eitaa logo
نکات‌ناب‌و حکمت‌های آیت الله حائری شیرازی
73.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
309 ویدیو
524 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله حائری شیرازی (ره) (لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید) نظرات، پیشنهادات و انتقادات 👈 @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi شماره تماس: 09195194676 کانال صوتی: @haerishirazi_mp3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله حائری شیرازی (رحمت الله علیه)🔹 🔸جمهوری اسلام؛ بچه اول جهان اسلام🔸 جمهوری اسلامی ایران، مثل بچه اول است. بچۀ اول چوب بچه‌های بعدی را می‌خورد؛ پدر و مادر آداب تربیت را در اشتباهاتی که برای بچه اول می‌کنند به دست می‌آورند؛ به همین دلیل برای بچه اول «حَبوه» گذاشته‌اند و در فقه ما یک امتیازاتی به بچه اول داده‌اند. کسانی که دَه سال دیگر جمهوری اسلامی تشکیل دهند، می‌آیند در جمهوری اسلامی ما، تمام کارهایی که کردیم و ناقص بوده را جمع می‌کنند و غربال می‌کنند و بعد استفاده می‌کنند. چون ما اولین جمهوری اسلامی هستیم و اولین فرزند اسلامیم، ازاین‌جهت کارهای اشتباه را تجربه می‌کنیم و راه‌های برون رفت از این اشتباهات را بلد می‌شویم و دیگران بهتر عمل می‌کنند. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸«دندان طمع به برتری»🔸 موشی که در تله گیر میافتد، برای آنکه فنر تله، گردنش را خرد کند نمیرود. برای آن گردوی خوشبوی سر تله میرود. اما آن گردو او را نمیکشد. فنر فلزی تله او را میکشد. برتری جویی، مفسدان تاریخ را به فساد کشیده است. قرآن میفرماید: «لايريدُونَ عُلُوّا فِی الاَّرضِ وَ لا فِسادا». فساد و تباهی انسان نتیجهی عُلوّ و برتری طلبی اوست. هر کسی این «دندان طمع به برتری» را کشید، دستش به فساد آلوده نمیشود. @haerishiraz
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸رهبری، ذوب در ولایت الهی است🔸 وقتی کسی که در ولایت الهی ذوب نشده، زمامدار می‌شود. مشکل پیدا می‌شود. شما می‌پرسید مگر این رهبر ما ذوب شده در ولایت الهی است؟ من می‌گویم بله! من شهادت می‌دهم! یک ماه قبل از رحلت امام برای کاری به دفتر ایشان رفتم. گفتم دوره ریاست جمهوری شما دارد تمام می‌شود، شما بعدازآن چه‌کار می‌کنید؟ گفتند: «حوزه، می‌روم قم و آخوندی می‌کنم. بعد مثل‌اینکه چیزی یادش آمده باشد گفت: البته مگر اینکه امام نهی‌ام کنند. من بعد از ریاست جمهوری اگر امام به من بگویند برو مسئول عقیدتی سیاسی ژاندارمری یکی از روستاهای سیستان و بلوچستان بشو؛ تردید نمی‌کنم»! فکرش را کنید! رئیس‌جمهور آماده باشد که اگر به او بگویند عقیدتی سیاسی ژاندارمری یک روستای سیستان بلوچستان بشو، برود. می‌دانید روستاهای سیستان و بلوچستان چقدر خطرناک است برای کسی که قبلاً رئیس جمهور بوده؟ اما می‌گوید برای رفتن «تردید نمی‌کنم»! خود را برای «صفر» آماده می‌کند؛ برای «هیچ». می‌رود برای «صفر شدن» و ناگهان سر از «رهبری» در می‌آورد. تمام مسائل خلقت همین است. کسی که تردید در صفر شدن نکند، تردید در «فنا» نکند، «باقی» می‌ماند. هرکس تردید در فنا کرد، فانی می‌شود و هرکس تردید در فانی شدن نکرد، باقی می‌ماند، راه بقاء فناست! راضی بودن در برابر امر امام به معنای «ذلت باطنی» است و «ذلت باطنی» مهارکنندهٔ «عزت ظاهری» است. وقتی «ذلت باطنه» اینگونه است، «عزت ظاهره» برای انسان خطرناک نیست. عزت رهبری به اندازه‌ای است که مردم او را در موقع نماز دعا می‌کنند و جایگاه او نشان از عزت بالای اوست. این عزت ظاهری بالا، ذلت باطنی به اندازهٔ خودش می‌خواهد که بتواند آن را مهار کند و الّا تعادلش بر هم می‌خورد. ذلت باطنی و احساس مسئولیت رهبری بالا بوده و به همین دلیل برای رهبری انتخاب شد. هشت سال ریاست جمهوری