🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸در مورد آقای هاشمی، اشتباه کردم🔸
✍️ ادمین: پس از رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله حائری شیرازی مصاحبهای در تلویزیون پیرامون ایشان انجام دادند و ضمن تجلیل بسیار از شخصیت و خدمات آن مرحوم، ایشان را به منزلۀ #ابوطالب_نظام توصیف نمودند که همچون ابوطالب که ایمانش مخفی بود، حلقۀ ارتباط بخشی از جریانات سیاسی با نظام واقع شده بودند و مانع جدایی و انفصال آنها از نظام بودند.
چندی بعد و در تاریخ 27 اسفند 1395، در پیام مفصلی که در پست بعد آورده میشود، برخی تعابیر خویش در مورد مرحوم آیت الله هاشمی را مبالغهآمیز، خطا و قولبهغیر علم دانستند و بهطور خلاصه به محورهای زیر اشاره نمودند:
▫️ #توجیه_خطای موردی و جریانیِ مرحوم آیت الله هاشمی در سال 88، «#قول_به_غیر_علم» و «#مبالغه» بود.
▫️ هر جا لحظهای انسان غفلت میکند و در موضوعی #عجولانه قضاوت میکند نباید بر آن اصرار بورزد، باید تمرین کند که از اعتراف به خطا وحشت نداشته باشد. تا انسان در دنیا فرصت دارد، باید قول به غیر علم را تدارک (جبران) کند.
▫️ انسان تا فرصت دارد باید بین خود و خدا، یکی را انتخاب کند، توجیه خطای خود و دیگران، #انتخاب_خدا نیست، انتخاب خود است. نباید فرصت را از دست داد. انسان باید بگوید همه هیچ هستند و آنچه هست اوست و خود را راحت کند و بگوید «#اشتباه_کردم»!
▫️ زاویه گرفتن از چنین رهبری، #جنگ_با_وجدان_اخلاقی است. اینکه در میان اینهمه توطئه و تخریب و دست پنهان و پیدای فساد و إلقاء شبهه، اقتدار و عزت و افتخار رهبری بالاتر شده است، بدون تأییدات ربوبی امکان پذیر نیست.
▫️ تمام قرائن و شواهد نشان میدهد از زمان زعامت امام راحل (ره) تاکنون ما از سایه به نیمسایه آمدهایم. #ظهور ، آفتاب است؛ لحظهبهلحظه از سایه کم شده و بر سایهروشن افزوده میشود.
▫️ در انتخابات سال 88 آنهایی که روی تقلب ایستادند #باید_توبه_کنند. میماند آنان که رهبری را میستودند و مدّعیان تقلب را محکوم نمیکردند. اگر چه امکان دارد این کار را برای حفظ رابطۀ آنها با نظام میکردند؛ ولی احتمال اینکه نوعی عصبانیّت لحظهای آنها را گرفته باشد هم منتفی نیست. تنزیه مطلق، توجیه است و قول به غیر علم است و از نوع «ظنَّ المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیراً» نیست؛ هر کلام جایگاه خود را دارد.
#سالروز_رحلت_آیت_الله_هاشمی(ره)
@haerishirazi
✅ بازنشر پیام مهم آیت الله حائری شیرازی(ره) | 27 اسفند 1395
بسم الله الرحمن الرحیم
تطبیق بخشی از خطبه قاصعه به شرایط زمانی این روزها:
خطبۀ قاصعه تحلیلی از علی علیه السلام به عنوان امام عصر خویش، در رابطه با وظایف امتی است که بعضی از ایشان الگوی بصیرت و صبر برای همه امتها در طول تاریخ اسلام از آن زمان تاکنون شدهاند؛ مثل سلمان، ابوذر، مقدار، عماریاسر، میثم تمار، محمد بن أبی بکر، مالک اشتر.
