eitaa logo
فعالیتی انجام نمیشود.
181 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
26هزار ویدیو
371 فایل
@haaf zanvahy351
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 فرار حضرت موسی علیه السّلام از مصر«۲»🔹 آن مرد عبری تا چشمش به موسی افتاد از او کمک خواست تا از ظلم فرعونی جلوگیری کند. موسی علیه السّلام به قصد دفاع با مرد فرعونی درگیر شد و اتفاقا با اولین ضربه که به قصد جدا کردن آن دو بر او نواخت، مرد قبطی جان خود را از دست داد. با مشاهده این منظره موسی از کرده خویش پشیمان شد و مشاجره آن دو نفر را عملی شیطانی پنداشت و از پروردگار خویش برای اشتباه خود طلب آمرزش کرد، خدا هم او را بخشید، آری خدا آمرزنده و مهربان است. روز دیگر موسی علیه السّلام در میان شهر با ترس و دلهره به راه خود ادامه می داد، ناگهان دید آن مردی که دیروز به کمک او شتافت باز امروز موسی را فریاد می زند و به مدد می طلبد. موسی آن مرد را به گمراهی و ماجراجویی متهم کرد و به جانب او شتافت، اما آن مرد گمان برد که موسی می خواهد وی را بکشد، لذا با التماس و درخواست ترحم پیش موسی شتافت و گفت: «ای موسی! آیا اراده کرده ای مرا مانند آن مردی که دیروز کشتی به قتل برسانی. معلوم است که در این سرزمین جز قصد گردنکشی و جباری نداری و هیچ نخواهی که مشفق و مصلح میان خلق باشی. در این درگیری، یکی از فرعونیان که سخنان آنها را شنید، متوجه موضوع شد و بی درنگ خبر آن را به جاسوسان فرعون رساند. فرعونیان تصمیم گرفتند موسی علیه السّلام را دستگیر و به اشد مجازات برسانند ولی رحمت خدا شامل حال او شد و یکی از فرعونیان خود را به موسی رساند و به او گفت: فرعونیان تصمیم گرفته اند تا تو را بکشند، سپس موسی را سفارش کرد که «از شهر خارج شود و خود را به دست تقدیر پروردگار بسپارد». علیه السّلام از مصر علیه السّلام منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال حافظان وحی https://eitaa.com/hafezanewahy 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 هجرت موسی علیه السّلام به سرزمین مدین🔹 موسی علیه السّلام ترسان و نگران و با توکل به عنایت پروردگار و درحالی که مراقب بود که شناسایی نشود و از خدا می خواست که شر ستمگران را از وی باز دارد مصر را به قصد مدین ترک کرد. موسی هشت روز پی درپی راه پیمود تا به سرزمین مدین (بین شام و حجاز) رسید و در این سفر یاوری غیر از خدای یکتا و همراهی جز لطف و عنایت او نداشت. موسی در این راه تنها توشه ای از تقوی به همراه داشت. او به قدری راهپیمایی کرده بود که پوست پاهایش زخمی و خون آلود شده بود، وی برای رفع گرسنگی از علفهای بیابان تغذیه می کرد به حدی که سبزی گیاهان از پوست نازک و نحیف شکم او نمایان شده بود. موسی با تمام این مصائب تنها یک خوشحالی داشت و آن توفیق گریز از فرعون و نجات از دست مأموران و جاسوسان او بود! چون موسی علیه السّلام به مدین رسید دید جمعیتی از مردم برای برداشتن آب از چاهی ازدحام کرده اند و بر سر آب کشمکش می کنند و هرکس که قوی تر و نیرومندتر است زودتر به آب دسترسی پیدا می کند. موسی علیه السّلام متوجه شد در پشت این جمعیت انبوه دو زن ایستاده اند و گوسفندهای خود را کناری زده اند تا با گوسفندهای دیگران مخلوط نگردد، عجز و ضعف از چهره این دو زن آشکار است و همچنان منتظرند تا جمعیت از گرد چاه پراکنده شوند تا آنها بتوانند از آب استفاده کنند. روح منصف و غیرت و مردانگی، موسی را جلو فرستاد و از آن دو زن پرسید، کار شما چیست؟ پاسخ دادند: ما نمی توانیم از آب استفاده کنیم تا اینکه چوپان ها گرد چاه را خلوت کنند زیرا از مزاحمت مردم بیم داریم، ما در اثر اضطرار برای این کار آمده ایم، زیرا پدر ما پیر و زمین گیر است. با شنیدن این سخنان، موسی به حمایت آنها پرداخت و گوسفندان آنها را آب داد و سپس جهت استراحت به سایه ای پناه برد و در این حال به راز و نیاز با خدای خویش پرداخت و از او طلب رحمت و گشایش کرد تا از این فقر و تنهایی نجات یابد. این دو زن پس از بازگشت، بطور غیر عادی و زودتر از همیشه پیش پدر پیر آمدند، لذا پدر از دختران خود علت را پرسید و خواهران هم جریان را برای او شرح دادند، خدا هم دعای موسی را به اجابت رساند و بر او لطف نمود و به پیرمرد الهام شد که یکی از دختران خویش را به دنبال موسی بفرستد و او را نزد خود بخواند. یکی از دختران با کمال شرم و حیا پیش موسی علیه السّلام آمد و گفت: «پدرم تو را دعوت کرده تا به منزل ما بیایی تا در عوض سقایت گوسفندان ما به تو پاداشی دهد». موسی بخاطر اجابت دعوت دختر به همراه وی و به سوی پیرمرد رهسپار گشت و بزودی به آغوش باز و منزل امنی وارد شد، سپس سرگذشت خود را برای پیرمرد گفت و اسرار نهانی خود را برای او فاش کرد. پیرمرد او را اطمینان داد و گفت: «اینک هیچ مترس که از شر قوم ستمکار نجات یافته ای». علیه السّلام به مدین منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال حافظان وحی https://eitaa.com/hafezanewahy 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 موسی علیه السّلام داماد شعیب شد🔹 موسی آسوده خاطر در منزل پیرمرد ساکن شد و از رفاقت و انس با پیرمرد خشنود بود. جای تعجب نیست، زیرا نور ایمان در هر دو قلب می درخشید و فیض و اخلاص از وجود آن دو می بارد، و از این جهت آن دو مجذوب هم گشته اند. جوانمردی و اخلاص موسی علیه السّلام، بزرگواری او را نزد پیرمرد و دخترانش آشکار ساخت، زیرا خدا او را به طبعی بلند و اخلاقی نیکو آراسته، لذا دختران به جوانمردی موسی و نیرومندی او علاقه مند شدند و از پدر خواستند که او را نزد خود نگهدارد، زیرا او مردی پاک و امین است. به دنبال تصمیم دختران، یکی از آنان به پدر گفت: [6] «ای پدرجان! این مرد را به خدمت خود اجیر کن که بهتر کسی که باید به خدمت برگزید، کسی است که امین و توانا باشد».  البته که این ادعای حقی بود، زیرا این موسی بود که با وجود ضعف و تنهایی و گرسنگی، توانست تمامی مردان قوی هیکل را کنار زده و سنگ روی چاه را جابجا کند و با کشیدن آب از چاه گوسفندان آنها را آب بدهد؟ مگر موسی علیه السّلام آن مرد عفیف و پاکدامنی نیست که وقتی دختر شعیب پیام پدر خویش را به او رسانیده و او را به منزل دعوت کرد، موسی از روی حجب و حیا سر خود را به زیر افکند و از جلوی دختر رهسپار شد تا چشمش به قامت دختر نیفتد. سخنان دختر گویا آرزوهای شیرین و افکار دیرین شعیب را تداعی و او را امیدوار و بیدار کرد، سپس متوجه موسی گشت و گفت: ای موسی! من میل دارم که یکی از این دو دختر را به ازدواج تو درآورم تا حامی و پشتیبان من باشی، اما به