🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸اگر جلوی ازدواج موقت را بگیرید، فردا تمام زناها در نامه عمل شما نوشته می شود🔸
ما سر دو راهی هستیم، یا باید بگوییم مردم به راه حرام بروید؛ هر چه بادا باد و یا ازدواج موقت را توصیه کنیم.
بحث بین انتخاب ازدواج موقت یا دائم که نیست بلکه بحث بر سر انتخاب زنا و ازدواج موقت است. اگر کسی گفت ازدواج موقت نه، یعنی زنا بله. بعد آیا ما می توانیم آن شخص زناکار را اعدام یا سنگسار کنیم؟ آیا شما حاضر هستید به آن کسی که در نتیجه ی این فشار، مرتکب این عمل شد سنگ بزنید؟ اسلام هم نگفته که این شخص را سنگ بزنید! چون کسی که دستش به ازدواج دائم نمی رسد رجم (سنگسار) او صدق نمی کند و فقط باید به صد ضربه شلاق اکتفا کرد.
شما فکرش را بکنید ببینید اگر اسلام حکم شدیدی نسبت به زنا آورده و این حکم از سوی خداوند رحیم صادر شده است، آیا آن «رحیم»، بدون اجازه ازدواج موقت امکان دارد حکم به شلاق زدن زناکار بدهد؟ او این کار را نمی کند!
خداوند به آدم و حوا (علیهما السلام) فرمودند از این درخت نخورید. اما قبل از آن، به آنها فرمود: «یا آدَمُ اسکُن اَنتَ و زَوجُکَ الجَنَه ... » این باغ بهشت برای شما، از هر کجایش دلتان خواست بخورید، اما «و لا تَقرَبا هَذِه الشَّجرَه»: ولی نزدیک این درخت نشوید.
پس مطلبی که در ازدواج موقت است این است که اصل در ازدواج، ازدواج دائم است. اگر ازدواج دائم میسر نشد و انسان بین حرام و ازدواج موقت قرار گرفت باید ازدواج موقت را انتخاب کند.
اگر مجرای حلالی را ببندید، گناه باز شدن مجراهای حرام، گردنتان می افتد! فرض کنید شما دریچه ی اطمینان چیزی را ببندید. بعد یکدفعه آن چیز منفجر شود. شما می گویید من که منفجرش نکردم! خودش منفجر شد. درحالیکه این را تو بستی! اگر شما یک چوب کبریت در سوراخ دَرِ زودپز قرار دهی و یک خانواده هم دور آن نشسته باشند، بعد این زودپز منفجر شود و همه این ها کشته شوند، شما قاتل همه آنها هستید. شما می گویید من با این چوب کبریت نمی توانم کسی را بکشم؛ ولی من می گویم: بله می توانید.
شما اگر بیایید جلوی ازدواج موقت را بگیرید، فردا تمام زناها در نامه عمل شما نوشته می شود.
هر کس قلم به دست بگیرد و این حکم را زشت جلوه دهد و یا بد دفاع کند و یا خوب حمله کند، به حکم خدا جسارت کرده و چون حکم خدا ناموس خدا و محارم خداست؛ پس اگر به حکم خدا جسارت شود به خود خدا جسارت شده است.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ارتفاع خطرناک🔸
اینکه خدای متعال بعد از ملائکه و جن، اقدام به خلق انسان کرد و خلافت را هم برای او در نظر گرفت به خاطر این است که، انسان از درون گناه بالا میآید تا اگر چیزی دارد از خودش بروز دهد و وقتی اینجا هیچ گناهی نکرد، او را با اطمینان بالا میکشد و به آن بلندیهایی میرسانند که اگر موجودی بیفتد چیزی از او باقی نمیماند.