این مجموعه، از اقتداء کنندگان به فاطمه زهرا سلام الله علیها در بصیرت و صبر و روشنگری، به دور از افراط و تفریط بودند؛ به طوری که نه به دلیل افراط و تندروی، ثلمهای به وحدت مسلمین وارد آید و نه از راه احتیاطهای زائد و کوتاه آمدن در ابراز حقایق، آسیبی به حفظ ارزشها و اصالتها وارد شود.
در مقابل این گروه، بعضی از امت در بی بصیرتی و ضعف صبر و شکیبایی، چنان شدند که با قرآن سرِ نیزه رفتن نه تنها امام خود را در میدان تنها گذاشتند که او را به پذیرفتن حکمیّت مجبور کردند و نتیجه حکمیّت را که عزل آن حضرت و نصب معاویه بود، قبول کردند.
علی علیه السلام در چنین شرائطی خطبه قاصعه را به عنوان تحلیلی از هر دو رویداد مقاومت در مقابل طاغوت و مقاومت در مقابل حق بیان میفرماید.
دلیل تشابه عصر آن حضرت با عصر ما روشن است!
عصر آن حضرت عصرِ گذر از دورۀ اِنذار نبوت و ورود به دورۀ هدایت امامت بود. اهل بَصر و صبر، عمل به عقل و قرآن را در اطاعت از امامت میدیدند؛ در حالی که دیگران به دانایی و کارایی خود غرّه شده بودند.
عصرِ «امام عصر» -امام زمان امروز ما-، گذر از خواب طولانی پذیرش حُکّام طاغوتی و ورود به دوره بیداری است. دورۀ «بیداری» و «کُفر به تمام مظاهر طاغوتها» و «اطاعت از ولایت الهی» است.
اگر مسأله سجده بر آدم علیه السلام در ابتدای پیدایش انسان، مسأله اصلی برای امتحان فرشتگان بود و شرط قبول عبادت شش هزار سال ابلیس، تمکین از این عبادت کوتاه مدت بود، در عصر علی علیه السلام نیز شرط قبول جهادها در بدر، اُحد، أحزاب و حُنین، همراهی با مظهر ولایت الهی بود.
در عصرِ ما هم شرط خدمت به اسلام، کُفر به پرچمهای طاغوتی و گِرد آمدن همه در زیرِ لوای ولایت است.
در چنین شرایطی نگاه دوباره به خطبه قاصعه نقشه راه را برای ما روشنتر میکند!
امیرالمؤمنین علیه السلام در آغاز خطبه قاصعه، رمز عبور سالم از فتنهها را کلید میزند و میفرماید:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْکبْرِیاءَ وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُمَا حِمًی وَ حَرَماً عَلَی غَیرِهِ وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلَالِهِ. وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَی مَنْ نَازَعَهُ فِیهِمَا مِنْ عِبَادِه»
آنچه داروی شفابخش وحدت را به سمِّ مُهلِک تفرقه تبدیل میکند کبریاءها است؛
ابلیس را خیالات کبریائی و کبریای خیالی و توهّمی از پیوستن به اقیانوس فرشتگان در سجده بر آدم علیه السلام بازداشت.
در عصر علی علیه السلام نیز، بیست و پنج سال سنگ آسیاب اسلام را از قُطب خود خارج کردند. آنگاه که سنگ آسیاب بر قطب خود قرار گرفت اگر اهل بَصر و صبر به نصاب رسیده بودند همه موانع خُرد شده بود و همه در بهشت ولایت متنعِّم شده بودند، ولی کبریاءها، آن بیست و پنج سال و آن پنج سال را به سرنوشت دیگری گرفتار کرد.
در عصرِ ما هم بیداری امت بود که بَصر و صبر او را به نصاب رساند و آسیاب سنگ اسلام به قُطب خود برگشت و بادِ حرکت این آسیاب بود که استخوانهای نظام سلطنتی دو هزار و پانصد ساله را در هم شکست و ابرقدرتها را به زانو در آورد و اسلامِ مقاومت در مقابل طاغوت را در مقابل اسلامِ ذلّت و متابعت از طاغوت، درخشان کرد.
