🔹 آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸 چرا برخی دعاها مستجاب نمی شود؟🔸
باید به اندازه پولی که در حساب دارید چک بکشید. اعتبار چک، به میزان موجودی حساب شماست نه میزان رقمی که مینویسید. وقتی میگویید: «خدایا! پرچم اسلام را سر بلند نگهدار» این یک چک است و باید عملی در حسابتان باشد تا چکی که کشیدهاید، برگشت نخورد. اگر چک بیمحل بکشید، دستگیرتان میکنند. باید محلی برای این چکها گذاشت که همانا اعمال ماست.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸برتری جویی🔸
موشی که در تله گیر میافتد، برای آنکه فنر تله، گردنش را خرد کند نمیرود. برای آن گردوی خوشبوی سر تله میرود. اما آن گردو او را نمیکشد. فنر فلزی تله او را میکشد.
برتری جویی، مفسدان تاریخ را به فساد کشیده است. قرآن میفرماید: «لايريدُونَ عُلُوّا فِی الاَّرضِ وَ لا فِسادا». فساد و تباهی انسان نتیجهی عُلوّ و برتری طلبی اوست. هر کسی این «دندان طمع به برتری» را کشید، دستش به فساد آلوده نمیشود.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸سرایت اخلاق بد🔸
اخلاق بد مسری است، با متکبر معاشرت کنی، متکبر میشوی، همانطور که اگر با مبتلا به آبله همغذا شوی، آبله میگیری.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸گناه، فهم روح را می گیرد🔸
برایت پیش آمده که دندانت درد بگیرد و تا صبح به خودت بپیچی ؟
گاهی کسی چندین سال به دندان درد مبتلاست. وقتی دندانش را کشید، دندان دیگرش شروع به درد میکند. دوا میخورد، یک هفته دیگر دوباره درد میگیرد.
یک لیوان آب میخورد، درد می گیرد، بستنی میخورد، درد میگیرد. این دردها را روی هم بسنجید چقدر است؟ آن لذّت را هم نگاه کنید، چقدر است؟
همانطور که معلم به بچه دبستانی می گوید : با دندانت بادام نشکن، انبیاء به انسان میگویند با روحت دروغ نگو، روح شکسته و خرد میشود، فهم روح گرفته میشود.
@haerishiraz
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ریشه عجب در انسان🔸
میگویی: «آقا چکشت را به من بده تا میخ ته کفشم را بکوبم». آیا منّتی سر او دارید که چکشش را به شما داده؟ میخ کفش او نبود، میخ کفش شما بود.
عمل صالح، خیرش به جیب خودتان میرود نه توی جیب خدا. میخ کفشتان را با چکش او کوبیدهاید. چکش او همین جان و تن و نیرویی است که عطایتان کرده است. پس احساس کنید که به او بدهکار شدهاید نه طلبکار.
ریشه عُجب انسان، این است که خودش را مالک میبیند. اگر تمام حَسَنات اهل عالم از دست و زبانتان صادر شود، اما خودتان را شناخته باشید، برای شما هیچ عُجبی نمیآورد.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸قلب بدون یاد خدا می میرد🔸
کسانی که شیاطین بر آنها مسلط شدهاند، اینها را شیطان از آب گرفته، صید کرده و قلبشان مرده است. همچنان که قلب ماهی در آب زنده است، قلب انسان هم به عشق خدا زنده است، همانطور که اگر ماهی را از آب بیرون بکشند میمیرد، قلب انسان را هم اگر از یاد خدا بیرون بکشند میمیرد. در این هنگام، ظاهرا زنده است ولی دل او مرده است. اگر از دریای ذکر خدا دلی را بیرون بکشند، مانند ماهی بیرون از آب، آن قدر دست و پا میزند تا بمیرد. پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید: «المؤمِنُ فی المسجدِ کالسَّمَک فِی الماء» مؤمن در مسجد مثل ماهی در آب است.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸قلاب شیطان🔸
صیاد برای گرفتن ماهی، قلاّب بهکار میبرد. بر سر قلاّب، طعمهای که ماهی دوست دارد میگذارد. ماهی قلاب را همراه طعمه میبلعد. قلاّب که بلعیده شد، تکانی به نخ قلاب وارد میشود؛ اگر ماهی کم وزن باشد، صیاد با یک ضرب آن را بالا میکشد و اگر سنگین باشد، صیاد بهطور متناوب آن را میکشد و رها میکند تا خسته و بیجان شود. وقتی مطمئن شد که ماهی دیگر توانی ندارد آن را بیرون میکشد.
