eitaa logo
حدیث اشک
6هزار دنبال‌کننده
34 عکس
70 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
ya fatemeh-1.mp3
3.19M
🌺💢 ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها مبارک باد 💢🌺 🔷سخنران : مقام معظم رهبری 🔷 مادح: حاج محمود کریمی 🔺کانال : @hadithashk 🔺 سایت: www.hadithashk.com
باز درعرش خداولوله برپاشده است دری از عرش به سمت دل ما واشده است ازدحام است درِبیت امام هفتم جن وانس وملک آنجاست چه غوغا شده است همگی بادلتان راهی آنجابشوید همه تبریک بگویید که بابا شده است آنکه عالم همگی محو جمالش هستند به رخ گل پسرش محو تماشا شده است آمده آنکه نوشتند شبیه زهرا پاره جان وتن حضرت طاها شده است پسر حضرت موسی به جهان آمده و پارکابش همه جا حضرت عیسی شده است السلام ای همه جا حضرت خورشید شده روز میلاد تو در هردوجهان عید شده باتو هرروز خراسان به خودش می بالد نه خراسان همه ایران به خودش می بالد نه خراسان ونه ایران به خداوند قسم همه عالم امکان به خودش می بالد چونکه روی لب تو لحظه به لحظه جاریست ثانیه ثانیه قرآن به خودش می بالد منتصب بر تو شده گنبد وایوان طلا این شده گنبد تابان به خودش می بالد من قسم می خورم این واژه برازنده توست باشما واژه سلطان به خودش می بالد چونکه درگوشه ایوان تو جا خوش کرده برسرخوان تو مهمان به خودش می بالد یوسفان دردوسرا محو رخ ماه تو اند پادشاهان جهان بنده درگاه تو اند سجده در گوشه ایوان طلایی عشق است نوکری بر سرکوی تو خدایی عشق است هر کسی عاشق پابوسی لیلای خود است در دم مرگ کنارم تو بیایی عشق است ضامن آهوی صحرا شدنت جای خودش اینکه در روز جزا ضامن مایی عشق است تاابد قبله نمای دل من سمت شماست اینکه در کشور ما قبله نمایی عشق است همه عرش و زمین را به گدایی بدهند! باز می گوید از این خانه گدایی عشق است کعبه وکرببلا هر یکشان عرش خداست اینکه هم کعبه وهم کرببلایی عشق است ای که در کشور ما عرش معلا داری آنچه خوبان همه  دارند تو یکجا داری ای که در چهره خود شمس منور داری در شجرنامه خود نام پیمبر داری نوه صادقی وذریه شیرخدا خوش به حال تو که چون فاطمه مادر داری فرصت جنگ نشد تاکه بفهمند همه تو به بازوی خودت قدرت حیدر داری همه در صحن تو مشغول به کاری هستند چقدر دور وبرت خادم ونوکر داری چه بزرگان که میان حرمت خاک شدند توخودت ماهی ودور وبرت اختر داری باجوادت برو در سوریه زینب تنهاست تو حسین ابن علی هستی واکبرداری تیغ بردارو پناه حرم زینب شو ماسپاهیم وتو صاحب علم زینب شو تو خودت بر سر دوشت علمش را داری در دلت روضه آن قد خمش را داری گرچه در کشورما از حرم او دوری از همین دور هوای حرمش راداری بارها سوریه رفتی به طواف حرمش حتم دارم که غبار قدمش را داری بار آخر که رسیدم حرمت، محزون بود به گمانم که تو در سینه غمش راداری بکش آهی که پلیدان همگی دق بکنند مطمئنم که تو در سینه دمش را داری بنویس عمه من خود سپرمولا بود بنویس از ته دل، تو قلمش راداری بنویس عمه ما مثل دری در صدف است هر که توهین بکند با خود مولا طرف است مهدی نظری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
اِحرام بَستَم شاعر نشَسته بینِ صَحنِ انقلابِ تو صَحنی که دارَد چشمه هایِ روشَن و جاری هَرگوشه اش یادآوَرِ شعریست طوفانی شاعر چه دارَد غیرِ مَضمون هایِ تکراری مَن کودَکِ گُمگَشته ی دیروزِ این صَحنَم بیزارَم از امروزِ خود بسیار بیزارَم کارِ من ازآهو گُذشته ضامنِ آهو دیروز کَفتَر بودَم و امروز کَفتارَم!!! از اَسب افتادَم وَلی بَراَصلِ خود هَستَم بویِ خوشِ بال و پَرَم را خوب میفَهمَم تا آسمان هَم پَر کِشَم سویِ تو می آیَم فَوّاره ی حوضِ حَرَم را خوب میفَهمَم از