💢جلسه بعد وارد قسمت داستان حضرت موسی علیه السلام و #حضرت_شعیب میشویم .👌
و من الله التوفیق
والسلام علیکم رحمة الله و بركاته 👋
#شرح_دعاها_صحیفه_سجادیه_1
تفسیر بسیار زیبا
📚🖍استاد محمد رنجبر
1⃣ قسمت اول
👇👇👇👇
@hafazanfatmeon
🌴🌻 ۰۰۰۰﷽۰۰۰۰🌻🌴
✨ #قصص_قرآنی
✨#اصحاب_اخدود
✨#قسمت_سوم
👈متلاشى شدن سلطنت ذونُواس
🌴در گير و دار سوزاندن مسيحيان مؤمن، يك نفر از مسيحيان نجران به نام دَوس از منطقه گريخت و به سوى روم رفت، و ماجرا را به قيصر روم كه مسيحى بود گزارش داد، قيصر ضمن اظهار تاسف گفت: سرزمين من به يمن دور است، من نامه اى را به پادشاه حبشه كه سرزمينش نزديك يمن است، مى فرستم و از او مى خواهم به شما در سركوبى دشمن كمك كند.
🌴او نامه اى نوشت و همان مسافر مسيحى نامه را به حبشه رساند و نامه قيصر را به نجاشى پادشاه حبشه داد، نجاشى پس از خواندن نامه سخت ناراحت شد، و از خاموشى چراغ مسيحيت در نجران، افسوس خورد، و تصميم گرفت از ذونُواس انتقام بگيرد.
🌴لشگر انبوه و مجهزى را كه از هفتاد هزار نفر تشكيل مى شد به فرماندهى ارياط و اَبرهه، به جنگ با سپاه ذونواس به سوى يمن فرستاد، لشگر حبشه وارد يمن شدند و به جنگ با سپاه ذونواس پرداختند. ذونواس با اسبش به طرف دريا گريخت و خود را به دريا افكند و هلاك شد.
🌴طولى نكشيد كه شكست سختى به لشگر ذونواس وارد شد، و كشور يمن به دست لشگر نجاشى فتح گرديد، در نتيجه كشور يمن به عنوان يكى از استانهاى حبشه در آمد، نجاشى ارياط را حاكم استان يمن كرد. به اين ترتيب ذونواس و لشگرش تار و مار شدند.(سيره ابن هشام، ج 1، ص 38 و 39)
💥پـایـان
4_5791890868990379802.mp3
580.6K
✅ سوره ی بروج
✅🌴داستان اَصحاب اُخدود
تو این سوره است
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠
💕 ارزش و پاداش ذکر خدا 💕
✔️ رسول خدا(ص) از کنار باغی عبور میکرد، دید کشاورزی، در باغ خود درخت میکارد، نزد او ایستاد و فرمود:
آیا تو را راهنمائی نکنم به کاشتن درختی که ریشهاش استوار، و میوههایش زودرس، و جالبتر و بادوامتر است؟
کشاورز: آری، ای رسول خدا مرا به چنان درختی راهنمائی کن.
پیامبر: هنگام صبح و شام بگو: 💚سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر💚
☑️ اگر این ذکر را (با شرائط و خلوص) بگویی، برای هر بار آن، خداوند ده درخت در بهشت که هر درختش دارای میوههای گوناگون است، برای تو آماده میکند و آن ذکرها(و یا آن درختها) برای تو باقیات صالحات هستند.
کشاورز که بر اثر بیانات پرشور پیامبر(ص)، شیفته مقامات اخروی شدهبود، به آن حضرت عرض کرد: ای رسول خدا! تو را گواه میگیرم که این باغم، صدقه قبض شده (وقف لازم) بر فقرای مسلمانانی که استحقاق دارند، باشد، خداوند این آیات قرآن را در این مورد نازل کرد:
فاما من اعطی واتقی- و صدق بالحسنی- فسنیسره للیسری
:اما آن کس که (در راه خدا) انفاق کند، و پرهیزکاری را پیشه خود سازد - و جزای نیک الهی را تصدیق کند - ما او را در مسیر آسانی (به سوی بهشت جاویدان) هدایت میکنیم (سوره لیل آیه 5 تا 7).
#قرآن
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹
#داستانِ_واقعی
#قسمت_اول
#سه_دقیقه_درقیامت
⭕️اَیَحْسَبُ الْاِنْسانُ اَنْ یُتْرَکُ سُدًی
آیا آدمی پندارد که اورا مُهمِل از تکلیف وثواب وعقاب گذارند ؟
(۳۶ /قیامت)
مهمل یعنی فرو گذاشته شده ، رها شده ،بی اساس ، بیهوده
🌕داستان سه دقیقه تا قیامت 🌕
💬احوال کسی که لحظاتی توانسته از محدوده ی زمان ومکان که کالبد انسان درآن گیراست خارج شود ۰
پیمانه ی عمر تمام نشده وفرشته ی مرگ ، آنان را برای همیشه از بدن جدانکرده است ۰
خداوند از این طریق به بقیه ی انسانها یاد آور می شود که غرق دنیای مادی نشوند وخودرا برای بازگشت ومعاد آماده سازند ۰
✍در اینجا به سراغ یکی از کسانی می رویم که تجربه ای خاص داشته ۰
کسی که برای چند دقیقه از دنیای مادی خارج می شود و با التماس به دنیا برمی گردد صحبتهای او گوئی بیان مطلب کتابهای معاد است شما هم با ما همراه شوید۰
😊 پسری بودم که در مسجد و پای منبر ها بزرگ شدم۰ در خانوادهای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم۰ در دوران مدرسه و سالهای پایانی #دفاع_مقدس شب و روز ما حضور در مسجد بود ۰
🔹سال های آخر دوران دفاع مقدس با اصرار و التماس و دعا و ناله به درگاه خداوند سرانجام توانستم برای مدتی کوتاه حضور در جمع رزمندگان اسلام و فضای معنوی جبهه را تجربه کنم ۰
🔹راستی من در آن زمان در یکی از شهرستان های کوچک استان اصفهان زندگی می کردم ۰
دوران جبهه وجهاد برای من خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند۰
🔹 اما از آن روز، تمام تلاش خودم را در راه کسب معنویت انجام میدادم ۰
می دانستم که شهدا قبل از جهاد اصغر در جهاد اکبر موفق بودند لذا در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم
وقتی به مسجد میرفتم سرم پایین بود که یک وقت #نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشم ۰
🔹 یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم در همان حال و هوای هفده سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیا و زشتی ها و گناهان نشوم۰
❌ بعد با التماس از خدا خواستم که مرگ مرا زودتر برساند گفتم من نمیخواهم باطن آلوده داشته باشم من میترسم به روزمرگیِ دنیا مبتلا شوم و عاقبت خود را تباه کنم لذا به حضرت عزرائیل التماس میکردند که زودتر به سراغم بیاید۰
✍ادامه دارد ۰۰۰۰۰
➖🚥➖🚥➖🚥➖🚥🚥