رهبری از نوع شش هزار سال عبادت ابلیس بود و قبول امر امام برای رفتن به سیستان و بلوچستان به عنوان نماینده ولی فقیه در ژاندارمری از نوع سجده بر آدم. این رهبر، ذوب است؛ ذوب در ولایت الله است که اینطوری به سر خودش می‌آورد و آن طرفش را دیگر نگاه نمی‌کند. این، آتش در دست نگه داشتن بعد از ریاست جمهوری است. شما دو تا درس لمعه بگیر، بعد بیا دو تا درس معالم بگیر، بعد بیا درس جامع المقدمات (اولین درس حوزوی) بگیر. ببین در وجودت چه رذالتی پیش می‌آید؟! می‌گوید من این هستم. می‌گوید مسئولیت عقیدتی سیاسی ژاندارمری، آن هم یکی از روستاها، آن هم مال سیستان و بلوچستان را حاضرم قبول کنم و تردید هم نمی‌کنم! این آتش است که در دست نگه می‌دارد. این انسان وقتی که زمامدار می‌شود، ماشین نظام می‌شود؛ ماشینِ ترمزدار؛ لا یأخذه فی الله لومه لائم: ملامت رویش اثر نمی‌گذارد. @haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی (رحمت الله علیه)🔹 🔸بین الطلوعین ظهور🔸 عصر حاضر، زمان عجیبی است. دورۀ طلوع مجدد حجت الهی است. همانطور که طلوع و غروب خورشید با مقدمات است و امری تدریجی است، غیبت و ظهور هم امری تدریجی است. امام عصرعلیه السلام به تدریج غیبت کردند. غیبت، در ابتدا به صورت پردۀ سیاهی بود که در اتاق دیدار امام یازدهم علیه السلام نصب شد و مردم از پشت پرده، با حضرت صحبت میکردند. بعد، غیبت کوچکی پیش آمد که نور آن حضرت در بین مردم بود، اما خود حضرت از نظر مردم غائب شد. نور آن حضرت، نواب اربعۀ او بودند. همانطور که خورشید، بعد از ظهر، آرام آرام حرارتش کاهش پیدا میکند و انتهای عصر، جرم او پنهان میشود و بعد هم نور او، غیبت امام عصرعلیه السلام هم اینگونه بود. اول خودش غائب شد و بعد از هفتاد سال، نورهایش (همان نواب اربعه) نیز از دنیا رفتند؛ یعنی شفق ساقط شد. شفق همان محو نور خورشید است؛ و غیبت کبری آغاز شد. در ظهور هم همین گونه است که نور حضرت، مثل نور خورشید که ابتدا، صبح صادق را به وجود می آورد و بعد فضا مرتباً نورانی تر و روشن تر میشود؛ تا اینکه خورشید کاملاً ظاهر میگردد. معنایش این است که قبل از ظهور، نور آن حضرت باید عالمگیر شود. دیدید که امام راحل رحمت الله علیه فرمود: «انقلاب ما انفجار نور بود؛ ما منتظر طلوع خورشیدیم!» یعنی ما در بین الطّلوعین هستیم! ✅ رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای: دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید. بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رضوان الله علیه🔹 🔸مرگ، پژمردگی است و شهادت، چیدن است 🔸 اگر گل را از ساقه نچینید، گلبرگش یک روز نگذشته ورق ورق میشود. چشم انسان، گلبرگ وجود اوست، گوش، گلبرگی دیگر از او، این پنجههای دست، انگشتها و مفاصل پا، همه گلبرگهای وجودش هستند. وقتی اینها به فرمان انسان نباشند، مثل گلبرگی است که از گل افتاده باشد. «ومن نعمره ننکسه فی الخلق» شهدا حساب کردند و گفتند: به جای اینکه این گلبرگها یکی یکی بریزند، گلبرگها همه باشند و باغبان بیاید و این ساقه گل را راحت بچیند، چه گل خوبی! باغبان خوشش میآید آن را بچیند. باغبان از بس گل دیده است، از هزار تا گل، یکی را هم رغبت نمیکند بچیند، مگر آنکه عطر و شکلش فوقالعاده باشد و نظرش را بگیرد. در روایات داریم «اناللّه لایختار الا الازکی و الا الاطیب»خدا گل نمیچیند، مگر پاکیزهترین و خوشبوترین را. مگر خدا باغبان انسانها نیست؟ خداخوبان را گلچین میکند. @haerishirazi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 انسان بر خلاف آنچه امریکا و اروپا تصور می‌کنند «کوکی» نیست عباس ابن علی(ع) سند این حرف است تصمیم گیرنده نهایی در عالم دو گروه اند صابرین بربصیرت و فروشندگان بصیرت @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمه الله علیه🔹 🔸شناسایی منافق از مومن🔸 الآن هم مقاومت مؤمنان زمینۀ شناسایی منافقان و کافران است. در حدود بیست سال پیش، تصوّر مردم جهان نسبت به آمریکا و اسرائیل، مانند تصور امروز‌شان نبود. امروز مردم جهان آمریکا را خیلی بهتر می‌شناسند. سال‌ها قبل مردم جهان گمان می‌کردند که پرچمدار مبارزه با تروریسم و گروه‌های تکفیری و وحشی، همچون «القاعده»، آمریکا است، ولی امروز پرچم حمایت از تروریسم را بر دوش آمریکا می‌بینند. عربستان، در گذشته در میان مردم جهان، به‌عنوان «خادم‌الحرمین» مطرح بود، اما الآن به‌عنوان متحد با اسرائیل مطرح است. اگر استقامت فلسطینی‌ها، یمنی‌ها، عراقی‌ها و لبنانی‌ها نبود، باطل هرگز شناسایی نمی‌شد و فرق بین حق و باطل آشکار نمی‌گشت. اکنون «حزب الله» موقعیتی در جهان دارد که عربستان در بیست سال پیش داشت. الآن «حزب الله» به‌عنوان پرچمدار مقاومت مطرح است. 📌کتاب آئینه تمام نما صفحه 32 و33 @haerishirazi
🔸آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه🔸 🔹مبارزه با عرفان در اسلام آمریکایی🔹 شرح پیام امام خمینی رحمت الله علیه به حوزه و روحانیت (منشور روحانیت) اسلام آمریکایی که جلوی حرکت اسلام راستین را می‌گیرد، بلکه به صورت‌های گوناگون جلوه‌گر می‌شود: گاهی به‌صورت و شکلی که بنی‌امیه مطرح می‌کردند، گاهی به‌صورت ردّ عقل که می‌شود اخباری، گاهی به‌صورت وهابی گری که همه‌چیز را شرک به‌حساب می‌آورد و اصل شرک را از یاد می‌برد که اطاعت از طاغوت و طاغوتچه‌ها باشد و گاهی به‌صورت ردّ فلسفه. یکی از مسائل اساسی در اسلام، عرفان اسلام است. وقتی کسی بگوید: «عرفان یک مسئله انحرافی است»، خوب، چه طور می‌شود؟ به تمام معارف اسلامی به دیدۀ شک و تردید نگاه می‌کند. قرآن آمده است تا انسان را در مسیر عرفان با آن محتوایی که دارد قرار دهد آن‌وقت کسی بیاید و از آن چیزی بسازد که گویا اسلام عرفان را منع می‌کند، تفقه را منع می‌کند، تهذیب نفس را منع می‌کند، خودسازی را منع می‌کند و سیر و سلوک را ممنوع می‌کند و همه این‌ها را به‌عنوان مبتدعات تلقّی می‌کند. خوب، این چه می‌شود؟ چرا بعضی‌ها این حرف‌ها را می‌زنند؟ به نظر من همه‌اش به خاطر این است که فردی بر چیزی محیط نیست و آن‌وقت منکرش می‌شود: «اَلنَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» مردم دشمن چیزی هستند که نمی‌دانند. (نهج‌البلاغه/ حکمت 172). آقا، مگر من قسم‌خورده‌ام که هر چیزی من فهمیدم اسلام است و هر چیزی من نفهمیدم اسلام نیست؟ اگر چیزهایی باعقل جور درنیامد، باید بگویم این‌ها خارج اسلام است؟ آیا چنین برخوردی درست است؟ مگر من آن‌قدر بر مسائل اسلام محیط هستم که هر چه من نتوانستم محیط بر آن بشوم، بگویم دیگر این از اسلام نیست و بدعت است و کفر است؟ اینجاست که این هم می‌شود زنجیر بر دست و پای صاحبان این افکار و بعد هم کسانی که به دام آن بیفتند. چنانچه ما به عالم اعلام کردیم که اسلام عرفان ندارد، بعد از ما نمی‌پرسند که پس اسلام چه دارد؟ اسلامی که عقل ندارد، فلسفه ندارد، عرفان ندارد، سیر و سلوک ندارد، عشق ندارد، شوق ندارد، پس چه چیزی دارد؟ ته قضیه چه می‌ماند؟ اگر اسلام این‌ها را ندارد -چنان‌که می‌گویی ندارد- این اسلام را در بازار بگذار، آیا کسی به یک دینار می‌خرد؟ شما که اسلام را این‌طور خط‌کشی می‌کنید و حدود اربعه برایش معیّن می‌کنید؛ از شمال به کجا و از جنوب به کجا و از شرق و غرب به کجا، مگر اسلام حدود اربعه دارد؟ مگر محدود است؟ اسلام محدود نیست؛ تمام خوبی‌ها را دارد و از تمام بدی‌ها منزّه است. 📌 کتاب تحجر گرایی/ اثری از آیت الله حائری شیرازی/ صفحه 221 @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمه الله علیه🔹 خدا میگوید: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».