اگر به جام فلزی ضربهای وارد شود، مدتها ارتعاش خواهد داشت، ولی اگر جام را با دست بگیریم و ضربهای به آن وارد کنیم، دیگر ارتعاشی نخواهد داشت.
انسانی که تکیه گاهی ندارد و خدا او را نگرفته است، با یک ضربه آرامش خود را از دست داده و تا مدتها مضطرب، سردرگم و حیران خواهد ماند. اما کسی که متکی به خداست و دلش به او آرام شده و خدا او را گرفته، در مقابل ضربات، مضطرب نخواهد شد و آرامش خود را حفظ خواهد کرد.
@haerishirazi
كسى كه عادت به سيگار ندارد، يك هفته با هفتههاى ديگر فرقى ندارد، امّا كسى كه روزى يك پاكت سيگار مىكشد و حالا مىخواهد ترك كند، هفته اول، يك سال برايش مىگذرد.
كسى كه بىپروايىها داشته و حالا مىخواهد در صراط مستقيم باشد، چه زجرى بايد بكشد تا آن عادات را ترك كند؟! در قرآن مىفرمايد: « فَأُوْلئِکَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» خداوند بدىهاى اينها را تبديل به حسنات مىكند.
اين بهدليل زجرهايى است كه مىكشند! ببينيد «حُرّ» چقدر زرنگ بود؛ او كه شب عاشورا از فرماندهان سپاه اشقياست، روز عاشورا يكى از شهداى بزرگ تاريخ اسلام مىشود. حُرّ آن بيست و چهار ساعت آخر را چطور گذرانده است؟ مطمئن باشيد كه آن يك شب برايش بهاندازه چندين سال زجر كشيدن گذشته. كارى كه ديگران در چندين سال، حتى يك عمر، موفق نمىشوند، همان زجر را يك شبه كشيده است!
@haerishirazi
راز این که اهل تقوی همواره تمنا و آرزوی مرگ دارند این است که احساس میکنند سرمایهای دارند و آن سرمایه ایمان است.
کسی که پول زیادی از بانک گرفته تا به منزل ببرد و یا از منزل برداشته تا به بانک ببرد، در این راه تلاش میکند تا سریعتر و زودتر به هدف برسد. دوست دارد از راه میان بُر برود و دو خیابان، یک خیابان بشود تا به هدف نزدیکتر گردد. اما آنکه سرمایه و هدفی ندارد، سرعت و تلاشی هم ندارد.
کسی هم که سرمایه ایمان ندارد، نه هدفی دارد و نه تمنای مرگی، بلکه از مرگ هم گریزان است.
@haerishirazi
خورشید همیشه نور میافشاند و هیچ تبعیضی در بذل سخاوتمندانة شعاعهایش ندارد، ولی قسمتهایی از زمین مانند قطب شمال و جنوب بهخاطر اینکه در معرض نور خورشید نیستند، همیشه یخ بنداناند، با اینکه آب و خاک آنجا با نواحی دیگر زمین فرقی ندارد.
«يا دائِمَ الفَضلِ عَلَی البَرية»
اگر آدم موانع را برطرف کند، میتواند از آن رحمت واسعه، فیض ببرد؛ هر قدر موانع رسیدن نور، بیشتر باشد، دل منجمدتر میشود، این همان قساوت قلب است. وقتی دوستی دنیا مانع تابش نور الهی و پذیرش رحمت واسعة ربوبی شود، دل انسان یخ میبندد.
@haerishirazi
کشتیای را تصور کنید که روی دریا سیر میکند. اگر آب موج بزند و در کشتی بریزد، کشتی سنگین میشود و مقداری در آب فرو میرود. در هجوم بعدی امواج، آب بیشتری در کشتی میریزد، چون در اثر موج قبلی پایین رفته و به سطح آب نزدیک شده.
انسان در دنیا، مثل کشتی روی آب است. کشتی وجودش اگر از آب دریای مادّی خالی باشد، دریا در اختیار اوست. اما اگر در کشتیِ وجودش آب ریخت، باید آن آب را با پمپاژ خالی کند.
