eitaa logo
حافین
88 دنبال‌کننده
42 عکس
11 ویدیو
0 فایل
شما در این کانال حکمت های نهج البلاغه همراه با شرح هر حکمت را می‌خوانید. . السَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْمَلائِکَهِ الْمُحْدِقِینَ بِکَ وَالْحَافِّینَ بِقَبْرِکَ.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 بسم‌ الرحمن الرحیم🌱 🌸یکی از مسائلی که متدین در زندگی اجتماعی با آن خیلی دست و پنجه نرم می کند نوع تعامل و رفتار با دیگران است. این مسئله وقتی خیلی سخت می شود که ارزش ها و باورها و رفتارهای یک انسان متدین با سنت ها و خواسته های مردم خیلی هماهنگ نیست. ♥️امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج‌البلاغه به ما می آموزند غیر از مواردی که انتظار مردم و به تعبیر علمی عرف از تو انتظار غیر شرعی و غیر عقلی است و هیچ راهی هم ندارد آن جا باید مستقیما و محکم استقامت کنی و تن به عرف ندهی در بقیه ی مواردی که عرف از انسان متدین توقعاتی دارد که خلاف شرع نیست اگرچه به درد بخور هم نیست اصل اول بر این است که مدارا کنی، لذا در نهج‌البلاغه می خوانیم نیمی از عقلانیت در مدارا کردن با مردم است یعنی لازم نیست ما همه جا بجنگیم و همه جا اصرار بر یک چیزهایی داشته باشیم که واجب نیست، بله اگر زمینه باشد برای رشد دادن کسانی ما ورود می کنیم، بحث و کار تربیتی می کنیم اما اینکه بخواهیم با افکار و آداب و رسوم مردم بجنگیم این خیلی تکلیف ما نیست مگر در جایی که واجب باشد. 🌸نکته ی دوم حکمت ۳۵ هست که علی (علیه السلام) می فرماید کسی که کاری بکند که مردم خوششان نمی آید و در کاری که مردم خوششان نمی آید عجله بکند خود به خود با دست خودش کاری کرده که مردم علیه او حرف هایی بزنند که اصلا خبر ندارند و واقعی نیست یعنی خودش را در معرض تهمت قرار بدهد. یک چیزهایی است که مردم نمی پسندند باید اول زمینه ی فکری اجتماعی فرهنگی آن آماده شود بعد خودش ایجاد شود اگر کسی بدون این زمینه سازی ها و بدون فراهم کردن زمینه در عرف جامعه اقدام به کاری بکند که مردم نمی پسندند چون در حکمت دیگری خواندیم که مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی دانند آن موقع چون نمی دانند فلسفه ی اقدام شما در آن رفتار شروع می کنند به دشمنی کردن و یک مصداق دشمنی کردن این هست که علیه شما چیز هایی را می گویند که واقعیت ندارد و آن ها هم خبر درستی از آن ندارند. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیان آرزو های طولانی . . @haffiin
🌱 بسم‌الله الرحمن الرحیم 🌱 🌸امیرالمؤمنین (علیه السلام)در حکمت ۳۶ نهج‌البلاغه پیرامون عواقب مهلک آرزوی طولانی می فرمایند کسی که آرزویش طولانی باشد رفتار و کردارش زشت می شود. 🍃بحث آرزو به معنای آرزوهای دنیایی و مخصوصا آرزوهای دنیایی دور دست در نهج‌البلاغه بسیار مورد توجه واقع شده است. ⚘️اولین نکته این است که گرفتار شدن به آرزوها و مخصوصا آرزوهای طولانی یکی از مهم ترین و شایع ترین روش های فریبکاری دنیاست، حضرت در این باره در خطبه ی ۱۱۱ می فرمایند دنیا زینت داده شده با آرزوها و شما می دانید که تزيين دنیا یکی از راهبردهای ابلیس است.