✅ مصاحبه با آیت الله حائری شیرازی درباره ی تیراندازی (22 مرداد 1390، مصاحبه با روزنامه قانون):
🔸 خبرنگار: حاج آقای حائری، چه شد که عضو هیات رییسهی فدراسیون تیراندازی شدید؟
🔹 آیت الله حائری شیرازی: فکر میکنم همه باید آمادگی و توانایی تیراندازی را داشته باشند و اگر دیگران بگویند که ایرانیها تیراندازیشان خوب است به نفع اسلام باشد. از بیرون همه باید بگویند که صغیر و کبیر، پیر و جوان در جمهوری اسلامیتک تیرانداز هستند.
🔸 خبرنگار: خود شما زیاد تیراندازی میکنید؟
🔹 آیت الله حائری شیرازی: بله تفریحم است و هرجا که بروم جزء پذیرایی است که از من میشود. میدان تیری ترتیب داده می شود و من هم میروم. مثلا با آقای هاشمی، رییس فدراسیون 50 هزار تومان وسط گذاشتیم، یکبار او برد و یکبار هم من بردم.
🔸 خبرنگار: تیراندازیتان چطور است؟
🔹 آیت الله حائری شیرازی: خوب! من با فرماندهان [نظامی] زیاد مسابقه میدهم و اگر عینکم همراهم باشد از عهده آنها بر میآیم.
🔸 خبرنگار: آیا تا حالا اول شدهاید؟
🔹 آیت الله حائری شیرازی: بله خیلی اوقات.
🔸 خبرنگار: مسابقه رسمی هم شرکت کردهاید؟
🔹 آیت الله حائری شیرازی: بله در مسابقه رسمی هم شرکت کردهام. حتی یکبار در اتریش با رییس جنگلبانی آنها مسابقه تیراندازی دادیم. قبل از مسابقه به زبان آلمانی گفت که میترسد مغلوب من بشود!
🔸 خبرنگار: تا حالا شده با سایر مسئولان کشور نیز مسابقه تیراندازی بدهید؟
🔹 آیت الله حائری شیرازی: اگر فرصتی پیش آمده و یا بیاید حتما این کار را انجام داده و یا میدهم.
🔸 خبرنگار: به نظر شما علت ضعف ما در ورزشهایی چون تیراندازی و سوارکاری که مورد تاکید اسلام است، چیست؟
🔹 آیت الله حائری شیرازی: ما باید مسئلهی برد و باخت [و شرط بندی در تیراندازی را بین مردم] عمومیت دهیم تا مردم را از قمار [در سایر بازی ها] به [شرط بندی در] تیراندازی بکشانیم. این برد و باخت حلال است و اگر کسی یک میلیون تومان هم بگذارد و ببرد، حلال است.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ایستادگی در مقابل امور غریزی🔸
ایستادگی در مقابل چیزهایی که از«درون حرکت میکنند» مانند فطرت و غریزه، خیلی سخت است. نرم ترین و شکنندهترین گیاهان کدام است؟ شما از قارچ تُردتر، شکنندهتر و نرمتر سراغ دارید؟ قارچ را اگر کمی فشار دهید تو میرود، ولی گاهی در مقابل چیزهایی سفت و سخت مثل آسفالت مقاومت میکند! در نزدیکی منزل ما آسفالتی بود به ضخامت 10 الی 15سانت. یک وقت دیدم آسفالت دارد باد میکند و بالا میآید. بعد که بچهها آنجا را کندند، دیدند زیر آن آسفالت قارچ روییده است. آن قارچِ شکننده، بر آسفالتی که فقط به کمک کمپرسور کنده میشود غلبه کرد! آسفالت در مقابل عامل بیرونی مقاوم است، اما چون قارچ از درون فشار میآورد، مقاومتش شکسته شد. مقاومت در مقابل عامل درونی گاهی منجر به جنون میشود. زنهایی در جامعه داریم که به کمترین چیزی مضطرند. گاهی فقر، آنها را به حرام میاندازد. ما زنان و مردان تشنهای داریم که به وسیله ازدواج دائم نمیتوان مشکل آنها را حل کرد؛ چون ازدواج دائم نفقه، مسکن و ... میخواهد. پول اجاره منزل را چند نفر میتوانند بپردازند؟ ما میخواهیم به جوانی که در شدت هیجان است و دائما در معرض صحنههای تحریک آمیز است، چه راهی را نشان دهیم؟آیا میشود گفت روزه بگیرید و آیا روزه پاسخگوست؟ آیا میتوان گفت صبر کنید و آیا صبر کردن عملی است؟ یک چیز که از درون تراوش میکند مقابله با آن سخت است. اینها در جامعه وجود دارد. برای همه کس ازدواج دائم میسر نیست. اینهایی که مخالف ازدواج موقت هستند، خودشان چه طرحی برای حل این مشکل دارند؟