چون خدا میخواست به انسان مرتبهای دهد که آن مرتبه و ارتفاع خیلی خطرناک بود و اگر یک ذرّه نفسانیَّت در آنجا بود هلاکت پیش میآمد؛ به همین دلیل پیدایش انسان را در دنیایی که محلِّ گناه هست، آغاز کرد که آنچنان از او خودیَّت دفع شود و خودیَّت در او صِفر شود تا بتواند به آن مقام و مرتبه برسد.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸بازی🔸
اطفال حسابگران غریبی هستند! جاذبه و دافعه و حسن ظن و بدگمانی دارند! آن مربی که جلوی بازی طفل را بگیرد، در نظر طفل مزاحم تلقی میشود و آن که امکانات تجربه و آزمایش را برایش فراهم کند، مورد اعتماد و اعتقاد طفل واقع میشود. وقتی مربی اجازهی بازی با آب را به طفل نداد، دارد به او میگوید که تو کوچکتر از این کار هستی! این کار از سن و سال تو بالاتر است!
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸اینقدر گرفتار خواهیم بود که ...🔸
اینقدر در قیامت گرفتاریم که می گوییم قربان این فحش ها و تهمت ها و نارواهایی که در دنیا به ما نسبت دادند. این دشنام ها روزی به کار می آید. آن روز انسان به دشنام دهنده می گوید: اکنون در برابر هر یک دشنام، گناهی از دوش من برمی داری.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸راهکار عملی تخلص از ربا و تأسیس پول اسلامی🔸
پول اسلام «مال» است؛ اما پول رایج جهانی مال نیست بلکه «اعتبار» است. قرض بی بهره در پولی که مال است میسر است. پولی که اعتبار است امکان قرض بدون بهره در آن نیست؛ چون وقتی از اعتبار کم می شود از مالیّت کم شده است و به قرض دهنده ظلم شده است. ولی وقتی پول، مال باشد اگرچه آن مال در بازار گران تر یا ارزان تر شده باشد، از مالیّت کم نشده است. اگر مالی را ده ساله و صد ساله و بیشتر قرض دهید نیز از مالیت کم نمی شود. صد سال قبل یک تن برنج قرض کرده اید و امسال پس می دهید؛ نه به شما ظلم شده است و نه به طرف مقابل. قرآن می گوید: «لکم رئوس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون». چون این برنج، مال است، در طی این صد سال فرق نکرده است. ما نمی گوییم پشتوانه ی پول، طلا باشد؛ ما می گوییم پشتوانه ی پول، کالا باشد، اما مقدار پشتوانه کالا با طلا وزن شود. وقتی مقدار کالای پشتوانه را روی پول ننوشته اید، پول مال نمی شود بلکه اعتبار است. ولی وقتی روی پول، مقدار پشتوانه کالا را می نویسید، پول، کالا می شود. شما در مقابل اسکناس، کالا تعهد کرده اید، اما مقدار کالا را با طلا مشخص می کنید. طلا پشتوانه ی پول اسلامی نیست. طلا، سنگ وزنه است نه پشتوانه. لذا لازم نیست به اندازه اسکناس، طلا در خزانه انبار کنیم. لازم نیست اگر کسی اسکناس آورد طلا دریافت کند. به او می گویید ما تعهد کرده ایم به این اندازه طلا به شما کالا بدهیم.
اگر شما بخواهید دینار اسلام را احیاء کنید، روی پول این جمله را می نویسید: «ما در مقابل این اسکناس، به مراجعه کننده، به اندازه ارزش سه دهم گرم طلا، کالا می دهیم». در این صورت اسکناس شما دینار است. هزار دینار به کسی قرض می دهید و او ده سال دیگر هزار دینار می دهد. این می شود قرض الحسنه. اما حجم اسکناسِ مُجاز، به اندازه تولید ناخالص ملی شما است. دارایی کشور را بر ارزش اسکناس تقسیم می کنیم تا حجم اسکناس مجاز مشخص شود. چه بانک ها تعطیل شود و این پول رایج، از گردش خارج شده باشد، چه نشده باشد، شما می توانید کارتان را شروع کنید. اعلام کنید مقدار کالای مورد تعهد در اسکناس، به قیمت طلای رایج جهانی اندازه گیری می شود. اینکه تاکید می کنم طلای رایج جهانی، برای آن است که پول، قدرت بین المللی پیدا کند و پولِ بین الملل اسلام باشد. بانک مرکزی متولی پول ملی است، شما می توانید متولی پول بین المللی باشید. منتهی پول بین المللی شما، به تدریج پول ملی بانک مرکزی را بدون هیچ زحمتی خارج از گردش می کند. شما طرح جنگتان را به دانشگاه های جنگ عالم و حتی وابسته های نظامی عالم عرضه نکردید. اگر کرده بودید به شما می خندیدند و شما را دست می انداختند. آنها وقتی «خروجی» را دیدند سر تعظیم فرود می آورند. در مسئله پول هم همین اتفاق می افتد، منتظر نظر موافق آنها نباشید.