عنوان کابین او باید به مدت هشت سال برای من چوپانی کنی و کمر خدمت به من را ببندی و اگر دو سال دیگر به آن افزودی، منت بزرگی بر من نهاده ای و من انتظار آن را از تو دارم ولی اجباری در کار نیست و به خواست خدا مرا از وفاداران بااخلاص می یابی. موسی علیه السّلام در سرزمین مدین آواره، تنها و فراری است. او دور از دوستان و اقوام خود بسر می برد و روحی مضطرب و افسرده دارد، لذا پیشنهاد پیرمرد همانند آبی که در ریشه درخت نفوذ می کند در روح موسی نفوذ کرد و اظهار داشت: «من در رفاقت با سروری چون شما، سعادتمند و به کمک شما نیرومند خواهم شد و به مدد شما به عزت می رسم». زندگی موسی نزد پیرمرد، مطلوب او بود، نهال امید در زندگی موسی جوانه زد و در نهایت اخلاص و امانت به مدت ده سال در خدمت شعیب ماند و در این مدت امور پیرمرد با رعایت امینی اندرزگو و حکیمی دانا بخوبی اداره می شد تا سرانجام موسی با یکی از آن دو دختر ازدواج کرد و کامیاب گشت. شعیب علیه السّلام به داماد بزرگوار خود گوسفندانی بخشید، موسی پس از ازدواج میل بازگشت به وطن در سینه اش شدت گرفت و شوق و عشق دیدار وطن او را مصمم کرد. پ.ن: حسن بصرى و مالک بن انس معتقدند که این پیرمرد همان شعیب پیغمبر است ولى عده اى مى گویند این شعیب غیر از شعیب پیغمبر است. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال حافظان وحی https://eitaa.com/hafezanewahy 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 معجزات موسی علیه السّلام[1]🔹 طبق آیات قرآن کریم، معجزات حضرت موسی(علیه السلام) بیش از نُه تاست؛ اما مراد در این بیان، معجزاتی است که حضرت موسی برای فرعون و قبطیان آورد و غیر از این معجزاتی دیگر نیز برای قوم بنی اسرائیل داشته است. موسی با توفیق و مدد خداوند از هرگونه خطا بدور است و هیچ مانعی را بر سر راه خود مهم نمی بیند. در دوران رسالت موسی، سحر و جادو در میان مصریان رواج داشت و در میان ساحران مصر، جادوگرانی بودند که عقلها را تسخیر و قلبها را شیفته خود می ساختند و همان طوری که وزش باد شاخسار درختان را به بازی می گیرد، اینها هم در بازی با عقلها مهارت داشتند. ایشان در این کار به اوج قدرت و انتهای شهرت رسیده بودند و یقین داشتند که برتر از آنان نیست که به آنان فخر کند. بهمین دلیل خواست خدا بر آن قرار گرفت که قوم فرعون را از همین طریق به ظاهر سحر و جادو عاجز کند و آنان را متحیر و مدهوش سازد، در این صورت تیر جادویشان متوجه خود آنان می شود و چون در این کار عاجز شدند، حجت الهی آشکار و پیروز می شود. این حکمتی است که خدا در نظر گرفته و معجزه را بدست پیغمبر خود موسی علیه السّلام جاری کرده است. همان فنی که قوم فرعون در آن مهارت دارند مورد استفاده موسی قرار می گیرد تا همه ساحران و جادوگران با تمامی نیرو و تلاش خود در این میدان مسابقه عاجز گردند و در کاری که مهارت دارند فرومانند. سپس با مشاهده معجزات دیگر عاجزتر خواهند شد و در این هنگام است که اراده الهی حاکم و قوم فرعون مغلوب می شوند، زیرا خدا مکر خائنین را خنثی می کند. موسی علیه السّلام عصایی را که خدا نیرویی فوق العاده و حیرت انگیز در آن به امانت گذاشته بود، به زمین انداخت ناگهان ماری آشکار گردید. فرعون حیران شد ولی خودخواهی و غرور او با تعجب درهم آمیخت و