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸چرا من بگویم؟🔸
در «انجیل برنابا» آمده که وقتی خداوند به عیسی(ع) برای هدایت مردم مأموریت داد، ایشان فکر کرد و گفت: همه را ابلیس منحرف میکند پس من شیطان را اول از همه هدایت کنم تا مردم از دست او خلاص شوند. عیسی(ع) از خداوند اجازه گرفت تا ابلیس را موعظه کند و خداوند به او اجازه داد. ایشان ابلیس را احضار کرد و عذابهای آخرت را برایش ذکر کرد. شیطان گفت همه را میدانم. عیسی(ع) فرمود: پس چرا توبه نمیکنی؟ پاسخ داد: چگونه توبه کنم؟ عیسی(ع) گفت: از خداوند میپرسم و به تو میگویم. در مناجات از خداوند پرسید و خداوند فرمود: من از او چیزی نمیخواهم، فقط بگوید «من بد کردم و پشیمانم» من بیشتر از این از او نمیخواهم. عیسی(ع) خوشحال شد، آمد به ابلیس گفت: تو فقط بگو من بد کردم پشیمانم. میدانید ابلیس چه جوابی داد؟ گفت: چرا من بگویم؟ چرا خودش {خداوند} نمیگوید که با من بد کرده؟ او بگوید بد کردم و پشیمانم. تکبُّر یعنی همین. به کسانی که در حصر خانگی هستند گفتم: بگویید اشتباه کردیم. میگویند: چرا ما بگویم اشتباه کردیم؟
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ذاکر و غافل🔸
در تربیت، باید اول مسأله پدر حل شود. همیشه بحث ما در مسائل تربیتی این بوده است كه پدر با فرزند برخورد نفسانی میكند و برای سبك شدن و رفع خستگی كنار طفل مینشیند و بازی میكند! بازی با بچهها به آنها شخصیت میدهد؛ بازی كه درآن نشاط باشد، اما لغو نباشد، جمع بین دو ظریف است. گاهی ما بازی میكنیم ولی افسار گسیختگی است. تفریح رسول اكرم صلی الله با بچهها، منتهای شخصیت و روح دادن به آنها است؛ میرود توی بچهها و بچهها را با خود به عالم بالا میآورد. ولی وقتی ما با بچه ها بازی و تفریح میكنیم، بازی و تفریح ما، بازی و تفریح غافل است. در حالیكه بازی و تفریح رسول صلی الله بازی و تفریح ذاكر است. پدر اگر بداند چه مأموریتی دارد، با تفریح و بازی با فرزند خود، نه تنها پایین نمیرود، بلكه طفل هم بالا میآید.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ریاضت و طراوت🔸
تربیت انسان، پیچیده است. وقتی میخواهید فساد را از خود دور کنید، باید مثل پوست کندن تخممرغ یا پرتقال باشد. بچهها که میخواهند پرتقال پوست بگیرند، دست خودشان را پرتقالی میکنند اما تمام آب پرتقال هم به صورتشان و به روی فرش میپاشد و پوست هم تکهتکه و بدریخت میشود.
وقتی بچهها تخممرغ را پوست میگیرند، یا پوست به تخممرغ میچسبد یا تخممرغ به پوست و چقدر هم زشت میشود اما کسی که وارد است، چنان پوست میکند که اصلاً نه تخممرغ را زخم میکند و نه چیزی از پوست به تخممرغ میماند و شکلی زیبا هم پیدا میکند. فساد را باید مثل پوست تخممرغ از خود دور کنی، آنچنان از میان این فساد بیرون بیایی که طراوتی و جمالی پیدا کنی، آنچنان از گناه جدا شوی که ذرهای از آلودگی گناه با تو نماند و زخمی هم از تو کنده نشود. مجاهده با نفس، اگر درست انجام شود، سالک در عین حال که ریاضت میکشد، زیبا و معطر و نیرومند خواهد شد.
نظام ناچار است در موضع «اِن عُدتم عُدناِ باشد خداوند هم میفرماید «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم». تسلیم شدن نظام در برابر زور و عقبنشینی، نظام را به راشیتیسم سیاسی یا نرمی استخوان سیاسی میکشاند. رفع حصر خانگی در شرائط اصرار بر مواضع قبلی عیناً مانند قبول ابطال انتخابات بدون مجوز قانونی است و معنی آن این است که نظام حکم به نفی خود نموده است و از هیچ نظامی نمیتوان چنین انتظاری را طلب کرد.