در حکمت ۷۲ هم حضرت می‌فرمایند روزگار دائما آرزوها را نو به نو می کند یعنی انسان هرچه مسن تر و پیر تر می شود به جای اینکه فکر اجل و آخرت باشد آرزو های دنیاییش جدید تر می شود و در خطبه ی ۶۴ می فرماید اجل انسان از او پوشیده است و آرزویش فریب دهنده ی اوست به همین دلیل مولا علی (علیه السلام) در نهج‌البلاغه بارها ما را هشدار داده اند و ترسانده اند از گرفتار شدن به آرزو ی طولانی. 🌱 در خطبه ۲۸ و در خطبه ی ۴۲ این عبارت عیناً آمده است که همانا چیزی که من از هر چیز دیگری بر شما نگرانم دو چیز است یکی پیروی هوای نفس و دیگری آرزوی طولانی. 🔸️آرزوهای طولانی عواقب بسیار بسیار مهلکی دارند که بخشی از این عواقب در نهج البلاغه به این ترتیب که عرض می شود آمده است. اول هلاکت ، در خطبه ی ۱۴۷ می خوانیم کسانی که قبل از شما بودند به خاطر این هلاک شدند که آرزوهای طولانی داشتند و از اجل های خودشان غفلت کردند، از مرگ غفلت کردند... . . ادامه دارد. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
❇️ ریشه ی این هلاکت و غفلت در نهج‌البلاغه در خطبه ی ۴۲ است که حضرت فرمود ریشه ی اینکه انسان گرفتار هلاکت به واسطه ی طول آرزوها می شود فراموشی مرگ و آخرت است. در خطبه‌ی ۴۲ می خوانیم آرزوی طولانی باعث فراموشی آخرت می شود و وقتی انسان آخرتش را فراموش کرد در عمل و جمع آوری زاد و توشه برای قیامت کوتاهی می کند، در خطبه ی ۲۸ این نتیجه را اینگونه می فرماید کسی که در روزگار آرزوهایش در انجام وظایف کوتاهی کند قبل از رسیدن اجل و مرگ در عمل کوتاهی کند عملش به خسران کشیده می شود و اجلش به او ضرر می‌زند. ❇️ عاقبت سوء دومی که برای طول عمل و آرزوی طولانی هست سهو عقل است. از کار افتادن عقلانیت است در خطبه ۸۶ می فرماید بدانید که آرزو ها عقل را به سهو و اشتباه می کشاند.سومین موضوع هم فراموش کردن یاد خدا و یاد مرگ است. یاد آن چیزهایی که باید دائما در یاد انسان باشد به فراموشی می کشاند. ❇️ اثر بعدی آرزوی طولانی زشت شدن اعمال انسان است که در همین حکمت ۳۶ می خوانیم کسی که آرزو را طولانی کند اعمالش زشت می شود. ❇️ اثر بعدی ترک توبه است در خطبه ی ۱۵۰ می فرمایند از کسانی نباش که با آرزوهای طولانی به خیال خودش امید به توبه هم دارد یعنی امید به توبه با آرزوی طولانی جمع نمی شود. ❇️اثر آخری که در نهج‌البلاغه برای آرزو ها مخصوصا آرزوهای طولانی ذکر شده است لغزیدن ناگهانی به دامان و به کام مرگ است. در حکمت ۱۹ خواندیم کسی که عنان خودش را به آرزو ها بسپارد ناگهان در اجل می لغزد و می میرد. ؟ اما راه درمان این آرزوها چیست؟ 💟مولا علی (علیه السلام) حداقل دو راه برای نجات از این آرزوها معرفی کرده اند یکی تکذیب این آرزوهاست یعنی دروغ پنداشتن این آرزوها. حضرت در خطبه ۸۶ می فرمایند این آرزوهای واهی را تکذیب کنید دروغ بشناسید به خاطر اینکه این ها فریب اند و صاحب این آرزو ها فریب خورده لذا در توصیف اولیاء خدا در خطبه ی ۱۱۴ می خوانیم اولیاء خدا چون آرزوهای طولانی و واهی را تکذیب کردند این حجاب از جلوی چشمشون کنار رفت و اجل خودشون را ملاحظه کردند یعنی توجه نفس آن ها به مرگ زیاد شد و راه دوم زهادت و زهد است بی رغبتی به دنیاست که در خطبه ی ۸۱ فرمود ای مردم زهد حقیقی عبارت است از آرزو ی کوتاه داشتن یا کوتاه کردن آرزو ها. 🔸️ حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه @haffiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ضرورت ترک آداب جاهلی . . @haffiin
