eitaa logo
نکات‌ناب‌و حکمت‌های آیت الله حائری شیرازی
73.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
308 ویدیو
521 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله حائری شیرازی (ره) (لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید) نظرات، پیشنهادات و انتقادات 👈 @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi شماره تماس: 09195194676 کانال صوتی: @haerishirazi_mp3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 قرآن می فرماید: (هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ) قرآن، محکم و متشابه دارد؛ هم محکم و متشابه دارد. که برای انسان به وجود می‌آیند؛ که می‌خواهد بگیرد، همگی محکم و متشابه دارد. 🔆 مسائل زندگی مثل حل «» است. جدول کلمات متقاطع هم محکم و متشابه دارد. این جدول کلمات متقاطع، یک عبرتی است برای انسان. به شما توصیه می‌کنم که چند بار جدول کلمات متقاطع را حل بکنید؛ نه به خاطر تفریح یا به خاطر تشحیذ ذهن یا وقت گذراندن، بلکه به خاطر اینکه مسئلۀ محکم و متشابه در دستتان بیاید. 🔆 شما چه جوری این جدول را حل می‌کنید؟ وقتی می‌خواهید این جدول را حل کنید ابتدا یک مروری در افقی‌ها می‌کنید، یک مروری هم در عمودی‌ها می‌کنید. جواب‌هایی برای هرکدام از سؤالات در ذهنتان می‌آید. بعضی‌هایش دو احتمالی هستند، بعضی‌هایش سه احتمالی یا چهار احتمالی و ... بعضی‌هایش هم هستند؛ یعنی یقین و قطع دارید که جوابش چه چیزی هست. شما اول همین‌که یقین دارید را می‌آورید و حروفش را در جدول پر می‌کنید. اگر بر اساس این حروف، یکی دیگر هم یقینی شد آن را هم در تقاطع با این، درستش می‌کنید. وقتی چند تا از این محکماتت را نوشتی، بعد متشابهاتی که مانده است، هرکدامش دو تا حرفش‌، سه تا حرفش با بقیه تقاطع پیدا می‌کند و خودبه‌خود روشن می‌شود. از همین‌جا تا آخر جدول پیشروی می‌کنید. همین‌طور که رو به آخر می‌روی، هی مسائلت حل می‌شود. در نهایت شما نگاه می‌کنید می‌بینید تمامش را بدون هیچ شبهه‌ای حل کرده‌اید. به این‌هایی که اول یقین داشتید می‌گوییم: «محکمات»، به این‌هایی که دو احتمالی، سه احتمالی بودند می‌گوییم: «متشابهات». 🔆 همه‌چیز زندگی همین است، در همه کارها محکم و متشابه بکنید. محکماتش را پیاده بکنید و اساس نقشه و برنامه‌تان قرار بدهید، بعد متشابهات، خودش لابه‌لای این‌ها شکل می‌گیرد و معنا می‌شود. خودش می‌شود. هم عیناً همین است. کفر و ایمان هم عیناً همین است. اول صحبتم نگفتم که یک عده‌ای هر روز که می‌گذرد، روشن‌تر می‌شوند؛ بصیرتر می‌شوند؛ آگاه‌تر می‌شوند. اما یک عده‌ای هر روز که می‌گذرد گمراه‌تر می‌شوند؟ علتش همین است. جدول کلمات متقاطع این درس را به انسان می‌دهد که تا وقتی مسئله محکمات حل نشده، انسان نرود سراغ متشابهات و روی آنها اقدامی نکند. ابتدا جاهای خالی که جای محکمات است را پر کند، متشابهات جای خودش را پیدا می‌کند. 🔆 وقتی متشابهات بعد از محکمات می‌آید دیگر متشابه نیست. محکمات به او می‌گوید جایت اینجا است. هرکدامش سر جای خودش می‌نشیند. این‌طوری انسان همه‌چیز را سامان‌دهی کرده است. اینکه قرآن می‌فرماید: (هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ) یعنی محکمات به منزلۀ مادر این کتاب هستند. بقیه قسمت‌ها فرزندان این قسمت‌اند. یعنی همان‌طوری که فرزند باید از مادر متولد بشود، فهم متشابهات از محکمات متولد می‌شود. (ادامه دارد) @haerishirazi