سپس گفت: آیا غیر از این عصا معجزه دیگری داری؟! فرعون پنداشت که... (ادامه دارد...) منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال حافظان وحی https://eitaa.com/hafezanewahy 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 معجزات موسی علیه السّلام[۲]🔹 فرعون پنداشت که عصا آخرین معجزه موسی است و موسی حتما در برابر ساحران مغلوب خواهد شد ولی موسای پیغمبر دست خود را در گریبان خویش برد و سپس بیرون آورد، ناگهان شعاعی از آن بوجود آمد که نور آن چشم ها را خیره کرد و این نور اوج گرفت و پراکنده شد، به حدی که به نظر می رسید جلوی نور خورشید را گرفته است. بعد از این معجزه قوم فرعون در مقابل موسی مقهور شدند. بیم زوال حکومت و حرص به سلطنت و قدرت، فرعون را نگران و نیروی معجزه موسی او را مبهوت ساخته بود و از اوج کبر و غرور به زیر افکنده بود و خود را کوچک و بی ارزش یافت و فراموش کرد که خود را خدای بزرگ بی شریک قوم خود می داند. سپس دست به دامان یاران خود شد و آنان را در مشکل خویش شریک کرد و با مسالمت و تملق به مشورت با آنان پرداخت. فرعون در این مشورت برای تنفر قوم خود از موسی به باطل خود جامه حق پوشاند به خدعه و نیرنگ خود لباس حقیقت و صراحت پوشاند و گفت: این دو نفر (موسی و هارون) جادوگرند و می خواهند شما را با سحر خویش از سرزمینتان بیرون برانند و خود حاکم بر این سرزمین شوند. نظر شما چیست؟ درباریان و یاوران فرعون گفتند: این دو برادر را نزد خود نگهدار و مأمورین خود را به شهرها اعزام دار تا تمام ساحران زبردست و دانا پیش تو آیند. فرعون که مأیوس و درمانده شده بود و مانند غریق به هر دستاویز موهونی چنگ می زد، با این فکر موافقت کرد تا شاید از این مهلکه خلاصی و نجات یابد. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉●◉✿ا✿◉●•◦ https://eitaa.com/hafezanewahy ✅ کانال حافظان وحی 🌿لینک ورود به کانال↑
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 بسیج ساحران🔹 فرعون در بسیج ساحران سراسر سرزمین خود دستور اکید داد. اما ترس از شکست ساحران از یک سو و وسوسه های شیطانی و خاطرات آزرده از سوی دیگر روح فرعون را تحت فشار قرار می داد، زیرا فرعون در هراس از زوال قدرت و دولت خود بود و به همین دلیل با غرور و غضب به موسی گفته بود: «ای موسی! آمده ای که با سحر خود ما را از سرزمینمان بیرون کنی؟» براستی چرا فرعون مضطرب است، فریاد می زند، روح او پریشان و حرص او فراوان است؟! مگر فرعون همان خدای خودسر نیست؟! مگر دارای قدرت و عزت نیست؟! چگونه می تواند باور کند در مقابل یک نیروی فوق العاده که از جانب خداوند به یک بنده شایسته عطا شده عاجز و درمانده شود. چون ساحران از سراسر مصر جمع شدند، فرعون به موسی گفت: «وعده گاهی بین ما و خود قرار بده تا در موقع معین در آنجا حاضر شویم نه من خلاف آنان وعده کنم و نه تو». موسی علیه السّلام گفت: وعده شما روز عید، روز اجتماع مردم و روز زینت آنان؛ تا حق مانند روز روشن و در میان مردم آشکار و منتشر گردد. فرعون تمامی ساحران را فراهم و در روز معین و در وعده گاه مقرر آنان را حاضر ساخت، به امید اینکه با کمک سحر و جادوی آنها بر قدرت الهی موسی چیره شود و حکومت و سلطنت خود را از خطر برهاند. او با این نیت که از حرص و طمع قدرت سرچشمه