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🔸️حضرت از رفتاری که فقط بر اساس عادت، نوعی ذلت برای افراد می آورد و برای فرد حاکم هم ممکن است عجب و خودپسندی بیاورد تعجب می کنند و نهی می کنند. 🔅نکته ای که اینجا ممکن است برای خیلی ها پیش بیاید این است که اگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) با آن عظمت غیر قابل رقابتش در دوران حکومتش اجازه نمی دهد کسی جلوی مرکبش بدود پس چگونه حاکمان امروز نظام اسلامی ما که ادعای پیروی و تاسی به امیرالمؤمنین علیه السلام دارند وقتی به سفرهای استانی می‌روند جمعیت هایی بعضاً چند میلیونی به استقبال آن ها می آیند و آن ها نه تنها مردم را نهی نمی کنند بلکه با رفتار شاد خودشان نشان می دهند که از این حرکت خشنودند، اگر کسی چنین شبهه ای بکند چه باید جواب داد؟ در واقع اگر بگوید حاکمان نظام اسلامی شما که ادعا می‌کنند پیرو علی هستند خلاف سیره امیرالمؤمنین عمل می کنند و بعد حکمت ۳۷ را شاهد بیاورد. 🔅 ما در جواب چنین کسی یا چنین ذهنیتی می گوییم اولا اینکه شما رفتار حاکمان امروز را با امیرالمؤمنین مقایسه می کنید و آن را مستند به نهج‌البلاغه می کنید معلوم می شود که اولاً امیرالمؤمنین را حجت می دانید و ثانیاً نهج‌البلاغه را قبول دارید پس اگر چنین است ما از طریق نهج‌البلاغه و خود امیرالمؤمنین این شبهه را جواب میدهیم، خلاصه ی شبهه ی شما این هست که امروز حاکمان جمهوری اسلامی بر خلاف سیره علی علیه السلام رفتار می کنند، من از شما سوال می کنم اگر از نهج‌البلاغه ای که آن را قبول دارید و به آن استناد می کنید جایی را نشان بدهم که در آن اینگونه به ذهن می آید که امیرالمؤمنین خلاف دستور پیغمبر عمل می کرده است چه می کنید؟ فرض کنید چنین جایی داشته باشیم که به ذهن اینگونه بیاید که عجب پیغمبر دستوری داده اند امیرالمؤمنین (علیه السلام) بعد از رحلت پیامبر به آن دستور بی اعتنا شدند، شما چه می کنید؟ می توانید خدایی ناکرده امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به تخلف از سیره پیامبر کنید؟ خیر، چون معصوم است. پس چه می کنید؟ خودتان را به جهل متهم می کنید یعنی می فهمیم که قطعا یک حکمتی در این ماجرا هست که ما آن حکمت را نمی دانیم. 🔅ادامه دارد... 🔸️ شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
🔅خب حالا بریم سراغ واقعی ترین مثال.حکمت هفدهم نهج‌البلاغه را ببینید طبق حکمت هفدهم معلوم می شود پیامبر اسلام در زمان حکومت و حیات خودش به کسانی که پیر شده اند و محاسن و موهایشان سفید است با لحنی تند و دستوری محکم می فرمودند خضاب کنید رنگ کنید وخود را شبیه یهود نسازید، فردی در زمان پیامبر حضور داشته و این امر را دیده است حالا بعد از سال ها از رحلت پیامبر امیرالمؤمنین در سن ۵۸ سالگی حاکم جامعه است محاسنش سفید شده است اما رنگ نمی کند، این مسلمان در ذهنش جنگ بود که چه کار کنم بگویم علی خلاف پیامبر عمل می کند که نمی