قرآن میفرماید: «ففرّوا الیاللّه» به سوی خدا فرار کنید. «فراری» چه میکند؟ هرچه چیزی مثل زمین و خانه، یخچال و تلویزیون داشته باشد نقد میکند؛ سپس ریالها را به ارز تبدیل میکند. شب و روز در تدارک فرار است. حاضر است هر کاری کند تا تاریخ خروجش را یک روز حتی یکساعت جلو بیندازد.
مؤمن هرچه دارد، باید همه را نقد و تبدیل به ارز آخرت کند. ارز دنیا فانی و ارز آخرت باقی است.
مؤمن وقتی همهی کارهایش را کرد، اگر بگویند «امروز بیا» راحتتر است تا بگویند فردا. فراری میگوید، ممکن است از توی پروندهام چیزی در بیاید که ممنوعالخروج بشوم. مؤمن میگوید، تا الان نلغزیدهام، اما اگر اتفاقی بیفتد و سقوط کنم چه؟ بهتر است تا پاک هستم بروم. در سوره جمعه میگوید: «اگر واقعا خدا را دوست میدارید و از اولیاء اللّه هستید آرزوی مرگ کنید» اما چرا ما جرأت نداریم آرزوی مرگ کنیم؟ چون ارزمان را تبدیل نکردهایم. خانهی آنطرف را نساختهایم.
اینکه خطیب جمعه میگوید، تقوا را رعایت کنید، یعنی هر که ارزهایش را تبدیل نکرده، زودتر تبدیل کند، هر که گذرنامهاش را نگرفته، زودتر بگیرد، هر که برای فرار به سوی خدا آماده نشده، زودتر آماده شود. چرا؟ چون اجل به سلیمان هم مهلت نمیدهد.
حضرت سلیمان ایستاده بود و به مسجدالاقصی که ساخته میشد نظاره میکرد که عزرائیل آمد. سلیمان(ع) به عصایش تکیه داده بود. گفت: فرصتی! گفت: نه! گفت: همین؟ گفت: همین! ایستاده قبض روح شد. همینطور تکیه به عصا، ایستاده برجای ماند. تمام خدمه از آدمها و دیوها که کار میکردند همچنان ادامه دادند. مدتها گذشت و آنها میپنداشتند که این هم یکی دیگر از معجزات سلیمان(ع) است که بهطعام و غذا نیاز ندارد؛ تا آنکه موریانه به امر خدا عصا را خورد و عصا فرو ریخت و سلیمان افتاد. قانون خدا چنین است!
@haerishirazi
🔹بیانات مهم آیت الله حائری شیرازی در خصوص اصولگرایان و اصلاح طلبان 1
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلّ الله علی محمد و اله الطیبین الطاهرین
یکی از چیز هایی که پیش خدا بسیار مذموم است ربا است. ربا از 70 بار عمل شنیع با محارم (مادر و خواهر) در داخل کعبه، بدتر است. این عمل بسیار منفور است.
ما تا زمانی که پول اسلام را احیا نکنیم از این آلودگی نجات پیدا نمیکنیم. مراد بنده این است که کار نشده خیلی داریم. جمهوری اسلامی یک چیز است، یک قدمی است که برداشته شده برای این که ولایت طاغوت را براندازد و ولایت الله را جانشین کند. شاه رفت امام امد، قرار بود زمانی که شاه میرود پسرش جانشینش شود ولی امام آمد و بعد ایشان رهبر فعلی امد. این تحول بزرگی است که برای ما پیدا شده منتها باید چیزهای دیگری خودش را به این برساند، در رهبری، اوج توفیقی است که این نظام پیدا کرده، و حالا باید باقی دستگاهها هم با این دستگاه بخواند و خود این امر زمان میبرد.
این انتخاباتی را که شما میبینید، باید به جایی برسیم که بعد از انتخابات به جای عداوت رفاقت حاکم باشد. توجه فرمایید که این اصولگرا و اصلاح طلب، مشاهده میکنید چگونه در روزنامهها با بگو مگو با یکدیگر صحبت میکنند. بسیاری نماز شب میخوانند و برای رضای خدا به طرف مقابل نیش میزنند و طرف مقابل هم همین طور است. اسلام این است که «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» و همگى به ريسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسيله وحدت]، چنگ زنيد، و پراكنده نشويد!
یعنی اینها [اصلاح طلب و اصول گرا] بشوند دندانههای زیپ! مثلاً 30 تا نماینده الان رأی آوردهاند در مجلس (منظور نمایندگان تهران است) و 30 تا قبلاً رأی آوردهاند و یا 30 تا در رقابت انتخاباتی حذف شدهاند. اسلام این است «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً»
اقای حداد عادل که بیشترین رأی را در بین کسانی که موفق نشدهاند آورده و آقای عارف که بیشترین رای را اورده، مصداق ایه شریفه بشوند و مانند 2 تا دندانه زیب داخل در هم دیگر بشوند و همین طور نفر دوم با نفر دوم و نفر سوم با نفر سوم و به همین گونه 30 نفر در این طرف و 30 نفر در مقابل دندانههای زیپ را تشکیل بدهند که وقتی زیپ کشیده میشود، اسلام را تشکیل بدهند. هر وقت دیدید که اینها با هم عقد اخوت بستند، این یعنی اسلام.