لُطفِ تو یک پیرِ پالان دوز هَم گاهی دارَد خَبَر از ماؤرا و ماؤرایی ها مَن شَک ندارَم گوشه چَشمی از شُما آقا میسازَد از هَر عاشقی شیخِ بَهایی ها مَستِ زرشکُ و نُقلِ بازارِ رضا هَستَم شاید هَمین سَهمِ مَن از هَشت آسمان باشَد تَرسی نَدارَم از کَفَن وَقتی ببینَم که خَطِ دُعایِ رویِ آن با زَعفران باشَد اِحرام بَستَم بارِدیگَر پاک و مَعصومَم حَجِ فَقیران هَستی و مَن مَستِ میقاتَت دیروزهایَم گُم شُده دَر این حَرَم ، حالا بایَد بگیرَم بَچّگی را از اَماناتَت محسن کاویانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شاه طوس نقاره می زنند چه شوری به پا شده عمری دلم مریض امام رضا شده پابوس شاه طوس میاید مسلما جامانده ای که تشنه ی کرببلا شده حتی برای گبر و مسیحی و ارمنی سلطان طوس ملجا و دار و شفا شده فولاد های پنجره فولاد از شما ارزش گرفته ،برتر از هر طلا شده ای عاشقان وجود امام رئوف تان این روز ها به زهر جفا مبتلا شده تعیین مرگ و زندگی عالم وجود وابسته بر گذاشتن یک عبا شده علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
طعم زیارتت صبح حریم تو به سحر طعنه می زند صحن و سرای تو به گهر طعنه می زند سنگ حریم تو که کف پای زائر است هر ثانیه به سنگ حجر طعنه می زند این صحبت ستاره و خورشید و ابر هاست والله گنبدت به قمر طعنه می زند شیرینی زیارت تو چیز دیگری ست طعم زیارتت به شِکر طعنه می زند نقش و نگارهای ضریح قشنگ تو بر واژه های ناب هنر طعنه می زند بر پایه های عرش و بلندای نُه فلک گلدسته های توست اگر طعنه می زند یوسف جمال ها به رخت غبطه می خورند با دیدن ضریح تو انگشت می بُرند مهدی نظری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
باب الجواد اومدم زُل بزنم نگات کنم اومدم فقط تورو صدات کنم اومدم بهت بگم دوست دارم همه ی زندگیمو فدات کنم ‌اومدم یا پر بدی یا بِمیرم گرمو وا نکنی من نِمیرم با کسی کار ندارم فقط خودت اومدم روزیمو از تو بِگیرم رسیدم باب الجوادو خم شدم پرو پرو وارد حرم شدم ‌میبینم همش تو خوبی میکنی ذره ذره آب شدم چه کم شدم پا دری هات واسه من عرش خداست آینه کاریه حرم چه باصفاست اومدم سجده کنم به محضرت به همه بگم خدام امام رضاست آخه قربونت برم یه کاری کن حالا که صید اومده شکاری کن میشینم که رد بشی از این محل پا بذار صورتمو غباری کن راستی آقا مادرم سلام رسوند گریه میکرد و همش اینو میخوند پسرم نوکرته رَدِش نکن نکنه بیان بِگن بچمو روند  رسول عسگری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
خسرو خوبان عاشقی دربدری دارد و بی سامانی گاه ابریست هوای دل و گه بارانی گر چه آرام و قرارم به نظر قرب شماست شهره ام شهره ز سرگشتگی و حیرانی من بجز کوی شما بر در دیگر نروم دولتم داد به من فیض تو را ارزانی رو به سوی حرم خسرو خوبان گفتم خوب یا بد تو خودت حال مرا می دانی نیستم لایق اگر زائر کویت گردم ریزه خواری ز درت نیست کم از مهمانی چه برانی چه بخوانی تو مرا از کویت نروم بر در دیگر به همین آسانی روز اول به هوای حرمت جلد شدم می پرم گرد شما تا نفس پایانی حرمت ملجاء درماندگی ماست رضا با تو ما را نبود واهمه از ویرانی هم غریب الغربایی و معین الضعفا هم علاج غم و بیماری بی درمانی خادمان حرمت از در تو می یابند فر شاهنشهی و مرتبه سلطانی آنکه شد عارف بالله شما را در طوس یافت در بحر ولا مرتبه ای عرفانی جواد کلهر لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
