eitaa logo
حدیث اشک
6هزار دنبال‌کننده
34 عکس
70 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
اهل معنا طلا می خَرَند و بدل می فروشند چرا زهد پوشان دغل می فروشند اگر دین دینار آلوده دیدی بدان علم داران عمل می فروشند به دید مَنِ مست با شهد ایوان نجف ، اهل معنا عسل می فروشند کُنَد تا ابد مست جان را شرابی که از مهر مولا ازل می فروشند نشستیم پای تو تا ایستادیم در آن دوره ای که غزل می فروشند علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
بوی خاک کربلا زائری دیدم که دارد چشمِ تر می‌آورد یک نفر هم نذر پاهای تو سر می‌آورد کفتری دیدم که از بالابلندِ گنبدت نذر چوبِ جاروی صحن تو پر می‌آورد مادری دیدم؛ شب جمعه؛ که با قدی کمان بین صحن تو زبانِ نوحه‌گر می‌آورد خواب ، چشمم را که می‌بندم به پابوسی تو می‌برد روح مرا ؛ وقتِ سحر می‌آورد من یقین دارم نسیمی که به پرچم می‌خورد از دلِ تنگم برای تو خبر می‌آورد رو به صحنت سجده کردم ؛ مُهرِ تربت خیس شد بوی خاک کربلا هم گریه در می‌آورد دَلوِ چشمم از تهِ چاهی که در آن اشک نیست با طنابِ روضه‌ات خونِ جگر می‌آورد نسل اندر نسل نوکرزاده ؛ مجنون زاده‌ایم می‌رود دیوانه‌ای ؛ دیوانه‌تر می‌آورد شاد خواهد شد؛ چرا که سینه‌زن آورده است از تبارِ نوکران هر کس پسر می‌آورد زائرم؛ حتی پس از مرگم؛ چرا که در حرم ... باد ، از خاکم غباری مختصر می‌آورد رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ارباب من یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید زیبا و زشت هرچه که بودم مرا خرید مانند «جُون» قبل مُحَرَم شدم غلام مانند «عُون» بعد مُحَرَم مرا خرید هرجا رسید من ولی او را فروختم هرجا رسید او ولی از دَم مرا خرید وقتی که عالِم دوسه شب گریه اش شدم ازاینهمه مُرید در عالَم،مرا خرید ارباب من،به قیمت بالای آن تنور از شعله های داغ جهنم مرا خرید ازخویشتن گرفت دلم را به روضه داد ارباب هم فروخت مرا،هم مرا خرید اوج کریمی است که من را جدا فروخت آن کس که در معامله دَرهَم مرا خرید یک عمر پای این سگ بیچاره صبر کرد تا آخرش به قیمت آدم مرا خرید  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
سلامت میدهم نگاهی دلربا دارد نگارم ربوده جزبه اش صبروقرارم به پست وجاه دنیا دل نبندم که شاه کربلا شد اعتبارم نباشد در سرم رویای ثروت که در دربار او ماهانه دارم نیم در بازی اول شدنها مدال نوکری شد افتخارم بگویم حرف دل را با تو مولا خودم دانم که درچشم توخارم دعایم کرده ای تاخوب باشم در این بازار باشد سکه کارم تو بنده ساختی از این خطاکار تو پروردی مرا پروردگارم سلامت میدهم از‌ جانب دور ز هجران حرم ابر بهارم زیارت، اربعین، پای پیاده به عشقش لحظه ها را میشمارم دراین ره، حاجیم، معصوم فرمود برای هر قدم صد حج گذارم هنوز از یادتان لبریز دردم کز آن لبهای خشکت داغدارم بدم اما شما را دوست دارم به فردای خودم امیدوارم  حامد آقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