سوال: چگونه اصولگرا و اصلاح طلب باهم عقد اخوت ببندند؟
مگر شما با قطع نظر از اصولگرا و اصلاح طلب نگفتید که این اشخاص باید التزام عملی به ولایت فقیه داشته باشند؟ چه اقای عارف و چه اقای حداد عادل. شما راست گفتید و یا دروغ گفتید؟ اگر به شورای نگهبان اعتماد دارید به اینکه ایشان ملتزم به ولایت فقیهاند (یعنی ملتزم عملی)، میگویید شورای نگهبان راست گفته. اگر به شورای نگهبان حسن ظنّ دارید، کسانی که التزام عملی به ولایت فقیه دارند یعنی باید باهم عقد اخوت ببندند. زیرا مقام ولایت مانند خانه زیپ میشود که مختلط وارد میشوند و در هم ادغام شده خارج میشوند.
در ذهنتان یک لباس زیپ دار را تصور کنید. این که زیپ را بالا میکشند و دندانهها را در هم قفل میکنند اسمش را چه قرار دادهاید؟ (حاضرین: ماشین زیپ میگوییم). حبل الله یعنی همین «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا». فرض کنید زیپی 30 دندانه در طرفی دارد و 30 تا دندانه هم در طرفی دیگر، اگر این زیپ را تا آخر بالا کشیدید میشود «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ».
اگر نماینده پیروز و شکست خورده، در هم قفل شدند، با هم عقد اخوت بستند مصداق «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ»است. وقتی 2 نفر با هم کشتی میگیرند، بعد با هم دعوا میکنند؟ خیر، زیرا این کشتی گرفتن علامت رفاقت است. مگر ندیدید که به کشتیگیر ایرانی گفتند با کشتیگیر اسرائیلی کشتی بگیر؟ گفت اگر من را از مسابقات بیرون کنند با اینان کشتی نمیگیرم. در کشتی گرفتن دوست با دوست کشتی میگیرد، رقابت یک کشتی است یک کشتی دوستانه است. دشمن این دوستی را تبدیل به عداوت میکند.
باید در این راستا سخنان من را به گوش مردم برسانید. بنده حرفم این است که اقای حداد و عارف اگر این حرف به گوششان برسد و اجرایی نکنند فردای قیامت باید پاسخ گو باشند. شورای نگهبان که میگوید ایشان التزام عملی به ولایت فقیه دارند، و اینها عقد اخوت نبندند از چه کسی توقع میرود؟
@haerishirazi
🔹بیانات مهم آیت الله حائری شیرازی در خصوص اصولگرایان و اصلاح طلبان 2
رقابت در اسلام مانند، رقابت در حزب جمهوری خواه و دموکرات آمریکا نمیباشد؛ زیرا در آنجا که بحث خدا وجود ندارد، در امریکا انسان منهای خدا است. زمانی که کسی قدرت پیدا میکند یاقی میشود پس باید قدرت را بدهند به 2 تا حذب تا هر یک از این 2، دیگری را مهار کند. دزدیهای همدیگر را افشا کنند، تا مملکت بچرخد. چون نظارت خدا در میان نمیباشد. برنامههای آنان این است. اگر میخواهند فحش بدهند، بدهند. به ما چه که این فحش دادنها را یاد بگیریم. این رسم انتخابات اسلام نمیباشد.
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: اگر 2 تن از دوستان من با هم قهر کنند من هر دوی آنان را لعن میکنم و هر دوی آنان را لعن میکنم. پیشکار امام میگوید: از این 2 نفر که قهر کردهاند یکی تقصیر کار و یکی هم بی تقصیر است، شما چرا هر دو نفر را لعن میکنید؟ حضرت فرمودند: از آنکه که بی تقصیر است توقع دارم برود نزد مقصر و بگوید که من مقصر هستم، تا آشتی کنند، یعنی در هم قفل بشوند تا بر من وارد شوند، یعنی تا این دو نفردر هم قفل نشوند نمیتوانند وارد خانه زیپ شوند.
میفرماید که من همان خانه زیپ هستم، اگر در هم داخل نشوند نمیتوانند وارد (خانه زیپ) شوند. دندانههای زیپ تا در هم قفل نشوند نمیتوانند وارد این دستگاه شنود. حضرت هم میفرمایند تا 2 تا دوست من آشتی نکنند، وارد خانه من نمیتوانند بشوند. این حلقه زیپ را امام صادق (علیه السلام) فرض کنید و دندانه و دانههای زیپ را نیز مومنین فرض کنید، یعنی امام اول نگاه میکنند اگر هم قفل بودند سپس راهشان میدهد و اگر دلهایشان با هم نبود راهشان نمیدهد.
نه که دستهایشان در هم باشد نه که هم دیگر را در آغوش بگیرند نه که هم دیگر را ببوسند، این کارها کفایت نمیکند بلکه باید با دلشان هم دیگر را قبول کنند تا بتوانند وارد خانه اینها بشوند، پس ببینید ما چه قدر تا این جا فاصله داریم. همه این بد اخلاقیها که پیدا میشود به خاطر همین بد گوییها و دشمنیها است. دشمنیها بد اخلاقی میاورد.