کعبۀ مقصود یا رضا وقتی تو را معبود می‌دانیم ما مرقدت را کعبۀ مقصود می‌دانیم ما” اشک راه دیدنت را بسته اما در حرم بخت را در چشم اشک آلود می‌دانیم ما بغض کردن، گریه کردن، گم شدن در صحن‌ها این زیان‌ها را سراسر سود می‌دانیم ما” غیر ایام زیارت که کنارت بوده‌ایم هر چه آید در نظر نابود می‌دانیم ما” زود رفتن تا حرم را دیر می‌دانیم ما دیر رفتن از حرم را زود می‌دانیم ما بین این جمعیت زائر که دور قبر توست هر که فانی می شود موجود می‌دانیم ما” رو به سوی کعبه‌ایم و دل به سوی مشهدیم یا رضا! تنها تو را معبود می‌دانیم ما * مصرعهای داخل ” ” از جناب صائب است. حسین صیامی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ذکر رضا نیمه شبها تا سحر ذکر رضا باید گرفت اینچنین حاجات خود را از خدا باید گرفت در جوار مرقدش هرگز به کم قـانع مشو چونکه از مشهـد بـرات کربلا باید گرفت دست خالی آمدم امشب به درگاه شما هرچه میخواهد دل از راه دعا باید گرفت چشم در راه دعای خیرتان هستم، فقط یک ضمـانت از تو در روز جزا باید گرفت می شود امشب دل من عازم باب الجواد اجر و مزد نوکری را پس کجا باید گرفت؟ محسن زعفرانیه لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
سقاخانه مثل سربازی که هستی اش به لشکر بسته است آبروی من به زوار تو آخر بسته است خط خطی هستم ولی بین جماعت مخفی ام مثل برگی که وجود او به دفتر بسته است من خُمی سرباز هستم مست انگور نجف درد دل هایم ولی در مشهدش سربسته است توی قم در مشهدش هستم شبیه جّدِ خود این برادر هم دل خود را به خواهر بسته است ای بنازم من به سلطانی که برعکس همه جای سگ در بارگاه خود کبوتر بسته است کمترین اعجاز او این است که زائر به طوس چشم خود را خشک وا کرده ولی تر بسته است بعد نوشیدن همیشه یاد زهرا کرده ام آب سقاخانه ات قطعا به کوثر بسته است من که نشنیدم گدایی از حرم برگردد و با رفیقانش بگوید دوستان در بسته است من دخیلم را به صحن و گنبدت بستم ولی آن که بر باب الجوادت بسته بهتر بسته است مهدی رحیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
این دل ویرانه در نگه داریم فریادی که در فریاد نیست همت عشقی که درما هست درفرهادنیست درمیان خنده عشقم، گر اشکم جاری است حال دیوانه همین باشد به آن ایرادنیست دل مفرح میشود هر بار در وقت بکا آنکه غم راخوب نشناسدیقییناشادنیست هر مریضی که ز درمانگاه تو ترخیص شد خوب میداند که جایی مثل گوهرشادنیست مرغ دل را صحن جامع کربلایی میکند این دل ویرانه بی کرببلا آباد نیست حامدآقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شمس الشموس به گفته های موثق روایت است اینجا نفس کشیدن مان هم عبادت است اینجا به کاسه و به کف دست اکتفا نکنید که رود و چشمه نه دریای حاجت است اینجا بیا به مجلس شمس الشموس ونیت کن که بودن تو یقینا زیارت است اینجا بیار حاجت خود را که وقت باران است که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا بگیر دامن خورشید عشق عالم را گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا رسیده ام‌به حرم با دوچشم بارانی شب ولادت آقا قیامت است اینجا سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق کریم گرکه تو باشی گدا نمی ماند توسفره پهن کنی بی نوا نمی ماند کنار پنجره فولاد تو امام رئوف بدون شک نگرفته شفا نمی ماند شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است نقاره خانه تو بی صدا نمی ماند اگر نگاه خودت را بگیری از عالم بجان فاطمه حاجت روا نمی ماند!!! اگر که نام تو را آشناصدا بزنیم کنار نام تو نام آشنا نمی ماند میان اینهمه زائر که درکنار تواند کسی نرفته به کرببلا نمی ماند توچشمه ای تو زلالی تو مثل بارانی امام هشتمی وپادشاه ایرانی تو آنکه در دل هر دل سپرده محبوب است مرا بخر که دراین سینه قلبم آشوب است نمک بریز زچشمت بکن نمک گیرم که پای سفره