حديث پژوهی _ معارف
💎 #نکته_ها_و_ناگفته_ها《٣》_ #بخش_دوم 🔹همچنین خطیب در کتاب تاریخ بغداد میگوید: « اخبرنا الصیمری حدثنا
💎 #نکته_ها_و_ناگفته_ها《٣》_
#بخش_سوم
🔹مثال سوم مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنِ ابْنِ سِنَانٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ الْعِجْلِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَنْظَلَةَ، قَالَ:سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: اعْرِفُوا مَنَازِلَ النَّاسِ عَلى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا.
📚کافی ، ج ١ ص ١٢٥
در این روایت ظاهرا 《محمد بن مروان》 تصحیف 《محمد بن عمران》 است زیرا محمد بن مروان ازابن سنان با واسطه نقل میکند و نقل بی واسطه ندارد. همچنین محمد بن مروان پسوند _العجلی_ ندارد بلکه این پسوند متعلق به محمد بن عمران العجلی است و او از ابن سنان بلاواسطه نقل میکند.این روایت در رجال کشی،
(📚اختیار معرفة الرجال ، ص ٣.)
از طریق محمد بن حمران العجلی نقل شده که این نقل هم اشتباه است چون شخصی به این نام در کتب رجال وجود ندارد.
🔸مثال چهارم عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ نَصْرِ بْنِ إِسْحَاقَ الْكُوفِيِّ، عَنْ عَبَّادِ بْنِ حَبِيبٍ، قَالَ:سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: شِرَاءُ الْحِنْطَةِ يَنْفِي الْفَقْرَ، وَ شِرَاءُالدَّقِيقِ يُنْشِئُ الْفَقْرَ، وَ شِرَاءُ الْخُبْزِ مَحْق.
📚کافی ، ج ١٠ ص ٦٣
همین روایت را مرحوم شیخ طوسی در کتاب التهذیب از 《عائذ بن جندب》نقل کرده است.
📚 تهذیب الاحکام ، ج ٧ ص ١٦٢
که این نقل هم اشتباه است. احتمال صحیح ، تصحیف 《عائذ بن حبیب》به 《عباد بن حبیب》 در کافی یا 《عائذ بن جندب》در تهذیب الاحکام میباشد که وی از رواة معروف عامه است.
ابن سعد درباره وی میگوید: « عائذ بن حبیب بیاع الهروی روی یکنی ابااحمد و هو مولی لبنی عبس ...کان ثقة انشاءالله»
📚الطبقات الکبری ، ج ٦ ص ٣٦٦
ابنعدی در الکامل فی الضعفاء درباره او میگوید: «عائذ بن حبیب یکنی ابااحمد حدثنا علان حدثنا ابن أبی مریم سمعت یحیی یقول عائذ بن حبیب ثقة»
📚الکامل فی الضعفاء ، ج ٥ ص ٣٥٥
بنابراین،《عائذ بن حبیب》 راوی شناخته شده ای است .مرحوم شیخ طوسی نیز دو روایت با عنوان عائذ بن حبیب نقل کرده است.
📚تهذیب الاحکام ، ج ٨ ص ١١٠ ح ٣٧٨ و ج ٩ ص ١٨٣ ح ٧٣٨، لذا با توجه به این شواهد مشخص میشود که 《عائذ بن حبیب》 صحیح است.
🔸مثال پنجم مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ، عَنْ خَالِهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمنِ، عَنْ سَعِيدٍ السَّمَّانِ، قَالَ:كُنْتُ أَحُجُّ فِي كُلِّ سَنَةٍ، فَلَمَّا كَانَ فِي سَنَةٍ شَدِيدَةٍ أَصَابَ النَّاسَ فِيهَا جَهْد.
📚 کافی ، ج ٨ ص ١٩١
در این سند 《عبدالله بن عبدالرحمن》، دایی یونس بن یعقوب معرفی شدهاست درحالیکه در ترجمه یونس در فهرست نجاشی چنین آمده: «أمه منیة بنت عمار بن أبی معاویه الدهنی اخت معاویه بن عمار».
📚 رجال نجاشی ، ص ٤٤٦ مدخل ١٢٠٧
بنابراین بین نقل نجاشی که دایی یونس بن یعقوب را معاویة بن عمار و سند روایت که دایی وی را عبدالله بن عبدالرحمن معرفی کرده اند تنافی وجود دارد.
📌ادامه دارد...