با اصرار شما، فتنه انتخابات ۸۸ آتش زیر خاکستر خواهد ماند و نظام نسبت به آن نمیتواند بیتفاوت بماند. جمع شدن فتنه، خاموش شدن مشعل است و خاموش شدن مشعل، غیر از خاموشی شمعک است. پذیرش خطا از طرف شما، شمعک را خاموش خواهد کرد.
اجانب مُصرّند که این شمعک روشن بماند تا در زمان مقتضی مشعل را با آن روشن کنند. اصرار شما همان روشن نگه داشتن شمعک است و پذیرش خطا، خاموش کردن آن؛ اینک این کار بزرگ فقط و فقط از دست شما بر می آید؛ پس از اجر عظیم آن نیز غافل نشوید.
اجانب درصدد آنند که آنچه با صدام کردند با شما هم تکرار کنند. تا صدام سر کار بود همه آتشها را به او افروختند و وقتی دستگیر شد محاکمهاش کردند و در نهایت حلقآویز شد و امروز نیز از مرگش کمتر از حیاتش بهره نمیبرند. عراق روزمره قربانی میگیرد و عاملین نیز امامی جز صدام ندارند.
اجانب به پس از مرگ شما میاندیشند که بیش از زمان حیاتتان از شما بهرهها ببرند شما به چنین کاری راضی نشوید. عدم تمکین به قانون کار خوبی نبود. کشاندن مردم به خیابانها درست نبود! بهتر آن بود که مردم را به آرامش دعوت میکردید و به مردم میگفتید نافرمانی نکنید تا از طرق قانونی به حقوق خود و شما دست یابیم. در این صورت مردم آرام میشدند و شما فرصت پیدا میکردید تا در آرامش حقیقت را کشف کنید.
ملاحظه فرمودید که طرف مقابل شما سالها به سفرهای استانی خود و با کارهایی که انجام داده و شیوه تبلیغاتی خود توانسته رای مردم را بدست آورد، لذا بحث بر سر شیوه تبلیغات به غیر از بحث بر سر جابهجا کردن میلیونی آراست!!
عزیزان! تبعیت از حجت باطنی عقل، همان تبعیت از خداوند متعال است و مخالفت با حجت باطنی، مخالفت با خداست.
«من اصلحما بینه وبین ربه اصلح الله ما بینه وبین خلقه» خداوند باری تعالی که ابتدای عمر شریفتان را نورانی قرار داده انتهای آن را نیز نورانی قرار دهد.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
محیالدین حائری شیرازی
31 فروردین 1393
بازنشر نامه ی مهم آیت الله حائری شیرازی خطاب به آقایان کروبی و موسوی:
«بسم الله الرحمن الرحیم
حضور برادران ارجمند جناب آقای مهندس میرحسین موسوی
و حجتالاسلام والمسلمین مهدی کروبی (وفقهما الله لطاعته)
سلام علیکم
بنده فکر میکنم که باور شما در آنچه میکنید خدمت به اسلام و انسانیت در راه آزادی و کرامت انسانی است.
آنکه در زاهدان با عملیات انتحاری، مرحوم سردار شوشتری و چهل همرزمش را شهید کرد و شصت نفر از ایشان را مجروح نمود نیز قصدش جز خدمت به اسلام و مسلمین و نیل به درجات عالیه در بهشت برین چیز دیگری نبوده است.
دعوت مردم به آمدن در خیابان میوهایست که در دامن آمریکا و اسرائیل افتاده و با اصرار بر مشی گذشته باز هم خواهد افتاد. آنچه در مصر و اخیرا در اوکراین واقع شد نمونه روشن آن است.
لطف خدا بود که قضیه جمع شد. در انجیل برنابا آمده است که عیسی بن مریم علیهالسلام ابلیس را تبلیغ نمود که توبه کند ابلیس پرسید چگونه توبه کنم و عیسی نیز از خداوند پرسید و خداوند فرمود:
یک کلمه بگوید بد کردم پشیمانم. عیسی(ع) مطلب را به اطلاع ابلیس رساند و ابلیس در پاسخ گفت چرا من بگویم! چرا خدا نگوید بد کردم پشیمانم!!
برادران! در پرونده شما خدمات بزرگی به اسلام و انقلاب را میتوان مشاهده کرد. اگر این خوبی را بر خوبیهای دیگر خود بیفزائید که: «وما ابری ء نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی ان ربی غفور رحیم» چه اشکال دارد؟!
