نخست، از زمین شروع کرده، مى فرماید: آیا زمین را گاهواره و محل آرامش شما قرار ندادیم ؟! (أَ لَمْ نَجْعَلِ الاْ َرْضَ مِهاداً).
مِهاد به طورى که راغب در مفردات مى گوید: به معنى مکان آماده و صاف و مرتب است، و در اصل از مهد به معنى محلى که براى استراحت کودک آماده مى کنند (اعم از گاهواره و یا بستر) گرفته شده،
و جمعى از ارباب لغت و مفسران ، آن را به فراش یعنى بستر تفسیر کرده اند که هم صاف و نرم است و هم راحت.
انتخاب این تعبیر براى زمین، بسیار پرمعنى است; چرا که از یکسو، قسمت هاى زیادى از زمین آن چنان نرم، صاف و مرتب است که انسان به خوبى مى تواند در آن خانه سازى کند، زراعت و باغ احداث نماید.
از سوى دیگر، همه نیازمندى هاى او بر سطح زمین یا در اعماق آن به صورت مواد اولیه و معادن گران بها نهفته است.
و از سوى سوم، مواد زائد او را به خود جذب مى کند، و اجساد مردگان به وسیله دفن در آن، به زودى تجزیه و متلاشى مى شوند، و انواع میکروب ها به واسطه اثر مرموزى که دست آفرینش در خاک نهاده است، نابود مى گردد.
و از سوى چهارم، با حرکت نرم و سریع، به دور آفتاب، و به دور خود گردش مى کند، شب و روز و فصول چهارگانه را که نقش عمده اى در حیات انسان دارند، مى آفریند.
از سوى پنجم، قسمت زیادى از آب هائى که بر سطح آن مى بارد در درون خود ذخیره مى کند، و به صورت چشمه ها و قنات ها بیرون مى فرستد.
خلاصه، در این بستر آرام، همه وسائل آسایش و آرامش فرزندان این زمین آماده و مهیا است، و هنگامى اهمیت این نعمت آشکارتر مى گردد که مختصر تزلزل و دگرگونى در آن رخ دهد.
و از آنجا که ممکن است در برابر نرمى زمین هاى مسطح، اهمیت کوه ها و نقش حیاتى آنها، فراموش شود، در آیه بعد مى افزاید: آیا، ما کوه ها را میخ هاى زمین قرار ندادیم ؟ (وَ الْجِبالَ أَوْتاداً).
کوه ها، علاوه بر این که ریشه هاى عظیمى در اعماق زمین دارند، در آنجا به هم پیوسته و همچون زرهى پوسته زمین را در برابر فشار ناشى از مواد مذاب درونى، و تأثیر جاذبه جزر و مد آفرین ماه، از بیرون حفظ مى کنند، دیوارهاى بلندى در برابر طوفان هاى سخت و سنگین محسوب مى شوند،
و پناهگاه مطمئنى براى مهد آسایش انسان مى سازند، که اگر نبودند دائماً زندگى انسان زیر ضربات کوبنده طوفان ها دست خوش ناآرامى بود.
از این گذشته، کانونى هستند براى ذخیره آب ها و انواع معادن گران بها.
علاوه بر همه اینها، در اطراف کره زمین قشر عظیمى از هوا وجود دارد که بر اثر وجود کوه ها که به صورت دنده هاى یک چرخ، پنجه در این قشر عظیم افکنده اند، همراه زمین حرکت مى کنند، دانشمندان مى گویند: اگر سطح زمین صاف بود، قشر هوا به هنگام حرکت زمین روى آن مى لغزید، و طوفان هاى عظیم ایجاد مى شد، و هم ممکن بود این اصطکاک دائمى، سطح زمین را داغ و سوزان و غیر قابل سکونت کند.
بعد از بیان این دو نمونه از مواهب و آیات آفاقى، به سراغ مواهب درونى وجودى انسان و آیات انفسى مى رود، مى فرماید: ما شما را زوج ها آفریدیم (وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً).(۱)
أَزْواج جمع زوج ، به معنى جفت، و جنس مذکر و مؤنث است، و آفرینش انسان از این دو جنس، علاوه بر این که ضامن بقاى نسل او است، سبب آرامش جسم و جان او محسوب مى شود
چنان که در آیه ۲۱ سوره روم مى خوانیم: وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً: از نشانه هاى (عظمت) خداوند این است که: همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش بیابید، و در میان شما محبت و رجعت قرار داد .
و به تعبیر دیگر، جنس مذکر و مؤنث هر کدام مکمل وجود دیگرى و برطرف کننده کمبودهاى طرف مقابل مى باشد.