اگر خودخواهیها نبود رژیم صهیونیستی این جرأت را از کجا میآورد که به دست جماعتی از فرزندان اسلام، حقِّ جماعت دیگر را غصب کند و آنها را از هستی ساقط نماید؟
چرا فلسطین به فلسطینان برنگردد و چرا حقِّ مردم فلسطین از غاصبان گرفته نشود؟ چرا یکپارچگی عالم اسلام تحقق پیدا نکند؟ همه و همه به خاطر کبریاءهاست.
به کوری چشم بدخواهان، سنگ آسیاب اسلام بر قُطب ولایت الله در حال چرخشی است که پرنده به گَرد آن نمیرسد و سیل بیداری اسلامی است که قُطب آسیاب ولایت الله را به حرکت در میآورد؛ همان گونه که علی علیه السلام در خطبه شقشقیه فرمود: «إنَّ محلّی مِنها محلُّ القُطبِ منَ الرَّحی»؛ هر جا ولایت الله تحقق پیدا کرد، آسیاب اسلام بر قُطب ولایت الله چرخید و همه موانع زیرِ سنگ این آسیاب خُرد شد و سرزمینهای اسلام یکی پس از دیگری آزاد شد، و هر جا کبریاء و خودخواهی از پیوستن به ولایت الله مانع شد، از همه مراحل گذشت و بالأخره در سایه اسرائیل مستقر گردید. هر جا نیز رگ و غیرتی بود و از ذلّت و تحقیر فاصله گرفت، از همه مراحل گذشت تا بالأخره در سایه ولایت الله مستقر شد.
ادامه در پست بعدی 👇👇👇👇
@haerishirazi
⬅️ ادامه پیام:
ولایت الله ذلّت باطنه را میطلبد و عبور از کبریاء و عزت ظاهره، همان ذلّت باطنه است. ولایت طاغوتها ریشه در غلبه کبریاء و عزت ظاهره بر ذلّت باطنه دارد؛ همان گونه که میل به ولایت الله ریشه در غلبه ذلّت باطنه بر کبریاء و غرور و عزت ظاهره دارد.
به عبارتی جنگ عقل و جهل، و به عبارتی جنگ فطرت و طبیعت، و به عبارتی جنگ تقوی و فجور، و به عبارتی جنگ نور و ظلمت، و به عبارتی جنگ خودخواهی و خداجویی، و به عبارتی جنگ دنیاطلبی و آخرت جویی، و به عبارتی در یک کلام: «تِلْک الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»
علت عقب گردها و زاویه گرفتنها از ولایت الله، کم آوردن ذلّت باطنه برای لحظاتی مثل لحظه سجده بر آدم است؛ مثل لحظهای که برادران یوسف گفتند: «لَیوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلی أَبینا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفی ضَلالٍ مُبین».
آنچه اهل بیت و یارانشان را در تاریخ اسلام مغضوب حکّام جبّار گذشته و گروههای تکفیری عصر ما نموده، پایگاه الهی و مردمی آنهاست که قلوب انسانهای پاک را به آنها سوق میدهد و همین پایه، مایۀ تحریک حسِّ خودخواهی آنها میگردد و هر چه کُشت و کشتار طرفین بیشتر شود بر مواضع خویش راسختر میشود؛ یکی بر شِقاق خود و یکی بر استقامت بر بصیرت خود. جنگ، جنگِ صبر و بصیرت است اما جنگِ صبر لِجاج و شِقاق و صبرِ بصیرت و اخلاص!
هیچ گاه نباید از تعصُّب و لِجاج غافل شد. به همین دلیل علی علیه السلام در همین خطبه میفرماید: «اَللَّهَ فِی عَاجِلِ اَلْبَغْیِ وَ آجِلِ وَخَامَةِ اَلظُّلْمِ وَ سُوءِ عَاقِبَةِ اَلْکِبْرِ فَإِنَّهَا مَصْیَدَةُ إِبْلِیسَ اَلْعُظْمَی وَ مَکِیدَتُهُ اَلْکُبْرَی اَلَّتِی تُسَاوِرُ قُلُوبَ اَلرِّجَالِ مُسَاوَرَةَ اَلسُّمُومِ اَلْقَاتِلَةِ فَمَا تُکْدِی أَبَداً وَ لاَ تُشْوِی أَحَداً لاَ عَالِماً لِعِلْمِهِ وَ لاَ مُقِلاًّ فِی طِمْرِهِ».