خمارم من خمارم من خمار باده های زیر ایوانش مرا شکری است تا هم رشته هستم با خمارانش نوشتن،آب،بابا را سگ کویش به من آموخت کسی که صد چو عیسی میشود طفل دبستانش اگر صد جلد دیگر هم شود قرآن حق نازل ندارم شک که جمعا میشود یک بیت دیوانش پدر آموخت بر من تا که عمری نوکرش باشم چه درسی چون شدم از همکلاسی های سلمانش سمرقند و بخارا گر بخشید بر هر کس بریزم زیر پای مرتضی پهنای ایرانش ندارد فرق این پایین و بالاهای شهر ما سیاهی لشکرش هستند از ری تا شمیرانش به ثروت دل نمیبندم در این دنیای صد رنگی چرا که گنج دوران است خاک کفش ارزانش دلم چون باغ بستان است و آبادی من آباد چرا؟چون از ازل تخریب شد دل بین چشمانش اگر باشد اتاق هشت او مشهد خدا داند که راضی میشوم اعدام را در بین زنداش حمید رضا قربانی (حزین اردبیلی) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
وَاسْمَعْ دعایی وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده دارم فراری می شوم از خود به سوی تو در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده ناجی تویی راجی منم در دست های من بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد باید بگیری دست من را که رها مانده پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده شعبان به پایان آمد و روی لبان من وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو پس فَاقْبَل عُذری که‌دلیل روضه ها مانده جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو تازه عنایات علی موسی الرضا مانده بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده تنها محبت راه ترک معصیت گشته با دوستت دارم جهانی روی پا مانده  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
رقص جنون دارم به لبم شعرِ پر از شور نجف را آیینه شدم گنبد پر نور نجف را میخانه‌ی ما مَرد طلب می‌کند و مست بر ما برسانند اگر انگور نجف را دیوار به دیوار ، سرم رقص جنون کرد تا کوک کنم نغمه‌ی تنبور نجف را از خاکِ نجف با مِیِ ناب و قلم عشق پیکر بتراشید ، که مخمور نجف را ... ... باید فقط از طینت مولاش ، بسازند راضی بکنید این گِل مغرور نجف را از بسکه گُل ذکر علی جاذبه دارد ... حس کرد لبم وِز وِز زنبور نجف را پیراهن من چاک شده ؛ فاش ببینید در سینه‌ام آیینه‌ی ممهور نجف را ای کاش که بیرون نکنند از در لطفش این بی سر و پا وصله‌ی ناجور نجف را ای کاش سلیمانِ نجف زود بیاید تا لشکر او لِه نکند مور نجف را در حسرت و آواره‌ی ایوان طلایم نشنید کسی ناله‌ی مهجور نجف را  رضا قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
عشق علی زاهد نماز همچو گنهکار بشکند در خلوتی که توبه ی هُشیار بشکند روز حساب نزد امیر ست شیخ شهر باید دهان خویش ز گفتار بشکند حسرت نیاز نیست به ارکان خانه خُرد آن خانه را که تیشه ی معمار بشکند در آتشش به خون بکشد عهد ظلم را از سوز دل، اگر دِلِ غم دار بشکند در حشر از تباهی اعمال نشکند قلبی که در فراق تو بسیار بشکند شرین،سری که در پی عشق علی شکست شیرین تر آن سری که سر دار بشکند باید زبان هرزه ی قوم نفهم را بر روی دار میثم تمار بشکند با یک سپاه هم دَرِ خیبر تکان نخورد اما به دست حیدر کرار بشکند پایی که جایِ پایِ علی پا نذاشته در راه کفر یکصد و ده بار بشکند در دستِ ماکلافی ازآن حبل عشق توست مگذار قلب ما دم بازار بشگند توبه ز می نموده و باور نداشتیم تاک ضریح توبه به اجبار بشکند در اشک های چشم تو سری نهان شده در چاه کوفه حلقه ی اسرار بشکند زلفی به باد ده که نسیمش قلوب را نوری دهد که ظلمت زنگار بشکند علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