🕌 🕌 🕌 فضای شهر در وقت نماز باید یکسره صدای اذان باشد 🕌 چرا بنده بايد بشنوم كه در تهران با اين عظمت، براى نماز صبح در اول اذان، چندان مسجدى باز نيست و چندان نماز جماعتى برقرار نمى‌شود؟! ما بايد صبحها و ظهرها و شبها برويم و با مردم نماز بخوانيم؛ اين اوّلى‌ترين و ضرورى‌ترين كار ما در مساجد است. چرا بايد در اين شهر با اين عظمت، با اين همه هياهوهاى گوناگون از اطراف و اكناف، نغمه‌ى اذان در همه جاى شهر شنيده نشود؟! اذان، علامت مسلمانى است. ... وقت اذان كه مى‌شود، بايد تهران يكسره صداى اذان باشد. مگر اين‌جا قبةالاسلام نيست؟ مگر ما اين حرف را نمى‌گوييم؟ اين‌كه ظهر بشود، از ظهر يك ساعت هم بگذرد، كسى در خيابان راه برود، اما احساس نكند كه ظهر شده است، آيا اين قضيه با آن ادعا مى‌سازد؟! @haerishirazi
🕌 گفتن شهید سپهبد صیاد شیرازی در قطار @haerishirazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 آثار اذان گفتن در خانه از زبان آیت الله ناصری (حفظه الله) @haerishirazi
الله اکبر ... الله اکبر ... در پشت بام یا حیاط منزلتان بگویید و فیلم یا عکسش را برای ما بفرستید تا در کانال منتشر کنیم. @haerishirazi
🔹آیت‌الله حائری شیرازی🔹 🔸اذان، خجالت را از انسان می گیرد. به انسان رو می دهد. بگو! امتحان کن!🔸 اگر بخواهی بریزد و برای تذکر دادن رو پیدا کنی ! اذان، خجالت را از انسان می گیرد. به انسان رو می دهد. بگو! امتحان کن! اولش آدم می ریزد. اذان اولی را که می خواهد بگوید خجالت می کشد. این فقط یک روز است، دو روز است. اذان ظهر را که گفتی و عرقش را کردی، وقتی اذان مغرب را می خواهی بگویی، سختی اش نصف می شود. اذان صبح که خودش اصلاً یک کیفی دارد، یک لذتی دارد. هرکس دارد، بگوید؛ غم و غصه اش برطرف می شود. فردا که دوباره اذان ظهر می گویی برات عادی شده. یک هفته اذان گفتی معتاد می شوی. اگر اذان نگویی انگار گم کرده ای داری! @haerishirazi
🕌 نزدیک نماز بود. من و خانمم باید یک مسیر طولانی را برای اینکه به موقع به نماز اول وقت برسیم طی می کردیم. برای اینکه نماز اول وقتمان فوت نشود، ماشینی گرفتیم. چون مسیر طولانی بود کرایه مسیر نیز بالا بود. قبل از رسیدن به مقصد بودیم که مصادف شد با وقت اذان. من در همان ماشین شروع به اذان گفتن کردم. اذان که تمام شد به مسجد مورد نظر رسیدیم. راننده تاکسی آن‌قدر تحت تأثیر قرار گرفته بود که بعد از اتمام اذان، به من گفت: «آقا شما یک صحنه‌ای را برای من ایجاد کردید که تا عمر دارم فراموش نمی‌کنم». وقتی هم خواستیم کرایه را حساب کنیم تحت هیچ شرایطی از ما پولی نگرفت و با تأکید گفت: «برادر! شما این سوویچ ماشین را بگیرید و بروید کارتان را انجام دهید. بعد من میام همین جا از شما ماشین را می‌گیرم» که البته ما نپذیرفتیم. @haerishirazi
🔆 کسی که می‌خواهد به امام زمان علیه السلام دست پیدا کند؛ آقا دعایش بکند و مرضیّ آقا بشود، باید بین محکمات و متشابهات؛ محکمات را بگیرد. در قول، در فعل، در تصمیم، در انتخاب. اگر در متشابهات آمد، روزبه‌روز خراب‌تر می‌شود. 🔆 این روایت را ببینید: «إِنَّمَا الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ بَیِّنٌ رُشْدُهُ‏ فَیُتَّبَعُ‏ وَ أَمْرٌ بَیِّنٌ غَیُّهُ فَیُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْکِلٌ یُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِه» این «بیّن الرشد»، دقیقاً یعنی محکم، «بیّن الغیّ» هم یعنی محکم. اموری هم هست که نه برایت «بیّن الرشد» است و نه برایت «بیّن الغی» است. در آن‌هاست که نباید عجله کنی. همین کار را انسان باید در کل زندگی انجام دهد. در تربیت اولادش، در تدبیر منزلش، در خطوط فکری اجتماعی‌اش. آنچه به ما می‌رسد، است از محکم و متشابه. 