شما که همواره گفتهاید و میگوئید: «الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابداً » و سالهاست میگوید: «الهی لاتردنی الی سوء استنقذتنی منه ابدا» و با خداوند مناجات میکنید که «الهی لا تسلبنی صالح ما انعمت به علیّ ابدا» و آرزومندید که مصداق این آیه باشید که: «یاأیها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی أنفسکم»؛ بیائید با عمل به لوازم این نیایشهای خالصانه، این افتخار بزرگ را برای خود در دنیا و عقبی حفظ فرمایید.
امام راحل وقتی مصلحت اسلام و انقلاب و مردم را در قبول قطعنامه دید، فرمود: من بودم که گفتم تا آخرین نفر و تا آخرین قطره خون خواهیم جنگید، امروز میگویم صلح با صدام را میپذیرم و این صلح تاکتیکی نیست. من این جام کشندهتر از زهر را سر میکشم و مسئولیت این کار را شخصا قبول میکنم.
دیدید حرمت امام در بین مردم بیش از پیش شد چون مردم طرفدار مظلوم هستند و چون امام را مظلوم دیدند محبوبشان شد.
شما میفرمودید انتخابات باید منحل شود، در جواب گفتند: «هرچه که قانون انتخابات بگوید» و این کار را به عهده هرکس که گذاشتند شما نپذیرفتید! و به مردم گفتید از آرائتان دفاع کنید! و به خیابانها بریزید!
مگر خداوند باری تعالی نفرمود: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ». آیا به خیابان کشاندن مردم تفرق نبود؟! یا به خیابان آمدن اعتصام به حبلالله بود؟!
در بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت امام به مردم گفت به خیابانها بیایید و حکومت نظامی شاه را برچینید و مردمِ آنروز، به خیابان آمدن را اعتصام به حبلالله دیدند. لذا همگی آمدند و انقلاب پیروز شد.
وقتی پس از انتخابات ۸۸ مردم را به آمدن در خیابانها دعوت کردید نه شما در موضع امام راحل بودید و نه نظام در جایگاه شاه و ساواک و آمریکا و اسرائیل!!
شما در موضع رقابت انتخاباتی بودید و میخواستید برنده میدان باشید و نظام در موضع اجرای مو به موی قانون اساسی بود و آمریکا و اسرائیل در مقابل نظام بودند همانگونه که در مقابل امام نیز بودند.
آمریکا و اسرائیل در موضع ابطال انتخابات بودند همانگونه که در بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت در موضع حفظ رژیم ستمشاهی بودند.
خیلیها با پافشاری بر امر باطلی از دنیا رفتند و حتی بعد از مرگشان هم تاکنون خوشنام ماندهاند و شاید مردمی هم آرزو دارند در قیامت همنشین اینان باشند اما چیزی جز جایگاه عذاب نصیب ایشان نخواهد بود.
شما این مطلب را با جان و دل قبول دارید. باید از این محبوبیتهای پس از مرگ ولو چندین هزار ساله به خدا پناه برد!!
امام همیشه میفرمود وقتی پای انجام وظیفه به میان بیاید، من با مردم کار ندارم من با تاریخ کار ندارم من بین خود و خدای خود تعهدی دارم که بدان عمل میکنم.
گروهی، مردم را به خیابانها کشاندند و نظام برای حفظ مصلحت، ایشان را محاکمه نکرد؛ گرچه کارشان را به شدت محکوم کرد. حال اگر نظام حرف خود را پس بگیرد تا آنها قهرمان شوند، پس از این، نظام نسبت به موارد مشابه جز آنکه سر تسلیم فرود آورد چه میتواند بکند؟!
(ادامه)
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸قطعه قطعه اش کردند!🔸
«مومن آل فرعون» مردى بود از دربار فرعونيان كه به حضرت موسى ايمان آورده بود اما ايمان خود را مخفی می کرد. او در جلسه شورای امنیتِ دربار فرعون، از موسی علیهالسلام دفاع کرد. موضوع جلسه، اعدام موسی علیهالسلام بود. موافق و مخالف صحبت کردند. «مؤمن آل فرعون» بهعنوان مخالف صحبت کرد. رأیگیری کردند و بهخاطر اظهارات او، جمعیت موافقت نکردند و مسئله منتفی شد و خطر از موسی علیهالسلام گذشت. قرآن درباره او می فرماید: فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا : آنگاه خداوند او را از گزند نيرنگهايى كه مىورزيدند نگاه داشت.
امام صادق علیهالسلام در توضیح این آیه میفرماید: «وَ اللَّهِ لَقَدْ قَطَعُوهُ إِرْباً إِرْباً وَ لَكِنْ وَقَاهُ اللَّهُ أَنْ يَفْتِنُوهُ فِي دِينِهِ»: به خدا سوگند او را قطعهقطعه کردند، ولی خدا او را از اینکه در دینش فریبش بدهند نگاه داشت.