زنجیر غفلت ای نفس بردی آبرویم را چه راحت بر باد دادی حاصلم را بی مروت هر بار توبه کردم و هر بار بشکست پیش خدایم آب گشتم از خجالت لغزید پایم، سوی تو رو کردم ای وای از دست تو یک عمر تن دادم به ذلت یاد خدا در سینه‌ام جایی ندارد از بسکه دورم را احاطه کرده ظلمت زنجیر غفلت دست و پایم را گرفته عبد فراری مانده در بند اسارت آه ای خدا امشب به تو رو کرده‌ام من تا وا کنی از گردن من بند غفلت آیا دوباره توبه‌ام را می‌پذیری تو که همیشه کرده‌ای بر من محبت دستم بگیر ای دست‌گیر بی پناهان بنگر میان چهره‌ام اشک ندامت ای بهترین بخشنده ای توبه پذیرم از دست نفسم پیشت آوردم شکایت بین مناجات و دعا مثل همیشه دارم میان سینه‌ام شوق زیارت ذکر توسل می‌کنم یک جمله کافی‌است تا باز گردد رو به من ابواب رحمت من را ببخش امشب به جان آن غریبی که از تنش پیراهنش گردید غارت با نیزه و شمشیر جسمش زیر و رو شد روی زمین افتاد با صدها جراحت لب تشنه روی خاک صحرا بود و می‌دید در پیش چشمانش به زینب شد جسارت  رضا باقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
رمضان توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم من به ستاری تو سخت جسارت کردم هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم رمضان است و دل از خواب نکندم افسوس مثل هر سال من از لطف تو غفلت کردم من از این فلسفه روزه از این فیض عظیم به همین تشنگی ساده قناعت کردم روزه هم چشم مرا باز نکرده،نکند عادتم بود اگر هرچه عبادت کردم هر چه هستم سر دیوانگی ام میمانم روزه ام را فقط افطار به تربت کردم خواستم از عطش روزه بگویم اما از لب تشنه اش احساس خجالت کردم روزه ام روضه شد و روضه مرا میکشدم یاد ان تشنه لب کرببلا میکشدم  حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
صفحه تاریخ تقوا کمیتش بی حضورت لنگ مانده از این جهان آقا فقط نیرنگ مانده شوق ظهورت نیست در راس دعاها اما به ظاهر ندبه ها پر رنگ مانده خالیست جای بندگان وقت مناجات ادعیه رفته جای آن آهنگ مانده بریازده معصوم دنیا ظلم را دید بر صفحه تاریخ ما این ننگ مانده امروز هم دعوا سَر نام علی هست آقا نیا اینجا هنوز این جنگ مانده ای ریسمان آمده از سمت بالا چیزی ندارم در بَر اما، چنگ مانده باید به خود آیم که دیگر می شود دیر چون تا ظهور یار وقتی تنگ مانده حامد آقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
مه هاشمیان باز در هیئت ما صحبت ابروی تو بود حرفهامان همه از چهره ی نیکوی تو بود نامت آمد به زبان مجلس ما خوشبو شد عطر این یاس دل افزا همه از بوی تو بود عمرمان پشت در خانه ی تو شد سپری از همان روز ازل جنت ما کوی تو بود بر لب آب رسیدی و نخوردی از آب علقمه محو وفا و ادب و خوی تو بود بوسه هایی که بدستان تو زد شیر خدا افتخاری است که زیبنده ی بازوی تو بود علمت در وسط معرکه غوغا میکرد لشکر کفر هراسان ز تکاپوی تو بود تو به «خلوتگه خورشید »رسیدی ای ماه فاطمه مادر سادات دعا گوی تو بود قمر از شرم گرفتست ، مه هاشمیان یوسف این حسن کجا داشت که در روی تو بود آمدی تا بشوی قوت قلب زینب ذکر«لاحول ولا قوه » نیروی تو بود «شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان» چشم امید همه اهل حرم سوی تو بود مات و مبهوت تو شد خواجه ی شیراز و سرود «دوش در حلقه ی ما قصه گیسوی تو بود»  امین نیک مرد لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