چشم تو رزق من خوب است خدا علی و علی هم علی توهم که علی چقدر نام علی در حرم طلا کوب است فدای صحن و سرایت فدای ایوانت بهشت هم دم ایوان طلات مجذوب است چقدر شان تو بالاست هرکسی از دور سلام هم بدهد زائر تو محسوب است زکار شیخ بهایی دوعالم حیرانند فقط زلطف تو بوده اگر که اعجوبه ست شنیده ام که به او گفته ای که تابه ابد گناهکار نیاید حرم کجا برود بروی شانه ات آقا عبای سلطانی ست فدای لحن صدایت شوم که قرآنی ست به حوض آب و به فواره ی حرم سوگند که چشمهای من اینجا همیشه بارانی ست شکوه کوه و بلندای عرش و فرش و زمین زقدو قامت گلدسته ی تو بالانیست زگنبدو حرمت خوب می شود فهمید که این حرم همه اش کار دست ایرانی ست بدون شک فقط از لطف چشم تو بوده که سایه سرمن رهبری خراسانی ست تومیرسی دم جان دادن همه آنجا گواه گفته من پیر مرد سلمانی ست چه خوب ذکر تو را وقت مرگ می گیریم همه به پای تو سر می نهیم و می میریم مهدی نظری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
حضرت خورشید اشکی چکید و چشم همه را بهار کرد نوری رسید و دیده ی ما بی قرار کرد از روزنی دمید و دل ما را شکار کرد ما را اسیر پنجره های نگار کرد یک پنجره گشا و دلم پر بهانه کن سیبی روانه کن دل من را نشانه کن هر کس دمیده هر نفسی که مسیح نیست غیر از کلام حق به مدیحت فصیح نیست عشقی شبیه عشق تو آقا صریح نیست هر پنجره که پنجره های ضریح نیست باید دخیل حضرت خورشید ها شویم باید که سائل در امیدها شویم این مرغ جان ز سینه چو آزاد می شود دل رهسپار پنجره فولاد می شود تا که کسی دلش پی امداد می شود راهی به سوی صحن گوهرشاد می شود سوگند می خورم به خدا جبرئیل بود آن سائلی که بر حرم تو دخیل بود فخری نداری این که ملک زائرت شود فخر ملک بود که دمی ناظرت شود حکم خداست آن چه که در خاطرت شود وقت حساب اهل جهان حاضرت شود این گفته ی خداست علینا حسابهم این گفته ای دگر که الینا ایابهم آن کس که هست حق به رضایش رضا تویی آن کس که هست ضامن حکم قضا تویی آن کس که هست نور دل مرتضی تویی آن کس که هست عشق دل ما رضا تویی بی تو بهانه ای به وجود همه نبود بی تو به عاشقان همه دم زمزمه نبود هر کس زیارت تو کند تا خدا رود یعنی که عاشقت حرم کبریا رود هر کس دخیل پنجره ات شد کجا رود از گنبد طلای تو تا کربلا رود نه نه کسی که زائر تو شد به عالمین باشد همان زمان به خدا زائر حسین شان زیارت تو فراتر ز کربلاست یعنی حریم عشق تو بهتر ز کربلاست یعنی بهشت قبر تو برتر ز کربلاست اما به بوی سیب معطر ز کربلاست هر کس به مشهد تو رود کربلایی است هر دل به عشق تو شود عاشق خدایی است آقا قسم به عشق ، که دل بر تو بسته ایم در سایه سار نام بلندت نشسته ایم از غیر مهر تو به دو عالم ، گسسته ایم پیمان اگر که بود به جز تو شکسته ایم ما را خدا به حب ولایت سرشته است ما را برای عشق رضا حق نوشته است بر سائلان درگه خود یک نگاه کن نیمه نگاه خود به من روسیاه کن ما را گدای خود کن و عبد الاه کن آقا عنایتی به من بی پناه کن تنها پناه جمع غریبان تویی رضا مهمان جان نه صاحب این جان تویی رضا محمد مبشری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
اَمّن یُجیب وقتی که دیده با تو تفاهم نمی کند پیدا ترا میانۀ مردم نمی کند همت نکرده ام به تمنّای روی تو ورنه امام ترکِ تبسّم نمی کند تنها به ادّعا کسی عاشق نمی شود عاشق که راه قافله را گم نمی کند وقتی ز دوست خسته و دلگیر می شوی حتی نسیم صبح ترنّم نمی کند صدها هزار بار که فرمان نمی دهند آدم که میل خوشۀ گندم نمی کند قَهرت اگر ، خطاب رسد ، زیر و رو کند دریا بدون حکم تلاطم نمی کند لعل لب تو حیف ، که با ما کند سخن آقا که با غلام تکلّم نمی کند در پشت سیل اشک خودت را نهان مکن خورشید ، چهره را ز فلک گم نمی کند اَمّن یُجیب با لبِ ما همنشین شده اهل دعا که ترک تداوم نمی کند آدینه وار بر سرِ راهت نشسته ایم کو غصه ای که قصد تهاجم نمی کند در انتظار رؤیتِ رویت گذشت عمر جز دیدنِ تو دیده تجسّم نمی کند ای جان فدای همت زهرایی اَت بیا تا کربلا ز خیمۀ صحرایی اَت بیا محمود ژولیده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