نور الهی است که آسمان و زمین را روشن کرده است. پس کسی که عالم را روشن ببیند با نور خدا آشنا شده است و باید نور خدا را در خودش هم ببیند؛ چون خود انسان هم جزء آسمان و زمین است. وقتی میگویی: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، خود انسان نباید از قلم بیفتد و اگر انسان بخواهد خدا را ببیند، با آن نوری که در خودش هست باید خدا را ببیند، چون نزدیکترین جا به انسان خود انسان است. اگر کسی خدا را در خودش دید چه حالتی پیدا میکند؟ آیا ادعای خدایی میکند که خدا را در خودش دیده است، یا استغفار میکند؟ استغفار میکند. چون میگوید من در محضر خدا چه کردهام، وقتی خدا را در خودش میبیند در مقابل دشمنان خدا احساس ناتوانی نمیکند؛ در مقابل دوستان خدا اظهار خودنمایی نمیکند. مشکل انسان این است که خودش را قبول دارد و میگوید من کسی هستم و چیزی هستم. همه بدبختیها از همین جا شروع میشود که انسان خودش را چیزی بداند. زمانی خدا را در خودش میبیند که خودش را چیزی نداند. اگر خودش را دید، او را نمیبیند؛ اما اگر او را دید، خودش را نمیبیند و این راهی است که قرار دادهاند برای انسان که ببیند هرچه هست در عالم، آثار خداست، مالکش خداست، ولیاش خداست. @haerishirazi
🔸آیت الله حائری شیرازی (رضوان الله تعالی علیه)🔸 اگر گرفتاری مالی داشتید، سراغ امام جواد علیه السلام بروید. اگر گرفتاری از نوع امور معنوی بود، سراغ حضرت زهرا سلام الله علیها بروید. اگر از دست ظالمی ناراحت هستید، سراغ امام علی علیه السلام بروید. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸ملاقات با خداوند🔸 انسان زمانی که با خداوند ملاقات می کند باید بتواند سرش را بالا کند. امام حسین علیه السلام که در راه امر به معروف و نهی از منکر گام برداشت، چنان دوستانی پیدا کرد که در ظهر عاشورا خودشان را سپر بلای امام کرده و تمام بدنشان پر از تیر دشمنان شد. بیانات در عیادت از شهید امربه معروف علی خلیلی 92/12/7 @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمه الله علیه🔹 🔸«عقل» ودیعه‌ای گرانبها از جانب خداوند🔸 انسان نباید با ودیعه‌ای که خداوند به نام عقل در انسان قرار داده بازی کند. عقل از خداوند جدا نمی‌شود و یک پیوند ناگسستنی با خدا دارد. پیوند انسان با عقل در واقع پیوند با خداست. امام باقرعلیه السلام فرموده است: «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِم عَلَّمَهُ اللَّهُ مَا لَمْ یعْلَم». هر کس به آن چه می‌داند عمل کند، خداوند آن چه را نمی‌داند به او می‌آموزد. آنچه انسان با عقلش می‌فهمد، این «بِمَا عَلِم»ی است که خداوند به او عطا کرده و اگر به آن عمل کند تمام شبهه‌هایش برطرف می‌شود. ریشه شبهه‌ها، ترک عمل به علم است. نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس ملالت علما هم ز علم بی عمل است @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی (رضوان الله تعالی علیه)🔹 🔸کاری می‌کنیم که اندازۀ این لباس شوید!🔸 اقتصاد، اخلاق، تربیت و...، همه لباس‌هایی هستند كه برای برهنه نماندن و حفاظت انسان، بر او پوشانده می‌شود. چگونه امكان دارد لباسی که آن را اندازه‌گیری نكرده باشند، با بدنی متناسب باشد؟ خیاطی كه هنوز مشتری خود را ندیده و پُرُوْ نكرده، چطور حق دارد و می‌تواند بر پارچۀ او قیچی گذارد؟! مكاتب و علوم انسانی بشری اینگونه عمل می‌كنند كه برای انسان، ندیده، لباس می‌دوزند و بعد هم آن را بر او پوشانده، به او می‌گویند این لباس توست! یا آن را بپوش، یا به تو می‌پوشانیم و كاری می‌كنیم كه به اندازۀ آن شوی! به عبارت دیگر، در مسائل فرهنگی و تربیتی، از دبستان تا دبیرستان، دقیقا به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌كنند تا انسانِ مورد نظرشان، با اقتصادی كه در نظر دارند، تطبیق كند! آنان راهی جز این ندارند كه اگر لباس اندازه نبود، آن قدر فشار بدهند تا لباس اندازه شود! @haerishirazi