والسلام
محی الدین حائری شیرازی
06/06/1396
✅ مقام معظم رهبری:
امام جمعه محترم شیراز (آیت الله حائری شیرازی) یک امام جمعه متین و سنگین و جاافتاده و مسلط است.
همیشه ایشان بحمداللَّه جزو زبدهگوها و گزیدهگوها هستند.
🔸کدام رنج آور است؟🔸
شخصی پیش من آمده بود و از تعبیری که جایی درباره او به زبان رانده بودند، ناراحت بود. به او گفتم حرفی درباره تو زده اند که دلت از آن حرف آتش گرفته است. اما آیا دلت برای ظلمی که به «خودت» شده بیشتر می سوزد یا برای ظلمی که به «آنها» شده؟
گفتم، فرض کن تو در بلندی نشستهای و طرف دستش به تو نمی رسد. هرچه میکند، چیزی گیر نمی آورد زیر پا بگذارد تا دستش به تو برسد. بچه ی شیرخواره خودش را که در آن نزدیکی است، برمیدارد و زیر پایش میگذارد تا قدّش بالا بیاید. یعنی به اندازه ی شصت هفتاد کیلو بار روی بچه ی شش ماهه فشار می آورد تا دو تا مشت به تو بزند. تو در آن حالت که بچه ی او زیر پایش دارد جان میدهد، از این ناراحت هستی که مشت میخوری یا دلت برای آن بچه میسوزد؟!
گفت: قطعا بچه ی او که زیر پایش دارد جان میدهد، برای من رنج آورتر است.
پرسیدم: بچه آدم پیشش عزیزتر است یا ایمانش؟
برو ببین آن که به تو ناروا نسبت داده، آیا در قلبش لذت مناجات با خدا مانده؟ دیگر از اشک شب چیزی مانده؟
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸احساس مسئولیت🔸
مسئولیت مثل آبگیره دَلو است. شما هر قدر آبگیره را بزرگتر انتخاب کنید، بیشتر از چاه آب خواهید کشید. احساس مسئولیت، «بند دَلو» است. برای «بند» چه کار کردهاید؟ این «بند» باید تابیده و محکم شود، فقط به فکر اینکه آبگیره چقدر آب جا بگیرد، نباشید.
رجایی و بنی صدر را مقایسه کنید؛ هر دو رئیس جمهور شدند. آقای رجایی این مسئولیت را بالا کشید امّا «بند» دَلوش پاره نشد. چرا؟ چون در زندان ساواک، با صبر و شکیبایی بند را تابانده و محکم کرده بود. زمانی که رجایی شلاق میخورد، بنیصدر در اروپا، در ناز و نعمت به سر میبرد. او بندش خوب تابیده نشده بود. این بود که دَلو بنیصدر طاقت آبگیرۀ بزرگی مثل ریاست جمهوری را نداشت و بندش زود پاره شد. در شریعت هم همین قاعده جاری است. بچه هرقدر رشد میکند، دلوش بزرگتر میشود به بلوغ که میرسد، غریزه جنسی او بیدار شده است، پس بندی که باید او را بالا بکشد، باید از قبل تابانده شده باشد یعنی پیش از بلوغ جسمی، عقلش، صبرش بر گناه، بلندنظری و بزرگمنشیاش رشد کرده باشد.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸یأس از رحمت🔸
در سورۀ حمد پس از بسم الله و بعد از «الحمد لله»، دوباره «الرحمن الرحیم» تکرار شده است. چرا؟ به این خاطر که رحمت، اساسیترین مسأله در حضور قلب و توجه انسان است و تا رحمت الهی شناخته نشود، دریچۀ قلب انسان باز نمیشود.