اگر انسان به لجاجت افتاد غرور علمی او، حجاب او میشود. حتی کسی که دین خود را به دنیا نداده، ممکن است دین خود را به خشم و عصبانیت خود واگذار کند.
برای توفیق در امتحانها بهترین کار، احتراز از قضاوت عجولانه است. هر جا لحظهای انسان غفلت میکند و در موضوعی عجولانه قضاوت میکند نباید بر آن اصرار بورزد، باید تمرین کند که از اعتراف به خطا وحشت نداشته باشد. تا انسان در دنیا فرصت دارد، باید قول به غیر علم را تدارک کند (جبران نماید). اگر گذشته کسی را پسندیده و خطای موردی و حتی جریانی او را توجیه کرده [آن را تدارک کند].
حُسن ظن در جای خود درست است؛ «لَّوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیرًا وَقَالُوا هَـذَا إِفْک مُّبِینٌ لَّوْلَا جَاءُوا عَلَیهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ یأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَـئِک عِندَ اللَّـهِ هُمُ الْکاذِبُونَ».
[اما] تبرئه از اتهام، غیر از توجیه خطاست. در انتخابات سال 88 آنهایی که روی تقلب ایستادند باید توبه کنند. میماند آنان که رهبری را میستودند و مدّعیان تقلب را محکوم نمیکردند. اگر چه امکان دارد این کار را برای حفظ رابطه آنها با نظام میکردند ولی احتمال اینکه نوعی عصبانیّت لحظهای آنها را گرفته باشد هم منتفی نیست. تنزیه مطلق، توجیه است و قول به غیر علم است و از نوع «ظنَّ المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیرا» نیست؛ هر کلام جایگاه خود را دارد.
انسان تا فرصت دارد باید بین خود و خدا یکی را انتخاب کند، توجیه خطای خود و دیگران، انتخاب خدا نیست، انتخاب خود است. نباید فرصت را از دست داد. انسان باید بگوید همه هیچ هستند و آنچه هست اوست و خود را راحت کند و بگوید «اشتباه کردم»!
من هم نباید درباره گذشتگان مبالغه کنم! تمام قرائن و شواهد نشان میدهد از زمان زعامت امام راحل تاکنون ما از سایه به نیم سایه آمدهایم. ظهور آفتاب است؛ لحظه به لحظه از سایه کم شده و بر سایه روشن افزوده میشود.
زاویه گرفتن از چنین رهبری، جنگ با وجدان اخلاقی است. اینکه در میان اینهمه توطئه و تخریب و دست پنهان و پیدای فساد و إلقاء شبهه، اقتدار و عزت و افتخار رهبری بالاتر شده است، بدون تأییدات ربوبی امکان پذیر نیست.
جان کلام را أمیرالمؤمنین فرمود: هر کس چهار کردار را رعایت کند سزاوار است لطمهای نبیند: «العجله، اللجاجة، العُجب، التَّوانی» جایگاه این چهار مورد، دقیقاً به همین ترتیب که فرموده قرار دارد.
عَصمنا الله و ایّاکُم مِن الزلّات.
والسلام علیکم و رحمة الله.
محی الدین حائری شیرازی
@haerishirazi
اتاقهای در بسته.mp3
2.82M
🎙پادپخش
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
♨️ اقتصاد ما نیاز به بتشکنی دارد!
▫️ ننشینید در اتاقهای دربسته و نسخههای اقتصادی بپیچید.
▫️ مردم ذله شدهاند از دست بانکها.