و از آنجا که أَزْواج در لغت به معنى اصناف و انواع نیز آمده، بعضى این آیه را اشاره به اصناف مختلف انسان ها مى دانند، و تفاوت هائى که از نظر رنگ، نژاد، روحیات و استعدادهاى مختلف در میان انسان ها است، آن نیز از نشانه هاى عظمت حق و مایه تکامل جامعه انسانى است.
پس از آن، به پدیده خواب که از مواهب بزرگ الهى بر انسان است اشاره کرده، مى افزاید: ما خواب شما را مایه آرامش و آسایش شما قرار دادیم (وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً).
سُبات از ماده سبت (بر وزن وقت) در اصل به معنى قطع نمودن است، سپس به معنى تعطیل کار به منظور استراحت آمده، و این که روز شنبه در لغت عرب یوم السبت نامیده شده، به خاطر آن است که این نام گذارى متأثر از برنامه هاى یهود بوده، که روز شنبه را روز تعطیلى مى دانستند.
تعبیر به سُبات اشاره لطیفى به تعطیل قسمت هاى قابل توجهى از فعالیت هاى جسمى و روحى انسان در حال خواب است، و همین تعطیل موقت، سبب استراحت و بازسازى اعضاى فرسوده، تقویت روح و جسم، تجدید نشاط انسان، و رفع هر گونه خستگى و ناراحتى، و بالاخره آمادگى براى تجدید فعالیت میشود.
با این که: یک سوم زندگى انسان را خواب فرا گرفته، و همیشه انسان با این مسأله مواجه بوده، هنوز اسرار خواب، به خوبى شناخته نشده است،
و حتى این که چه عاملى سبب مى شود در لحظه معینى بخشى از فعالیت هاى مغزى از کار بیفتد، سپس پلک چشم ها بر هم آمده، و تمام اعضاى تن در سکون و سکوت فرو رود، هنوز به درستى روشن نیست!
ولى، این معنى روشن است که خواب نقش عظیمى در سلامت انسان دارد، و به همین دلیل پزشکان روانى تلاش مى کنند: خواب بیماران خود را به صورت عادى تنظیم کنند; چرا که بدون آن، تعادل روانى ممکن نیست.
افرادى که به صورت طبیعى نمى خوابند، افرادى پژمرده، عصبانى، افسرده، غمگین و ناراحتند، و به عکس، کسانى که از خواب معتدلى بهره مندند، به هنگامى که بیدار مى شوند نشاط و توان فوق العاده اى در خود مى بینند.
مطالعه بعد از یک خواب آرام بخش بسیار سریع پیش مى رود، و کارهاى فکرى و جسمى بعد از چنین خوابى همیشه قرین موفقیت است، و اینها همه بیانگر نقش پر اهمیت خواب در زندگى انسان است.
کمتر شکنجه اى براى انسان به اندازه بى خوابى اجبارى و اضطرارى دردناک و جانکاه است، و تجربه نشان داده: تحمل انسان در برابر بى خوابى بسیار کم است ، و بعد از مدت کوتاهى سلامت خود را از دست مى دهد و بیمار مى شود.
البته، آنچه درباره اهمیت خواب گفته شد، منظور از آن یک خواب متعادل و مناسب است، و گرنه پر خوابى مانند پرخورى از صفات زشت و موجب بیمارى هاى مختلف است.
و عجب این که: مقدار خواب طبیعى براى انسان ها یکسان نیست، و هیچ گونه حدّ معینى براى آن نمى توان در نظر گرفت، لذا هر کس باید با تجربه، نیاز خویش را به خواب با توجه به میزان فعالیت هاى جسمى و روحى خود دریابد.
و عجیب تر این که: به هنگام بروز حوادث سخت که انسان ناچار است مدت ها بیدار بماند، مقاومت انسان در برابر بى خوابى موقتاً افزایش مى یابد، خواب از سر انسان مى پرد، و گاه به حداقل لازم یعنى یک یا دو ساعت مى رسد، ولى، بسیار دیده شده این کمبود، به هنگام عادى شدن اوضاع جبران مى گردد، و جسم و روح انسان طلب خود را از خواب باز مى ستاند!.
البته، به ندرت کسانى یافت مى شوند که ماه ها پشت سر هم بیدار بمانند، و لحظه اى خواب به چشمانشان نرود، و به عکس افرادى هستند که حتى در موقع راه رفتن در کوچه و خیابان، و حتى موقعى که با شما سخن مى گویند خواب به آنها دست مى دهد، و اگر کسى همراه آنها نباشد خطرناک است، ولى این افراد مسلماً افراد سالمى نیستند، و خواه ناخواه گرفتار ضایعات جسمى و روحى مى گردند.
