eitaa logo
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
72.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
330 ویدیو
664 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله حائری‌شیرازی (ره) نظرات، پیشنهادات و انتقادات: @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi کانال صوتی: @haerishirazi_mp3 شماره تماس: 09195194676 [لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید]
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸در قیامت سؤال می کنند از ما ...🔸 هر کسی بتواند رأی بدهد و ندهد، به خودش ضرر زده است. این حقی است را که نظام جمهوری اسلامی فراهم کرده است و باید این حق را استیفا کرد. عاقل آن است که نگذارد این حق از او فوت شود. کسی که در انتخابات شرکت نکند، معنایش این است که بار امانتی بر دوشش بود، اما این بار را ضایع کرد. این امانت را به منزل نرساند. وقتی نرساند، باید فردا جواب بدهد که این همه خون شهداء برای این بود که شما اختیاردار خودتان باشید، خودتان تصمیم بگیرید. [چرا قدر این نعمت را ندانستید؟]. در قیامت سؤال می کنند از ما که رأی دادی یا ندادی؟ @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸رأی دادن در زمان سختی، اجر بیشتری دارد🔸 شرکت در انتخابات در وقتی که در جامعه هست، ارزشش بیشتر است. هر چه مشکل بیشتر باشد، بیعت کردن با نظام و حضور در صحنه، اجر بیشتری دارد. خداوند در قرآن می فرماید آن هایی که با تو «فی ساعه العسره» (در زمان و سختی) همراهی کردند اجرشان بیشتر است. من عرض می کنم: این رأی دادن های شما، اصولاً جزء رأی دادن در «ساعت عسرت» است. بیعت در «ساعت عسرت» است. اثر این رأی دادن، برای همیشه در زندگی شما باقی می ماند و [اگر انجام نشود]، آن برای همیشه را آزرده می کند. کسانی بودند که در صحنه های پیش از انقلاب شرکت نکردند؛ بعد از اینکه انقلاب پیروز شد آن ها همیشه خودشان را ملامت می کردند و یک آتشی همیشه دل آن ها را می سوزاند: «نارُ اللهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتي‏ تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ»: آتش سوزان الهی که بر دل ها می تابد. @haerishirazi
استاتوس125.jpg
1M
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 اینطور نشود که کسانی روز جمعه به تفریح و گردش و ... بروند و این باعث بشود که به انتخابات نرسند! این فرد، صدمه می بیند و بعد می شود. همان طور که وقتی امام به رحمت خدا رفت، آنهایی که در انتخابات ها شرکت نمی کردند، احساس پشیمانی و ندامت کردند که چرا امام با نارضایتی از ما رفت. @haerishirazi
استاتوس130.jpg
511.3K
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
شرکت آیت الله حائری شیرازی رحمه الله در انتخابات ریاست جمهوری سال 1396؛ قم؛ مسجد باقریه @haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸آب حیات، افسانه نیست🔸 ، افسانه نیست! همین امام رضا (علیه السلام) آب حیات است! نگو آبی که انسان را برای همیشه زنده کند، افسانه است. نه! نه! اگر از این زیارت نصیب تو شد و یک زیارت از تو قبول شد، آب حیات خورده‌ای و دیگر ! امام رضا (علیه السلام) محبوب خداست. کرده است! یعنی هرچه خدا به او داده است را در راه رضای خدا خرج کرده است. الان شده است محبوب خدا. رودخانۀ رحمت الهی شده است. مردم می‌آیند از این رودخانه که آب حیات است، به اندازۀ ظرف خود، آب رحمت بر می‌دارند. @haerishirazi