گرفته بود برای نبرد با موسی آماده شد، ولی غافل از آنکه غبار پراکنده، آفتاب را تیره نمی کند و ستمگر با هر نیرویی قادر به مقابله با حق و عدالت نیست. درست شبیه قوچ کوهی که به کمک شاخهای خود با سنگ بزرگی می جنگد، سنگ آسیبی نمی بیند و او تنها شاخهای خود را آزرده است. چون روز موعود رسید موسی نگاهی به میدان مسابقه انداخت و دید جمعیت انبوهی از ساحران جمعند. موسی به آنان گفت: وای بر شما اگر امروز به خدای یکتا دروغ ببندید و معجزات خدا را جادو بدانید و حقیقت را برای فرعون روشن نسازید! شما باید به فرعون تفهیم کنید فرق است بین معجزه من و سحر شما! شما اگر باطل خود و حق مرا درهم آمیزید و یا به حیله ای متوسل شوید که حق را باطل و باطل را حق جلوه دهد؛ یقین که به خسران و ضرر آشکار دچار شده اید. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ✅ کانال حافظان وحی 🌿لینک ورود به کانال↑https://eitaa.com/hafezanewahy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜ اَمّن یجیبُ المُضطّرَ ⚜ اِذا دعاهُ ویَکشِفُ السوء 🤍🙏بیاییدبرای همہ مریض ها ، 🤍🤲چہ در خانہ یا بیمارستان دعا کنیم. 💫☝️🤍عشق به خدا... 🤍عشق به قرآن کریم... 🤍•°°•○●•°°•●○•°°•☆ ┄┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🤍کانال حافظان وحی👇 🤍https://eitaa.com/hafezanewahy ┄┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
*پیام همسر شهید رئیسی به بانوی مقاومت همسر سیدحسن نصرالله* 🔹بسم الله الرحمن الرحیم «السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک» 🔹سلام و درود به بانوی مقاومت سرکار خانم فاطمه یاسین همسر مکرمه شهید مقاومت حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله 🔹سلام و درود بر تمام بانوان انقلابی جبهه مقاومت و لبنان به خصوص سرکار خانم ام عبدالسلام، همسر محترمه شهید اسماعیل هنیه و سرکار خانم کورانی همسر مکرمه شهید قاووق 🔹این اندوه بزرگ را به شما و تمام بانوانی که چشم جهان را به مقاومت سترگ خویش روشن فرموده اند تسلیت عرض می کنم و علاوه بر این از شما و همه بانوان مقاومت در ایران، لبنان، فلسطین، غزه، عراق و یمن و در هر جای دیگر تقدیر می کنم زیرا این شما هستید که واقعیت زن بودن را به طور دقیق معنا می کنید، این شما هستید که حقیقت زنانه زیستن را در ساحت خانواده و اجتماع تبیین می کنید، این شما هستید که شیوه های همسری، مادری، خواهری و خویشاوندی را علاوه برگفتار و رفتار، با صبر خود به تصویر کشیده اید، این شما هستید که با پرورش مردان شجاع و فرزانه، هر دو جریان استکبار سنتی و استثمار مدرن را به زانو درآورده اید، این شما هستید که زنان جهان را از کنج عافیت و زندگی روزمره در اداره، مغازه و خانه و مزرعه فراخوانده اید، این شما هستید که ربوبیت تشریعی حق تعالی را در خویشتن و در  خانواده  و جامعه محقق ساخته اید، این شما هستید که برای نجات زمین و انسان به پاخواسته اید، این شما هستید که همراه شهیدان دعوت حق را لبیک گفته اید و راه عبور از خود پرستی به خدا پرستی را نشان داده اید، این شما هستید که به حق، دختران ابراهیم سلام الله علیه هستید و ادعایش را که فرمود «انی لا احب الافلین» محقق کرده اید، این شما هستید که راه ساره و هاجر و آسیه (سلام الله علیهم)، را ادامه می دهید. این شما هستید که سوره کوثر را معنا کرده اید و از دشمن دم بریده حقیقت،که الهه تکاثر را می پرستد،حکایتی تازه آفریده اید. 