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد
شیطان در مدیریتش شیاطین را به جان هم میاندازد و از همه استفاده میکند. ولی خدا دوستانش را با هم یکی میکند واختلافاتشان را حل میکند بعد انها را میپزیرد، مجموع ای پذیرفته میشود که دلهایشان با هم صاف باشد.
@haerishirazi
🔹چرا دوره غیبت استمرار پیدا کرده است؟
🔸امام زمان عج الله، وقتی مالک امت میشود که امت تابع حجت درونیاش (عقل) بشود. این حجت درونی، حلقه واسطه بین انسان و حجت بیرونی (انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام) است.
آنهایی که با حجت بیرونی درگیر میشوند و سنگ به آن میزنند، قبلاً به حجت درونیشان سنگ پرانی کردهاند. کسانی که با علی و فاطمه علیهم السلام، آن طور رفتار کردند، قبلاً با حجت درونیشان این رفتار را کردهاند. قبلاً به حجت درونی خود بند انداخته و آن را به اطاعت از هوی و هوس وادارش کردهاند. قبلاً در، به پهلوی حجت درونی خود زدهاند.
برای شروع کار، باید با حجت درونی خود تجدید بیعت کنید. بگردید و آن حجت درونی را در خود پیدا کنید و آن همان عقلی است که به شما دادهاند.
@haerishirazi
🔹زمین، روشنی و بهار را از خورشید میگیرد و تاریکی و زمستاناش، از سایه خودش است.
تغییر زاویه تابش خورشید به زمین، زمستان را به بهار تبدیل میکند.
وقتی زاویه نور الهی به انسان مایل شد و در معرض نور او قرار گرفت، بهار انسان است.
«مَّا أَصَابَک مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَک مِن سَیئَةٍ فَمِن نَّفْسِک» هر خوبی از شما سربزند از شما نیست مربوط به خدا است و هر بدی که از شما سربزند مربوط به خدا نیست، مربوط به خودت است. نساء:79
@haerishirazi
🔹هیچ کرسی با دو پایه نمیایستد پایه سوم میخواهد.
دنیا و آخرت دو پایه هستند.
پایه سوم، تفریح است.
فکر نکنید تفریح هرچه کمتر بهتر. تفریح جزء ارکان زندگی است.
لِلْمُؤْمِنِ ثَلاَثُ سَاعَات: فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ، وَسَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ، وَسَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ بَيْنَ لَذَّتِها فِيَما يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ.
انسان با ايمان ساعات شبانهروز خود را به سه بخش تقسيم مىكند: قسمتى را صرف مناجات با پروردگارش، قسمتی براى ترميم معاش و كسب و كار زندگى و قسمت سوم را براى بهرهگيرى از لذات حلال و دلپسند مىگذارد. حکمت 390 نهج البلاغه
دور هم بنشینید و کباب درست کنید و بخورید. اما به لغو و لهو ولعب نگذرانیدش.
به نفست بگو؛ به کبابی که بهت میدهم نگاه کن، وقتی نماز میخوانی هی نگو خسته شدم. کباب را بگیر یک چیزی پس بده. یک خواب خوبی بکن در عوضش یک فکر خوبی هم بکن. تفریح خوبی بکن در عوضش دَرست را هم خوب بخوان.
@haerishirazi
🔹در ابتدا نسبت «ولایت» را با دیگر عبادات دینی برای ما تشریح فرمایید.
رابطه ولایت و سایر عبادات، مثل رابطه علامت و عدد در یک معادله جبری است.
اگر نماز را «10» فرض کنیم، جهاد را «9»، حج را «8»، زکات را «7» و روزه را «6» و سایر عبادات را رویهم رفته «5» فرض کنیم، شماره اسلام میشود: 45 (45= 5+6+7+8+9+10).
حال اگر کسی تحت ولایت الله باشد، اسلام او «45+» است و اگر تحت ولایت معاویه و یزید باشد ـ که طاغوت هستند ـ اسلام او میشود «45-». هر جا ولایت ولی الله باشد، حرکت از ظلمت به سوی نور است؛ و هر جا ولایت غیر ولیّ الله باشد، حرکت از نور به ظلمت است.
ولایت الله یک حقیقت است، اما ظروف آن متفاوت است. اصل ولایت الله ثابت است، مجری ولایت الله متفاوت میشود.
گاهی مجری رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است، در آن حال به ولایت الله گفته میشود: «ولایت الرسول». گاهی مجری ولایت الله، وصیّ اوست، در آن حال به ولایت الله گفته میشود: ولایت الوصی یا «ولایت الامام».
گاهی مجری ولایت الله، نایب خاص امام زمان است ـ مثل نوّاب چهارگانه ـ در این حال به ولایت الله گفته میشود: «ولایت نایب الامام». گاهی مجری ولایت الله، نواب عامّ آن حضرت است، در اینجا به ولایت الله گفته میشود: «ولایت الفقیه».