استاتوس133.jpg
679K
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️کلیپ♨️ 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸در یک ثواب بزرگ، شریک شدید!🔸 🎥 کسانی که در انتخابات شرکت کردند و با تحقیق رأی دادند، در ثواب تمام خدماتی که رئیس جمهور در 4 سال آینده انجام می دهد، شریک هستند، اما در گناه کارهای بد او شریک نیستند! @haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸باید باد نماز شب بیرون برود تا دوباره بتوانی بخوانی! 🔸 اگر شما نماز که خواندی و خودت را نسبت به خدا، بدهکارتر دیدی، این یعنی نمازت قبول شده؛ اما اگر نمازت را خواندی و خودت را طلبکار دانستی، نمازت قبول نشده! علامت قبولی نماز، افزایش احساس بدهکاری است! اگر بنشینی و حسابش کنی، می‌فهمی که بدهکارتر شدی و اگر بدهکار بشوی، توفیق نماز به تو داده می‌شود. اما اگر احساس طلبکاری کردی، توفیق نماز از تو سلب می‌شود. بسیاری از مردم یک بار نماز شب می‌خوانند، دیگر نمی‌توانند بخوانند «تا وقتی که باد این نماز بیرون برود!» @haerishirazi
استاتوس134.jpg
645.4K
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸وقتی قول دادم جبران کنم، در باز شد!🔸 👈 (خاطره ای در مورد عواقب ) ▫️خیلی سخت است کسی در مقام شهادت دادن باشد اما شهادت را انکار کند. گاهی به خاطر «یک ریال»، انسان را زمین می زنند! من آنچه برای خودم واقع شده را برای شما می گویم که سعی کنید برایتان تکرار نشود. ▫️زمانی که قم زندگی می کردم، گاهی به زیارت حضرت (سلام الله علیه) می رفتم. امامزاده ای است و علاقه داشتم به آنجا بروم. یکبار که اتوبوس سوار شده بودم، کنار دست من هم یک آقای سیدی نشسته بود. آن موقع، فاصلۀ بین حرم تا علی بن جعفر را یک ریال می گرفتند. شاگرد رانندۀ این اتوبوس آمد و پول ها را جمع کرد. سراغ آن سید آمد که بگیرد. گفت من دادم به شما! شاگرد گفت ندادی! این سید گفت که این آقا شاهد بودند که من دادم. من اگر کمی بیشتر به یاد می آوردم. منتها برای این که وقتم را صرف این مسائل نکنم، فکر کردم وارد بحث اینها نشوم. گفتم که من توجه نداشتم. مسألۀ ساده ای به نظرم رسید و از کنار آن رد شدم. ▫️آمدم در این حرم امامزاده. هر وقت آنجا می آمدم، حالت اقبال و توجه برایم محسوس بود. این دفعه در باز بود، اما در بسته بود!! وقتی آنجا نشستم دیدم، که اصلاً مثل این که داخل حرم نیستم! نه اقبالی، نه توجهی، نه حال عبادتی، هیچ چیز نداشتم. متوجه شدم که یک اشکالی در کار بوده. مسأله ای بوده. امامزاده که همان است که همیشه بود. پس من شده ام. ▫️گاهی هست که انسان به حضور امامزاده می رود اما چیزی نمی بیند. می گوید امامزاده از آن امامزاده های صحیح النسب نیست! نمی گوید حال خودش و راه آمدنش و ظهورش و حضورش درست نیست. ضعف خودش را به امامزاده نسبت می دهد و با خودش می گوید امامزاده ها فرق می کنند؛ بعضی هایشان چیزهایی دارند که به آدم بدهند ولی بعضی هایشان چیزی ندارند که به آدم بدهند!! خب اگر انسان افتاد در