رحمت واسعه آنقدر که حیله دیده ام آقا جان از غیر تو دل بریده ام آقا جان با تو همه عاقبت بخیرند حسین با تو به جنان رسیده ام آقا جان ذکر تو دوای هر طبیبی باشد غیراز این شفا ندیده ام آقا جان ای رحمت واسعه دلم را دریاب عمریست پی ات دویده ام آقا جان کی وعده دیدار تو ممکن گردد. از دوری تو خمیده ام آقا جان بی ارزشم وبا چه بهایست که من مهرتو به دل خریده ام آقا جان آقایی عالم به تو میآید و بس عمریست به این رسیده ام آقاجان حامدآقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نگاهم کن! نمی خواهم به حالِ زار برگردم به آن ایام ِ نفْس-آلودۂ تبدار برگردم رسیدم سربه زیر آقا مریض احوالم و لطفا مداوایم کن و راضی نشو بیمار برگردم به غیر از تو؛ من از هر که بگویی پشتِ پا خوردم تو کاری کن به یک آرامش ِ سرشار برگردم تمام عمر سربارت شدم! امروز می خواهم؛ شبیه مهزیارت در لباس ِ یار برگردم تو برمیگردی از غیبت اگر من از گناهانم به سمتِ خیمه ات با حالِ استغفار برگردم «بنفسی أنتْ» یعنی نفْس ِ بیداری که از لطفش؛ اگر وقت سحر غافل شدم، افطار برگردم نبینم ردّ اشکت گوشۂ پرونده ام باشد... اگر که حال و روزم میدهد آزار... برگردم... به چشمانت تعهّد داده ام پایِ دعای عهد که بیش از پیش با اخلاص، پایِ کار برگردم خودت یادم بده چشم انتظاری را و بعد از این حواست بیشتر باشد به من... نگذار برگردم! مرضیه عاطفی سمنان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ما کویریم، ببارید که باران خوب است ذره ای نم بنشیند به بیابان خوب است بشود این دل بی ارزش ما وقت سحر با قدم های تو چون قالی کرمان، خوب است   اینکه در محضر تو شاه و گدا یکسانند با نگاه تو همین رتبه ی یکسان خوب است بعد یک عمر گدایی ز همه فهمیدم بدهد دست کریمان به گدا نان، خوب است   از کریمان طلب کم، به خدا کاهلی است طلبیدن ز خدا همچو سلیمان خوب است راه اگر راه سلوک است بدانید فقط شاه باشد علی و بنده چو سلمان، خوب است   گریه در روضه به جای خودش، اما گاهی تک و تنها سحری گریه ی پنهان خوب است آب می نوشم و می گریم و مادر گوید گریه کردن به لب کشته ی عطشان خوب است    ایمان کریمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
خبر آمد که بهار دل ما آمد باز مژده‌ی‌کم شدن فاصله ها آمد باز از لب عرش خداوند ندا آمد باز بندگان ماه خدا، ماه خدا آمد باز من که پابند هوس ها و گناهم چه کنم؟ ندهد یار اگر باز پناهم چه کنم؟ خبر آمد که کریم آمد و در وا‌شده است سفره پرداز قدیم آمد و در وا‌شده است اسم رحمان و رحیم آمد و در وا‌شده است درد عصیان مرا خویش مداوا شده است آی مردم به خدا ربِّ رحیمی داریم توبه آرید، خداوند کریمی داریم ای که بخشنده‌ی هر جرم و گناهی، العفو به پشیمان شدگان نیز پناهی، العفو من پشیمان شده ام؛ نیم نگاهی، العفو یا الهیّ و الهیّ و الهی العفو سائلی را به سر سفره ی خود راه بده من گدای توأم ای حضرت الله- بده!- یارب این سوخته دل را که محک لازم نیست بچه ای را که کتک خورده، فلک لازم نیست گرد خوان تو فقیرم من و شک لازم نیست تا سر سفره حسین است نمک لازم نیست به لبم خورد کمی آب، مرا بخشیدند ای فدای لب ارباب، مرا بخشیدند    امیر عظیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