از دلایلی که انسان از رحمت خدا مأیوس میشود، نشست و برخاست با غافلین است. در دعای ابوحمزه میخوانیم که « اَوْ لَعَلَّكَ رَاَيتَني فِي الْغافِلينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيسْتَني»: «شاید در گروه غافلین من را دیدهای که از رحمتت مأیوسم کردهای»! اگر انسان با غافلین باشد از رحمت خدا مأیوس میشود و اگر متوجه رحمت خدا شود، ذاکر میگردد.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸راهکار عملی تخلص از ربا و تأسیس پول اسلامی (متن کامل)🔸
همه می دانند تا مدتی قبل، محضرها قبول نمی کردند که طلا، صداق و مهریه واقع شود و عقدی که بر روی مقداری طلا بعنوان صداق منعقد شده، باطل است. وقتی چرایی قضیه رو سوال می کردند محضرها می گفتند: اقایان [مراجع] می گویند: طلا در بازار هر روزی قیمتی دارد. پس وضع و قیمتش مشخص نیست؛ طلا را قیمت کنید و پول رایج معادل آن را صداق قرار دهید. حال وقتی می گوییم روی اسکناس نوشته شود: «در مقابل این اسکناس مقدار مشخصی از طلا، کالا پرداخت می شود، مثلا سه گرم و ثلث گرم طلا در مقابل آن کالا پرداخت می شود»، دراینجا چند نکته فهمیده می شود.
1. اینکه پشتوانه اسکناس کالا است و طلا نیست. چون نگفتیم در مقابل اسکناس، طلا پرداخت می کنیم.
2. علت اینکه باید مقدار کالایی معادل اسکناس مشخص باشد، برای آن است که کالا مجهول نباشد و گرنه معامله با اسکناسی مشخص نیست چقدر کالا در تعهد اوست، باطل است؛ چون غرری است.
3. تمام پولهای رایج جهانی، پشتوانه تولید ناخالص ملی دارد و مقدار آنچه در مقابل اسکناس از این پشتوانه قرار می گیرد مجهول است. تعجب اینجاست پولی که ارزشش مجهول است، واحد اندازه گیری ارزشها شده است؛ مثل آنکه عربستان متولی حقوق بشر باشد!
پول اسلام «مال» است؛ اما پول رایج جهانی مال نیست بلکه «اعتبار» است. قرض بی بهره در پولی که مال است میسر است. پولی که اعتبار است امکان قرض بدون بهره در آن نیست؛ چون وقتی از اعتبار کم می شود از مالیّت کم شده است و به قرض دهنده ظلم شده است. ولی وقتی پول، مال باشد اگرچه آن مال در بازار گران تر یا ارزان تر شده باشد، از مالیّت کم نشده است. اگر مالی را ده ساله و صد ساله و بیشتر قرض دهید نیز از مالیت کم نمی شود. صد سال قبل یک تن برنج قرض کرده اید و امسال پس می دهید؛ نه به شما ظلم شده است و نه به طرف مقابل. قرآن می گوید: «لکم رئوس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون». چون این برنج، مال است، در طی این صد سال فرق نکرده است. ما نمی گوییم پشتوانه ی پول، طلا باشد؛ ما می گوییم پشتوانه ی پول، کالا باشد، اما مقدار پشتوانه کالا با طلا وزن شود. وقتی مقدار کالای پشتوانه را روی پول ننوشته اید، پول مال نمی شود بلکه اعتبار است. ولی وقتی روی پول، مقدار پشتوانه کالا را می نویسید، پول، کالا می شود. شما در مقابل اسکناس، کالا تعهد کرده اید، اما مقدار کالا را با طلا مشخص می کنید. طلا پشتوانه ی پول اسلامی نیست. طلا، سنگ وزنه است نه پشتوانه. لذا لازم نیست به اندازه اسکناس، طلا در خزانه انبار کنیم. لازم نیست اگر کسی اسکناس آورد طلا دریافت کند. به او می گویید ما تعهد کرده ایم به این اندازه طلا به شما کالا بدهیم.
