eitaa logo
حدیث اشک
6.1هزار دنبال‌کننده
34 عکس
70 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
دل بیقرار خوشا به حال دل بیقرار بعضی ها به این وجود پر از انتظار بعضی ها به آب دیده نوشتم که یوسفم چه شده کجاست خواهش و دارو ندار بعضی ها بس است این همه پاییز ماندن دنیا خدا کند که بیاید بهار بعضی ها به جمع رجعتیان می توان اضافه شدن اگر قدم بزنی بر مزار بعضی ها بگو به آل سعود این یزیدیان زمان کشیده می شود حتما مهار بعضی ها بیا بهانه ی این ندبه های بارانی گره فتاده دوباره به کار بعضی ها بیا که مادر پهلو شکسته منتظر است بیا دوای دل داغدار بعضی ها به حق عمه سادات از سفر برگردد تو را قسم به دل غصه دار بعضی ها  یاسر مسافر لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
توبه کردیم توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم تا حسین هست غم روزی فردا نخوریم توبه کردیم که تا مجلس روضه باقی ست لحظه ای حسرت آن جنت الاعلا نخوریم ما حیات دلمان بسته به اشک است و حسین نان هر سفره به جز سفره زهرا نخوریم گرچه فردا همه از حشمت تو حیرانند ما قیامت ز کرامات شما جا نخوریم  حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
شکر خدا زهرا دوباره رزق این نوکر نوشت با دست بشکسته مرا روزی‌خور این در نوشت هرگز نمی‌کردم گمان اینجا مرا راهم دهند نام مرا در بین نوکر‌ها خودش آخر نوشت روز ازل وقتی خدا روزیِ عالم را نوشت ارباب را ارباب و ما را بر درش قنبر نوشت در عرش حق پیراهن خونین او آویختند بی‌خود نبوده گر خدا این قلب را مضطر نوشت نام حسین فاطمه اشک مرا جاری کند رحمت به شیر مادرم، صد شکر بر این سرنوشت هرکس که شد در این دهه دیوانه‌ی کوی حسین زینب برای او
نمازِ صبحِ بالاسر” نوشت 