🔆 اگر ما روی متشابهات نکنیم دیگر نیاز به مداد پاکن نداریم که پاک کنیم. آن‌هایی که هی پاک می‌کنند، به خاطر رفتن در متشابهات است. می‌روند در متشابهات، بعد اگر آدم خوبی باشند وقتی دیدند اشتباه کردند برمی‌گردند. یعنی یک عجله‌ای کرده‌اند، یک غفلتی کرده‌اند، اگر این عجله را به لجاجت تبدیل نکنند، جبران می‌کنند. اما اگر افتادند در لجاجت، پای حرفی که زده‌اند می‌ایستند. می‌افتند در این ورطه که از آن کار دفاع کنند. فرصت دارند که از این مخمصه بیرون بیایند اما هی امروز و فردا می‌کنند تا اینکه در این مخمصه از دنیا می‌روند. (ادامه دارد) @haerishirazi
🕌 در مقابل درب مسجدی و در مسیر عابرین پیاده و سواره اذان را با صدای بلند گفتم. بعد از اتمام اذان فردی را دیدم که با لبانی خندان به سمتم می آید. گفت: «جوان! مدتها بود جوانی به با صفایی تو ندیده بودم. دو تا صندوق پرتقال تو ماشینم هست. اگر اجازه می دهی یکی از آنها را می خواهم به تو دهم». @haerishirazi
🔹آیت‌الله حائری شیرازی🔹 🔸 گرداب 🔸 شیطان وقتی‌که می‌خواهد کسی را در گرداب تهمتی بیندازد، یکی دو سال یا بیشتر روی او کار می‌کند؛ به‌این‌ترتیب که همواره به او تلقین و تزریق می‌کند که ؛ تو می‌توانی با نگاه و از روی قیافه، خائن را از خادم تشخیص دهی! می‌توانی از وضع ظاهر بفهمی که چه کسی راست می‌گوید و چه کسی دروغ! ممکن است که چند مورد از این حدس‌ها نیز برای اطمینان شما درست دربیاید. شیطان از این چند مورد، فیلم تهیه می‌کند و به‌طور مرتب در حافظۀ شما به نمایش می‌گذارد. اشکال بزرگ کار زمانی است که شیطان دفتردار و مسئول حافظۀ انسان شود. آن‌وقت به‌گونه‌ای در درون انسان نفوذ می‌کند که انسان به او اعتماد کند. پس از آن هر عملی هم که انسان انجام دهد، آیا دیگر می‌داند که از فکر شیطان است یا نه؟ باید دانست که اگر شیطان در درون انسان رخنه کند، مثل آن است که انسان، شیطان باشد. شیطان هرکدام از پرونده‌ها را که بخواهد، جلو می‌آورد و هرکدام را که نخواهد، عقب می‌برد. ممکن است بعضی از اوراق درون پرونده‌ها را نیز سرقت کند یا به برخی از پرونده‌ها کلماتی را بیفزاید. خلاصه، او کارگردان می‌شود و انسان هنرپیشه! ببینید که شیطان چقدر به انسان صدمه می‌زند! @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 اگر می خواهید یک چیزی بشوید، اذان بگویید. این راهش است. @haerishirazi
🕌 چند نفر از دوستانم برای تفریح به لب رودخانه رفته بودند. ماشینی با وضع بد حجاب و موسیقی و ... هم ایستاد. دوستانم از بزرگان شنیده بودند که وقتی همچین شرایطی پیش می آید، بگویید. وقتی که «الله اکبر» اذان را گفتند با اینکه شاید آنها نشنیدند، اما یکدفعه همگی جمع کردند و رفتند. @haerishirazi
🕌 (ره) 🕌 🕌 جذابیت تکوینی اذان 🕌 نقل می‌کنند: یک زن مسیحی در تبریز مسلمان شد، و علت گرایش او به اسلام، اشتیاق به معنویتِ اذان بود. اذان مجذوبیت تکوینی دارد. اما چون از دین خود خارج شده بود، اموالش را مصادره کردند، البته این امر در زمان ناصرالدین شاه بود و شاه توانست مقداری از اموال مصادره‌شده او را به‌واسطه خروج از دین مسیحیت، برای او تحصیل کند. منبع: (در محضر بهجت، ج۲، ص۲۶۶) @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸اگر اذان گفتن را زنده کنید، نماز زنده می شود🔸 اگر شما اذان را زنده کنید نماز زنده می شود. اذان اگر احیاء شد، نماز احیاء می شود. شیطان چه می کند برای اذان؟ برای این که نماز را بشکند چه می کند؟ « وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا» وقتی اذان برای نماز گفته می شود، می کنند. اذان، سلاح شماست. اگر انسان این سلاح را درست به کار بگیرد، جرأت امر به معروف و نهی از منکر پیدا می کند. چرا؟ چون می گویید « إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ» نماز است که نهی از فحشاء و منکر می کند. یعنی شما با ارتباط به مبدا، حالت و و تفوق پیدا می کنید که بتوانی معروف را در طرف جا بیاندازی. از این جهت در حینی که می خواهی امر به معروف کنی، باید حال ارتباط با خدا داشته باشی. فطرتت باید امر به معروف کند، نه طبیعت شما. بسیاری امر به معروف می کنند، اما نه با فطرتشان، بلکه با طبیعتشان. می خواهد طبیعت خودش را بر طبیعت دیگری چیره کند. @haerishirazi
🕌 در وقت اذان مغرب در تاکسی نشسته بودم. سرنشینان علاوه بر راننده جوانی که ظاهری غیرمذهبی (کاملاً غیرمذهبی) داشت و کنارم بود، دو خانم کم حجاب هم در عقب نشسته بودند. وقت اذان مغرب شد و در تاکسی با صدایی مناسب فضای داخل ماشین شروع به اذان گفتن کردم. بعد از اتمام اذان گفتنم در تاکسی یکی از آن دو خانم که با هم بودند با گلویی بغض‌کرده که هر لحظه احتمال می‌دادم گریه کند و معلوم بود بسیار از فضای ایجادشده متأثر شده بود گفت: «آقا ما مسلمان نیستیم. تو را به خدا ما گنهکارها را دعا کنید». من در جواب گفتم: «اتفاقاً دین ما می‌گوید گنهکارها در وقت اذان، اذان بگویند تا گناهان آن‌ها ریخته شود. من هم چون خودم را گنهکار می دانم اذان می‌گویم. این باعث می‌شود روزانه مؤذن سه بار به پاک شدن خود کمک کند. و از طرفی روایت داریم در خانه‌ای که اذان گفته می‌شود، شیطان از آن خانه فراری است». بعد آن خانم پرسید: «یعنی همه باید بگویند؟ آخر شاید بعضی‌ها صدایشان خوب نباشد؟!» گفتم: «بله! اتفاقاً حضرت رسول (صلوات الله علیه و آله) بلال را برای اذان گفتن می‌فرستادند. بنابراین برای اذان گفتن الزاماً نیازی به صدای زیبا نیست. در روایت داریم اگر اهمیت و جایگاه اذان گفتن را بدانید بر روی همدیگر شمشیر می‌کشید که چه کسی اذان بگوی» خلاصه به لطف الهی آن‌قدر تحت تأثیر قرارگرفته بودند که یکی از خانم‌ها می‌گفت «آقا می‌شود من اسم یکی را بگویم که خطایی از او سرزده و شما برایش دعا کنید؟!» برای اینکه آن‌ها ناراحت نشوند گفتم بفرمائید و نام او را گفتند. همین جا بود که راننده تاکسی گفت: «آقا شما نیت دارید اذان می‌گویید؟!» تصور کرده بود که شاید من نذری کرده‌ام. گفتم: «نه چون دستور خداوند است انجامش می دهم». سپس راننده پرسید: «یعنی همه جا می‌گویید؟!» گفتم بله در وقت اذان هرجا که باشم در مسجد باشم یا در خانه، خانه فامیل باشم یا در تاکسی و اتوبوس، هرجا فرقی ندارد. بعد راننده تاکسی گفت: «آقا من فوق‌لیسانس روانشناسی دارم. شما اعتماد به نفست خیلی بالاست» در جواب گفتم: «علت این اعتماد به‌ نفس این است که اذان گفتن را دستوری از ناحیه خداوند تبارک و تعالی می‌دانم. بزرگی خداوند باعث می‌شود که هر کسی در کنارم باشد را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند گویی کسی حساب نمی کنم و اینگونه از شما که اینجا کنارم هستید نه خجالت می کشم و نه می ترسم و این باعث می‌شود اعتماد به نفسم بالا رود که در واقع این از اعتماد و توکل به خداوند حاصل می گردد» @haerishirazi