این دنده، مشکل می شود. همیشه خودش را توجیه می کند. ▫️من دیدم که نه! این امامزاده کسی نبوده که من بتوانم در رابطه با آن بگویم که این، دارایی ای ندارد. فکر کردم، یادم آمد که نسبت به این جریانی که در اتوبوس اتفاق افتاد، مسامحه کردم. شاید نیم ساعت من بر اساس همین مسأله به ایشان التماس می کردم و قول می دادم که من می روم و او را هر جوری هست پیدا می کنم و می کنم. بعدش ! وقتی من از روی صمیمیت قول دادم، برگشت به همان حالت های قبلی. ▫️مدتی دنبال او می گشتم تا او را پیدا کردم. گفتم آقا آن روز شما در اتوبوس من را به شهادت طلبیدی و من مقصرم در رابطه با شما. گفت: «آقا دقت کنید، این مسامحه ها گاهی مسأله ایجاد می کند». خودش این کار را حمل به عمدی بودن هم نکرد. خودش می دانست. اما به هر حال، گاهی هست که در مقام شهادت، مسامحه کردن مسأله ساز می شود. ▫️کتمان شهادت، خیلی مسأله بزرگی است. قرآن می گوید «و من اظلم ممن کتم شهاده عنده من الله». در این انتخابات گذشته، من بنا داشتم اصلاً نظری ندهم. یکی از آقایان شرکت کننده، نامه ای را آورد که آن کسی که قبل از شما بوده و در این مقام خدمت می کرده، این جور درباره من گفته. شما در رابطه با این، چه می گویید؟ در واقع استشهاد کرد. دیدم مقام، مقام شهادت است و کتمان شهادت، بد است. با اینکه دوست نداشتم در این قسمت مداخله کنم، اما دیدم مسأله، مسألۀ دیگری است. برای کتمان شهادت، چه جوابی به خدا بدهم؟ آن که در علی بن جعفر خوردم، کمک کرد که دیگر این چوب دوم خورده نشود. گاهی همین چوب ها، به انسان کمک می کند. یکی از الطافی که خدا در زندگی مؤمن به او دارد این است که او را به خود واگذار نمی کند. نگهش می دارد. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 آیت‌الله مصباح، ماست و در اخلاص است. @haerishirazi
♨️ توجه ♨️ تعداد زیادی از مخاطبین، به ادمین کانال پیام می دهند و تقاضای اجازه برای کپی و بازنشر مطالب کانال را دارند. به اطلاع می رسانیم، بازنشر و کپی از مطالب کانال (چه با لینک کانال و چه بدون لینک)، و مایۀ ماست. (هرچند که توصیه و ترجیح ما اینست که حتی المقدور، لینک کانال را نیز در پیام درج نمایید) دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله حائری شیرازی @haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸سبکِ حرف زدن اهل بیت (ع) با همدیگر در خانه🔸 ❤️امامان ما در وسط جهنم جامعۀ‌شان، خانواده‌ای مثل یک بساط بهشتی پهن کردند. خانۀ اهل بیت، بهشت است. می گویید نه؟ به حدیث کساء نگاه بکنید! رابطۀ اعضای خانواده به اندازه‌ای صمیمی است که پدربزرگ وقتی می‌آید و شمدی رویش می‌کشد، نوه وقتی می‌آید نمی‌گوید من این طرفش بنشینم. قانع نمی‌شود، بلکه می‌گوید: اجازه هست من هم بیایم زیر شمد؟ این شدت علاقه‌اش است. با همدیگر، ارتباط بهشتی دارند. ❤️ حرف زدن آنها را با هم ببینید! فرزند به مادر می گویند: «السلام علیکِ یا اُمّاه»: [سلام مادر جانم]. مادر هم جواب می‌دهد: «و علیکَ السلام یا قرَّه عینی و ثمره فوأدی»: [سلام بر توای روشنی چشمم و میوۀ دلم]. این رابطۀ بهشتی‌ها با هم است. این الگویی است که ما با بچه‌هایمان اینگونه رفتار کنیم. @haerishirazi
استاتوس136.jpg
852.2K