@haerishirazi
🔹یعنی امروز، رابطه ما با خداوند از طریق ولایت فقیه است، یا در معارف الهی، ولیّ فقیه رابطی بین شیعیان در زمان غیبت با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؟
اگر نماز، روزه، حج، جهاد و امر به معروف، «بدن» دین است، ولایت «روح» این بدن است و ارتباط با امام زمان (عج) توسط ولایت برقرار میشود. اگر جسد سالم باشد و ارتباط روح قطع شود، این جسد دیگر مُرده است و بعد از مدتی گندیده و متعفن میشود.
عطر، حیات و زندگی انسان به نماز، روزه، حج، جهاد و امر به معروف نیست؛ نماز، روزه، حج، جهاد و امر به معروف جسد دین هستند و هر چه هست در ارتباط با ولایت است. بعد از رحلت پیامبر اسلام، مردم ولایت را کنار گذاشتند و ارتباط با روحشان گرفته شد و جسد مردمان آن زمان مُرد و بعد از مدتی متعفن شدند.
ولایت یعنی این که اگر ارتباط با امام زمان(عج) داشته باشید، زنده میشوید و با قطع این ارتباط دل میمیرد.
ارتباط ما امروز با خداوند از طریق امام زمان(عج) است و ایشان رابط ما با خداوند هستند و اگر با امام زمان (عج) مرتبط شدیم، در مسیر درست حرکت میکنیم؛ منفعل نمیشویم و اسیر وسوسههای شیطان نمیشویم.
اما ولایت فقیه، در زمان غیبت و مصداق امروز آن یعنی رهبری انقلاب، نقطه اتصال شما با امام زمان(عج) است و به واسطه ولایت فقیه، امام زمان(عج) با شما در ارتباط است و به خاطر این ارتباط هست که حیات شما ادامه دارد.
حزب الله لبنان، یمن، عراق و سوریه در حال حاضر با ولایت ارتباط دارند و به همین دلیل خط مقاومت ماندگار شده است.
وقتی اروپاییها در دین خود جهاد و شهادت را نداشتند، به صفوف داعش پیوستند؛ چون دین خود را بیمزه میدانستند، اما رهبری انقلاب با نامه به جوانان غرب، گفتند که داعش و گروههای تکفیری به اشقیای عالم متصل هستند و من شما را به اسلامی که ایثار، شهادت، آدمیت، اخلاق، بزرگی و محبت دارد، دعوت میکنم.
@haerishirazi
🔹ولیّ فقیه چه ویژگیهایی دارد که میتواند واسطه این فیض ولایی برای ما باشد؟ در صورت امکان این ویژگیها را به طور مشخص درمورد آیت الله خامنهای بیان بفرمایید.
مرحوم بهشتی میگفت ما شیفتگان خدمتیم و نه تشنگان قدرت. آنچه را شهید بهشتی میگفت، رهبر معظم انقلاب نشان داد. وقتی کمی قبل از رحلت امام به ایشان گفتم مدت ریاست جمهوری شما رو به اتمام است، بعد از آن میخواهید چه کنید؟
گفتند حوزه میروم برای کار آخوندی. بعد از یک لحظه مطلبی به خاطرشان آمد و گفتند: مگر اینکه امام امر کند. بعد از ریاست جمهوری اگر امام به من بگوید بروم در عقیدتی سیاسی ژاندارمری یکی از روستاهای سیستان و بلوچستان، تردید نمیکنم.
خدمت برای او مهم است. هر چه باشد، مورد قبول فرماندهش باشد. امام هفتم(علیه السلام) کیسههای طلا را به صاحبان آنها برگرداند، ولی کلاف پیرزن نیشابوری را قبول کرد و قول داد که بر پیکر او نماز بخواند و چنین کاری کرد. در نتیجه مردم قبر آن پیرزن را بقعهای ساختند که تا امروز در نیشابور زیارتگاه است.
حضرت «بیبی شطیطه» یک الگوی انسانی است. «ریاستجمهوری» کیسه پر از طلا است و «عقیدتی سیاسی یک روستا» کلاف ریسمان یک خانم نیشابوری است.
به همین دلیل و بر اساس همین دیدگاه بود که وقتی پس از قبول قطعنامه تهاجم شدید صدامیان برای اشغال خوزستان پیش آمد، آیتالله خامنهای دست از جان شست و اعلام کرد که من به سوی سرنوشتم میروم.
منظورشان معلوم بود. یعنی یا صدام را برمیگردانیم یا من نباید برگردم. علی (علیه السلام) در جنگ خیبر دست از جان شسته بود که نصرت الهی را دریافت کرد. داوود نبی هم به سمت جالوت که میرفت، دست از جان شسته بود.
آنها که نمیتوانستند دست از جان بشویند، نه به مقابله با جالوت میشتافتند و نه در مقابل «مرحب خیبری» مقاومت میکردند. آنها تشنگان قدرت بودند و نه شیفتگان خدمت.
تفاوت قدرتطلبان و تشنگان خدمت، تنها در صبر و بیصبری نیست، تفاوت دو زمین شیرین و شور است. تشنگان قدرت وقتی به قدرت میرسند، آنچه دلشان میخواهد میکنند و نه آنچه باید بکنند. به همین دلیل، نعمت خدا را خراب میکنند. «ألم تر إلی الّذین بدلوا نعمه الله کفراً و أحلوا قومهم دار البوار جهنم یصلونها و بئس القرار» اما شیفتگان خدمت، مانند رودخانه آب شیریناند؛ هر که از آن مصرف کند، تمام صفات خوب در او زنده میشود. مانند شهدا که سالها آب حیاتبخش ولایتالله را نوشیدند.