🔸سفارش تبعیض آمیز!🔸 📝 زیبای دکتر علی حائری (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹بالأخره بعد از کش و قوس های فراوان، در آبان ماه 88، من هم سرباز شدم. پادگان آیت الله خاتمی یزد. بماند که چه ها کشیدم! هر چه بود گذشت. هر روز، نزدیکی های اذان صبح مجالی دست می داد تا چند دقیقه ای تلفنی صحبت کنم. دفتردار پدر که بازنشسته سپاه بود را هر روز خواب آلود به پای تلفن می کشیدم: که مرد حسابی پدرم درآمد، چاره ای کن، ناسلامتی تو سرهنگ سپاهی، من زن و زندگی دارم، مادر بیمار دارم، راهی، رایزنی ای، چیزی. چند روز مرخصی جور کن و .... این درد دل های دردمندانه تقریباً هر روز ادامه داشت تا اینکه یک روز صبح، جناب دفتردار خودش گوشی تلفن را برداشت و گفت: علی مژده بده. بی صبرانه گفتم: برایم مرخصی گرفتی؟ گفت: بالاتر! خواب به کلی از سرم پرید، ضربان قلبم بالا رفت، گفتم: بگو ببینم چه کردی؟ گفت: «حاج آقا از مشهد به سمت شیراز می آیند و این بار از راه یزد. در شهر یزد چند سخنرانی دارند؛ من جمله در پادگان شما! وقتی آمد پادگان شما، می توانی همراهشون بیایی شیراز! » یکه خوردم. هم خوشحال شدم و هم متعجب. چه خواهد شد؟ 🔹 آن روز را با لحظه شماری گذراندم. تا ظهر منتظر بودم؛ خبری نشد. هنگام نماز ظهر، در مسجد پادگان اعلام کردند که ساعت پنج سخنرانی ویژه داریم و کلاس ها زودتر تمام می شود؛ حضور همه الزامیست. فرمانده گروهان ها همه را بسیج کنند. چشمانم برق زد، قلبم به تپش افتاد که پدر می آید و من شب را پس از قریب یکی دو ماه، در شیراز خواهم گذراند. ساعت پنج شد. فرمانده گروهان، ما را به خط کرد و به مسجد بزرگ پادگان برد. قریب دو هزار سرباز، مسجد را پر کرده بودند. 🔹 بالأخره پدر آمد. تا او را دیدم، بعض امانم را برید. حدود چهل دقیقه ای صحبت کردند. یادم نیست چه گفتند، فقط آخرین جمله شان این بود که پسر من هم ما بین شماست، چند دقیقه ای او را ببینم و بروم! همه به هم نگاه کردند. فرماندهان و سربازان، همه یکه خورده بودند. دل تو دلم نبود، احساس می کردم کل وجودم همراه ضربان قلبم بالا و پایین می شود. همه ما را به خط کرده به صرف شام بردند. شام یک تخم مرغ آب پز به همراه یک خیار شور لپری قاش نشده و یه کف دست نان بود. شام را گرفتم و نخورده به آسایشگاه آمدم. همچنان منتظر بودم. هیچکدام از هم خدمتی ها و فرمانده ها مرا نمی شناختند. بالأخره فرمانده ی دسته آمد: «14/103 بیا بیرون». آمدم بیرون. گفت: «بازیگوش! فامیلت چیه؟» گفتم: حائری. لبخندی زد و گفت سر و وضعت را مرتب کن و برو دفتر فرمانده پادگان. کارت دارند. 🔹وقتی وارد سالن شدم، میز کنفرانس بزرگی آنجا بود که همه فرماندهان دور میز نشسته بودند. پدر هم همراه سردار میرحسینی فرمانده پادگان نشسته بود. من که لاغر، کچل و سیاه تر شده بودم، با لبخند پدر اشکم درآمد. پدر گفت: علی بابا! چهره ات مردانه شده، بیا پیش من. شام آنها، چلو جوجه بود که به غایت زیبا، سفره آرایی شده بود. پدر به مزاح گفت: خوب بهت می رسند ها! از این چیزها که تو خانه هم گیرت نمیاد. با خنده گفتم: شام ما از شام شما چند دوره قبلتر بود! گفتند: یعنی چه؟ گفتم: ما تخمش را خوردیم، شما جوجه اش را می خورید. همه خندیدند الا فرمانده گردان. گوشی موبایل پدر را گرفتم رفتم که به اهل منزل و مادر زنگی بزنم. همچنان فرمانده گردان مرا با چشمانش با نگاهی خشک و سرد دنبال می کرد تا اینکه شام تمام شد. 