خلاصه، این تحول و دگرگونى عجیبى که به نام خواب در انسان پیدا مى شود، شگفتى هاى زیادى دارد که آن را شبیه یک معجزه مى کند.(۲)
گر چه، آیه فوق ناظر به خواب به عنوان یک نعمت الهى است، ولى از آنجا که خواب شباهتى به مرگ و بیدارى شباهتى به رستاخیز دارد، مى تواند اشاره اى به این مطلب نیز باشد.
و بلافاصله، در رابطه با مسأله خواب سخن از موهبت شب به میان آورده، مى فرماید: ما شب را پوششى قرار دادیم (وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً).
* * *
و مى افزاید: و روز را وسیله اى براى زندگى قرار دادیم (وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً).(۳)
به عکس، آنچه ثنویین (دو گانه پرستان) بر اثر بى اطلاعى از اسرار آفرینش مى پنداشتند که: نور و روشنائى روز نعمت است، و ظلمت و تاریکى شب شر و عذاب، و براى هر کدام خالقى قائل بودند، یکى را از یزدان و دیگرى را از اهریمن مى دانستند، با کمى دقت روشن مى شود: هر یک در جاى خود نعمتى است بزرگ و سرچشمه نعمت هائى دیگر.
مطابق آیات فوق، پرده شب لباس و پوششى است بر اندام زمین، و تمام موجودات زنده اى که روى آن زیست مى کنند، فعالیت هاى خسته کننده زندگى را به حکم اجبار تعطیل مى کنند، و تاریکى را که مایه سکون، آرامش و استراحت است بر همه چیز مسلط مى سازد، تا اندام هاى فرسوده مرمت گردد و روح خسته تجدید نشاط کند; چرا که خواب آرام جز در تاریکى میسر نیست.
از این گذشته، با فرو افتادن پرده شب، نور آفتاب بر چیده مى شود، که اگر به طور مداوم بتابد، تمام گیاهان و حیوانات را مى سوزاند، و زمین جاى زندگى نخواهد بود!
به همین دلیل، قرآن مجید کراراً روى این مسأله تکیه کرده، در یک جا مى فرماید: قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللّهُ عَلَیْکُمُ النَّهارَ سَرْمَداً إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللّهِ یَأْتِیکُمْ بِلَیْل تَسْکُنُونَ فِیهِ: بگو به من خبر دهید اگر خداوند روز را تا قیامت بر شما جاویدان کند، چه کسى غیر از خدا است که شب براى شما آورد تا در آن آرامش یابید ؟!(۴)
و به دنبال آن مى فرماید: وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ: از رحمت او است که براى شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش یابید، و هم براى بهره گیرى از فضل خدا تلاش کنید .(۵)
قابل توجه این که: در قرآن مجید به بسیارى از موضوعات مهم یک بار قسم یاد شده، در حالى که به شب هفت بار سوگند یاد شده است! و مى دانیم سوگند به امور مهم یاد مى شود، و این خود نشانه اهمیت پرده ظلمت شب است.
آنها که شب را با نور مصنوعى روشن مى سازند، و تمام شب را بیدارند و به جاى آن روز را مى خوابند، افرادى رنجور، ناسالم و فاقد نشاط مى باشند.
در روستاها که به عکس شهرها شب را زود مى خوابند، و صبح زود برمى خیزند، مردم سالم تر و راحت تر زندگى مى کنند.
شب، منافع جنبى نیز دارد; چرا که سحرگاهانش بهترین وقت براى راز و نیاز به درگاه محبوب، عبادت و خودسازى و تربیت نفوس است، همان گونه که قرآن مجید در توصیف پرهیزگاران مى گوید: وَ بِالاْ َسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ: آنها در سحرگاهان استغفار مى کنند .(۶)-(۷)
روشنائى روز نیز خود نعمتى است بى نظیر، جنب و جوش و حرکت مى آفریند، انسان را براى کار و تلاش آماده مى سازد، گیاهان را در پرتو نور خود مى رویاند، و حیوانات در پرتو آن رشد مى کنند، و به حق، تعبیر بالا که مى فرماید: روز را وسیله معاش و زندگى شما قرار دادیم تعبیرى است از هر نظر رسا که نیاز به شرح و توصیف ندارد.
آخرین سخن این که: آمد و شد شب و روز و نظام دقیق تغییرات تدریجى آنها، یکى از آیات خلقت و نشانه هاى خدا است، به علاوه سرچشمه پیدایش یک تقویم طبیعى براى نظام بندى زمانى زندگى انسان ها محسوب مى شود.