دلا بنوش از این آب و زنده شو جاوید
مگو که چشمه حیوان فسانه است و محال
اما تشنگان قدرت باران رحمت الهی را با نمک قدرتطلبی خود به رودخانه آب شور تبدیل میکنند و هر که از آن مصرف کند، تمام صفات حسنه در قلب او میمیرد و بعد از سالها به چیزی مانند اشقیای کربلا تبدیل میشود.
رهبری چون شیفته خدمت بود، وقتی باران حاکمیت جمهوری اسلامی بر او بارید، از دست و زبان او جز خدمت به مردم چیزی صادر نشد. امام راحل، هشت سال شاهد این ماجرا بود و بارها او را آزمود.
در مورد آن خطبه نماز جمعهای که مقام معظم رهبری در دوران ریاست جمهوری خواندند و سوءبرداشتهایی از کلام ایشان شده بود، امام (ره) نامهای که نوشته بودند را قبل از آنکه در اختیار ایشان بگذارد، در اختیار رسانهها گذاشت و او قبل از اینکه جواب نامه خود را بخواند، از رسانه شنید!
عملی که هر کس کمترین خودخواهی در او مخفی باشد، آشکار میشود و اعتراض میکند؛ اما ایشان در مقابل امام خمینی سر تعظیم فرود آورد و گفت نامه شما را زیارت کردم و سالهاست بر همین برنامه عمل میکنم. امام هم در پاسخ نوشت شما خورشیدی هستید که اطرافتان را روشن میکنید.
نتیجه همین آبِ شیرینِ حاکمیت الهی، یک بنده به تمام معنا شد، به طوری که وقتی در این امتحان انتخابات، یک طرف دعوت به راهپیمایی و نافرمانی از قانون کرد، اگر ذرهای خودخواهی در رهبری بود، از قدرت استفاده میکرد و طرفداران آنها عصبیتر میشدند، اما تاکنون همهگونه بیانیه و اطلاعیه دادهاند و هرچه داشتهاند بر قلم و بر زبان آوردهاند؛ اما رهبری تنها موعظه و روشنگری کرده است.
@haerishirazi
🔹خوبی مردم نتیجه تغذیه از رودخانه آب شیرین ولایت الهی بود
هر چه زمان بگذرد، وفا و صفا به میزان بیشتری در این ولایت الهی رشد میکند. اگر عصر ما عصر وراثت صالحان است، ابتکار عمل باید به دست کسانی باشد که نورشان غالب بر ظلمتشان و علمشان غالب بر جهلشان باشد.
نباید در مقابل جهل جاهلان از موضع جهل و عصبیت تصمیم گرفت. صبر یعنی همین، یعنی خودنگهداری از هر حرکت بلاحجّت. حجتگرایی در کلام، در عمل و در سکوت.
حجتگرایان متحد میشوند، چون تشنه قدرت نیستند، اما قدرتگرایان جز با تصفیه خونین نمیتوانند از انشعابها و اختلافها عبور کنند. حجتگرایان اما از بالا تا پایین بر مبنای حجت تصمیم میگیرند. امام میفرمود: اگر ولی فقیه یک لحظه استبداد کند، ولایت خود را از دست میدهد. به همین دلیل است که رهبری عمری است به تبعیت از حجت عادت کرده است.
در جریان بعد از انتخابات 88 یک طرف میخواست انتخابات ابطال شود، اما رهبری به دلیل حجتگرایی به آنها میگفت که حجت خود را بگویید. آنها حجت نداشتند و نیز حاضر نبودند از لاحجت خود عدول کنند.
لایههای قدرتطلبی اجازه عبور انسان از لاحجت را نمیدهد. کلام قرآن در این زمینه بسیار گویاست: «لتنذر قوماً ما أنذر آباؤهم فهم غافلون؛ لقد حق القول علی أکثرهم فهم لایؤمنون؛ انّا جعلنا فی اعناقهم اغلالاً فهی إلی الأذقان فهم مقمحون؛ و جعلنا من بین أیدیهم سداً و من خلفهم سداً فأغشیناهم فهم لایبصرون» غلّهایی که بر گردنهاست، همان عصبیت است.
خاطرهای را برای شما نقل کنم. رهبر انقلاب وقتی قانون دادگاه ویژه را تشریح نمودند، آیتالله یزدی ریاست قوه قضاییه اشکال قانون اساسی بر نام آن گرفت که چرا نام قانون بر آن گذاشته شده است؟ چراکه قانون اساسی تنها قانونگذار را مجلس شورای اسلامی عنوان کرده است. رهبر بزرگوار گفتند که امام میفرمود اینکه میگویند حرف مرد یکی است، حرف درستی نیست. حرف مرد دو تاست، هرگاه دید اشتباه شده حرفش را پس میگیرد و رهبر انقلاب نیز گفتند که از واژه قانون استفاده نشود.