حبُّ الحسین ِ نعمتی، قبرُ الحسین ِ قبلتی 

این جمله را هر نوکری در قلب خود با زر نوشت 

من زاره فی کربلا زار العلیّ فی عرشه 

این را همان اول خدا، در عرش بر سردر نوشت 

حُبُّ الحسینِ جُنَّنی” عابس بیان کرده ولی بر چوب محمل خواهرش این جمله را با سر نوشت می‌گفت زینب از فراز تل برادر جان ببین آنکس که تقدیر تو بی‌انگشت و انگشتر نوشت... ...من را میان عده‌ای نامرحم و دور از حیا آواره و بی‌چاره و بی‌یار و بی‌معجر نوشت مهدی علی قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آب روی ماست گریه آب روی ماست گریه آبروداریم ما.. با لباس مشکی ات عمریست خو داریم ما باطهارت بودن از ارکان مجنون بودنست حرف لیلا میشود هرجا وضو داریم ما چشم ما بی اشک بی خیراست،بی خیرش نکن! که فقط از دار دنیا دو سبو داریم ما.. حرف ما در روضه ها با اشک گفته میشود درمیان گریه باهم گفتگو داریم ما دامن آلوده شدیم اما تو پاکش میکنی روسیاه از غفلتیم اما رفو داریم ما حضرت عباس حامی علمداران توست! چه هراس از این و آن وقتی عمو داریم ما هرکسی دل را بدستت داد از مردم برید تا که دریا هست کی سودای جو داریم ما؟! خوب و بد ما به حسینیه پناه آورده ایم! خوب و بد از پرچم تو رنگ و بو داریم ما! آرزوی کربلا بر پیرها که عیب نیست.. کربلایی نیستیم و آرزو داریم ما! شهر با یک یاحسین ما معطر میشود هرکجا نام تو باشد های و هو داریم ما لحظه های آب خوردن هم بفکر روضه ایم.. بغض خشکی لب و بغض گلو داریم ما.. در غمت آیات قرآن روضه خوانی می‌کنند آب دریا و بیابان روضه خوانی می‌کنند سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم حسین(ع) همین که در محرم تو روضه خوانده می‌شود دل همه به کربلای تو کشانده می‌شود فقط به مجلس حسین می‌شود به چشم دید که پادشاه پهلوی گدا نشانده می‌شود جهنم است نسبتِ بهشت با حریم تو کسی خطا کند سوی بهشت رانده می‌شود! به مشی نوکری همیشه مشق فرق می‌کند که «عشق» می‌نویسم و «حسین» خوانده می‌شود محرّم از میان عرش با مصیبت حسین سبوی اشک بر روی زمین چکانده می‌شود تو را ز اصل نه ولی ز اسب بر زمین زدند ...که اسب‌ها چنین به پیکرت دوانده می‌شود رسیدنی‌ست آن زمان که با نوای منتقم بهای قطره‌های خون تو ستانده می‌شود  مظاهر کثیری نژاد لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
روضه میگیرید گفت شیخی غافل از دنیا و دین روی منبر نکته ای بر سایرین.. کای عزاداران که دل دل میکنید! جای واجب کار باطل میکنید! مردمی که اشکتان هرروزه است! واجب اصلی نماز روزه است! روضه میگیرید هرشب تا سحر غافلید ای شیعیان از این خبر... که حسین بن علی در کربلا شد برای واجبات دین فدا سینه زن هستید با سوز و گداز خواب میمانید هنگام نماز تا به کی باید در این بدعت نشست؟! این عزادارایتان بی فایدست! مستحب است این عزاداریتان سوخت واجب پای کم کاریتان آن میانه پیرمردی مو سپید زد بروی صورتش ناله کشید کای ز مذهب غافل و از دین جدا روی منبر کذب میگویی چرا؟؟ در مرام و مسلک دین شما؟ اصل بهر فرع میگردد فدا؟ اصل امام است و نماز از فرع دین.. اصل را بالا ببین از سایرین! بی امامت دین فقط لفاظی ست.. این نماز و روزه هاتان بازی است.. تا ولایت هست دین با عزت است دین ما اصل و اصولش هیات است این سیاهی ها چه غوغا کرده است! حوزه ها را روضه احیا کرده است. مستحب میخوانی اش ای بی ادب! هرچه واجب زنده از این مستحب! پنج اصل دین و ده تا فرعیات از نماز روزه تا حج و زکات زیر دین روضه های زینب اند روضه ها دار و ندار مذهب اند پس بدان هم نوکری هستی ماست.. هم نماز صبح نوکرها اداست سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دل‌شوره داشتم ارباب روی نوکریِ من حساب کرد با این‌همه گناه مرا انتخاب کرد هرکس شنید ناله‌ی حی العزا تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد دل‌شوره داشتم که نبینم محرمت یک‌سال این فراق دلم را عذاب کرد باز این چه شورش است که در خلق عالم است نام حسین بار دگر انقلاب کرد توبه‌شکسته‌ها همه گویند یا حسین رب‌الحسین هر چه دعا مستجاب کرد از کودکی حسینیه‌دار محرمیم این روسیاه را خودش عالیجناب کرد هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت او را خدا به وصل خودش کامیاب کرد گریه غبار سینه‌ی من داده شستشو این قلب ِ خاک‌خورده چنان دّر ناب کرد تفسیر دستگیری تو از رسول ترک کار هزار منبر و صدها کتاب کرد سینه‌برهنه‌ها همه از نسل عابسند او کربلا طریق هی این وصل باب کرد آید به گوش ناله‌ی محزون فاطمه با اسم نام یک‌یک ما را خطاب کرد ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب صلی علی الحسین و صلی علی الغریب  قاسم نعمتی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بهار سینه زنان رسیده است محرم...بهار سینه زنان نگاه کن به دل بی قرار سینه زنان تمام دلخوشی ام این شده که روز حساب مرا حساب کنی در شمار سینه زنان مخواه دستِ منِ روسیاه رو بشود بگیر دست مرا هم کنار سینه زنان به سینه می زنم و دلخوشم که مادر تو قرار داده مرا از تبار سینه زنان چه نعمتی ست از این اتفاق بالاتر؟ که با تو می گذرد روزگار سینه زنان ملائکه چقَدَر با شکوه می گردند شبانه روز به دور مدار سینه زنان  احسان نرگسی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دم‌نوحه‌ اشعار سرخ دل‌شکنش را بیاورید دم‌نوحه‌های سینه‌زنش را بیاورید دارد صدای قافله از دور می‌رسد اسفند وقت آمدنش را بیاورید بعد از کتیبه‌های حسینیه زودتر سینیِ چای‌ریختنش را بیاورید دادم لباس مشکی خود را به مادرم آری بساط دوختنش را بیاورید دلشوره‌های خواهر او بیشتر شده اسباب غم‌نداشتنش را بیاورید سر نیزه‌های کوفه صدا می‌زدند تو را: «ما تشنه‌ایم؛ پس بدنش را بیاورید» دارد به قتلگاه چه نزدیک می‌شود زینب! رباب! پیرهنش را بیاورید حالا رسیده عصر دهم، گفت خواهرش: اموال غارتیِ تنش را بیاورید  محمد جواد پرچمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هل من ناصر چشم اگر امسال را هم آبروداری کند گریه می‌خواهد مرا از هرچه خود عاری کند هر کسی اینجا هنر کرده است با اشک آمده است کاش پلک از این هنرها پرده‌برداری کند بین دل با داغ او عقد اخوت بسته‌اند در ازل، آری، خدا این خطبه را جاری کند نوحه‌خوان در روضه می‌خواند به استمداد اشک بانگ
هل من ناصر” است این، کیست تا یاری کند؟ 