جنسِ تَرَکها روی لبها فرق دارد لبـهای ما با لَعْـلِ آقا فرق دارد ما پای سفره آبْ می نوشیم آری پس روضه ها با روزه یِ ما فرق دارد لب تشنه ایم اما نَه در بینِ بیابان حتماً عطش در حُرمِ صحرا فرق دارد آتش اگر افتاده بر جان و تن ما لب تشنه جنگیدن خدایا فرق دارد لب تشنه و زخمی به میدان رفت ارباب وقتِ عطش سینه زدن ها فرق دارد هربار می افتاد می گفتند ... حمله آیا غمَـش با داغ زهرا فرق دارد ای روزه دارِ روضه خوانْ اشک من و تو روزی که برمیگـردد آقا فرق دارد  حسین ایمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یک دمی از پرده برون آ، گلم بین که چه آرام گرفته دلم دل به تولای شما بسته ام این همه از دوریی تو خسته ام با خبری از دلِ رنجورِ من از من و از سینه ی پُر شورِ من ای که جهان با نفست گلشن است با تو شبِ خسته ی ما روشن است باز نگاهِ تو مرا می کُشد آه! ندانم به کجا می کشد باز دلم بی تو چو مجنون گریست از غمِ بی تابیِ خود خون گریست کاش فراقِ تو به پایان رسد یوسفِ ما نیز به کنعان رسد پس تو کجایی گلِ زیبایِ من بی تو غریب است تماشایِ من! هستی محرابی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
العفو می‌شود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها دور شد از خانه‌ات اینگونه راهم بیشتر احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا می‌کِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر معصیت می‌آورم، آب و غذایم می‌دهی می‌چکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر دارم از زهرا ز دست خود خجالت می‌کشم شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر چند وقتی می‌شود آواره بودم، باز هم چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر رضاباقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
العفو سفره داری که به من اذن ضیافت داده بار دیگر به گدا لقمه ی عزت داده ماه شعبان و رجب رفت و به من گفت کسی رمضان آمده و حق به تو فرصت داده ای گنهکار! پشیمان شو، خدا در این ماه به خلاصی تو از نار رضایت داده روزه و نافله و ذکر و دعاهای سحر من چه کردم به من این قدر لیاقت داده ماه میلاد امام حسنم این ماه است رمضان را پسر فاطمه برکت داده به شب قدر که آیینه ی زهراست قسم شیعه را حب علی بر‌گ برائت داده روزه داری و لب تشنه و قرآن خواندن اثر چیست به من فیض تلاوت داده؟! به فدای لب عطشان اباعبدالله او به قرآن خداوند حلاوت داده این حسین است که عالم همه دیوانه ی اوست این حسین است به من حال عبادت داده روی آن سینه که بوسید نبی چکمه نکوب! شمر ملعون، که به تو این همه جرات داده؟!  امیر عظیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
دلمرده ایم دلمرده ایم و یاد تو جان می دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می دهد به ما ماه خدا دومرتبه بی ماه روی تو دارد بشارت رمضان می دهد به ما برگرد! ای که لحظه ی افطار، عاقبت یک روز دست های تو نان می دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی کسی ست حسی که بی تو وقت اذان می دهد به ما این ماه، فرصتی ست که باز عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می دهد به ما ما میهمان جد تو هستیم، جان حسین نامی که اشک های روان می دهد به ما حالا که سفره، سفره ی عشق است پس خدا هرچه بخواهد این دلمان می دهد به ما بی شک حواله همه امسال کربلاست مزدی که آخر رمضان می دهد به ما محمد بیابانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