🔹پس ای پیروان راستین مریم (س) نوشیدن شوکران غم گوارایتان باد. ای شهروندان جهان عشق رسیدن به این همه بزرگواری مبارکتان باد. ای رهبران واقعی در جهان معنوی، اشک های زیر چادر گوارایتان باد. ای معلمان عشق که در عصر منفعت مشق محبت می آموزید، پیوندتان با شهدای راه حق گوارایتان باد. ای سالکان طریق انبیاء رسیدن به مقامات ایمان و تقوا مبارکتان باد. ای زینبیان تا دستیابی به مقام عظمای «صبار شکور» راهی نمانده است و قسم به خون شهیدان، قسم به خون رهبران شهیدان، قسم به خون بانوان شهید، هرگز از پای نخواهیم نشست و نخواهیم شکست. 🔹«االلهم ارزقنا شفاعه الحسین علیه السلام یوم الورود و ثبت لنا قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین» جمیله علم الهدی همسر شهید جمهور سید ابراهیم رئیسیhttps://eitaa.com/hafezanewahy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قران صبحگاهی سلام علیکم هروز صبح یک آیه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍی ﺧﻮﺏِ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ آیه 53🌹 ازسوره مائده 🪻وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرِينَ 🌴و كسانى كه ايمان آوردند (هنگام پيروزى مسلمانان و رسوايى منافقان با تعجّب، به يكديگر) مى‌گويند: آيا اينان همان‌هايى هستند كه با تأكيد، به خدا قسم مى‌خوردند كه ما با شماييم؟ پس (چرا كارشان به اينجا كشيد؟) اعمالشان نابود شد و زيانكار شدند 🌱آیه 53🌹 ازسوره مائده 🌿وَ يَقُولُ=وبگویند الَّذِينَ =کسانی که آمَنُوا =ايمان آوردند أَهؤُلاءِ =آيا اینان الَّذِينَ =همان کسانی اند أَقْسَمُوا =که سوگند خوردند بِاللَّهِ=به الله جَهْدَ=[با]سخت ترین أَيْمانِهِمْ=سوگندهایشان إِنَّهُمْ =که هماناآنان لَمَعَكُمْ =باشمایند؟ حَبِطَتْ =تباه شد أَعْمالُهُمْ=کردارهایشان فَأَصْبَحُوا=پس گردیدند خاسِرِينَ=زیانکاران 💫☝️🤍عشق به خدا... 🤍عشق به قرآن کریم... 🤍•°°•○●•°°•●○•°°•☆ ┄┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🤍کانال حافظان وحی👇 🤍https://eitaa.com/hafezanewahy ┄┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
15.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🟣 تلاوت شورانگیز | آوای انتقام 👈 آیات ۱۹۱ - ۱۹۳ سوره بقره 💥و قاتِلُوهُم‌ حَتّي‌ لا تَكُون‌َ فِتنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ | اجرای ماهرانه سید سعید؛ سال۷۶، مسجداعظم قم 🌤افق حرم 💫☝️🤍عشق به خدا... 🤍عشق به قرآن کریم... 🤍•°°•○●•°°•●○•°°•☆ ┄┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🤍کانال حافظان وحی👇 🤍https://eitaa.com/hafezanewahy ┄┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 آرامش و طمانینه در اقامه نماز، مستحبات و تبرک جستن حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به تربت سیدالشهداء علیه‌السّلام پس از پایان نماز جمعه نصر.۱۴۰۳/۷/۱۳ ☺️☝️در پایان کلیپ بالا،نگاه پر محبت آقای جلیلی را به آقا ببینید. 💢 🥲ما هرگز سفیر حضرت مهدی (عج) ، زعیم شیعیان سیدعلی از تبار حسین را تنها نمی‌گذاریم. 🤍ولایت آخرالزمان