وليْ نعمتِ ما دلمُرده ی مَحضیم به ما جان برسانید مـا را به حَرمـخٰانه ی جانان برسانید مائـیم و غم هجر و تمنّای وصـالـش ایـن دلهُــره را زود به پـایـان برسانید ما را که فقیریم و یتیمـــیم و اسیریم تا کویِ کَرمـخٰانه ی سُلطان برسانید تا اوسـت ولیْ نعمتِ ما ، تک تک ما را هر وعده سرِ سُفره ی احسان برسانید از لوح و قلم ، وحی بگیرید به نـامش در مِدْحـَت او ســوره به قـرآن برسانید تا پرده ای از معجزه ی شاه بخوانیم مضـمون ز سراپرده ی شیران برسانید بر دامنه ی پنجـــره فــولاد ببنـدید— یک رشته که یک شهر به درمان برسانید پس در خور شــأنیّــت بـالایِ ضــریحش صد دسته گُل از روضه ی رضوان برسانید ای مردم مُسـتأصَل و درمانده ی عالم خـود را به دلِ مـشـهدِ ایـران برسانید از جانـب ما هـم شبِ میلاد ، ســلامی بر محضــرِ آقــایِ خُراسان برسانید تا چشم رضـا را به تأسّـی بنشینیم باید که به ما دیده ی گـریان بـرسانـید مَرزوقِ رضـائیم و توقـّع،همه این است از اشـک به ما رزقِ فــراوان برســانید محمّد قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نورِ کرامت از گنبدش نورِ کرامت ها سرازیر است خورشیدِ مشهد بر دِلِ عشّاق اکسیر است وقتی که از یک عکس،شیری او پدید آورد بالقوه آهو ی ضمانت کرده اش شیر است در قلب، صحن انقلابش «انقلاب»انداخت صحنی که خود یک شعبه ی تغییر تقدیر است هر کس که صحنش را کند جارو یقین دارد هر جای عالم غیر از این دربار دلگیر است خود را عوام الناس آنجا با نخی بستند دیوانگان را هم دخیل از جنس زنجیر است فرمود زائر را سه جا یاری کُنم از لطف پا بوسیش هر قدر هم زود آمدی دیر است عاشق به شهر خویش از مشهد رسید اما ذهنش کنار پنجره فولاد درگیر است در خواب دیدم : آب سقا خانه می نوشم گفتند مشهد، یک سفر ،شاهانه تعبیر است... علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
کفتر جلد نقّاره ی تو فخر تمامیِّ سازها ناز تو را خریده خداوندِ نازها تو پادشاه عشقی و در پیش پای تو خم می شود سر همه ی سر فرازها حتّی به حال کفتر جلد حریم تو افسوس می خورند تمامی بازها بر دستگاه آمده ام” غبطه می خورند حتما مقام رست” و بیات” و حجاز”ها اذن دخول در حرم‌ات ذکر فاطمه است در دست مادرست در این جا جوازها سائل شدن به فاطمه اینجا مزیّت است بالاتر است از همه ی امتیازها بالای طاق پنجره فولاد حک کنید: `صندوقچه ی طلایی آمال و رازها” زیباترین خطوط موازی عالمند صف های زائران تو وقت نمازها آموختم تو را به جوادت قسم دهم اینگونه می دهی تو جواب نیازها... بردیا محمدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
هیبت سلطانی ات سائل شدن پیش شما خیلی می ارزد در این حرم دست دعا خیلی می ارزد از هیبت سلطانی ات لالم دوباره این گریه های بیصدا خیلی می ارزد آهم رسیده تا ضریحت جای دستم آهِ منِ بی دست و پا خیلی می ارزد حاجت بهانه شد که با تو خو بگیرم ازین جهت درد و بلا خیلی می ارزد بین شلوغی حرم ، خلوت گزیدن باربنا یا ربنا خیلی می ارزد سلطانی اما همنشینی با گداها فقر و نداری های ما خیلی می ارزد زانو زدن خیره شدن ، شب تا سحرها در محضر گنبد طلا خیلی می ارزد عطرجنان می آید از صحن و سرایت عطر نفس های صبا خیلی می ارزد حتی عبور از صحن تو باشد زیارت پس سر زدن دراین سرا خیلی می ارزد یکبار می آیم حرم ، آقا به جایش گفتی که می آیی سه جا خیلی می ارزد سرمایه ام روز جزا تنها شما یید عشق شما روز جزا خیلی می ارزد رزق زیارت دست تو بوده همیشه از دست تو یک کربلا خیلی می ارزد حسین رحمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