اصولاً امتحان اصلی انسان مسأله حجت و لاحجت است. سجده ملائکه و اطاعت فرمان، همان اطاعت حجت بود. توقف و امتناع ابلیس در سجده تبعیت از لاحجت بود؛ چشیدن شجره ممنوعه ولو به نیت فرشته شدن یا جاودانگی، عبور از حجت ولو در حد ترک اولی. اینکه خداوند به آنها فرمود «ألم أنهکما عن تلکما الشجره و أقل لکما أن الشیطان لکما عدو مبین»، این استناد به حجت است.
توبه آدم و حوا بازگشت به حجت بود. «ربّنا ظلمنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین» دعوت انبیا همگی دعوت به حجت است و طرف مقابل استنادش به لاحجت است.
@haerishirazi
🔹به نظر حضرتعالی، چه ویژگی خاصی در آیت الله خامنهای بود که منجر به انتخاب ایشان به رهبری نظام شد؟
قبل از آنکه خبرگان رهبری را انتخاب کنند، ایشان امتحاناتی داده بود و سرافراز بیرون آمده بودند.
یکی از این امتحانات، اطاعتپذیری بود. ایشان حتی ریاست جمهوری را نیز برای اطاعت از امر امام پذیرفته بود؛ چون خواست امام بود و ایشان راضی به رضای خداست.
هشت سال ریاست جمهوری رهبری از نوع شش هزار سال عبادت بود و قبول امر امام برای رفتن به سیستان و بلوچستان به عنوان نماینده ولی فقیه در ژاندارمری، از نوع سجده به آدم؛ همه اینها نتیجه وجود عزت ظاهری و ذلت باطنی در ایشان است که در شرایط مختلف تزلزلی از خودشان نشان نمیدهند.
راضی بودن در برابر امر امام به معنای ذلت باطنی است و ذلت باطنه مهارکننده عزت ظاهری است. برای مثال اگر انسان 20 کیلو بار در دست راستش باشد و 20 کیلو در دست چپش، متعادل و مستقیم راه میرود ولی اگر یک طرف 30 کیلو و طرف دیگر 10 کیلو باشد به سمت مخالف 30 کیلو (به سمت بار کمتر) خم میشود تا با سنگینی بدن جبران آن 20 کیلو کمبود را کند و اگر به سمت وزن سنگین تر خم شود به زمین میافتد، این عمل انسان از روی غریزه است اما یک رفتار علمی است.
تعادل در عزت ظاهره و ذلت باطنه، رهبری را استوار نگه داشته است.
اگر عزت ظاهر با ذلت باطن مهار نشود تعادل بر هم میخورد، عزت رهبری به اندازهای است که مردم او را در موقع نماز دعا میکنند و جایگاه او نشان از عزت بالای اوست، این عزت بالا، ذلت باطنی به اندازه خودش میخواهد که بتواند آن را مهار کند والا تعادلش برهم میخورد.
بنیصدر عزت ظاهری را که به دست آورده بود به وسیله ذلت باطنی مهار نشد و چون این عزت ظاهری مهار نشد آن را از دست داد. بنابراین مسؤولیت باید با احساس مسؤولیت هماهنگ باشد، ذلت باطنه همان احساس مسؤولیت است، رهبری به خاطر همین ذلت باطنی است که در آن دیدار به من گفت بعد از ریاست جمهوری اگر امام از من بخواهد در یکی از روستاهای سیستان و بلوچستان باشم تردید نمیکنم؛ این نشان دهنده ذلت باطنه و احساس مسؤولیت بالایش بود و به همین دلیل برای رهبری انتخاب شد.
البته ایشان قبل از آن زمینه را برای رهبری پیدا کرده بود: در زمانی که صدام حسین قبل از قبول قطعنامه طی عملیاتی به ایران حمله کرد آقای خامنهای که در آن زمان رئیس جمهور بود در اطلاعیهای اعلام کرد: «من به سمت سرنوشت میروم» و ما میفهمیدیم او چه میگوید؛ او میگفت که یا عراق را برمیگردانم و یا اینکه دیگر برنمیگردم و این امر موجب شد روحانیون و مردم در میدانهای نبرد حاضر شوند و صدامیان را شکست دهند.
کار آقای خامنهای در آن موقع شبیه کار داوود نبی بود در راه مبارزه با جالوت؛ زیرا کسی به جز داوود 16 ساله حاضر به مبارزه با جالوت نبود و زمانی که توانست جالوت را نابود کند، به دلیل اینکه کار بسیار فوقالعاده و خاصی انجام داده، در قرآن نقل شده و خداوند در مقابل این کار داوود به او سه چیز داد: سلطنت بعد از جالوت، حکمت و آنچه لازمه سلطنت بود به او تعلیم داد.
رهبری نیز بعد از مقابلهای که با صدامیان کرد و موجب به عقب راندن آنها شد، خداوند هر سه چیزی را که به داوود داده بود، به ایشان نیز عطا کرد، همراه عزت ظاهری و ذلت باطنی و بعد از این بود که در مجلس خبرگان با وجود آنکه خودش راضی نبود به عنوان رهبر انتخاب شد.