#حدیث_پژوهی
#کافی_پژوهی
🆔 @hadith_maaref
🔗 تلگرام 👨💻 اینستاگرام 🔗 آپارات
حديث پژوهی _ معارف
💎 #نکته_ها_و_ناگفته_ها《۴》_ #بخش_دوم مرحوم شوشتری در 《قاموس الرجال》 ذیل عنوان 《ذر بن ابی ذر》 میگوید
💎 #نکته_ها_و_ناگفته_ها《۴》_
#بخش_سوم
🔹مثال دوم
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ يَزِيدَ، عَنْ بَدْرٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ:
حَدَّثَنِي سَلَّامٌ أَبُو عَلِيٍّ الْخُرَاسَانِيُّ، عَنْ سَلَّامِ بْنِ سَعِيدٍ الْمَخْزُومِيِّ، قَالَ:
بَيْنَا أَنَا جَالِسٌ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ عَبَّادُ بْنُ كَثِيرٍ، عَابِدُ أَهْلِ الْبَصْرَةِ، وَ ابْنُ شُرَيْحٍ فَقِيهُ أَهْلِ مَكَّةَ - وَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) مَيْمُونٌ الْقَدَّاحُ مَوْلَى أَبِي جَعْفَرٍ (عليهالسلام).
فَسَأَلَهُ عَبَّادُ بْنُ كَثِيرٍ، فَقَالَ: يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، فِي كَمْ ثَوْبٍ كُفِّنَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیالله علیه و آله وسلّم)؟
قَالَ: فِي ثَلَاثَةِ أَثْوَابٍ... الخ.
📚کافی،ج۲،ص۳۲۹
با فحص در مصادر، هیچ نامی از شخصی بهنام 《ابن شریح》 در عصر امام صادق علیهالسلام بهعنوان فقیه مکّه یافت نمیشود. ظاهراً این نام تصحیف 《ابن جریج》 باشد که نام کامل وی 《عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریج القریشی اموی》 است.
گزارشی در کتاب 《تاریخ طبری》 آمده است با این عبارت:
«و فی هذه السنة حبس محمد بن إبراهیم بن محمد بن علی، و هو أمیر مکه - فیما ذکر - بأمر المنصور إیاه بحبسهم: ابن جریج و عباد بن کثیر و الثوری. ثم اطلاقهم من الحبس بغیر إذن أبی جعفر، فغضب علیه أبو جعفر.»
📚تاریخطبری، ج۸، ص۵۸
🔸مثال سوم
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ وَ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام:
«أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام لَمَّا بُويِعَ بَعْدَ مَقْتَلِ عُثْمَانَ صَعِدَ الْمِنْبَرَ، فَقَالَ:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَلَا فَاسْتَعْلى، وَ دَنَا فَتَعَالى، وَ ارْتَفَعَ فَوْقَ كُلِّ مَنْظَرٍ.
وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُه...
وَ مَا عَلَيَّ إِلَّا الْجُهْدُ، وَ إِنِّي لَأَخْشَى أَنْ تَكُونُوا عَلَى فَتْرَةٍ، مِلْتُمْ عَنِّي مَيْلَةً كُنْتُمْ فِيهَا عِنْدِي غَيْرَ مَحْمُودِي الرَّأْي... الخ.»
📚کافی،ج۱۵،ص۱۷۱
در این روایت حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«لَأَخْشَى أَنْ تَكُونُوا عَلَى فَتْرَةٍ.»
فعل مضارع به کار برده شده که ظهور در زمان استقبال دارد. اما در جمله بعد میفرمایند:
«مِلْتُمْ عَنِّي مَيْلَةً كُنْتُمْ فِيهَا عِنْدِي غَيْرَ مَحْمُودِي الرَّأْي.»
در این جمله فعل ماضی بهکار رفته که ظهور در زمان گذشته دارد. از نظر ادبی، این دو جمله با هم تناسب ندارند؛ چرا که جمله دوم صفتی برای «فترة» است، و با توجه به فعل «تَكُونُوا»، زمان آن باید آینده باشد. بنابراین، صفت و موصوف از نظر زمانی با هم تناسب ندارند و این جمله اشتباه است.
اما اگر همین روایت را در منابع دیگر بررسی کنیم، میبینیم که جمله به شکل دیگری نیز بیان شده است. بهعنوان مثال، در کتاب 《شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار》 تألیف قاضی نعمان مغربی، عالم اسماعیلی مذهب، بدین صورت آمده است:
«و ما علیّ إلّا الجهد، و کانت أمور مضت، ملتم فیها علیّ میلة واحدة، کنتم عندی فیها غیر محمودی الرأی.»
📚شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، ج١،ص٣٧٢
طبق این نقل، معنای جمله صحیح بوده و مشکل ادبی ندارد. بنابراین، در نقل کافی اشتباهی رخ داده است.
📌ادامه دارد...
#حدیث_پژوهی
#کافی_پژوهی
🆔 @hadith_maaref
🔗 تلگرام 👨💻 اینستاگرام 🔗 آپارات