می‌روم تا کربلا، آنجا که مردی آمده است 

پای عهدش تا نفس دارد وفاداری کند 

رود می‌افتد به پایش تا به هر قیمت شده 

قطره‌ای از خویش را در جان او جاری کند 

آب اگر مهریه‌ی زهراست پس هر طور هست 

باید از مهریه‌ی زهرا نگهداری کند 

بیشتر از ضربت شمشیر، یک سوراخ مشک 

می‌تواند زخم را بر پیکرش کاری کند 

می‌روم قدری جلو، آن‌جا که یک سر روی نی 

بی‌محابا قد علم کرده است سرداری کند 

آن‌که تعلیم تکلم کرد بر عیسای طفل 

می‌تواند پس سر ِ بر نیزه را قاری کند 

باز می‌آیم به خود، آن‌جا که در من یک نفر 

گوشه‌ای کز کرده، می‌خواهد فقط زاری کند 

چشم کارش گریه در سوگ 
حسین بن علی” است کور بادا چشم اگر از گریه خودداری کند  علی فردوسی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غم اگر هست غم اگر هست در دلم غم توست همه ی سال من محرم توست تو به این چشم ها نظر داری که حسینیه های اعظم توست شهر آلوده از تباهی ها سایه سارش نسیم پرچم توست پشت پلک فرشته های خدا چشمه در چشمه اشک زمزم توست روضه ات را همیشه می بارم با همین اشک ها که مرهم توست موج در موج گریه ام وقتی روضه ی سخت آخرین دم توست زودتر کاش خواهرت برسد ساربان در خیال خاتم توست آه ای غیرت قبیله ی عشق چشم نامحرمان به محرم توست زخمی نیزه های دین داران مادرت روضه خوان ماتم توست حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
فرقی ندارد فرقی ندارد که جهنم یا بهشت است هرجا که می‌گویم حسین آن‌جا بهشت است هر روز از این روضه به آن روضه دویده حق دارد آن‌که گفته این دنیا بهشت است چشمی که از داغت نمی‌بارد جهنم چشمی که از داغت شود دریا بهشت است شش‌گوشه را از شش‌جهت دیدیم و گفتیم از هر جهت این کعبه‌ی زیبا بهشت است بالا و پایینی ندارد خانه‌ی تو بالای سر فردوس و پایین پا بهشت است با جبر ما را عاشق خود کن که فردا در اختیار حضرت زهرا بهشت است گفتند زهرا زائر شب‌های جمعه است گفتیم زیر پای مادرها بهشت است خیمه به خیمه سوخت دست و پای طفلان در آتشی که شعله‌هایش تا بهشت است  سعید پاشازاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ماه عزا آمد ماه عزا آمد دل عالم گرفته زهرا بُنَیَّ یا بُنَیَّ دم گرفته هرکس به هر نحوی عزادار شما هست حتی خدا در عرش خود ماتم گرفته کوچه به کوچه تا ابد شرمنده‌ی توست در
مُلک ری” هر خانه رنگ غم گرفته 