ادعیه و زیارات، پمپاژ کردن آب از کشتی است. در روایات آمده که انسان روزی هفتاد مرتبه استغفار کند. مثل این است که بر اثر موج، مقداری آب در کشتی شما ریخته و شما باید هفتاد سطل آب بکشید و از کشتی بیرون بریزید.
@haerishirazi
با آب شیرین میشود کشاورزی کرد ولی با آب شور نه. آب شور، درختها را میخشکاند.
درخت عمل از نیتهای خیر و شیرین سیراب میشود؛ مادامکه نیت خالص باشد این درختها خرم و باشکوهاند؛ اگر نیات دیگری پا در میان بگذارند، آب شور با آب شیرین مخلوط شده است. طبیعتا پژمردگی و خشکیدن درخت غیرقابل اجتناب است.
@haerishirazi
باید به اندازه پولی که در حساب دارید چک بکشید. اعتبار چک، به میزان موجودی حساب شماست نه میزان رقمی که مینویسید. وقتی میگویید: «خدایا! پرچم اسلام را سر بلند نگهدار» این یک چک است و باید عملی در حسابتان باشد تا چکی که کشیدهاید، برگشت نخورد. اگر چک بیمحل بکشید، دستگیرتان میکنند. باید محلی برای این چکها گذاشت که همانا اعمال ماست.
@haerishirazi
موشی که در تله گیر میافتد، برای آنکه فنر تله، گردنش را خرد کند نمیرود. برای آن گردوی خوشبوی سر تله میرود. اما آن گردو او را نمیکشد. فنر فلزی تله او را میکشد.
برتری جویی، مفسدان تاریخ را به فساد کشیده است. قرآن میفرماید: «لايريدُونَ عُلُوّا فِی الاَّرضِ وَ لا فِسادا». فساد و تباهی انسان نتیجهی عُلوّ و برتری طلبی اوست. هر کسی این «دندان طمع به برتری» را کشید، دستش به فساد آلوده نمیشود.
@haerishirazi
گاهی بچهها شاخه درختی را میگیرند و به آن آویزان میشوند تا از درخت بالا بروند. حَسَنات اینطوراند. نماز شاخهای است از شاخههای طوبی. وقتی نماز میخوانید، دستتان را به این شاخه از درخت طوبی گرفتهاید تا شما را به بهشت ببرد.
کارهای خیر، شاخههای طوبی هستند و انسان را بهطرف بهشت عروج میدهند.
@haerishirazi
برایت پیش آمده که دندانت درد بگیرد و تا صبح به خودت بپیچی ؟
گاهی کسی چندین سال به دندان درد مبلاست. وقتی دندانش را کشید، دندان دیگرش شروع به درد میکند. دوا میخورد، یک هفته دیگر دوباره درد میگیرد.
یک لیوان آب میخورد، درد می گیرد، بستنی میخورد، درد میگیرد. این دردها را
روی هم بسنجید چقدر است؟ آن لذّت را هم نگاه کنید، چقدر است؟
همانطور که معلم به بچه دبستانی می گوید : با دندانت بادام نشکن ،انبیاء به انسان میگویند با روحت دروغ نگو، روح شکسته و خرد میشود، فهم روح گرفته میشود.
@haerishirazi
میگویی: «آقا چکشت را به من بده تا میخ ته کفشم را بکوبم». آیا منّتی سر او دارید که چکشش را به شما داده؟ میخ کفش او نبود، میخ کفش شما بود.
عمل صالح، خیرش به جیب خودتان میرود نه توی جیب خدا. میخ کفشتان را با چکش او کوبیدهاید. چکش او همین جان و تن و نیرویی است که عطایتان کرده است. پس احساس کنید که به او بدهکار شدهاید نه طلبکار.
ریشه عُجب انسان، این است که خودش را مالک میبیند. اگر تمام حَسَنات اهل عالم از دست و زبانتان صادر شود، اما خودتان را شناخته باشید، برای شما هیچ عُجبی نمیآورد.