شود بگویم موافق پیامبر عمل می کند که پیامبر فرمود خضاب کنید شبیه یهودی ها نشوید اما علی مو و محاسنش سفید شده و رنگ نمی کند نهایتا تصمیم گرفت از خود مولا بپرسد، پرسید یا امیرالمؤمنین این که پیامبر می فرمود پیرمرد ها رنگ کنند و شبیه یهودی ها نشوند یعنی چه، حضرت متوجه شدند که این بنده ی خدا در چه مخمصه ی فکری گیر کرده، فرمودند برادر آن روز که پیامبر دستور می داد پیران رنگ کنند تا شبیه جوان ها باشند به خاطر اینکه اسلام نوپا، تعداد یارانش اندک و دشمنی قدر داشت در واقع با رنگ کردن سر و موی پیرمردها پیامبر یک تاکتیک عملیاتی روانی به کار می‌برد تا در جنگ ها دشمن از دور که نظاره می کند لشکر پیغمبر را پر از جوان ببیند و بترسد و کنار برود اما امروز که من حاکم شدم اصلا رنگ کردن ریش پیرمردها هیچ اثری در اقتدار حکومت من ندارد چون دامنه ی حکومت من نصف جهان را فرا گرفته است پس در این شرایط هرکس خواست رنگ کند مستحب است و هرکس هم نخواست رنگ کند اشکالی ندارد چون فلسفه ضرورت رنگ کردن زمان پیامبر از بین رفت. 🔅نکته ی دیگری که خوب است در این حکمت یاد بگیریم این است که اگر ما ثابت کردیم امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر خلاف سیره پیامبر عمل نکرده بلکه دستور پیامبر مربوط به شرایط خاصی بود که دیگر آن شرایط منقضی شده حالا برمی گردیم به حکمت ۳۷. امروز که تمام دنیای استکبار علیه ملت اسلامی ما و نظام اسلامی ما توطئه می کنند همین که ملت دور رهبر و حاکمان خودشان عاشقانه می ریزند مثل رنگ کردن ریش پیرمردها دشمن را می‌ترساند و قدرت این نظام و ملت را تقویت می‌کند. ان شاءالله در آینده ای نزدیک که قدرت مسلمین، قدرت برتر جهان بشود دیگر نیازی به این حرکات نخواهد بود. 🔅نکته ی آخر هم این است که شاید به ذهن کسی در این توضیحات برسد که اگر پیامبر دستور دادند که رنگ کنید و شبیه یهودی ها نشوید حالا که امیرالمؤمنین می فرمایند شرایط از بین رفته است پس دیگر رنگ کردن مو و ریش پیرمردهای پیر مستحب نباید باشد. جواب این داستان این هست که وقتی امر خدا یا پیامبر یا امام معصوم بر اساس شرایط زمان تغییر می‌کند و الزامش از بین می رود به پایین تر از مرحله ی قبلی خودش تنزل می‌کند کلا محو نمی شود یعنی مثلا اگر امام امر کرده باشد آن موقع واجب بوده الان وجوبش رفته است حالا امر امام در حد مستحب باقیست. اگر از چیزی نهی کردند و نهی در حد حرمت بوده بعد از رفع آن حرمت آن نهی هم چنان باقی است و به کراهت تنزل می کند. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
ارزش ها و آداب معاشرت با مردم . . @haffiin
🔸️بسم‌الله الرحمن الرحیم🔸️ 🔅در حکمت ۳۸ نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین (علیه السلام) هشت گنج باارزش را در قالب عبارات بسیار کوتاه و گويا در اختیار ما به برکت امام حسن (عليه السّلام) قرار دادند. هشت گنجی که هر کدام از آن ها در نهج‌البلاغه یک منظومه جذاب و کاملی از محتوا دارند. ✨️ اولین گنج عقل است. در نهج‌البلاغه مطالب متنوع و زیادی درباره ی عقلانیت چه با تصریح به واژه عقل چه بدون تصریح به واژه عقل وجود دارد تا جایی که به نظر حقیر یکی از اسامی که می شود برای نهج‌البلاغه انتخاب کرد کتاب العقل است. این مفاهیم و معارف را بنده در چهار دسته خدمت شما تقدیم می کنم. ⬅️ دسته ی اول مربوط به ارزش و جایگاه بلند عقل و عقلانیت از منظر امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج‌البلاغه است. حضرت‌ درباره ی جایگاه و ارزش عقل این نکات کلیدی را فرمودند. 