eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
528 دنبال‌کننده
397 عکس
88 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
Cheshmeye Eslam.mp3
3.51M
به منبر می‌ رود دریا ، به سویش گام بردارید هلا ! اسلام را از چشمه ی اسلام بردارید . مبادا از قلم ‌ها جا بیفتد واژه ‌ای اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی ، جام بردارید . ” سَلونی ” را هدر کردند روزی مردمان ، امروز بپرسیدش ! از اسرار جهان ابهام بردارید . الا ای شاعران ! چشمان او آرایه ی وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید . نسیم صبح صادق می ‌وزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید . به فرزندان ، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید غلام خسته ‌ام خفته ، قدم آرام بردارید . اگر فرمان او باشد ، نباید پلک بر هم زد به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید . تیمم باطل است آنجا که دریایی چو او داری به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید . به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی ‌ست کفن باید به جای جامه ی احرام بردارید . اگر در گوش نوزادی اذان می ‌خواند ، می‌ فرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید . میان شعله‌ ها آیات ابراهیم می ‌سوزد میان گریه ختم سوره ی انعام بردارید . خدا را با نگاه حضرت صادق عبادت کن و در معراج اندیشه ضریحش را زیارت کن . . . @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعرخوانی احمد علوی.mp3
1.28M
ای رتبه‌ات فراتراز ادراک و از عقول آیینه‌ی بصیرت چشمت جهان شمول حلم توبی نهایت و علم تو لایزول یا کاشف الحقایق و یا جامع الاصول کوچکترم از آنکه بخواهم بخوانمت یا برترین سروده‌ی عالم بدانمت علم اصول و علم قرائت ازآن توست تفسیر و فقه پله‌ای از نردبان توست علم نجوم در رصد کهکشان توست راز علوم کل جهان برزبان توست شیخ الائمه هستی و دریای بی‌کران ای باقرالعلوم‌ترین صادق جهان مردان سرزمین تو عاشق نبوده‌اند در باب عشق با تو موافق نبوده‌اند چون آشنا به کُنه حقایق نبوده‌اند در پیشگاه درس تو صادق نبوده‌اند تو در علوم عقلی و نقلی سرآمدی تا روز حشر صادق آل محمدی حکام جور خلوتتان را به هم زدند گردونه‌ی زمین و زمان را به هم زدند سرچشمه‌های اشک روان را به هم زدند با کشتن تو نظم جهان را به هم زدند ای جای پای غربت تو در دل بقیع هرکس که گشت دور تو گردید مستطیع @hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۹۵ حافظ.mp3
3.6M
غزل شمارهٔ ۲۹۵     سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ که تا چو بلبل بیدل کنم علاج دماغ به جلوه گل سوری نگاه می‌کردم که بود در شب تیره به روشنی چو چراغ چنان به حسن و جوانی خویشتن مغرور که داشت از دل بلبل هزار گونه فراغ گشاده نرگس رعنا ز حسرت آب از چشم نهاده لاله ز سودا به جان و دل صد داغ زبان کشیده چو تیغی به سرزنش سوسن دهان گشاده شقایق چو مردم ایغاغ یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ نشاط و عیش جوانی چو گل غنیمت دان که حافظا نبود بر رسول غیر بلاغ   @hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۹۵❇️
ماشبی دست برآریم ودعایی بکنیم.mp3
4.94M
غزل شمارهٔ ۳۷۷     ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم دل بیمار شد از دست رفیقان مددی تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم خشک شد بیخ طرب راه خرابات کجاست تا در آن آب و هوا نشو و نمایی بکنیم آن که بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم در ره نفس کزو سینه ما بتکده شد تیر آهی بگشادیم و قضایی بکنیم مدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نی کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم سایه طایر کم حوصله کاری نکند طلب از سایه میمون همایی بکنیم دلم از پرده بشد حافظ خوش لهجه کجاست تا به قول و غزلش ساز نوایی بکنیم   @hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۹۶ حافظ.mp3
4.89M