▫️٣٠ سال است دارید با پول رایج کار میکنید؛ به کجا رسیدید؟!
▫️میدانید چرا ما نمیتوانیم یک رباخوار را محاکمه کنیم؟! زیرا "محتسب چون مِی خورَد، معذور دارد مست را" !!!
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸معتکفین را با برنامههای متنوع، مشغول نکنید🔸
بعضی از کسانی که در این اعتکافها بودند، سال گذشته و امسال را مقایسه می کردند. میگفتند که سال قبل برایمان از اول برنامه گذاشته بودند!! مرتباً این سخنران میرفت و یک سخنران دیگر میآمد و همین جوری ما را مشغول میکردند با برنامههای مسابقهای و امثال اینها ... امسال که این برنامهها نبود ما توانستیم انسی با خدا بگیریم، توانستیم یک ختم قرآن بخوانیم.
ببینید! همین اعتکاف را هم که برای انس با خداست، با سرگرمیها و مشغولیتها از روح می اندازیم. اما وقتی اینها را کنار میزنیم و میگذاریم اینها در حال خودشان بروند، خودشان با خدای خودشان راز و نیاز کنند، آن وقت، مزۀ اعتکاف را می فهمند.
@haerishirazi
استاتوس-287.jpg
639.1K
فایل وضعیت
@haerishirazi
حاکمان آیندهٔ جهان.mp3
5.29M
🔊 بشنوید
▫️حاکمان آیندهٔ جهان چه کسانی هستند؟
@haerishirazi
13.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید
💐 شوخی آیت الله حائری شیرازی (ره) با مهمانشان
@haerishirazi
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
▫️اعتکاف، دور برگردانِ مسیر زندگی است ...
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸بیشترین تأکید من برای شما🔸
بیشترین تأکید من برای شما اینست که #عشق را در خودتان نهادینه کنید. #روح_دین، عشق است. بقیهاش جسم است.
البته بعضی هم هستند که گفتهاند: «ما ز قرآن مغز را برداشتیم * پوست را بهر خران بگذاشتیم». یکبار به کسی که این را میگفت گفتم: من دو تا گردو را میگذارم وسط. یک گردو را کارد میزنم و دو قسمتش میکنم و گردوی دیگر را دست نمیزنم. آنها را میگذارم نزدیک مورچهها. بعد میبینیم آن دو تکه گردوی نصفه که بیحفاظ بودند، تمام مغزشان رفته. اما آن گردوی کامل، هیچ بلایی سرش نیامده. هنر نماز یعنی همین که این عشق را در انسان حفظ میکند. هنر روزه هم همین است. حبّ را که داشتی همه چیز گیرت میآید. منتهی این حبّ را باید با یک پوست سالمی حفظ کنی. این پوست اگر آسیب دید مغز ضایع میشود.
@haerishirazi
بیشتر تأکید من برای شما.jpg
1.21M
بیشترین تأکید من برای شما
فایل وضعیت
@haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹
🔸دعاهای مهم در اعتکاف🔸
به کسانی که فردا موفق به اعتکاف هستند، عرض میکنم که به این #رهبر_فعلی و #رهبر_راحل دعا کنید. این موجب قبولی سایر دعاهایتان میشود. دعا به #پدر_و_مادرتان را هم جدی بگیرید.
در قیامت، فرد را میآورند و به او میگویند: «أشَکَرتَ فلاناً؟»: فلانی برای تو زحمت کشیده بود. آیا از او سپاسگزاری کردی؟
میگوید: «بل شکرتُک یا ربّ». درست است که ایشان به من خدمت کرده بود، اما خب من میگفتم: «همه از جانب خداست؛ خدایا از تو تشکر کردم».
خدا به او می گوید: «لَم تَشكُرْني إذ لَم تَشكُرْهُ»: وقتی از او سپاسگزاری نکردی، چطور از من تشکر میکنی؟ نه! سپاسگزاری از او، تشکر از من است. خدا عذرش را قبول نمیکند.
@haerishirazi