🔸️نکته ی اول: شرط فهم اسلام عقل است. (خطبه ی ۱۰۶) 🔸️نکته ی دوم: شرط موعظه گرفتن از قیامت عقل است. (خطبه ی ۱۹۰) 🔸️نکته ی سوم: اهل بیت قله ی عقلانیت اند. (خطبه ی ۲۳۹) 🔸️نکته ی چهارم: شرط تطبیق دادن امروز به گذشته و عبرت گرفتن از گذشته برای پيمودن صحیح امروز و آینده عقل است. (خطبه ی ۱۵۲) 🔸️نکته ی پنجم: شرط بر حذر ماندن از سم مهلک مار خوش خط و خال دنیا عقل است. (حکمت ۱۱۹) 🔸️نکته ششم: شرط موعظه گرفتن از آداب دیگران عقل است. (نامه ی ۳۱) 🔸️نکته ی هفتم: شرط گواهی دادن به موعظه های رسا توسط موعظه گران عقل است. (نامه ی سوم نهج‌البلاغه) 🔸️نکته ی هشتم: رسالت انبیا علیهم السلام بیرون کشیدن گنجینه ی عقل از وجود انسان ها از زیر خروارها خاک غفلت و هوای نفس است. (خطبه ی اول نهج‌البلاغه) 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
🔸️سر فصل دومی که درباره ی عقلانیت در نهج البلاغه است کارکردها و آثار عقلانیت است که به ترتیب اینگونه اند. 🔅۱. رازداری(حکمت ۶) 🔅۲.پیرو کردن زبان در مقابل عقل یعنی عاقل زبانش تابع عقلش است.(حکمت ۴۰ و ۴۱) 🔅۳.عاقل امور زندگی اش را در سه بخش منظم می‌کند، یا در حال امرار معاش یا مشغول عبادت و بندگی خداست یا مشغول استفاده بردن از لذت های غیر حرام دنیاست.(حکمت ۳۹۰) 🔅۴.عقل انسان را به تدبیر و فهم پشت صحنه اتفاقات و تصمیمات می رساند.(حکمت ۱۱۲) 🔅۵.عقل می تواند تجربیات گذشتگان را برای ما حفظ کند و در لحظاتی که به آن ها احتیاج داریم آن ها را فعال کند.(نامه ی ۳۱) 🔅۶. همین حکمتی هست که مشغول آن هستیم و در حکمت ۵۴ هم عیناً تکرار شده یعنی عقل بهترین بی نیازی و ثروت است.(حکمت ۳۸ و ۵۴) 🔅۷.اثر عقلانیت کم سخن گفتن است.(حکمت ۷۱) 🔅۸.نصیحت گری که هیچ وقت ما فریب نمی دهد و در نصیحتش غش و غل نیست، عقل است.(حکمت ۲۸۱) 🔅۹.عقل مثل شمشیر برّان هست یعنی انسان عاقل همیشه در مقابل شک یک برهان قاطع دارد و در مقابل دیگران همیشه حرفش محکم و برنده است.(حکمت ۴۲۴) 🔅۱۰.امام علی(علیه‌السلام) فرمود شقاوت حقیقی این هست که کسی از عقل و تجربه محروم می شود.(نامه ی ۷۸) 🔅۱۱.بزرگترین سرمایه برای انسان که سودش خیلی خوب به انسان بر می‌گردد عقل است.(حکمت ۱۱۳) 🔅۱۲.عقلانیت انسان را به اظهار دوستی با مردم می کشاند و اظهار دوستی با مردم نصف عقلانیت است.(حکمت ۱۴۲) 🔅۱۳. عقل باعث نجات انسان می شود در جایی که همه به واسطه ی نداشتن این عقلانیت غرق می شوند.(حکمت ۴۰۷) 🔅۱۴.عقل راه انسان را بین رشد و گمراهی کاملا روشن و واضح می کند.(حکمت ۴۲۱) 🔅۱۵.مبارز و مجاهدی که می تواند در مقابل هوای نفس عتاب و مبارزه بکند و هوای نفس را از بین ببرد عقل است.(حکمت ۴۲۴) 🔅۱۶.کسی که با مردم دیگر، با خبرگان و نخبگان و متخصصین و صاحبان تجربه مشورت می کند در واقع با آن ها در عقل هایشان مشارکت می کند و همین عامل تقویت عقلانیت می شود. 🔅گروهی که نام برده شد از خبرگان و نخبگان و متخصصین و...باید صالح باشند. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