غزل شمارهٔ ۲۹۶     طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف گر بکشد زهی طرب ور بکشد زهی شرف طرف کرم ز کس نبست این دل پر امید من گر چه سخن همی‌برد قصه من به هر طرف از خم ابروی وی ام هیچ گشایشی نشد وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف ابروی دوست کی شود دستکش خیال من کس نزده‌ست از این کمان تیر مراد بر هدف چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدل یاد پدر نمی‌کنند این پسران ناخلف من به خیال زاهدی گوشه‌نشین و طرفه آنک مغبچه‌ای ز هر طرف ره زندم به چنگ و دف بی خبرند زاهدان نقش بخوان ولاتقل مست ریاست محتسب باده بده ولاتخف صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می‌خورد پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف من به کدام خوشدلی می خورم و طرب کنم کز پس و پیش خاطرم لشکر غم کشیده صف حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به عشق بدرقه رهت شود همت شحنه نجف   @hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۹۶ حافظ
هدایت شده از تبیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 ايستادگی كن تا روشن بمانی شمع‌های افتاده خاموش می‌شوند! 🌙 @TebyanOnline
تنت به نازطبیبان نیازمندمباد.mp3
4.18M
غزل شمارهٔ ۱۰۶ تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد سلامت همه آفاق در سلامت توست به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد کمال صورت و معنی ز امن صحت توست که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد در این چمن چو درآید خزان یغمایی رهش به سرو سهی قامت بلند مباد در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند بر آتش تو به جز چشم او سپند مباد شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد @hafez_adabiyat
حکایت ۳۶ باب اول گلستان.mp3
12.34M
دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زور بازو نان خوردی. باری این توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن برهی؟ گفت: تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت رهایی یابی که خردمندان گفته‌اند نان خود خوردن و نشستن به که کمر شمشیر زرّین به خدمت بستن. به دست آهن تفته کردن خمیر به از دست بر سینه پیش امیر عمر گرانمایه در این صرف شد تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا ای شکم خیره به نانی بساز تا نکنی پشت به خدمت دو تا @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دو خوانش غزل ۲۹۷ حافظ.mp3
5.52M
غزل شمارهٔ ۲۹۷     زبان خامه ندارد سر بیان فراق وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق دریغ مدت عمرم که بر امید وصال به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق سری که بر سر گردون به فخر می‌سودم به راستان که نهادم بر آستان فراق چگونه باز کنم بال در هوای وصال که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق نوید وصل به گوشم رسید در شب هجر که آمدست به آخر تورا زمان فراق بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود ز موج شوق تو در بحر بی‌کران فراق اگر به دست من افتد فراق را بکشم که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق رفیق خیل خیالیم و همنشین شکیب قرین آتش هجران و هم قران فراق چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شده‌ست تنم وکیل قضا و دلم ضمان فراق ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار مدام خون جگر می‌خورم ز خوان فراق فلک چو دید سرم را اسیر چنبر شوق ببست گردن صبرم به ریسمان فراق به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ به دست صبر ندادی کسی عنان فراق @hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۹۷ حافظ❇️
4_5814469877137674214.mp3
5.57M
خبر چه سنگینه/خبر پر از درده 😭😭😭 شادی روح همه شهدای خدمت صلوات 🔴به پویش بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
🏴🖤انالله وانااليه راجعون🖤🏴 مرد عمل و جهاد و خدمت بودی هم اسوه ی صبر و استقامت بودی با خدمت صادقانه در راه خدا چون لایق پاداش شهادت بودی خبر چه سنگینه/خبر پر از درده 😭😭😭 شادی روح همه شهدای خدمت صلوات @hafez_adabiyat
رفتی که به اوج بی نهایت برسی در سایه ی خورشید عنایت برسی در روز ولادت امام هشتم در محضر حضرت رضایت برسی @hafez_adabiyat