@haerishirazi
🔹بعضیها مقام معظم رهبری را با حضرت امام مقایسه میکنند و به خاطر برتریهایی که از حضرت امام ذکر میکنند ـ مثلاً میگویند حضرت امام قاطعیت و جدیت بیشتری داشتند ـ به نحوی برای خودشان مجوزی برای رعایت نکردن برخی اوامر رهبر معظم انقلاب قائل میشوند، نظر شما در این باره چیست؟
اول باید بدانیم که ارزش امام به این بود که در هر مرحلهای وجاهت خود را فدای وجاهت خدا، وجاهت اولیا و وجاهت اسلام میکرد. امام این نبود که برای اینکه خودش کسب وجهه کند وجاهت دین را از بین ببرد.
صلح امام حسن (علیه السلام) به همان اندازه مهم است که جهاد و قیام حسینی مهم است. «الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا»(1) . اهل بیت (علیهم السلام) به مردم آموزش دادند که با ولی امرشان در قیام قیام کنند و در قعود، قعود کنند. در این صورت است که معلوم میشود مردم آماده پذیرش امامت هستند. اگر قبول قطعنامه واقع نمیشد. یکطرف سکه اطاعت که اطاعت در قیام است؛ ضربخورده بود، اما یک طرف دیگر او محو بود؛ این سکه در قبول قطعنامه کامل شد و مردم در هر دو امتحان پیروز از آب درآمد و ثابت کردند که لایق امام بهترین هستند.
بعد از امام، چون در امام ویژگیهای خاص بود، رهبری آمد که امتحان بشوند مردم که با او چه خواهند کرد. امام درباره ایشان گفته بود مجتهد عادلی است. مردم نگفتند که ایشان [حضرت آیتالله خامنهای] معلومات و اطلاعات امام را ندارد. مردم دیدند که در این امتحان کسانی که از رهبر مسنتر بودند دست او را برای تبرک میبوسیدند؛ چرا که «ولی امر» ماست.
همان کاری را که علی بن جعفر با فرزند برادرزاده خود میکرد؛ در هفتاد سالگی خودش، دست امام جواد (علیهالسلام) را ـ دست آن آقای نُهساله را ـ میبوسید. این مرحله هم مرحله سوم بود از امتحانات مردم.
اکنون نیز همه خبرگان رهبری شهادت میدهند حضرت آیت الله خامنهای ولایت خویش را از راه تبعیت از خدا و رسول اکرم(ص) بهدست آورده و در همین مسیر مورد استفاده قرار داده است.
@haerishirazi
🔹وظیفه ما نسبت به رهبری چیست و در چه صورت ولایتمداری ما مورد رضای الهی قرار میگیرد؟
رهبر به عنوان امام جماعت است. نه زودتر از ایشان باید رکوع کرد و نه دیرتر. هر وقت ایشان از کسی تجلیل و احترام کرد، شما هم احترام کنید. اگر شما سر از رکوع برداشتید و دیدید که امام در رکوع است، باید دوباره به رکوع برگردید. در صورتی که در نماز فرادا چنین کاری اگر از روی سهو و نسیان هم باشد، موجب بطلان نماز است. اما در جماعت تبعیت و پیروی لازم است؛ چون حفظ نظام بالاتر است.
در هر دورهای خدای تعالی بین فقها، فردی را تربیت کرده و علم میکند، نشان میدهد و مشخص میکند که این امین است و بیناست. این فرد محکی است برای بقیه، هر کدام که با او ظاهراً همراهند، ظاهراً آبرویشان محفوظ است.
هر کدام که معناً با او هستند، علاوه بر عزت دنیوی، اجر اخروی و قرب عندالله خواهد داشت. هر کدام که ظاهراً با او مقابله کنند با آنها به طور ظاهر و علنی مقابله خواهد شد.
اگر مردم وظایف خود را شناختند و این مسأله را دقیقاً اجرا کردند یعنی ملاکی را که خداوند به آنها داده بود حفظ نمودند و قدم به قدم اعمال و رفتارشان را بر میزان آن محک و معیار و نمودار و نمونه تنظیم کردند و با هر فردی و هر رأسی و هر شخصیتی به تناسب رفتار آن شخصیت با این ملاک و نمونه رفتار کردند، نعمت پس گرفته، به آنها داده میشود: «مَا نَنسَخْ مِنْ آیهٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ کلِّ شَیءٍ قَدیرٌ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْک السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَکم مِّن دونِ اللّهِ مِن وَلِی وَلاَ نَصِیرٍ.»
اگر این مسأله را (یعنی تنظیم روابط خود با سران و رؤسا بر طبق رفتار آنها با ملاک و نمودار مذکور) نتوانستند بفهمند یا نخواستند بفهمند و فردی را فقط به دلیل علم او نه امانتش، به دلیل اسم و منصب او نه جهت حرکتش، حفظ کردند و دانسته یا ندانسته انطباق خودشان را با آن ملاک اصلی از دست دادند، اینها نشان دادهاند که گوهرشناس و قدردان نیستند و صحیح نیست به قومی که چنین هستند، گوهری بالاتر و امانتی سنگینتر را خداوند به آنها بدهد و به همین دلیل «غیبت، ادامه پیدا میکند».