اگر شما بخواهید دینار اسلام را احیاء کنید، روی پول این جمله را می نویسید: «ما در مقابل این اسکناس، به مراجعه کننده، به اندازه ارزش سه گرم و سه دهم گرم طلا، کالا می دهیم». در این صورت اسکناس شما دینار است. هزار دینار به کسی قرض می دهید و او ده سال دیگر هزار دینار می دهد. این می شود قرض الحسنه. اما حجم اسکناسِ مُجاز، به اندازه تولید ناخالص ملی شما است. دارایی کشور را بر ارزش اسکناس تقسیم می کنیم تا حجم اسکناس مجاز مشخص شود. چه بانک ها تعطیل شود و این پول رایج، از گردش خارج شده باشد، چه نشده باشد، شما می توانید کارتان را شروع کنید. اعلام کنید مقدار کالای مورد تعهد در اسکناس، به قیمت طلای رایج جهانی اندازه گیری می شود. اینکه تاکید می کنم طلای رایج جهانی، برای آن است که پول، قدرت بین المللی پیدا کند و پولِ بین الملل اسلام باشد. بانک مرکزی متولی پول ملی است، شما می توانید متولی پول بین المللی باشید. منتهی پول بین المللی شما، به تدریج پول ملی بانک مرکزی را بدون هیچ زحمتی خارج از گردش می کند. شما طرح جنگتان را به دانشگاه های جنگ عالم و حتی وابسته های نظامی عالم عرضه نکردید. اگر کرده بودید به شما می خندیدند و شما را دست می انداختند. آنها وقتی «خروجی» را دیدند سر تعظیم فرود می آورند. در مسئله پول هم همین اتفاق می افتد، منتظر نظر موافق آنها نباشید.
والسلام
محی الدین حائری شیرازی
06/06/1396
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸در «مِنا» قربانی کن، در کربلا «قُربانی» شو🔸
در حج، انسان به خدا قول میدهد و در محرم به قولش عمل میکند. در «منا» گوسفند قربانی میکند و در عاشورا، خودش به قربانگاه میرود.
حج، مقدمهی عاشورا است.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸مقایسه ی اخذ وام با پول اعتباری و پول اسلام🔸
پول رایج جهانی با پشتوانه تولید ناخالص ملی، بی آنکه سهم اسکناس از پشتوانه مشخص شده باشد، پول اعتباری محض است و مال نیست. پولی که پشتوانه آن نیز تولید ناخالص ملی است اما سهم اسکناس از سرانه با طلا مشخص شده است، این پول مال است. در پول اول هرچه پول رایج حجمش بیشتر شود از ارزش آن کاسته می شود. تورم کاهش ارزش در پول است. دولتی ها نه بانک ها، وقتی نتوانسته اند نفت را به پول تبدیل کنند از آخرین راه چاره استفاده می کنند، یا دلار را گران می کنند که این تحقیر پول ملی است، یا به اندازه نیاز اسکناس چاپ می کنند که مستلزم تورم است.
از این دو مقدمه که بگذریم دو مورد را که یکی با پول اعتباری محض وام گرفته است و یکی با پولی که مال است وام گرفته است مقایسه می کنیم. فرض کنیم مقدار پول و مقدار زمان و توانایی های دو مورد از هر نظر مساوی است. شرایط اقتصادی هم یکسان است. مثلاً فرض کنیم در پول اعتباری، مقدار وام 400 میلیون و مدت 10 سال و نرخ بهره 25 درصد است. در پولی که مال است واحد پول، دینار فرض می شود که هزار دینار آن می شود 400 میلیون تومان. وقتی روی اسکناس بنویسند: «این اسکناس به اندازه سه و سه دهم گرم طلا از پشتوانه ناخالص ملی برخوردار است یعنی پشتوانه هر دو پول، تولید ناخالص ملی است. وقتی می گوییم به ازای سه و سه دهم گرم از پشتوانه ناخالص ملی در این پول پرداخت می شود، یعنی ارزش این اسکناس مشخص است. دو نفر، یکی با پول مشخص ارزش گذاری شده با طلا و دیگری با پول با شتوانه تولید ناخالص ملی اما بدون مشخص شدن ارزش آن داریم. ما تا زمانی که روی پولمان ننوشته ایم ارزش مشخص آن را در مقابل طلا، پولمان پول رایج جهانی است و اعتباری محض است.