🔹 پدر، میکروفن جلوی خود را روشن کرد. زیر چشمی نگاهی به من کرد و بعد چشمانش را بست. گویی می خواهد چیزی بگوید که باب میل من نبود. گفت: من از عزیزان و فرماندهان تشکر می کنم که این فرصت را فراهم کردند که من چند ساعتی را در این پادگان بگذرانم. بعد دستی به سرش کشید و گفت: «اینکه پسرم در اختیار شماست، فرصتیست برای ما که به همگان اثبات کنیم در جمهوری اسلامی تبعیض ور افتاده! هر کاری که سخت تر از بقیه امور است را به او بسپارید، هرکاری که دون شأن است را از او مطالبه کنید؛ مثلا وظیفه نظافت تمام دستشویی ها پادگان را به عهده او بگذارید، به او کمتر از سایرین مرخصی بدهید و .... » همه خندیدند و فرمانده گردانم بلندتر از بقیه! من خشکم زده بود! تمام سلول های بدنم مور مور می شد. متعجب نگاه پدر کردم و در دل گفتم می دانی داری با من چه میکنی ؟!! 🔹 پدر روی موکت نشسته بود و داشت عمامه اش را روی زانویش دوباره می بست. گفت: «علی جان! از من دل گیر نشی ها» هنوز من گیج و منگ بودم. عمامه اش را بر سر گذاشت و آغوشش را گشود و ... دستش را بوسیدم. سرم را که به سینه اش فشرده بود بوسید و رفت. 🔹من ماندم و پست نیمه شب برجک 11 (برجک تنبیهی سربازان) و نظافت دستشویی ها در هر سحرگاه ... !! منبع: @dralihaeri @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی (رضوان الله تعالی علیه)🔹 🔸 ایمان مراقبت می خواهد🔸 دانه گندم را نکاشته ای، مراقبت نمی خواهد. به محض این که آن را بکاری، رسیدگی باید شروع شود. انسان اگر در راه خدا افتاد، تازه اول مراقبت است؛ اول خطر است. برای همین است که افراد سالم، وقتی منحرف می شوند، بد منحرف می شوند و خطرناک تر خواهند بود. @haerishirazi
🔸باور کن!🔸 شب جمعه اول ماه رجب، حرم اندر حرم است. یعنی هم از نظر ماه رجب بودن حرم است و هم از نظر شب جمعه بودن حرم است. اما شب جمعه اول با شب جمعه های دوم و سوم متفاوت است و برای آن اعمال مخصوص گذاشته اند و به آن لیله الرغائب می گویند؛ برای اینکه آرزوهای انسان در این شب می تواند با دعا مستجاب شود و به آرزوهایش برسد. این جایزه کسی است که از این شب استفاده کند. یک مالک بزرگی، از افراد روستاهای مختلف طلبکار بود و خیلی هم در مطالباتش سختگیر بود. یک وقتی اعلام کرد من فلان ساعت در دفترم هستم، هرکس بیاید صورت بدهی اش را بیاورد، در این فاصله زمانی بدهی هایش را قلم می گیرم. افراد مختلفی این اطلاعیه را دیدند اما گفتند که او می خواهد ببیند چه کسی در توهم است و حرفش را باور می کند. یک روستایی که بدهی سنگینی به آن مالک داشت گفت تا حالا دروغی از این مالک نشنیده ام؛ به دفترش می روم و رفت و آن مالک صورت بدهی هایش را صفر کرد و بخشید. وقتی افراد دیگر فهمیدند به مالک گفتند چرا این کار را کردی؟ او گفت می خواستم قدرت ایمان را به شما نشان دهم. این روستایی به من ایمان آورد، باورم کرد و این نتیجه را گرفت. کسان دیگر که این حرف مرا باور نکردند این نتیجه را نگرفتند. در لیله الرغائب هم خداوند می فرماید شما را به آرزوهایتان می رسانم. آنهایی که به خدا ایمان دارند آرزوهایشان را از خدا می گیرند و کسانی که باور ندارند نتیجه نمی گیرند. امیدوارم خدای متعال این باور را به ما بدهد که از این شب ها نهایت استفاده را بکنیم. @haerishirazi
✅ آیا واقعاً کتابی بوده که با خوندنش متحول شده باشید؟! @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸چرا امام اجازه می داد دستش را ببوسند؟🔸 تواضع، غذای ساده خوردن نیست. تواضع، «به وظیفه عمل کردن» است. اگر وظیفه انسان بالای مجلس نشستن است، همین ثواب را دارد. امام در دوره شاه از زندان آزاد شد. خدا رحمت کند برادرم آمده بود امام راحل را در این وضعیت دیده بود. گفت دو تا متکا این طرف و آنطرف امام گذاشته بودند. مردم می آمدند و دست امام را بوسه می زدند! امام دستش را نمیکشید! این تواضع است. چون وظیفهاش است. می خواهد قدرت خودش را به رژیم نشان بدهد. می خواهد ارادت مردم را به اینها نشان دهد. وگرنه این نیست که از دست بوسیدن لذت ببرد. وظیفهاش را انجام می داد. مأمون به امام رضا(ع) تکلیف کرد که ولیعهد باشد، حضرت گفت: این کار را از من نخواه. گفت: اختیاری نیست. می خواهی با من مقابله کنی؟ من هم نوع دیگری رفتار می کنم؛ یعنی تو را می کشم. حضرت کرهاً (از روی کراهت) قبول کرد. حالا ولیعهد شده، دو برادر بودند به نام حسن بن سهل و فضل بن سهل. اینها همه کارههای مأمون هستند. این وزیر ارشد می آید پیش امام رضا -پیش ولیعهد-. حضرت دارند با یکی از یارانشان صحبت می کنند. ایستاده جلوی درب. حضرت به حرفشان ادامه دادند. مدتها اذن (اجازه) داخل شدن به او نمی دهند. بعد حضرت می گوید کاری داری؟ اجازه می دهند که بیاید داخل. اما اذن نشستن را به او نمی دهند. ایستاده مطلبش را می گوید و حضرت جوابش را می دهند، می رود. دیگران نباید این کار را بکنند. برایشان خطرناک است. امام در یک تواضعی است نسبت به خدا که این گونه بی اعتنایی ها، او را متکبر نمی کند. او آنچنان ذلت باطنی دارد که این بی اعتنایی ها غرور برایش نمی آورد. آقای گورباچف، آقای شواردنادزه را فرستاده بودند که پاسخ پیام امام را به او بدهند. امام خیلی عادی آمد. این وقتی می خواست پیام را بدهد میلرزید. امام هم وقتی که این فرد پیام را ابلاغ کرد گفت: اینها جواب من نیست. دستش را به علامت رد حرکت می داد. گفت: اینها جواب من نیست، من میخواستم دری بر دنیای جدیدی روی شما باز کنم. ببین! پس اخلاق و تواضع و بندگی خدا کردن، حرف خدا گوش دادن است. تواضع، این است. باید نگاه کند ببیند تکلیف چیست؟ عمده این است که انسان وقتی میخواهد کاری کند حجت داشته باشد. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸یک جریان دائمی🔸 انس با انسانهایی که دنیا در نظرشان کوچک است، اخلاص را زیاد میکند. شما اگر به انسانی که دنیا در نظرش کوچک است محبت پیدا کردی، این ارتباطتان با هم، تو را از پلیدی و نجاست حفظ می کند. اگر جریان ملایمی از آب را، به یک لیوان آب، با استفاده از یک شیلنگ کوچک متصل کنیم و من دستم را که به نجاستی آلوده شده است، به آب داخل لیوان وارد کنم، دستم طاهر و پاک می شود. چرا؟ چون متّصل به یک جریان دائمی آب است. اگر یک دوستی داشته باشی که مأنوس با خداست، به برکت آن دوست و دوستی، ارتباطت با افراد ناپاک تو را آلوده نمی کند. در واقع این ارتباط با مؤمنین تو را حفظ می کند. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸گفتاری در باب نقد رهبری🔸 چرا اگر کسی به دیگری نسبت زنا داد و چهار شاهد بر آن اقامه نکرد، بایستی هشتاد شلاق بخورد و شهادت او بعد از آن قبول نشود و او عندالله فاسق شمرده شود؟ در حالیکه می‌دانیم طرف، فساد اخلاق [را واقعاً] مشاهده کرده و برای مبارزه با فساد، [این] نسبت را داده است! هر انسانی و هر مسلمانی بر اساس انسانیت و یا اسلامیت، تحت حکم عام «کلکم راع و کلکم مسئول» می‌باشد و نسبت به دیگری، حالت داور فوتبال دارد که کارت زرد و سرخش اعتبار دارد. اما: «ان الله جعل لکل شیء حداً و جعل علی کل من تجاوز الحد حداً» (همانا خداوند برای هر چیزی حدّی قرار داد و برای هرکسی که از آن حد تجاوز کند نیز حدّ قرار داده است) آنکه به دیگری نسبت زنا داد، بدلیل آنکه می‌خواسته با فساد مبارزه کند، کارت زرد یا سرخ خود را نشان داده است. این همان «حدّی» است که خداوند برای هر چیزی قرار داده است. زنا، محکوم بوده و «نسبت دهنده»، برای مبارزه با فساد قیام کرده. اما چون چهار شاهد ندارد، از «حدّ» تجاوز کرده است و برای متجاوز از حدّ، حدّ شلاق و مجازات‌های مدنی دیگر وضع شده؛ زیرا متهم، حقوق مدنی دارد. تا چهار شاهد بر علیه او شهادت ندهند، حرمت او محفوظ است و «نسبت دهنده»، حرمت شکنی کرده و «بند تسبیح» را خواسته پاره کند؛ لذا «هشتاد شلاق» و «عدم قبول شهادت او»، کوتاه کردن دست اوست. دیواری باید حائل میان «نقد» و «تخریب» باشد. اگر قرار است «نقد» آزاد