خدا میگوید: ما حفظش کردیم. امام صادق علیهالسلام میگوید: ریز ریزش کردند! ادبیات خدا را باید شناخت. امام صادق علیهالسلام ادبیات خدا را میفهمید.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸اگر جلوی ازدواج موقت را بگیرید، فردا تمام زناها در نامه عمل شما نوشته می شود🔸
ما سر دو راهی هستیم، یا باید بگوییم مردم به راه حرام بروید؛ هر چه بادا باد و یا ازدواج موقت را توصیه کنیم.
بحث بین انتخاب ازدواج موقت یا دائم که نیست بلکه بحث بر سر انتخاب زنا و ازدواج موقت است. اگر کسی گفت ازدواج موقت نه، یعنی زنا بله. بعد آیا ما می توانیم آن شخص زناکار را اعدام یا سنگسار کنیم؟ آیا شما حاضر هستید به آن کسی که در نتیجه ی این فشار، مرتکب این عمل شد سنگ بزنید؟ اسلام هم نگفته که این شخص را سنگ بزنید! چون کسی که دستش به ازدواج دائم نمی رسد رجم (سنگسار) او صدق نمی کند و فقط باید به صد ضربه شلاق اکتفا کرد.
شما فکرش را بکنید ببینید اگر اسلام حکم شدیدی نسبت به زنا آورده و این حکم از سوی خداوند رحیم صادر شده است، آیا آن «رحیم»، بدون اجازه ازدواج موقت امکان دارد حکم به شلاق زدن زناکار بدهد؟ او این کار را نمی کند!
خداوند به آدم و حوا (علیهما السلام) فرمودند از این درخت نخورید. اما قبل از آن، به آنها فرمود: «یا آدَمُ اسکُن اَنتَ و زَوجُکَ الجَنَه ... » این باغ بهشت برای شما، از هر کجایش دلتان خواست بخورید، اما «و لا تَقرَبا هَذِه الشَّجرَه»: ولی نزدیک این درخت نشوید.
پس مطلبی که در ازدواج موقت است این است که اصل در ازدواج، ازدواج دائم است. اگر ازدواج دائم میسر نشد و انسان بین حرام و ازدواج موقت قرار گرفت باید ازدواج موقت را انتخاب کند.
اگر مجرای حلالی را ببندید، گناه باز شدن مجراهای حرام، گردنتان می افتد! فرض کنید شما دریچه ی اطمینان چیزی را ببندید. بعد یکدفعه آن چیز منفجر شود. شما می گویید من که منفجرش نکردم! خودش منفجر شد. درحالیکه این را تو بستی! اگر شما یک چوب کبریت در سوراخ دَرِ زودپز قرار دهی و یک خانواده هم دور آن نشسته باشند، بعد این زودپز منفجر شود و همه این ها کشته شوند، شما قاتل همه آنها هستید. شما می گویید من با این چوب کبریت نمی توانم کسی را بکشم؛ ولی من می گویم: بله می توانید.
شما اگر بیایید جلوی ازدواج موقت را بگیرید، فردا تمام زناها در نامه عمل شما نوشته می شود.
هر کس قلم به دست بگیرد و این حکم را زشت جلوه دهد و یا بد دفاع کند و یا خوب حمله کند، به حکم خدا جسارت کرده و چون حکم خدا ناموس خدا و محارم خداست؛ پس اگر به حکم خدا جسارت شود به خود خدا جسارت شده است.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ارتفاع خطرناک🔸
اینکه خدای متعال بعد از ملائکه و جن، اقدام به خلق انسان کرد و خلافت را هم برای او در نظر گرفت به خاطر این است که، انسان از درون گناه بالا میآید تا اگر چیزی دارد از خودش بروز دهد و وقتی اینجا هیچ گناهی نکرد، او را با اطمینان بالا میکشد و به آن بلندیهایی میرسانند که اگر موجودی بیفتد چیزی از او باقی نمیماند.
چون خدا میخواست به انسان مرتبهای دهد که آن مرتبه و ارتفاع خیلی خطرناک بود و اگر یک ذرّه نفسانیَّت در آنجا بود هلاکت پیش میآمد؛ به همین دلیل پیدایش انسان را در دنیایی که محلِّ گناه هست، آغاز کرد که آنچنان از او خودیَّت دفع شود و خودیَّت در او صِفر شود تا بتواند به آن مقام و مرتبه برسد.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸بازی🔸
اطفال حسابگران غریبی هستند! جاذبه و دافعه و حسن ظن و بدگمانی دارند! آن مربی که جلوی بازی طفل را بگیرد، در نظر طفل مزاحم تلقی میشود و آن که امکانات تجربه و آزمایش را برایش فراهم کند، مورد اعتماد و اعتقاد طفل واقع میشود. وقتی مربی اجازهی بازی با آب را به طفل نداد، دارد به او میگوید که تو کوچکتر از این کار هستی! این کار از سن و سال تو بالاتر است!