@haerishirazi
کسانی که شیاطین بر آنها مسلط شدهاند، اینها را شیطان از آب گرفته، صید کرده و قلبشان مرده است. همچنان که قلب ماهی در آب زنده است، قلب انسان هم به عشق خدا زنده است، همانطور که اگر ماهی را از آب بیرون بکشند میمیرد، قلب انسان را هم اگر از یاد خدا بیرون بکشند میمیرد. در این هنگام، ظاهرا زنده است ولی دل او مرده است. اگر از دریای ذکر خدا دلی را بیرون بکشند، مانند ماهی بیرون از آب، آن قدر دست و پا میزند تا بمیرد. پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید: «المؤمِنُ فی المسجدِ کالسَّمَک فِی الماء» مؤمن در مسجد مثل ماهی در آب است.
@haerishirazi
صیاد برای گرفتن ماهی، قلاّب بهکار میبرد. بر سر قلاّب، طعمهای که ماهی دوست دارد میگذارد. ماهی قلاب را همراه طعمه میبلعد. قلاّب که بلعیده شد، تکانی به نخ قلاب وارد میشود؛ اگر ماهی کم وزن باشد، صیاد با یک ضرب آن را بالا میکشد و اگر سنگین باشد، صیاد بهطور متناوب آن را میکشد و رها میکند تا خسته و بیجان شود. وقتی مطمئن شد که ماهی دیگر توانی ندارد آن را بیرون میکشد.
شیطان گاهی قلاّبش به انسانی گیر میکند. طعمه سر قلاّب، آرزوی دراز، ریاست طلبی، علاقه به زن و فرزند و در یک کلمه علاقه به دنیا است.
بعد از اینکه انسان را به دنیا علاقهمند کرد، قلاب را شل و سفت میکند. ولی مواظب است بند قلاب پاره نشود. چندین بار او را میآورد و میبرد تا بالاخره او را از «ذکراللّه» خارج کند.
@haerishirazi
پرسش: دربرابر امتحانات گوناگونی که در این عالم ازما گرفته میشود، چگونه تسلیم و راضی به رضای خداوند باشیم؟!
پاسخ: باید مواظب بود رضای خدا را بعنوان اینکه ما اشتباه نکرده ایم، تلقی نکنیم. اول در کارمان دقت کنیم، اگر هیچ اشتباهی نکردهایم، به رضای خداوند راضی باشیم.
اما اگر در یکی از هزار عامل اشتباه داشتیم و تقصیری از جانب ما بود، باید از کار خودمان ناراضی باشیم و به کاری که کردیم معترض باشیم. اینکه ما همه کارهای اشتباه را انجام بدهیم و همه خرابیها بر سرمان آوار شود بعد بگوییم «رضی بقضاء الله و تسلیما لامره» راضی هستیم به رضای خداوند، این درست نیست.
@haerishirazi
🔹شما پرسیده اید:
اینکه ما باید مأموم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشیم، یعنی از ایشان پیروی کنیم و توقعی هم درمقابل نداشته باشیم؟
🔹پاسخ آیت الله حائری شیرازی:
نه اینگونه نیست.
راهی را که ایشان معین کردهاند باید برویم. توقع ما باید این باشد که ما را به حال خودمان رها نکند.
«إلهی لا تَکِلنی إلی نَفسی طَرفَة عَینٍ أبداً». خداوندا؛ مرا به اندازه یک چشم برهم زدن، به خودم وا مگذار.
این بزرگترین مزدی است که به ما میدهند.
@haerishirazi
🔹شما پرسیده اید:
چگونه تسلیم محض و بی چون و چرای اهل بیت علیهم السلام باشیم؟
🔹پاسخ آیت الله حائری شیرازی:
اول باید مطیع محض عقل باشیم بعد مطیع اهل بیت علیهم السلام.
چون ما دو حجت داریم. حجت درونی که عقل است و حجت بیرونی که انبیاء و اهل بیت علیهم السلام هستند.
حجت درونی یا همان عقل، از حجت بیرونی به ما نزدیکتر است.
انسان اگر با حجت درونی که عقل است خوب کار کند، عادت میکند با حجت بیرونی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است خوب کار کند و مطیعش باشد.
آنهایی که عقلشان را تعطیل میکنند و خیال میکنند که مطیع امام زمان عجل الله هستند، اشتباه میکنند.
@haerishirazi