دو نفر در شرایط کاملاً مساوی به دو بانک که یکی ارزش پول اسکناس را مشخص کرده و دیگری این کار را نکرده است مراجعه می کنند. دومی سراغ بانک دوم رفته است. برای وام 400 میلیونی ده ساله، بانک می گوید با نرخ 25 درصد به شما وام می دهم. 400 میلیون می دهم و حداقل یک میلیارد و چهارصد میلیون می گیرم؛ به شرط آنکه هیچ قسط عقب مانده نداشته باشد و تا آخر تمام اقساط را به موقع پرداخته باشد. بانک می گوید: ما ملاحظه شما را کرده ایم و فقط بهره اصل را گرفته ایم و بهره بر بهره نگرفته ایم!! اگر بهره بر بهره می گرفتیم، مبلغ بسیار سنگین تر می شد. فرض کنید این نفر دوم با تمام تلاش بتواند 400 میلیون را هشتصد میلیون کند. این آقا که به بانکِ با پول اعتباری مراجعه کرده است از یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان فقط هشتصد میلیون تومان دارد و ششصد میلیون کم دارد. هر چیز خود را ضمانت کرده یا دیگران ضامن شده اند مجموعا پانصد میلیون تومان شده. برای صد میلیون آخر زندانی می شود! او از هستی ساقط شده است. ضمانت های دیگران را هم به اجرا گذاشته اند. خودش هم زندان افتاده است.
اما آنکه سهم اسکناس از تولید ناخالص ملی با طلا وزن شده است، ناچار است طبق آیه قرآنی «فلکم رئوس اموالکم لاتظلمون و لا تظلمون» چهارصد میلیونی که داده است را بگیرد. آیه اجازه ی گرفتن یک ذره بیشتر نمی دهد. چهارصد میلیون تومان برابر هزار دینار است. هزار دینار پرداخته شده را بانک پس میگیرد و برای وام گیرنده به همین مقدار (چهارصد میلیون) باقی می ماند. ببینید تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟ به قول همه علمای اسلام، راه دوم اسلامی است. حرف دل اسلام راه دوم است که امام فرمود: «کاری کنید که پول کار نکند؛ در اسلام پول کار نمی کند» در بانک، پول کار می کند که از چهارصد میلیون، یک میلیارد پول در می آورد! اما کار نکردنِ پول، در مورد دوم است. ما باید خودمان را در استخر پول اسلام بیاندازیم و در آن شنا کنیم. ما باید دل به دریا بزنیم و در دریای پول اسلام شنا کنیم. چهل سال است. آنان که در مبارزه با طاغوت و تبدیل ولایت طاغوت به ولایت الله جهاد کردند، کجایند؟ آنها که در مقابل همه دنیا دل به دریا زدند کجایند؟
این راه، هم علمی است هم عملی است هم شرعی. چون تولید ناخالص ملی پشتوانه است، علمی است. هزار سال پول همه عالَم، مال بود؛ پس عملی است. ارزش اسکناس مشخص می شود و معامله غرری نیست؛ پس شرعی است.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸غدیر؛ وصل شدن به خداوند🔸
وصل شدن به خدا چگونه است؟ مثالی میزنم. شبکۀ تولید برق، هفتاد هزار ولت است. توان چراغهای معمولی 220 ولت است که باید از چندین ترانس بگذرد تا به شبکۀ هفتاد هزار ولتی برسد. وقتی این برق تنزل کرد تا به 220 ولت رسید، آن موقع میتوانی لامپ روشن کنی و میگویی این چراغ، وصل است. چون وصل است نور میدهد. این اتصال اگر از یک جایی قطع شد، چراغ هست اما روشن نمیشود و نور نمیدهد!