🕌 حجه الاسلام قرائتی: طلبه اگر نتواند اذان بگوید چطور می خواهد زنجیر را از پای مردم باز کند؟ من در خانه یکی از بزرگان مهمان بودم. اول اذان بلند شدم در حیاط و یک اذان گفتم. صاحبخانه بلند شد گفت راستش من هم دوست دارم اذان بگویم ولی خجالت می کشم. گفتم در خانه خودت هم خجالت می کشی؟ گفت بله. گفتم پس زیر لحاف بگو! آخر بابا، الله اکبر در خانه خجالت دارد؟ آخر توی [طلبه] چطور می خواهی زنجیر را از پای مردم باز کنی درحالیکه خودت گیر هستی؟! @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه🔹 🔸 شب قدر و لکۀ گریس🔸 اگر روی لباستان شیرۀ خرما ریخت این کثیفی را می‌توان با آب معمولی و کمی فشار دادن پاک کرد. بعضی گناهان مانند شیرۀ خرما هستند و زود پاک می‌شوند اما بعضی گناهان مثل چربی و گریس هستند که آب داغ و وایتکس می‌خواهند. ماه رمضان و شب قدر را گذاشته‌اند برای لکه گیری‌های سالانه. برای گناهانی که به سادگی نمی‌توان آنها را پاک کرد. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸شب پذیرش توبه ها به احترام علی (علیه السلام)🔸 خداوند، هم در روز ضربت علی و هم در روز شهادتش، (علیه السلام)، توبۀ خیلی‌ها را قبول می‌کند. دیشب توبه‌های بسیاری پذیرفته شد و فردا شب هم همین طور خواهد بود. این قانون خداست. این دو شب مقدمۀ شب سوم هستند. شب قدر سوم از دستتان نرود. لَیلَهُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهرٍ (سورۀ قدر آیه 3). چرا خدا شب قدر را از هزار ماه برتر کرده است؟ انسانی را فرض کنید که صد سال سن داشته باشد و در این سن تازه از خواب غفلت بیدار شده است و می‌گوید، صد سال از عمرم به هدر رفت، چطور گذشته را تدارک کنم؟! خداوند شب قدر را برای همین گذاشته است. تو بیا تدارک کن، ما ثواب هزار ماه را یعنی هشتاد و چهار سال را به تو می‌دهیم. یک شب قدر را به یاد خدا سپری کن، در قبال آن، هشتاد و چهار سال به یاد من هستی. چرا خداوند این کار را می‌کند؟ این از و اوست. می‌داند که نمی‌توانیم جبران کنیم، یک شب را گذاشته است که این یک شب را قدر بدانیم. هیچ مولایی نسبت به بندگانش این طور رفتار نمی‌کند. امامان ما راست گفته اند : فَلَمْ اَرَ مَوْلاً کَریماً اَصْبَرَ عَلی عَبْدٍ لَئیمٍ مِنْک: خدایا هیچ مولای کریمی چون تو ندیده‌ام که صبور باشد و بندۀ پستی چون من را تحمل کند. @haerishirazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ سخنرانی_ویژه ♨️ شنیدن این سخنرانی را تا پیش از شب قدر، از دست ندهید! از دست ندهید! @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸صدای آشنا شنید!🔸 شما انسان ها را در کشور ما، ساواکی ها می دانید. دیگر از این بدتر که نیست. درست است؟ سازمان اطلاعات و امنیت شهر شیراز، من را با یک دسته اعلامیه گرفته بودند. رئیس ساواک به من فشار می آورد که بگو از چه کسی گرفتی؟ من را آوردند در یک اتاقی در اداره ی اطلاعات. یک مبلمان جالب داشت و این شعر سعدی را هم آنجا گذاشته بودند: هزار مرتبه سعدی تو را نصیحت کرد * که حرف محفل ما را به مجلسی نبری این آقای رضوان که ظاهراً الآن در حیات است گفت که دستبند را بیاور. دست‌هایم را از پشت بستند و کیسه‌ای از شن را هم به آن آویختند و مرا روی یک‌پا نگه داشتند و شکمم را نیشگون گرفتند. بعد هم شروع کرد این ماهیچه های شکم را نیشگون گرفتن. من نه به عنوان اینکه او بترسد، بلکه یک دفعه از زبانم در رفت و گفتم: «». به من گفت: «چی گفتی؟» گفتم: «خدایا؛ تو می بینی». یک دفعه به همکارش گفت: سطل را پایین بگذار. سطل را از دستم گرفتند. بعد به من گفت: پایت را بینداز. بعد گفت: دست بند او را باز کن. حالا ایستاده بودم آنجا. به آنها گفت: «بروید بیرون». آنها را بیرون کرد و درب را هم محکم زد. حالا من ماندم و خودِ او. یک دفعه این شلاقی که دستش بود را پرت کرد و خودش وِلُو شد روی آن مبل. بعد گفت: «ای تُف به این نانی که ما می خوریم». شنید؛ صدای فطرت. دیگر نتواست کارش را بکند و خدا می داند که در این دوره ی طولانی مبارزات، هر وقت ایشان شنید که برای من مشکلی ایجاد شده، کمک می کرد. @haerishirazi