چرا؟ چون اینها میگویند به دلیل این شبهِ نمایندهها ما از امام کنارهگیری خواهیم کرد؛ کما اینکه در صدر اسلام، بخاطر اشتباه کاری شبه صحابیها، مردم از فیض علی (علیه السلام) محروم شدند.
اگر در هر عصر و زمان، هیچ چیز نتواند بین مردم و نماینده حقیقی امام حائل شود و هیچ شبه نمایندهای نتواند نقشهای تکرار شده را دوباره تکرار کند، این درست آن زمانی است که مردم قدردانی خود را و گوهرشناسی خود را نشان میدهند و امتحان خوبی میدهند در اینکه ما قدردان هستیم و در اینکه ما قصور نمیکنیم؛ تقصیر نمیکنیم.
خدا وعده داده: «لَئِن شَکرْتُمْ لأَزِیدنَّکمْ»؛ اگر شکرگزاری کردید و رابطهتان را با آن نماینده حقیقی ـ به هیچ واسطهای ـ قطع نکردید و از خط راست و صاف او تخطی ننمودید، آن موقع خدا این نعمت را زیاد خواهد کرد؛ آن وقت است که مردم نشان دادهاند که اگر امامشان را ببینند، او را رها نمیکنند و از کلام او قدمی فراتر نمیگذارند. پس لیاقت ظهور را پیدا کردهاند.
@haerishirazi
🔹از آنجا که هر انساني از خطا و لغزش مصون نيست، از کجا میتوانیم بفهمیم تا چه حد باید از وليّ فقيه تبعیت کنیم؟
معناي اينکه ولی فقیه جايزالخطاست، اين نيست که واجب الخطاست! معنايش اين نيست که حتماً «بايد خطا کند» و حتماً آنچه ميکند خطاست! نه اين نيست؛ گاه معنايش اين است اگر تأييدش نکنند، خطا ميکند. وقتي ميگویيم انسان جايزالخطاست، يعني اينکه اگر اين انسان، دستي بر روي سر او نباشد، اگر اين انسان قيوم و قيّمي نداشته باشد، خطا ميکند.
وقتي امام عصر به ما میفرماید از ولیّ فقیه اطاعت کنيد «وَ أَمَّا الْحَوَادثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاهِ حَديثِنَا»(4) يعني چه؟ يعني من هيچ کمکي به او نميکنم؟!
معنايش اين است: من شما را به او ميسپارم و او را من رعايت ميکنم؛ من از او حمايت ميکنم و روي حمايت و ضمانت من ميتوانيد حساب کنيد؛ چون من ميگويم اينکار را بکنيد.
در حديث ديگر، امام صادق (عليه السلام) ميگويد: «فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَد جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً»؛ من ولی فقیه را حاکم قرار دادم؛ يعني روي اين تضمين، ميتواني حساب کني! خدا که انسان را بدون سرپرست قرار نداده است؛ شما که براي خودت امامي قائل هستي ـ هر چند که غائب هست ـ او را عاجز و ضعيف و ناتوان از تأييد نميداني؛ وقتي او فرمان ميدهد که پيروي کن از ولي فقيه، معنايش اين است [که] من هواي او را دارم؛ او زير نظر من است؛ به دليل نظارت من، تو پيروي کن؛ من متعهدم!»
@haerishirazi
🔹در زمستان گاهی ماشین را هل میدهند تا موتورش شروع بهکار کند.
گاهی کسی را که حالت خفگی پیدا کرده، تنفس مصنوعی میدهند و عضلات سینهاش را فشار میدهند، تا قلبش شروع به تپیدن کند.
بسیاری از دعاها و عبادات، در ابتدای سلوک، حکم همان تنفس مصنوعی یا هول دادن ماشین در زمستان را دارند.
باید آنقدر دعاهای مصنوعی بخوانیم، تا بشود یک دعای طبیعی.
@haerishirazi
حرفی که به کسی یا فرزندت میزنی، دانه است و فکر او زمین.
ببین در این زمین چقدر بذر میتوان پاشید؟
اگر در یکمتر زمین یک کیلو گندم پاشیدی، همه دانهها سبز نمیشوند، تازه اگر هم دربیایند، همدیگر را خفه میکنند.
موعظه زیاد، باعث میشود که حرفها همدیگر را لِه کنند، همدیگر را بپوشانند.
@haerishirazi
🔹«انصاف» یعنی انسان مثل شاهین ترازو، در استوای خود و دیگران قرار گیرد. ترازو وقتی میتواند وزن را صحیح نشان دهد که شاهین بین دو کفه، بیطرف باشد و در میانه قرار گرفته باشد.
کسی که شاهین ترازو را در 10 سانتی یک کفه و 40 سانتی کفه دیگر قرار میدهد، طبیعتا یک وزنه یک کیلویی در کفه طرف یک متری با ده کیلوگرم در کفه دیگر همتراز میشود.
کسانی که در قضاوت خود با دیگران در موقعیت میانه نیستند، اگر به کسی یک کیلو احسان کنند، آن را در کفهای که بازوی آن طولانی است میگذارند و آن را ده کیلو میبینند و اگر به کسی خسارتی وارد کردند، آن را در کفه کوتاه بازو، قرار میدهند و یک دهم آنچه هست میبینند.
@haerishirazi