛ ادرکنی بحق اخیک الحسین !
اصلا حرم ات معروف است به عقده گشایی و باز کردن سفره دل...
می گویند شیعیان مدینه کارشان که گیر می کند روزگار که سخت می گیرد، یک راست می روند پشت دیوارهای بقیع ستون دوم روبروی حرم نبوی آدرس مزار مادرتان است می روند و مادرتان را قسم می دهند به شما ؛ به شمایی که مشکل گشای دلهایی..
می گویند شما کاشف الکرب حسینی آقا..
می گویند هر که می رود کربلا غم های دلش حواله می شود به سوی حرم شما، عقده های دلش باز می شود در آن صحن، دلش آرام می گیرد..
یا عباس!
"يا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَيْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْيكَ الْحُسَيْن "
دریاب ما را
سرگذشت (عاشورایی)
اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین فی الدنیا و الاخره
از عشوه های دلربا گذشتم
به امر عشق از هوا گذشتم
وهب! حبیب! حر! زهیر! مسلم!
از عشقتان جدا جدا گذشتم
علی اکبر دلیرم! عباس!
من از شما! من از شما! گذشتم
گذشتم از جهان گذشتم از جان
گذشتم از سر، ای خدا! گذشتم
تمام سرگذشت من گذشت است
از این من و شما و ما گذشتم