«ولایت» مثل برق است. «نماز»، مثل چراغ است. خدا از ما نور میخواهد. شبکۀ ولایت در نماز که چراغ است، ایجاد نور میکند. شبکه ولایت در روزه که مثلا یخچال است، ایجاد خنکی میکند. شبکه ولایت در حج، ایجاد حرکت میکند. شبکه ولایت در زکات، ایجاد اقتصاد میکند. اما میگویی شبکه ولایت است که کار میکند. نماز، روزه، حج، جهاد و... ابزارند مثل ابزارهای الکتریکی! اما آن چیزی که ابزارهای الکتریکی را فایدهدار میکند، شبکه برق است.
در غدیر آمدند ترانس جدیدی نصب کردند و گفتند تاکنون از ترانس پیغمبر صلی الله مستقیماً برق میگرفتید؛ ماموریت ایشان پایان یافت. از این پس از طریق ترانس علی علیهالسلام، به ولایت الله وصل شوید.این کار را کردند که نماز، روح و معنا داشته باشد، حیات داشته باشد و محبتآفرین باشد.
در سقیفه آمدند اصل نماز را قبول کردند، حج، روزه، جهاد و زکات را قبول کردند اما ولایت و شبکه اتصال را حذف کردند! نتیجه این قطع اتصال، عدم پذیرش و عدم کارایی حج و جهاد و نمازشان شد که مصیبتهای فراوانی برای اسلام درست کرد و درست میکند!
از روزی که شبکۀ ولایت قطع شد مصیبت وارد اسلام شد. نگاه کن عالم را؟ از روز هجده ذیحجه تا بیستوهشت صفر مجموعاً هفتاد روز میشود! در این هفتاد روز چه اتفاقی افتاد. ولایت قطع شد. بعد از رحلت و قطع ولایت تا به حال که هزار و اندی سال میگذرد چه اتفاقی افتاد؟ هفتاد روز سقوط، با هزار سال جبران نمیشود! شما تا حالا برای احیای ولایت سیصد هزار شهید دادهاید. بیش از دو برابر آن جانباز دادهاید. اینهمه شکنجه و مجاهدتهای فراوان، اینهمه کشتههای شب و روز در عراق و سوریه و لبنان و پاکستان و افغانستان! اینهمه مجاهدت هم نتوانستهاست آن هفتاد روز را جبران کند!
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸دو نوع پول، دو نوع بانک و دو نوع سرنوشت!🔸
کسی که برای 400 میلیون تومان با بهره ی 25 درصد و 10 ساله به بانک مراجعه می کند اگر بتواند 400 میلیون تومان سود بدست آورد، وقتی به بانک با «پول اعتباری» مراجعه می کند، از یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان، فقط هشتصد میلیون تومان در اختیار دارد و ششصد میلیون کم دارد. خانه و زندگی خودش و ضامنش که در رهن بود به تملک بانک درآمده و چون کفاف وام را ندارد، به زندان می افتد!
همین فرد اگر از بانکی با «پول اسلامی» 400 میلیون وام بگیرد و از این دارایی، 800 میلیون بدست آورد، موقع جدایی از بانک، 400 میلیون وام را به بانک می دهد و 400 میلیون برای خودش بدست می آورد که می تواند در صنعت، تجارت و کشاوری سرمایه گذاری کند و صاحب نام شود!
@haerishirazi
🔹پیام آیت الله حائری شیرازی🔹
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین
چون چندی قبل نامهای تحت عنوان «جناب آقای مهندس موسوی» و «حجت الاسلام کروبی» نوشته بودم و آنها را نسبت به اعتراف به اشتباهات گذشته توصیه نمودم، اکنون به خود آمدم که قرآن میگوید: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ»بقره،44. آیا مردم را به نیکی توصیه میکنید و خودتان را فراموش میکنید؟ به خود گفتم مقالهای بنویسم و مواردی که از خود میدانم منتشر کنم تا بین خود و آن دو برادر منصفانه عمل کرده باشم، اینک شروع میکنم:
1.در سال 1392 در لحظات پایان تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری، نامهای به مقام معظم رهبری نوشتم و مطلبی را متذکر شدم. آن نامه سرگشاده نبود و نمیبایست کسی از آن مطلع شود ولی برخلاف اصول اخلاقی، قسمتی از آن منتشر شد. آن قسمت بدلیل حساسیت موضوع در فضای مجازی انتشار فوق العادهای یافت و بعد از نتیجۀ انتخابات، آن کسی که در رأس برنامۀ آنان بود، به من گفت: نامه شما مؤثر بود.