شیطان گاهی قلاّبش به انسانی گیر میکند. طعمه سر قلاّب، آرزوی دراز، ریاست طلبی، علاقه به زن و فرزند و در یک کلمه علاقه به دنیا است.
بعد از اینکه انسان را به دنیا علاقهمند کرد، قلاب را شل و سفت میکند. ولی مواظب است بند قلاب پاره نشود. چندین بار او را میآورد و میبرد تا بالاخره او را از «ذکراللّه» خارج کند.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸تاثیر غذا در جذب شدن به سوی گناه یا ثواب🔸
اگر پنبه کنار آهنربا باشد، آهنربا کششی نسبت به پنبه ندارد، اما اگر براده آهن را درون پنبه بگذارید، در این حالت پنبه به سمت آهنربا کشیده میشود.
در اینجا خود پنبه جذب نمیشود، بلکه برادههای آهن به سمت آن کشیده میشوند.
معصیتها مثل آهنربا، نان حرام مانند آهن و انسان مثل پنبه است.
وقتی که انسان گوشتش از نان حرام روییده باشد، نمیتواند از کنار معصیتها بگذرد. وقتی از کنار معصیت رد میشود، مجذوب آن میشود.
این خاصیت درونی لقمه حرام است.
اما اگر لقمه صددرصد حلال باشد، از کنار عبادات که میگذرد، عبادات او را جذب میکنند، از کنار امامزاده که میگذرد به زیارت ایشان میل پیدا میکند.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸تفاوت راه تقوا و راه گناه🔸
خانمها به شوهرشان بگویند، نانی که سر سفره میآوری، اگر کم باشد و حلال، بهتر است که حرام باشد و زیاد. رزق مختصر و حلال، همان جاده تنگی است که منتهی به پل میشود، که آخرش سلامتی است. سفره اگر رنگین باشد و حرام، آن جاده پهنی است که ماشین میتواند بهسرعت در آن بتازد، اما پل ندارد و به دره سقوط میکند.
ای مرد! این را خوب دریاب که تو راننده ماشین هستی و اهل و عیال تو مسافرانت. مبادا وسوسهات کنند که «چرا در این جادهی سنگلاخ و تنگ آمدهای؟ ما یک ساعت در ماشین فلانی نشسته بودیم، چقدر کیف داشت، جادهاش صاف بود و نرم ».
راه تقوی راهی است که سرازیری و سربالایی، سنگلاخ و گردنه، تنگنا و معبر دارد، اما آخرش «پل» دارد اما جادهی دنیا اتوبانی است که هرچه سریعتر بروند، زودتر به ته جاده که پلی در کار نیست میرسند و به دره پرت میشوند. گاهی یک عابر، لنگ لنگان میگذرد، نهتنها ماشین ندارد و پیاده است، که لنگ هم میزند، اما او در راه نجات است، با نظر حقارت در او منگر.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸شیطان هر کسی همزاد و متناسب با خود اوست. 🔸
اگر کسی ملاّ باشد، شیطانش هم ملاّست، اگر درس خوانده باشد، شیطانش هم درس خوانده است، اگر متخصص باشد شیطانش هم متخصص است.
مثل اینکه آدم قد بلند سایهاش بلند است و آدم قد کوتاه، سایهاش کوتاه. آدمهای باهوش، شیطانشان باهوش است.
اینطوری نیست که آدمی باهوش باشد، اما شیطانش خُل.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸غدیر؛ وصل شدن به خداوند🔸
وصل شدن به خدا چگونه است؟ مثالی میزنم. شبکۀ تولید برق، هفتاد هزار ولت است. توان چراغهای معمولی 220 ولت است که باید از چندین ترانس بگذرد تا به شبکۀ هفتاد هزار ولتی برسد. وقتی این برق تنزل کرد تا به 220 ولت رسید، آن موقع میتوانی لامپ روشن کنی و میگویی این چراغ، وصل است. چون وصل است نور میدهد. این اتصال اگر از یک جایی قطع شد، چراغ هست اما روشن نمیشود و نور نمیدهد!