در مقام بندگی اقرارها تکرار نیست اصلا از این توبه‌ها مقصود ما انکار نیست من خود از اعمال خود این روزها آگه ترم این گدایت آنقَدَر هم پست و بدکردار نیست حرف‌هایم را فقط با مالک خود می‌زنم غیر این معبود کس، بر کرده‌ام ستار نیست من به آغوشِ پر از مِهرت پناه آورده‌ام گفته‌ای ( لاتَقْنُطوا ) جز من کسی غفار نیست من خودم با پای خود در پیشگاهت آمدم غیر خجلت در نگاه بنده فَراّر نیست جهل و نادانی مرا اینگونه دور از خانه کرد ورنه با نام حسین این راه که دشوار نیست بین سوز و اشک و آهم، روضه می‌خواهد دلم روضه‌ای جانسوز تر، از کودک تبدار نیست منکه از دیروز، چشمانم کمی کم سو شده مادرم، زینب، ببین بین در و دیوار نیست؟  رضا باقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
مردیم و ندیدیم ارزان نفروشیم گران جانی خود را مردیم و ندیدیم رخ جانی خود را پیر از سر ناسازی ساز دل خویشیم می خورد زلیخا غم زندانی خود را موریم که از همت خود میکند امضا با ران ملخ حکم سلیمانی خود را تقدیر شود شانه و چنگال کند تیز گیسو که عیان کرد پریشانی خود را بر جامه ی سبزش چو مباهات کند بید با برف بپوشد شب عریانی خود را رویید اگر دور و برت خار مبادا بر باد دهی خوی بیابانی خود را گم کرد غریب از شب دیدار نخستین در کفر دو زلف تو مسلمانی خود را  محسن قاسمی غریب لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ستار العیوب توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم من به ستاری تو سخت جسارت کردم هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم رمضان است و دل از خواب نکندم افسوس مثل هر سال من از لطف تو غفلت کردم من از این فلسفه روزه از این فیض عظیم به همین تشنگی ساده قناعت کردم روزه هم چشم مرا باز نکرده،نکند عادتم بود اگر هرچه عبادت کردم هر چه هستم سر دیوانگی ام میمانم روزه ام را فقط افطار به تربت کردم خواستم از عطش روزه بگویم اما از لب تشنه اش احساس خجالت کردم روزه ام روضه شد و روضه مرا میکشدم یاد ان تشنه لب کرببلا میکشدم حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
لا فتی الا علی رو سوی میدان کن ببین حیدر به میدان آمده شیر خدا شوری به سر در بیشه غرّان آمده فتحُ لَکَ خواند ملک هم می تپد قلب فلک کشتی دشمن سرنگون دریا به طوفان آمده جبریل هم از هیبتش سبوح و قدوس به لب گفت لا فتی الا علی با سیف برّان آمده قنبر قلندر می شود چون اسم اعظم می برد این ذره با لطف علی چون ماه تابان آمده مالک دهد ملک دلش از بهر دیدار علی با جرعه ای از جام او سلمان مسلمان آمده خیبر شکن دُل دُل سوار دشمن بگوید الفرار ممسوس در ذات خدا گویا نمایان آمده دیشب به من داد این نمک گفتا یدالله معک جارو به دست این دلم بر دیده مهمان آمده بوی خوشش را که ملک بر بال و بر پر می زند یعقوب گوید این سخن یوسف به کنعان آمده شب ها برای خلق او بر دوش خرما می برد ما هم گدای کوی او بر سفره مان نان آمده هم می بریز در شعر من ای ساقی جام الست بیتی پس از بیتی دگر شاد و غزلخوان آمده انگور چیدم از ضریح بعد سوی ایوان رفتمی پیری اشارت می نمود از خیل مستان آمده در قبر نکیر و منکری گویند امام تو علی است؟ قلبم گواهی می دهد آن لحظه سلطان آمده سید علی حسینی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