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸اینقدر گرفتار خواهیم بود که ...🔸
اینقدر در قیامت گرفتاریم که می گوییم قربان این فحش ها و تهمت ها و نارواهایی که در دنیا به ما نسبت دادند. این دشنام ها روزی به کار می آید. آن روز انسان به دشنام دهنده می گوید: اکنون در برابر هر یک دشنام، گناهی از دوش من برمی داری.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸راهکار عملی تخلص از ربا و تأسیس پول اسلامی🔸
پول اسلام «مال» است؛ اما پول رایج جهانی مال نیست بلکه «اعتبار» است. قرض بی بهره در پولی که مال است میسر است. پولی که اعتبار است امکان قرض بدون بهره در آن نیست؛ چون وقتی از اعتبار کم می شود از مالیّت کم شده است و به قرض دهنده ظلم شده است. ولی وقتی پول، مال باشد اگرچه آن مال در بازار گران تر یا ارزان تر شده باشد، از مالیّت کم نشده است. اگر مالی را ده ساله و صد ساله و بیشتر قرض دهید نیز از مالیت کم نمی شود. صد سال قبل یک تن برنج قرض کرده اید و امسال پس می دهید؛ نه به شما ظلم شده است و نه به طرف مقابل. قرآن می گوید: «لکم رئوس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون». چون این برنج، مال است، در طی این صد سال فرق نکرده است. ما نمی گوییم پشتوانه ی پول، طلا باشد؛ ما می گوییم پشتوانه ی پول، کالا باشد، اما مقدار پشتوانه کالا با طلا وزن شود. وقتی مقدار کالای پشتوانه را روی پول ننوشته اید، پول مال نمی شود بلکه اعتبار است. ولی وقتی روی پول، مقدار پشتوانه کالا را می نویسید، پول، کالا می شود. شما در مقابل اسکناس، کالا تعهد کرده اید، اما مقدار کالا را با طلا مشخص می کنید. طلا پشتوانه ی پول اسلامی نیست. طلا، سنگ وزنه است نه پشتوانه. لذا لازم نیست به اندازه اسکناس، طلا در خزانه انبار کنیم. لازم نیست اگر کسی اسکناس آورد طلا دریافت کند. به او می گویید ما تعهد کرده ایم به این اندازه طلا به شما کالا بدهیم.
اگر شما بخواهید دینار اسلام را احیاء کنید، روی پول این جمله را می نویسید: «ما در مقابل این اسکناس، به مراجعه کننده، به اندازه ارزش سه دهم گرم طلا، کالا می دهیم». در این صورت اسکناس شما دینار است. هزار دینار به کسی قرض می دهید و او ده سال دیگر هزار دینار می دهد. این می شود قرض الحسنه. اما حجم اسکناسِ مُجاز، به اندازه تولید ناخالص ملی شما است. دارایی کشور را بر ارزش اسکناس تقسیم می کنیم تا حجم اسکناس مجاز مشخص شود. چه بانک ها تعطیل شود و این پول رایج، از گردش خارج شده باشد، چه نشده باشد، شما می توانید کارتان را شروع کنید. اعلام کنید مقدار کالای مورد تعهد در اسکناس، به قیمت طلای رایج جهانی اندازه گیری می شود. اینکه تاکید می کنم طلای رایج جهانی، برای آن است که پول، قدرت بین المللی پیدا کند و پولِ بین الملل اسلام باشد. بانک مرکزی متولی پول ملی است، شما می توانید متولی پول بین المللی باشید. منتهی پول بین المللی شما، به تدریج پول ملی بانک مرکزی را بدون هیچ زحمتی خارج از گردش می کند. شما طرح جنگتان را به دانشگاه های جنگ عالم و حتی وابسته های نظامی عالم عرضه نکردید. اگر کرده بودید به شما می خندیدند و شما را دست می انداختند. آنها وقتی «خروجی» را دیدند سر تعظیم فرود می آورند. در مسئله پول هم همین اتفاق می افتد، منتظر نظر موافق آنها نباشید.
والسلام
محی الدین حائری شیرازی
06/06/1396
✅ مقام معظم رهبری:
امام جمعه محترم شیراز (آیت الله حائری شیرازی) یک امام جمعه متین و سنگین و جاافتاده و مسلط است.
همیشه ایشان بحمداللَّه جزو زبدهگوها و گزیدهگوها هستند.