دل سودا زده سامان نپذیرد هرگز کافر چشم تو برهان نپذیرد هرگز آنکه بیمار نگاهی شده هنگام سحر منت مرهم و درمان نپذیرد هرگز با نگاه تو اگر عاشقی آغاز شود جز به دیدار که پایان نپذیرد هرگز دل اگر خانه ی هر بی سر و پایی گردد اثر از گفته ی خوبان نپذیرد هرگز عمر بی معرفت آبی است که از جو رفته این زیانی است که جبران نپذیرد هرگز ما در خانه ی سلطان سر و سامان داریم هرچه داریم ز آقای خراسان داریم با دم قدسی معشوق ؛نفس تازه کنم تا که قدری سخن از یار خوش آوازه کنم صحن گردی حرم وقت سحر می خواهم تا صفای دل شیدا زده اندازه کنم بین هشتی حرم گر بکشیدم بر دار سر سودایی خود زینت دروازه کنم سرگذشت من وتو گشته کرمنامه ی عشق هر سحر ،پای مناجات ،دلی تازه کنم تار گیسو طلبم تا که ورق های دلم همچو یک مصحف پر درد به شیرازه کنم نام این مصحف دل را بگذارم ز قضا قصه ی یک سگ ولگرد و کرامات رضا تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد ناگهان در دل آلوده ی من شور افتاد اولین بار که دیدم حرمت را گفتم: ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد بی پناه آمدم و خوب پناهم دادی راهم از حادثه در دولت منصور افتاد تابه خود آمده دیدم که دل از دستم رفت وسط آینه ام چشمه ای از نور افتاد نه بگویم که کلیمم،حرمت عرش خداست اتفاقی ره موسای دل از طور افتاد یک قدم سوی تو با عمره برابر گردد کعبه هم دور سر گنبد تو می گردد ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی دستگیر دل هر خسته دل و گمراهی ز عنایات رئوفانه ی تو فهمیدم که نه من بلکه همیشه تو مرا می خواهی در بهشت تو نهم پای، چو با کوهی درد تو طبیبانه دوا می کنی اش با آهی من گدا زاده و تو نسل به نسلت سلطان خوش برازنده ی تو صحن و سرای شاهی حاجت از دل نگذشته تو روا می سازی ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی من مسلمان شده ی نیمه نگاهت هستم لحظه ی مرگ بیا دیده به راهت هستم دل بیمار مرا فرصت درمانی ده با دم قدسی ات ای دوست مرا جانی ده قبل از آنی که گناهم نفسم را گیرد آمدم توبه کنم مهلت جبرانی ده همچنان زلف پریشان تو آواره شدم به دل خانه خرابم سر و سامانی ده شوری اشک چشیدم که نمک گیر شدم سر این سفره به من رزق فراوانی ده حمدلله که سر کوی تو زنجیر شدم استخوانی به سگ خانه ات ارزانی ده لحظه ی مرگ قدم رنجه کن و بر ما هم فیض دیدار چون آن عاشق سلمانی ده از تو من روزی شبهای محرم خواهم چشم پر گریه ای و سینه ی سوزانی ده سفره ی عاشقی ام را تو بیا کامل کن عصر روز عرفه فرصت قربانی ده در حریمت خبر از عرش خدا می آید بوی سیب حرم کرببلا می آید آمدی تا که به نامت دل ما زنده شود یادی از فاطمه و شیر خدا زنده شود آمدی تا سند شیعگی ما باشی با نفس های تو تسبیح و دعا زنده شود آمدی تا ز پی ات خواهرت آواره شود یاد آوارگی شام بلا زنده شود پلک زخمی تو از خاطره ی گودال است آمدی روضه ی آن رأس جدا زنده شود امر کردی به همه گریه کنند بهر حسین تا غم بی کفن کرببلا زنده شود جد مظلوم تو را با لب عطشان کشتند خواهرش دیدو به گیسوی پریشان کشتند قاسم نعمتی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ثامن‌الحجج رخصت گرفت باد‌صبا از امام ما تا که به محضرش برساند سلام ما سائل سلام داد و کریمی