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸دعا، تأثیر دارد🔸 در روایات آمده: «اسالک ... قضاءک المبرم الذی تحجبه بایسر الدعاء؛ تو را مي‌خوانم به قضايی که آن را با آسان‌ترين دعا می پوشانی». علی بن مهزیار به امام جواد علیه السلام نامه ای نوشته است که: «در اهواز زلزله زیاد می آید. آیا اجازه می دهید من به جای دیگر منتقل بشوم»؟ حضرت فرمودند: «نه؛ بمان. به مردم بگو چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه روزه بگیرند؛ روز جمعه بروند و دعا کنند». علی بن مهزیار گفت: آمدیم این کار را کردیم و درست شد. حرف کارشناس درست است؛ اینکه این مسائل در طبیعت هست، درست است؛ اینکه خانه ها را باید محکم بسازیم، درست است؛ اما دعا هم درست است. @haerishirazi
استاتوس137.jpg
641.3K
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸امر به معروف یعنی در دنده بودن!🔸 امربه‌معروف و نهی از منکر چیست؟ به ساعتتان نگاه کنید؛ این چرخ‌دنده‌های ساعت، در هم دنده شده‌اند. دنده‌هایشان داخل هم است؛ یکی که می‌چرخد، دیگری را هم می‌چرخاند. امربه‌معروف، یعنی اینکه دندۀ یکی در دندۀ دیگری گیر کند. امربه‌معروف، دنده است؛ ترک امربه‌معروف، یعنی خلاص کردن! خلاص کردن یعنی اینکه یکی بچرخد و دیگری نچرخد. وقتی امربه‌معروف و نهی از منکر ترک می‌شود، یعنی این چرخ و آن چرخ از هم دور شده‌اند؛ زده‌ای توی خلاص! این می‌چرخد، اما آن دیگری نمی‌چرخد. دندۀ فرد نمی‌خورد به دندۀ جمع؛ یعنی خوبی فرد، سرایت به دیگری نمی‌کند. خوبی‌ها وقتی شخصی شد و امر به معروف تعطیل شد، این دارد برای خودش می‌چرخد و آن دیگری هم دارد برخلاف آن می‌چرخد و منکرش را انجام می‌دهد. نتیجه‌اش اینست که «مجموعۀ جامعه» نمی‌چرخد. گاهی انسان زورش نمی‌رسد دیگری را بچرخاند، می‌زند در خلاص؛ خودش در زندگی شخصی‌اش یک آدم سالمی است، اما در زندگی اجتماعی دنده‌اش به دیگران گیر نمی‌کند. می‌خواهد اگر دیگران در غفلت می‌روند، او در غفلت نرود؛ اگر دیگران نمازشان را به تأخیر می‌اندازند، او به تأخیر نیاندازد، لذا دنده را خلاص می‌کند تا بتواند نمازش را سر وقت بخواند. اما نه، هنر این است که در عین اینکه انسان نمازش را سر وقت می‌خواند، در دنده هم بزند. @haerishirazi
استاتوس138.jpg
925.8K
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸کسی از تو محروم نشود 🔸 💎 اگر کسی خوب نیست، از (علیه السلام) حاجت بگیرد. امام جواد (ع) مدینه بود. امام رضا (علیه السلام) در ایران و در مرو بود. برای امام رضا (ع) خبر آوردند که خادم‌ها هر وقت می‌خواهند پسرشان را از خانه خارج کنند از در پشتی می‌برند تا فقرا نفهمند که ایشان دارد می‌رود و درخواستی بکنند. 💎 حضرت نامه‌ای به پسرش امام جواد (ع) نوشت: «به من رسیده است که تو از درب کوچک بیرون می‌روی. به حق من بر تو که بیرون نروی مگر از درب بزرگ و همراه خودت درهم و دینار فراوان بردار و هر کس در راه از تو درخواست کرد به او عطا کن». این بابایش است که کسی از تو ! از این جهت وقتی محتاج هستی، گرفتار هستی، کمبود داری برو سراغ امام جواد (ع). 💎 برای امام جواد (ع) بخوانید و از ایشان بخواهید گرفتاری‌هایتان را رفع کند. خدا برای ما، دوازده امام گذاشته. «قد علم کل أناس مشربهم؛ هر گروهی بدانند از کجا آب می‌خورند». آن که بدهکار است بداند مَشربش امام جواد (ع) است؛ مَشکش را برود آن جا پر بکند. فقه می‌خواهد برود سراغ امام صادق (ع) ... @haerishirazi