🔸کدام رنج آور است؟🔸
شخصی پیش من آمده بود و از تعبیری که جایی درباره او به زبان رانده بودند، ناراحت بود. به او گفتم حرفی درباره تو زده اند که دلت از آن حرف آتش گرفته است. اما آیا دلت برای ظلمی که به «خودت» شده بیشتر می سوزد یا برای ظلمی که به «آنها» شده؟
گفتم، فرض کن تو در بلندی نشستهای و طرف دستش به تو نمی رسد. هرچه میکند، چیزی گیر نمی آورد زیر پا بگذارد تا دستش به تو برسد. بچه ی شیرخواره خودش را که در آن نزدیکی است، برمیدارد و زیر پایش میگذارد تا قدّش بالا بیاید. یعنی به اندازه ی شصت هفتاد کیلو بار روی بچه ی شش ماهه فشار می آورد تا دو تا مشت به تو بزند. تو در آن حالت که بچه ی او زیر پایش دارد جان میدهد، از این ناراحت هستی که مشت میخوری یا دلت برای آن بچه میسوزد؟!
گفت: قطعا بچه ی او که زیر پایش دارد جان میدهد، برای من رنج آورتر است.
پرسیدم: بچه آدم پیشش عزیزتر است یا ایمانش؟
برو ببین آن که به تو ناروا نسبت داده، آیا در قلبش لذت مناجات با خدا مانده؟ دیگر از اشک شب چیزی مانده؟
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸احساس مسئولیت🔸
مسئولیت مثل آبگیره دَلو است. شما هر قدر آبگیره را بزرگتر انتخاب کنید، بیشتر از چاه آب خواهید کشید. احساس مسئولیت، «بند دَلو» است. برای «بند» چه کار کردهاید؟ این «بند» باید تابیده و محکم شود، فقط به فکر اینکه آبگیره چقدر آب جا بگیرد، نباشید.
رجایی و بنی صدر را مقایسه کنید؛ هر دو رئیس جمهور شدند. آقای رجایی این مسئولیت را بالا کشید امّا «بند» دَلوش پاره نشد. چرا؟ چون در زندان ساواک، با صبر و شکیبایی بند را تابانده و محکم کرده بود. زمانی که رجایی شلاق میخورد، بنیصدر در اروپا، در ناز و نعمت به سر میبرد. او بندش خوب تابیده نشده بود. این بود که دَلو بنیصدر طاقت آبگیرۀ بزرگی مثل ریاست جمهوری را نداشت و بندش زود پاره شد. در شریعت هم همین قاعده جاری است. بچه هرقدر رشد میکند، دلوش بزرگتر میشود به بلوغ که میرسد، غریزه جنسی او بیدار شده است، پس بندی که باید او را بالا بکشد، باید از قبل تابانده شده باشد یعنی پیش از بلوغ جسمی، عقلش، صبرش بر گناه، بلندنظری و بزرگمنشیاش رشد کرده باشد.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸یأس از رحمت🔸
در سورۀ حمد پس از بسم الله و بعد از «الحمد لله»، دوباره «الرحمن الرحیم» تکرار شده است. چرا؟ به این خاطر که رحمت، اساسیترین مسأله در حضور قلب و توجه انسان است و تا رحمت الهی شناخته نشود، دریچۀ قلب انسان باز نمیشود.
از دلایلی که انسان از رحمت خدا مأیوس میشود، نشست و برخاست با غافلین است. در دعای ابوحمزه میخوانیم که « اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيتَني فِي الْغافِلينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيسْتَني»: «شاید در گروه غافلین من را دیدهای که از رحمتت مأیوسم کردهای»! اگر انسان با غافلین باشد از رحمت خدا مأیوس میشود و اگر متوجه رحمت خدا شود، ذاکر میگردد.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸راهکار عملی تخلص از ربا و تأسیس پول اسلامی (متن کامل)🔸
همه می دانند تا مدتی قبل، محضرها قبول نمی کردند که طلا، صداق و مهریه واقع شود و عقدی که بر روی مقداری طلا بعنوان صداق منعقد شده، باطل است. وقتی چرایی قضیه رو سوال می کردند محضرها می گفتند: اقایان [مراجع] می گویند: طلا در بازار هر روزی قیمتی دارد. پس وضع و قیمتش مشخص نیست؛ طلا را قیمت کنید و پول رایج معادل آن را صداق قرار دهید. حال وقتی می گوییم روی اسکناس نوشته شود: «در مقابل این اسکناس مقدار مشخصی از طلا، کالا پرداخت می شود، مثلا سه گرم و ثلث گرم طلا در مقابل آن کالا پرداخت می شود»، دراینجا چند نکته فهمیده می شود.