علیک گفت سلطان اشاره کرد نوشتند نام ما «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما» ما بی نگاه حضرتش آدم نمی‌شویم ناپخته است بی کرمش خشت خام ما زائر شدیم و زائرمان‌ جبرییل شد در بارگاه اوست چنین بار‌ِ‌عام ما میخانه است بارگه ثامن‌الحجج در هر رواق پر شده از نور، جام ما رو به ضریح پیش‌ خودم فکر می کنم دست که ریخت شهد محبت به کام ما نقاره... باز پنجره فولاد شد شلوغ طفلی گرفته است شفا از امام ما آقا سه جا به زائر خود لطف می کند ختم کلام، می شود آتش حرام ما  امیر عظیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
صحن رضا شب بود و شور بود و سلامِ فرشته‌ها از عرش تا به فرش ، قیامِ فرشته‌ها بارانِ شوق بود و امامِ فرشته‌ها شب بود و گرمِ سجده تمامِ فرشته‌ها قلبِ فرشته‌ها پُرِ عطرِ خدا شده امشب خدا اسیرِ نگاهِ رضا شده موجِ کَرَم به اوجِ تَلاطُم رسیده است ناز و نماز و شوق و تَبَسم رسیده است داوودِ عاشقی به تَرَنُّم رسیده است کعبه کجاست؟ قبله‌ی هفتم رسیده است گویی خدا تمامیِ خود را کشیده است پیش از ازل که رویِ رضا را کشیده است موسیٰ گدایِ خانه‌یِ موسایِ مرتضیٰ ست عیسیٰ دخیلِ جلوه‌یِ سینایِ مرتضیٰ ست امشب شبِ تبسّمِ زهرای مرتضیٰ ست آئینه‌ی شُکوه سراپایِ مرتضیٰ ست گیرم بهشت مستِ مِیِ حوضِ کوثر است فوّاره‌هایِ صحن رضا دیدنی‌تر است هر پنجه‌ای که شانه‌یِ گیسو نمیشود هر قبله‌ای که گوشه‌ی اَبرو نمیشود هر جذبه‌ای که عکس هُوَالهو نمیشود هر دلبری که ضامنِ آهو نمیشود پا می‌نَهَد به بالِ مَلَک هرکه یاد اوست تا جبرئیل خادمِ بابُ‌الجواد اوست زلفی گشوده و دلِ شیدا نمانده است در ازدحام ، جای تماشا نمانده است مجنون که هیچ ، رونقِ لیلا نمانده است سر را بریده‌اند ، زلیخا نمانده است باغ بهشت کاشی گلدسته‌های اوست عباس دل سپرده‌ی دارالشفای اوست در بِرکه‌ها تَمَوُّجِ دریایی‌اش ببین در آسمان شُکوهِ اَهورایی‌اش ببین در قلبِ طوس سفره‌ی زهرایی‌اش ببین خانه به خانه سایه‌ی آقایی‌اش ببین خورشید اگر نگاه به ایوان طلا کند باید غبار گردد و کارش رها کند نقّاره می‌زنند مسیحی شفا گرفت نقّاره می‌زنند خلیلی عطا گرفت نقّاره می‌زنند کلیمی بها گرفت یوسف دوباره سُرمه زِ پایین پا گرفت با دست‌های لطف تو آزاد می‌شویم وقتی دخیل پنجره فولاد می‌شویم با گوشه‌چشم ، تا که نگاهی به ما کنی کارِ هزار معجزه و کیمیا کنی مشکل بهانه است که ما را صدا کنی تا کاسه‌هایِ خالیِ ما را طلا کنی جز گوشه‌های صحن تو آقا کجا روم کِی با کبوتران حرم کربلا روم؟ حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
سُلطان به این دلیل که کـویش، گـداش بیشتر است رضا مساحت صحن و سراش بیشتر است شبانه روز می آیند عـرضِ حاجت ها به آن دیار که سُلطان، عطاش بیشتر است اگرچه دور و بـرش بیـشتر گـدا دارد شُـمارِ مـردم حاجت رواش بیشتر است به هر کسی که گدای رضـا نمی گویـند گدا کسی ست که خُوف و رَجاش بیشتر است به تخت و بخت رسیدن به قیل و قال نشد سکوت پیش بزرگـان صداش بیشتر است کسی که شیوه ی دل بُردن از علی آموخت مُسلّـم است که دلداده هاش ، بیشتر است به جای اذن دُخول اشک ریختم چون که عـیارِ گریه در ایوانْ طلاش بیشتر است مقام مـکـّه سر جای خود ، به کعبه قسـم بهشتِ مُلـکِ خراسان صفاش بیشتر است خُدا ، سریع از آن بنده می شـود راضـی که وقت ذکر ، دَمِ یا رضاش بیشتر است رضاست بضعه ی پیغمبر و یقین دارم ثـواب گـفتنِ جانم فـداش بیشتر است از او کسی که گرفته بـرات ، حـس کرده حُسین ، عطرِ رضا در هواش بیشتر است به شاهِ طوس اگر چشمی اقتدا بـکنـد برای شاه شـهیدان ، بُکاش بیشتر است محمد قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ای