استاتوس139.jpg
795.8K
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸خداوند؛ مافوق زن و شوهر🔸 در یک ازدواج، زن و مرد، می‌بایست همچون دودست چپ و راست باشند. از خود، رأیی نداشته باشند بلکه تابع مافوق خود باشند، همان‌طور که ارادۀ انسان، مافوق دو دست او است، ارادۀ خدا، حکم و فرمان او، باید برتر از حرف زن و حرف شوهر باشد. كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا (توبه، آیه 40)، کلمۀ خدا باید بالاتر باشد. اگر مرد یک‌حرفی بزند و شما به او بگویید که خدا این‌طور گفته است، مرد باید بگوید: «اگر خدا این‌طور گفته باشد من دیگر حرفی ندارم، روی حرف خدا حرفی نمی‌زنم و حرف خدا بالای حرف من است». اگر زن هم یک‌حرفی بزند و به او بگویند: «خدا این‌چنین نگفته است، خدا جور دیگری می‌گوید». زن باید بگوید: «اگر خدا طور دیگری می‌گوید، من هم همان را می‌گویم». آن‌جا که خدا در کار باشد، زن و مرد مانند دست چپ و راست عمل می‌کنند اما آن‌جا که خدا در کار نباشد، زن و مرد، همانند دو فرد جدا از یکدیگر می‌شوند. در زندگی، زن و مرد باید باهم آن‌چنان باشند که گویی مرد، یک‌دست و زن دست دیگر است و حکم خدا و فرمان پروردگار فرمانده‌شان به شمار می‌آید. @haerishirazi
استاتوس139-copy.jpg
935.7K
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام @haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸سبُکی و چالاکی🔸 یک وقتی (حکومت پهلوی) در زندان کریمخانی داخل بند عمومی بودم. جایم بین دو تا زندانی بود. آنجا مثل سیخ‌های کباب که کنار هم می‌گذارند، فقط جا برای خوابیدن بود! شبی بیدار شدم دیدم غسل برایم واجب شده. حمام هم نداشتیم. رفتم دستشویی. خودم را طاهر کردم و با همان لباس طاهرم، آمدم در بند. حوله را گذاشتم زیر پایم و با همان یک لیوان آب، یک غسل کامل کردم! نه اینطرفی فهمید، نه آن طرفی! حالم خوب بود. من الان اگر به شما بگویم که انسان ممکن است با یک لیوان آب غسل کند، باورتان می‌شود؟ درکش برایتان سخت است. وقتی انسان شک نکند، می‌تواند والا با یک تشت آب یا یک پارچ آب هم سخت است. ببینید؛ آدم با یک آبِ کم می‌تواند غسل کند؛ اما در حال طبیعی. چرا؟ چون معمولاً انسان در غل و زنجیر است. وقتی می‌خواهد حرکت کند، غل و زنجیر به او وصل است. و انسان را کند می‌کند. در حالتی که انسان از غل و زنجیر آرزو، وسوسه، تخیلات بیرون بیاید، سبک بال، سریع السیر و سریع العمل می‌شود. هر چه انسان از غل و زنجیرها آزادتر شود، نمازش در عین ساده بودن، خیلی با حال می‌شود. البته به شرط اینکه انسان از خودش خارج شود. وقتی انسان در خود فرو می‌رود و خودیت بر او غالب می‌شود، حرکت برایش دشوار می‌شود، سیر وسلوک برایش مشکل می‌شود. شما در جبهه‌ها می‌دیدید که اگر ده ساعت روی آسفالت حرکت می‌کردید، خسته نمی‌شدید اما وقتی از باتلاق می‌خواستید عبور کنید، اگر یک کیلومتر راه می‌رفتید از پا در می‌آمدید. «نفس»، باتلاق است. هرچه انسان از این باتلاق بیشتر بیرون برود، حرکت برایش راحت‌تر است. @haerishirazi