دیدم که از عشق شما لات محله 

رفته برای روضه‌ات پرچم گرفته 

راه نجات ما گنه‌کاران شمائید 

با گریه بر تو، توبه‌ی آدم گرفته 

حتما پشیمان می‌شود در روز محشر 

لطف تو را هر کس که دست کم گرفته 

شاهان عالم ریزه‌خواران تو هستند 

دست گدایی، سوی تو حاتم گرفته 

بالا سرت هرکس که آمد دست پُر رفت 

این 
پیروهن” ، آن دیگری `خاتم” گرفته برخیز دور خیمه‌ی زینب شلوغ است دور و برش را چند نامحرم گرفته اهل و عیالت بعد تو آقا اسیرند برخیز تا در خیمه‌ها آتش نگیرند  رضا قربانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
السلام السلام ای امام نوکرها پاسخت التیام نوکرها عشق یعنی حسین و دیگر هیچ هست حرف تمام نوکرها یا حسین است آخرین حرف و مُهر حُسن ختام نوکرها غبطه ها می خورند در محشر شهدا بر مقام نوکرها عشق دنیا به کام بعضی ها عشق آقا به کام نوکرها درِ این خانه هست موی سفید پرچم احترام نوکرها عطر ارباب می رسد تا حشر از مزار تمام نوکرها ذره ای از تبار خورشیدند نور دارد مرام نوکرها به فدای لبان عطشانت هست تکیه کلام نوکرها روضه ی زخم های گودال و گریه ی مستدام نوکرها  حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
قرار دل بی قرارم حسین هوای همیشه بهارم حسین `من از کودکی عاشقت بوده ام” هنوزم تو را دوست دارم حسین من و روضه ات زندگی می کنیم تویی لحظه لحظه کنارم حسین تویی عشق شیرین عمرم و من بجز عشق کاری ندارم حسین تویی آسمانی ترین واژه ام تویی عزت و اعتبارم حسین در این برزخ ناامیدی فقط به لطف تو امیدوارم حسین دلم را درآشوب دنیای درد به چشمان تو می سپارم حسین لباس پرآوازه ی نوکری بود پرچم افتخارم حسین چه بالا چه پایین بدون غمت چه لطفی ست در روزگارم حسین  حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آشفته شده زلف پریشان تو در باد ای حنجره‌ی ملتهب از سرخی فریاد در حنجره‌ی باد رها شد نفس تو تا داد جهان را شرر آه تو بر باد شمشیر کشیده‌ست به روی تو همان دست که نامه پی نامه برای تو فرستاد فواره‌ی سرخی‌ست صدایت که کشیده‌ست از خاک بر افلاک سر از نیزه‌ی الحاد از حنجره‌ات دم نزده نعره به‌جز خون از عشق نگفته‌ست مگر هر دل آزاد هر تیر بلندای تو را بال و پری زد ناکام زمین‌گیر شد و از نفس افتاد لب‌تشنه‌ای امّا تن تو غرق گل سرخ ای در تو شکوفا شده اضداد در اضداد `هرچند به تاراج خزان رفت گلویت” هر دم نفس شعله‌ورت باز گُلی داد بر نیزه چرا لب به تغزّل نگشاید صیدی که نشانی دهد از خویش به صیاد؟ امیر اکبرزاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
تو باغ گلي ما جمله هوادار تو هستیم آقا عمری است گرفتار تو هستیم آقا کافی است که لب تر بکنی ، می میریم ما میثم تمار تو هستیم آقا دَر هم بخر از خوب و بد ما بگذر ای خوب ترین ، یار تو هستیم آقا احسان بنما و طلبت افزون کن... بر ما که بدهکار تو هستیم آقا ای شاه مران خیل غلامانت را ما خادم دربار تو هستیم آقا بگذار که بر گِرد شما خوش باشیم تو باغ گلی ، خار تو هستیم آقا گل گفتم و دل در اظطراب افتاد و... در سینه ی شعرم التهاب افتاد و... رنگ از رخ شعر من پرید از این حرف در قافیه هایم انقلاب افتاد و... ای وای خدا خیر کند امشب را در خاطر من طفل رباب افتاد و... ظهری که میان خیمه ها آب نبود اصغر”ع” ز عطش به پیچ و تاب افتاد و... چشمان علی”ع” به سینه ی مادر بود مادر جگرش گشت کباب، افتاد و... از بس ز عطش به صورتش چنگ زده مادر چه کند؟؟ فکر طناب افتاد و... چون حال و هوای حرم اینگونه بدید سقای حرم به فکر آب افتاد و... برخاست ز جا بسوی شط کرد شتاب تا قطره ی آبی برساند به رباب یک مشک ز آبِ نهر پر کرد ولی... این اول روضه بود و آغاز عذاب بگذار نگویم که چه آمد به سرش... بگذار نگویم که ز خون گشت خضاب بگذار نگویم که سرش از چه شکست یا از چه شد اهل خیمه ها خانه خراب بگذار که آرام بگیرم امشب بگذار که من لال بمیرم امشب... محمد هاشم مصطفوی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غم تو آبروی ماست غم تو آبروی ماست این غم را مگیر از ما دلیل پلک های زخم! مرهم را مگیر از ما نگاه خیس ما ارثیه ی آبا و اجدادی ست بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی مانده ست آن را هم مگیر از ما به غیر از خیمه ی تو هرکجا آلوده ی فتنه ست نشستن در پناه سرخ پرچم را مگیر از ما رضا فرمود فَابکِ لِلحسین اِن کُنتَ باکِیّا عمل کردن به این فتوای محکم را مگیر از ما دم نوحه برای سینه زن حکم نفس دارد بدون روضه می میریم این دم را مگیر از ما تمام سال با شوق همین یک ماه سر کردیم تمام سال را باشد... محرّم را مگیر از ما  علی سلیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غرق نور کن بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن چشم امید من به دوتا قطره اشک بود این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن هرشب بساط ساز من آماده بوده است امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن فرزند هیاتی مرا زیر پرچمت از چشم شور مردم بی روضه دور کن ما مُرده ایم بی تو و بی کربلای تو فکری به حال مردم اهل قبور کن کردی سفارش آن دو ملک را ولی حسین گاهی هم از کنار مزارم عبور کن پرونده ام پُر است از اعمال بد ولی تو صفحه های نوکریم را مرور کن  محسن ناصحی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ذکر حسین وقتی مرا اشکی به دریا می رساند یعنی شبم را تا به فردا می رساند چشم ترم با این زبان بی زبانی عرض سلامم را به آقا می رساند ذکر حسینم را میان روضه هایش روح القدُس تا عرش اعلی می رساند روزیّ ما را مهربانی های مولا قبل از شروع هر تقاضا می رساند با یک سلام ساده هر دلداده ای را تا کربلایش بی محابا می رساند مجنون ترینیم و دل بی تاب ما را پایین پای عشق لیلا می رساند شش گوشه و شش ماهه و شهزاده اکبر ع جایی که ما را لطف زهرا می رساند ماه محرم جلوه ی ماه سعادت ماه حسین بن علی ماه شهادت  اسماعیل شبرنگ لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
نوکر خوب اگه سرده اگه تاریکه دنیا نمی ترسیم آخه مهتاب داریم خدارو شکر بی صاحب نموندیم خدارو شکر که ارباب داریم درسته نوکر خوبی نبودیم ولی خوب جایی نوکر بودیم ای دل! صدامون می زده ارباب هرروز یه روزایی ولی کر بودیم ای دل!! یه ساله از سر دلتنگی و درد شبامون توی بزم روضه سر شد خدارو شکر امسالم نمردیم محرم شد چشامون باز، تر شد بهار عاشقیمونه محرم بهار اشک و فصل روضه خونی با این سینه زدن دل پاک میشه بهاره، موقع خونه تکونی دوباره پرچم مشکی خریدیم دلامون روشنه با این سیاهی با این پیراهن و این شال مشکی سیاهی لشکرت باشیم الهی رفیقا قدر امشب رو بدونید شاید فردا شبو دیگه نبینیم شاید این آخرین ساله که داریم کنار هم توی روضه میشینیم رفیقامونو حتما یادتونه رفیقایی که باهم گریه کردیم کی میدونه؟ شاید هم مثل اونا ما سال دیگه زیر خاک سردیم میون این همه غوغای دنیا قرار ما توو های و هوی روضه س شهیدا اینو فهموندن به ما که توو عالم هرچی خیره توی روضه س دلی که توی روضه سوخت، پاکه دلی که پاک شد جای حسینه چی میشه وقت جون دادن ببینیم سر ماهم روی پای حسینه ... داود رحیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