درتن بی تاب زمین،قلب تپنده درگوش زمان اسم تو دیوانه کننده همنام یداللهی واعجاب برانگیز در دست تو هر معجزه یک برگ برنده پیچیده در آغوش پراز مهر حریمت آرامش دلهای ظریف وشکننده با پنجره فولاد عجیب تو عجین ست درمان مرضهای مداوا نشونده بسته ست به کندوی عسل خیز ضریحت شیرین شدن تلخی غمهای گزنده آواز مسیحایی نقاره ی صحنت ناخواسته دل میبرد از هر شنونده ازبسکه دل ما به هوایت زده پرپر زیرقدمت پرشده از بال پرنده یک روز اگر ازحرمت دور بمانم جان میدهم ازغصه ی این درد کُشنده عالیه رجبی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
احساسِ شعف از عشقِ رضا..نبضِ زمان در نوسان است از برکتِ عشقش...نفسم در هیجان است وقتی که دلم محفل آشوب و هیاهوست آغوش حرم ،اَمن ترین جای جهان است هر یک طپشِ قلبِ من از ضربِ نگاهش در سینه به عشقِ حرمش در ضربان است در حولِ مدارِ گُلِ خورشیدِ جمالش منظومه یِ عرشِ علوی در دوَران است از سمت حریمِ رضوی آمده گویا وقتی”نفسِ باد صبا مشک فشان است” سرما یه یِ من عشقِ شَهنشاهِ دل آرام هر ثانیه اش ناب ترین گنجِ زمان است طعمِ شعفِ شوکتِ پرواز چشیدَم در پهنه یِ عرشی که چنین اَمن و اَمان است چشمِ دل ما دوخته بر گوشه یِ چشمش با گوشه یِ چشمی به دلم،تاب و توان است در پنجره ی چشمِ ضریحَش گِره یِ عشق لبریز از احساسِ دو چشمی نگران است در چشمه یِ چشمانِ امیدم دمِ دیدار احساسِ شعف...در رگِ هر دیده عیان است از دیده و دل پَر بِکِشد وسعتِ غم ها وقتی گل لبخندِ رضا سیبِ جنان است منصوره محمدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
باغ بهشت سال ها دیده ی دل جانب رضوان داریم این چنین میل تماشای تو جانان داریم چون که دوریم ز تو حال پریشان داریم رور و شب قبله ی جان سوی خراسان داریم کعبه خود دیده به اشراقِ نگاهت دارد انعکاسی است که از چشم سیاهت دارد ما نه تسلیمِ تو در اوج رضاییم همه لطف تو بود که در دین خداییم همه ما که با اسم تو در ذکر و نواییم همه به تولای تو در مهر و صفاییم همه هر کجاییم به کوی حرمت مهمانیم به خدا تا به ابد در حرمت می مانیم مرکز نور سماوات و زمین مرقد توست وسط باغ جنان ، خُلد برین مرقد توست حلقه ی هر دو جهان را چو نگین مرقد توست آن که غم می بَرَد از قلب غمین مرقد توست بی شمارند ملائک به طواف حرمت سجده ی اهل سماوات به خاک قدمت آستان تو همان عرش خدای ازلی است مهر و حب تو همان معنی خیر العملی است تویی آن که به جهان سرور و مولا و ولی است لقبت گر چه رضا ، نام قشنگ تو علی است بر همه عالم و آدم تو ولایت داری بس که دل برده ای و جام محبت داری خُرَّم آن دل که به عشاق رهت پیوسته جان بگیرد ز تو هر جان، به لب دلخسته سائلی آمده که دل به عطایت بسته رحم کن حضرت سلطان به دل بشکسته ردِّ سائل ننمایی که مرامت نبوَد بخششِ کم نه، که در شأن و مقامت نبوَد عرش حق سقف وَزینی است که بر پایه ی تو هستی عالمی از جان گرانمایه ی توست شرح گل ذره ی بی قدر ز آرایه ی توست جمع آیات الهی همگی آیه ی توست جلوه ی طور ز یک سایه ی تو منجلی اَست برترین معجز موسایی و نامت علی است آشنایی من و تو ز قدیم است قدیم دل من کنج حریم تو مقیم است مقیم به خدا جنتم این کوی و حریم است حریم یار من سرور و آقا و کریم است کریم مرز ایمان به تو ، مرز است به خوبی و بدی زائر قبر تو چون زائر عرش ابدی مشهدت باغ بهشت است و تماشا دارد در میانش حرم و گنبد زیبا دارد پاره ی جان و تن حضرت طاها دارد مرقدت بوی گل یوسف زهرا دارد لحظه لحظه دل ما در حرمت مهمان است به برت هدیه ی ناقابل ما این جان است محمد مبشری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