«ولایت» مثل برق است. «نماز»، مثل چراغ است. خدا از ما نور میخواهد. شبکۀ ولایت در نماز که چراغ است، ایجاد نور میکند. شبکه ولایت در روزه که مثلا یخچال است، ایجاد خنکی میکند. شبکه ولایت در حج، ایجاد حرکت میکند. شبکه ولایت در زکات، ایجاد اقتصاد میکند. اما میگویی شبکه ولایت است که کار میکند. نماز، روزه، حج، جهاد و... ابزارند مثل ابزارهای الکتریکی! اما آن چیزی که ابزارهای الکتریکی را فایدهدار میکند، شبکه برق است.
در غدیر آمدند ترانس جدیدی نصب کردند و گفتند تاکنون از ترانس پیغمبر صلی الله مستقیماً برق میگرفتید؛ ماموریت ایشان پایان یافت. از این پس از طریق ترانس علی علیهالسلام، به ولایت الله وصل شوید.این کار را کردند که نماز، روح و معنا داشته باشد، حیات داشته باشد و محبتآفرین باشد.
در سقیفه آمدند اصل نماز را قبول کردند، حج، روزه، جهاد و زکات را قبول کردند اما ولایت و شبکه اتصال را حذف کردند! نتیجه این قطع اتصال، عدم پذیرش و عدم کارایی حج و جهاد و نمازشان شد که مصیبتهای فراوانی برای اسلام درست کرد و درست میکند!
از روزی که شبکۀ ولایت قطع شد مصیبت وارد اسلام شد. نگاه کن عالم را؟ از روز هجده ذیحجه تا بیستوهشت صفر مجموعاً هفتاد روز میشود! در این هفتاد روز چه اتفاقی افتاد. ولایت قطع شد. بعد از رحلت و قطع ولایت تا به حال که هزار و اندی سال میگذرد چه اتفاقی افتاد؟ هفتاد روز سقوط، با هزار سال جبران نمیشود! شما تا حالا برای احیای ولایت سیصد هزار شهید دادهاید. بیش از دو برابر آن جانباز دادهاید. اینهمه شکنجه و مجاهدتهای فراوان، اینهمه کشتههای شب و روز در عراق و سوریه و لبنان و پاکستان و افغانستان! اینهمه مجاهدت هم نتوانستهاست آن هفتاد روز را جبران کند!
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸هیچ کرسی با دو پایه نمیایستد پایه سوم میخواهد. 🔸
دنیا و آخرت دو پایه هستند.
پایه سوم، تفریح است.
فکر نکنید تفریح هرچه کمتر بهتر. تفریح جزء ارکان زندگی است.
لِلْمُؤْمِنِ ثَلاَثُ سَاعَات: فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ، وَسَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ، وَسَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ بَيْنَ لَذَّتِها فِيَما يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ.
انسان با ايمان ساعات شبانهروز خود را به سه بخش تقسيم مىكند: قسمتى را صرف مناجات با پروردگارش، قسمتی براى ترميم معاش و كسب و كار زندگى و قسمت سوم را براى بهرهگيرى از لذات حلال و دلپسند مىگذارد. حکمت 390 نهج البلاغه
دور هم بنشینید و کباب درست کنید و بخورید. اما به لغو و لهو ولعب نگذرانیدش.
به نفست بگو؛ به کبابی که بهت میدهم نگاه کن، وقتی نماز میخوانی هی نگو خسته شدم. کباب را بگیر یک چیزی پس بده. یک خواب خوبی بکن در عوضش یک فکر خوبی هم بکن. تفریح خوبی بکن در عوضش دَرست را هم خوب بخوان.
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸پرسش: دربرابر امتحانات گوناگونی که در این عالم ازما گرفته میشود، چگونه تسلیم و راضی به رضای خداوند باشیم؟!
🔸پاسخ: باید مواظب بود رضای خدا را بعنوان اینکه ما اشتباه نکرده ایم، تلقی نکنیم. اول در کارمان دقت کنیم، اگر هیچ اشتباهی نکردهایم، به رضای خداوند راضی باشیم.
اما اگر در یکی از هزار عامل اشتباه داشتیم و تقصیری از جانب ما بود، باید از کار خودمان ناراضی باشیم و به کاری که کردیم معترض باشیم. اینکه ما همه کارهای اشتباه را انجام بدهیم و همه خرابیها بر سرمان آوار شود بعد بگوییم «رضی بقضاء الله و تسلیما لامره» راضی هستیم به رضای خداوند، این درست نیست.
@haerishirazi