به اذن حضرت مولا به اذن حضرت مولا شدم کبوتر تو که بال و پر بزنم پای روضه ی سر تو ببخش با پر زخمی , به زحمت افتاده لباس نوکریم را بریده مادر تو چه طور خرج غمت جورشد کسی میگفت رسیده رزق حسینیه ازبرادر تو شبیه حضرت زینب به سینه می کوبم که مقتدای عزادارهاست خواهر تو به چشم من همه جا روضه شما بر پاست تمام عالم آدم شده اند مضطر تو اگر کویر ترک روی هر ترک دارد کشیده خشکی لبهای زخم پرپر تو خزان و ریزش برگ از درخت در همه جا شد است در دل من روضه خوان اکبر تو طلوع , بردن بالای طفل شش ماهه است غروب , خون گلوی علی اصغر تو زمان بارش باران همیشه میبارم برای بارش تیر و امیر لشگر تو شب عروسی هر کس به سینه میکوبم برای حجله قاسم گل برادر تو من از خرابه شام و رقیه فهمیدم که قول تو نرود گر رود زتن سر تو بیا و قول بده آخرین دمم برسی به راه آمدن توست چشم نوکر تو موسی علیمرادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا صاحب‌الزمان چشم نیاز دوختم به راه صاحب‌الزمان امید بسته‌ام به یک نگاه صاحب‌الزمان امید بسته‌ام ولی چقدر پُر توقع‌ام چشم گناهکار و روی ماه صاحب‌الزمان ‌ کویر شد اگر دل از شب سیاه کاریم صبح در آن جوانه زد گیاه صاحب‌الزمان دین ضعیف من در این طبیعت پر از گناه غزال خسته ای‌ست در پناه صاحب‌الزمان آه که آه می کشد هنوز سینه ی زمین بعد هزار و چند سال از آه صاحب‌الزمان هنوز بعد کربلا منظره ی وداع را مدام درک می کند نگاه صاحب‌الزمان عمه صاحب‌الزمان به دست خویش دوخته رخت عزای خاکی و سیاه صاحب‌الزمان  امیر عظیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
نجابت یک کاروان شکوه و جلالت رسیده است یک پارچه عفاف و نجابت رسیده است یک کاروان ملائکه دور و بر حرم یک شهر ، ماهِ خوش قد و قامت رسیده است آهنگ طبل، بوی شرافت نمیدهد از این صدا ، صدای شرارت رسیده است ترسیده اند این زن و فرزند محترم تا حرف به جدائی و غربت رسیده است علیا مخدرات حرم هول کرده اند اینجا کجاست؟ روز قیامت رسیده است من از نگاه حرمله‌ی پست خوانده ام اصلا برای کشتن و غارت رسیده است می بینم اینکه در کنف آیه‌های زخم پیغمبر حرم به رسالت رسیده است می بینم اینکه بی تو در این شهر بی حیا کارم به ریسمان و اسارت رسیده است می بینم اینکه با همه‌ی بغض و کینه ها چه بر سر خدای شجاعت رسیده است می بینم اینکه بعد علمدار لشگرت کار حرامیان به وقاحت رسیده است اصلا بعید نیست ببینم که دشمنت در غارت تنت به رقابت رسیده است میبینی آخرش تو به بازارهای شام که کار خواهرت به خجالت رسیده است محمد عظیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
وقت ضیافت آمد و در پشت در ماندم تنها میان این قفس بی بال و پر ماندم جا ماندم از کرب و بلا و در به در ماندم این روزها جانم به لب آمد اگر ماندم انگار که روی زمین تنها ترین هستم محروم از خیر کثیر اربعین هستم مونس ندارم غیر این چشمان گریانم خیره شدن بر عکس شش گوشه است درمانم زوار، راهی بهشتند و پریشانم خیلی خجالت می کشم من از رفیقانم کارم فقط اشک است و ناله از فراق دوست تربت ببوسم هر سحر از اشتیاق دوست اصلا ندیده پستی و روی سیاهم را دیده همیشه خواهش و شوق نگاهم را قبل از دعایم داده هر آنچه بخواهم را او مطمئنا خوب می داند صلاحم را من راضی ام بر آن چه که جانان پسندیده امسال قربانش شوم هجران پسندیده تنها پناه و ملجأ جا مانده ها مشهد در وقت غربت دلخوشی هر گدا مشهد شاه خراسانی صدا زد که بیا مشهد تنها شدم رفتم به جای کربلا مشهد خیلی رئوفانه به فریادم رسید آقا خیلی عطوفانه سرم دستی کشید آقا دستم به دامانت رضا کاری برایم کن قدری از این درد و غمِ در سینه ام کم کن و انظر إلیَّ...سائلت را باز محرم کن سلطان! برات کربلایم را فراهم کن تسکین هر درد و غمی روضه است، می دانی ابن شبیبم، چند خطی روضه می خوانی؟ فابک علی المظلوم.. جدم دست و پا می زد فابک علی المحروم.. زینب را صدا می زد فابک علی المهموم.. خولی بی هوا می زد فابک علی المغموم.. پیری با عصا می زد او نیزه می خورد و علی آن لحظه آن جا بود عطشانِ زیر دست و پا فرزند زهرا بود علی سپهری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