شود، باید حدّ مجازاتِ «تخریب» مشخص شود و اجراء گردد و الّا مصونیت «بند تسبیح نظام» در خطر پارگی قرار می‌گیرد. در ماشین، ترمز در اختیار راننده است و در فوتبال، کارت سرخ و زرد در اختیار داور است؛ اما در قطار، ترمز در اختیار همگان است. در ادیان الهی نیز، کارت سرخ و زرد در اختیار همگان است و همه وظیفۀ امر به معروف دارند. در قطار، هرکس بی‌جهت ترمز قطار را بکشد جریمۀ نقدی دارد. پس باید برای کاربران کارت‌های زرد و سرخ، حد و حدودی تعریف شود و برای متجاوز از حدّ، جریمه‌ای مقرر گردد. در مسالۀ نقد رهبری باید توجه داشت که همانطور که نقد و تخریب در مورد فرد، دیوارِ بلندِ هشتاد شلاق را در پی داشت؛ پس در امر رهبری، تخریب، مجازات تخریبِ همه افراد را در پی دارد؛ چون «همه» به هم می‌ریزند و «همه» آسیب می‌بینند. در فوتبال، نقد هریک از بازیکن‌ها امر رایجی است. اما نقد داور [در صحنۀ بازی] پیامدهای کمرشکن برای نظام فوتبال دارد. زیرا ابهت و کاریزمای شخصیت اوست که فوتبال را با ابهت و ممتاز می‌کند. داور باید نقش الماس را در شیشه‌بری داشته باشد. چندین نسل از شیشه‌بُرها از یک الماس استفاده می‌کنند؛ خط می‌اندازد و خط بر نمی‌دارد! آیا در جامعه هم خط انداختن و خط بر نداشتن بدلیل صلابت مسئولان است یا به حریمی است که به کمک قوانین حمایتی برای آنها قائل می‌شویم و یا به هر دو دلیل؟ شکی نیست که اگر صلابت خود مسئولین نباشد، صیانت قوانین حمایتی به تنهایی کارساز نیست و اگر صیانت قوانین حمایتی نباشد، صلابت به تنهایی امنیت شغلی برای مسئول فراهم نمی‌آورد. هرکس به فراخور اهمیت کارش نیاز به «صلابت کسبی» و «حرمت قانونی» دارد. داور را مجموعه ای از کارشناسان به صورت محرمانه نقد می کنند. اگر نقد آنها نباشد، اصلاح امر داوران و رفع کاستی های آنان، جامۀ عمل نمی‌پوشد و اگر رسم شود که همه داور را نقد کنند، داور شایسته، ایمنی نخواهد داشت و قبول مسئولیت نمی‌کند و بازیکن‌ها وقتی دیدند به جای نقد خودشان، نقد داور امکان‌پذیر است، به جای اصلاح خود به تخریب داور می‌پردازند و اصلاح نمی‌شوند. «استبداد»، اصرار بر راه کج و غلط است وگرنه «صلابت» در راه صحیح، به هیچ وجه استبداد نیست. نباید فراموش کنیم که دشمن، کارهای زشت خود را در قالب برنامه‌های قشنگ به فروش می‌رساند. «سمّ قاتل آزادی و شرافت» را در بسته‌بندی شکیل به عنوان «راه مبارزه با استبداد و خودکامگی» عرضه می‌کند. در قضیه نقد رهبری نباید جوانان فریب ظاهر قضیه را بخورند و به خاکی بروند. نگاه کنید مسأله غیبت و ظهور را. امام یازدهم مورد سؤال و نقد واقع می‌شود که اموالی که از طرف بزرگان شیعه خدمت ایشان ارسال شده کجا مصرف شده است؟ امام در جواب می‌گوید: «اگر امامت امر مستمری است و شما به آن پایبندید چرا این سؤال از اجداد من نشد؟» و از آن پس، دستور می‌دهد پردۀ سیاهی در اتاق ملاقات نصب شود و شیعیان از پشت پرده با آن حضرت گفتگو می‌کنند و از آن زمان غیبت آغاز شد. اخیراً که مردم از خواب غفلت بیدار شدند و امام امت به عنوان وکیل امام زمان (ع) روی کار آمد، جنگ هشت ساله این همه شهید و مجروح داد و با قبول قطعنامه پایان یافت و امام تمام مسئولیت آن را به عهده گرفت. همه خانواده شهداء و دیگران به نفع امام راهپیمایی و تجدید بیعت کردند. باید مواظب «کلمه حق یراد بها الباطل» بود. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی (رضوان الله تعالی علیه)🔹 🔸و ما ادریک ماه رجب!🔸 و ما ادریک ماه رجب! رجب ماه ورودی است. زیارت امام رضا علیه السلام که مشرف میشوید، اول می رسید به بست. ارزش بست زیاد است، چون ورودی حرم است. رجب بست است، شعبان صحن است، رمضان حرم است و شب قدر، ضریح است. @haerishirazi
🔴 همه ی دوستان گرامی عضو کانال را به مطالعه ی دقیق این مطلب بسیار مهم دعوت می کنیم.