1. اینکه پشتوانه اسکناس کالا است و طلا نیست. چون نگفتیم در مقابل اسکناس، طلا پرداخت می کنیم.
2. علت اینکه باید مقدار کالایی معادل اسکناس مشخص باشد، برای آن است که کالا مجهول نباشد و گرنه معامله با اسکناسی مشخص نیست چقدر کالا در تعهد اوست، باطل است؛ چون غرری است.
3. تمام پولهای رایج جهانی، پشتوانه تولید ناخالص ملی دارد و مقدار آنچه در مقابل اسکناس از این پشتوانه قرار می گیرد مجهول است. تعجب اینجاست پولی که ارزشش مجهول است، واحد اندازه گیری ارزشها شده است؛ مثل آنکه عربستان متولی حقوق بشر باشد!
پول اسلام «مال» است؛ اما پول رایج جهانی مال نیست بلکه «اعتبار» است. قرض بی بهره در پولی که مال است میسر است. پولی که اعتبار است امکان قرض بدون بهره در آن نیست؛ چون وقتی از اعتبار کم می شود از مالیّت کم شده است و به قرض دهنده ظلم شده است. ولی وقتی پول، مال باشد اگرچه آن مال در بازار گران تر یا ارزان تر شده باشد، از مالیّت کم نشده است. اگر مالی را ده ساله و صد ساله و بیشتر قرض دهید نیز از مالیت کم نمی شود. صد سال قبل یک تن برنج قرض کرده اید و امسال پس می دهید؛ نه به شما ظلم شده است و نه به طرف مقابل. قرآن می گوید: «لکم رئوس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون». چون این برنج، مال است، در طی این صد سال فرق نکرده است. ما نمی گوییم پشتوانه ی پول، طلا باشد؛ ما می گوییم پشتوانه ی پول، کالا باشد، اما مقدار پشتوانه کالا با طلا وزن شود. وقتی مقدار کالای پشتوانه را روی پول ننوشته اید، پول مال نمی شود بلکه اعتبار است. ولی وقتی روی پول، مقدار پشتوانه کالا را می نویسید، پول، کالا می شود. شما در مقابل اسکناس، کالا تعهد کرده اید، اما مقدار کالا را با طلا مشخص می کنید. طلا پشتوانه ی پول اسلامی نیست. طلا، سنگ وزنه است نه پشتوانه. لذا لازم نیست به اندازه اسکناس، طلا در خزانه انبار کنیم. لازم نیست اگر کسی اسکناس آورد طلا دریافت کند. به او می گویید ما تعهد کرده ایم به این اندازه طلا به شما کالا بدهیم.
اگر شما بخواهید دینار اسلام را احیاء کنید، روی پول این جمله را می نویسید: «ما در مقابل این اسکناس، به مراجعه کننده، به اندازه ارزش سه گرم و سه دهم گرم طلا، کالا می دهیم». در این صورت اسکناس شما دینار است. هزار دینار به کسی قرض می دهید و او ده سال دیگر هزار دینار می دهد. این می شود قرض الحسنه. اما حجم اسکناسِ مُجاز، به اندازه تولید ناخالص ملی شما است. دارایی کشور را بر ارزش اسکناس تقسیم می کنیم تا حجم اسکناس مجاز مشخص شود. چه بانک ها تعطیل شود و این پول رایج، از گردش خارج شده باشد، چه نشده باشد، شما می توانید کارتان را شروع کنید. اعلام کنید مقدار کالای مورد تعهد در اسکناس، به قیمت طلای رایج جهانی اندازه گیری می شود. اینکه تاکید می کنم طلای رایج جهانی، برای آن است که پول، قدرت بین المللی پیدا کند و پولِ بین الملل اسلام باشد. بانک مرکزی متولی پول ملی است، شما می توانید متولی پول بین المللی باشید. منتهی پول بین المللی شما، به تدریج پول ملی بانک مرکزی را بدون هیچ زحمتی خارج از گردش می کند. شما طرح جنگتان را به دانشگاه های جنگ عالم و حتی وابسته های نظامی عالم عرضه نکردید. اگر کرده بودید به شما می خندیدند و شما را دست می انداختند. آنها وقتی «خروجی» را دیدند سر تعظیم فرود می آورند. در مسئله پول هم همین اتفاق می افتد، منتظر نظر موافق آنها نباشید.
والسلام
محی الدین حائری شیرازی
06/06/1396
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸در «مِنا» قربانی کن، در کربلا «قُربانی» شو🔸
در حج، انسان به خدا قول میدهد و در محرم به قولش عمل میکند. در «منا» گوسفند قربانی میکند و در عاشورا، خودش به قربانگاه میرود.
حج، مقدمهی عاشورا است.
@haerishirazi