این کار یک نوع گل به خودی بود. همیشه عذاب وجدان آن، آرامم نمیگذارد. مواردی از این قبیل دو سه مورد در زندگیم پیش آمده و چون به مردم ارتباطی ندارد نیازی به نقل آن نیست.
2.بعد از رحلت مرحوم آیت الله هاشمی، به ذهنم آمده بود که ممکن است در مواضعی که با رهبری زاویه دارد مصلحت ایشان را درنظر گرفته همانطور که حضرت ابوطالب نماز نمیخواند، شهادتین نمیگفت و رسما جزء مشرکین بود اما شیعیان میدانند ایشان از اوصیاء انبیاء است و آنچه میکند برمبنای ارشاد الهی است، به خود گفتم آیا شما یقین داری که چنین است و طرف در جایگاه ابوطالب است؟ پاسخ گفتم که: نه حدس می زنم، پس گفتم «إِنَّ الظَّنَّ لاَ یغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیئاً»یونس؛36. ظن دلیل نمیشود.
ممکن است انسان در لحظاتی خشم بگیرد و مطالبی از روی عصبانیت بگوید. توجیه آنها پسندیده نیست. خروجی کار باید دیده شود. خروجی کار ابوطالب، همه حفظ اسلام بود اما دیگران را نمیتوان از خواستهای صنفی به سادگی مبرا دانست. پس در سایت خود نوشتم آنچه گفتم اشتباه بود و اعتراف به اشتباه بهترین خدمت است.
والسلام علیکم و رحمت الله
27 شهریور 1396
@haerishirazi
🔸رونمایی از اثر جدید آیت الله حائری شیرازی پیرامون قیام اباعبدالله علیه السلام🔸
با احترام، از همراهان گرامی «کانال نکات ناب و تمثیلات» دعوت میشود در مراسم رونمایی از کتاب «آیینۀ تمامنما» جدیدترین اثر آیت الله حائری شیرازی شرکت فرمایید.
این کتاب گفتارهایی از آیت الله حائری شیرازی است با محوریت عاشورا که در هفت فصل تنظیم و ارائه شده است:
1. بینش و بصیرت حسینی
2. درسهای عاشورا
3. عوامل واقعه عاشورا
4. پیامدهای واقعه عاشورا
5. در سوگ سیدالشهدا علیه السلام
6. زیارت امام حسین علیه السلام
7. انقلاب اسلامی در پرتو عاشورا.
در بخشی از کتاب می خوانیم: «دربارۀ کار اباعبدالله علیه السلام، بچهها، جوانها و اهلبیت آن حضرت تأمل کنید. آن حضرت میخواهد عاشورا آئینه تمامنمای دو نوع اسلام باشد. بعضی از آئینهها کوچک هستند که آدم فقط صورتش را در آنها میبیند و بعضی هم به اندازۀ قد انسان هستند و انسان تمام قامتش را در آن میبیند. آن حضرت میخواهد تمام قامت دو اسلام را معرفی کند.»
این کتاب با تمثیلهایی خواندنی همراه شده که خواننده را در فهم بیشتر قیام سیدالشهدا علیه السلام یاری میکند.
امید که حضورتان در این محفل، در نشر و ترویج معارف اهل بیت علیهم السلام موثر باشد و تحفۀ درویشی شود در پیشگاه آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام.
🔸زمان: چهارشنبه 29 شهریور 1396 ساعت 17🔸
🔸مکان: تهران، خیابان انقلاب، نرسیده به چهارراه ولیعصر، ابتدای خیابان شهید مظفر شمالی،پشت پاساژ کامپیوتر رضا، مرکز تبادل کتاب🔸