🔸️سر فصل سوم در بحث عقلانیت 🥀آفت های عقل و عقلانیت 🔅۱. هوای نفس. (حکمت ۲۱۱) 🔅۲. آرزوهای بیهوده که عقل انسان را به سهو مبتلا می کند. (خطبه ی ۸۶) 🔅۳. خواب رفتن عقل به واسطه ی توجه به دنیا. (خطبه ی ۲۲۴) 🔅۴. شرب خمر، در حکمت ۲۵۲ فلسفه تشریع حرمت شرب خمر نجات عقل و حفظ عقل از این آفت بیان شده است. 🔅۵. فقر که مایه دهشت و وحشت عقل معرفی شده است. (حکمت ۳۱۹) 🔅۶. عشق به دنیا که باعث می شود پرده ی عقل توسط شهوات پاره شود. (خطبه ی ۱۰۹) 🔅۷.عجب و خودپسندی(حکمت ۲۱۲) 🔅۸.مزاح بیجا و زیادی که عامل کاهش عقل نامیده شده است. (حکمت ۴۵۰) 🔅۹. برق طمع ها که عامل زمین خوردن عقل ها شمرده شده است. (حکمت ۲۱۹) 🔅۱۰. استبداد به رای و نظر شخصی عامل هلاکت انسان. (حکمت ۱۶۱) 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
🔸️محدودیت های عقل 🔅عقل انسان به همه ی حقایق نمی تواند دست پیدا کند‌. حقیقتی که انسان ولو عاقل ترین انسان ها با عقل خود نمی توانند به آن پی ببرند ذات مقدس الهی و صفات داتی خدا مثل عظمت است که در خطبه های ۹۱، نامه ی ۵۲، خطبه ی۱۶۰، خطبه ی ۱۵۵، خطبه ی ۴۹، خطبه ی ۱۶۵ بیان شده است. 🔅در مقابل برای شناخت خدا امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند توجه و تفکر در صنعت خدا، آنچه که خدا در آسمان و زمین خلق کرده است عقل ها را به معرفت خدا می رساند که این حقیقت در خطبه ی ۱۸۶، خطبه ی ۱۸۲، خطبه ی ۱۹۵ نهج‌البلاغه آمده است. 🔅یک نکته ی ویژه و استثنایی در نهج‌البلاغه هست که می‌تواند برای اهلش عامل رشد باشد و آن عبارت است از این که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه ی ۲۲۲ نهج‌البلاغه درباره‌ی عبادالله، بندگان خالص و مخلص خدا ،می‌فرمایند خداوند در درون عقل آن ها با آن ها تکلم می کند و سخن می گوید. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
💌امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ادامه حکمت ۳۸ می فرمایند بزرگترین فقر حماقت است. 🔸️پیرامون حماقت دو نشانه و یک توصیه در نهج البلاغه داریم اما نشانه ی اول این است که کسی عیبی را در مردم ببیند و آن را انکار کند و زشت بشمارد اما به همان عیب در وجود خودش راضی باشد. حضرت در حکمت ۳۴۹ می فرمایند کسی که در عیوب مردم دقت کند و آن عیوب را در مردم زشت بشناسد سپس همان عيب را برای خودش راضی بشود پس چنین کسی حقیقتا احمق است. 🔸️نشانه ی دوم این هست که احمق قبل از اینکه بیندیشد سخن می گوید در حکمت های ۴۰ و ۴۱ با دو عبارت تقریبا متفاوت حضرت این حقیقت را بیان فرمودند. در حکمت ۴۰ فرمودند زبان عاقل پشت قلب او حرکت می‌کند اما قلب و عقل احمق تابع زبان او هستند. 🔸️در حکمت ۴۱ هم فرمودند قلب انسان احمق در دهان اوست در حالی که زبان انسان عاقل در قلب اوست. 💌بر این اساس مولا در حکمت ۳۸ که مشغول خواندن آن هستیم می فرمایند پسرم بپرهیز از همراهی و دوستی با احمق چون احمق می خواهد به تو نفع برساند ولی ضرر می رساند بنابراین بزرگترین فقر نداشتن عقل درست در عمل است. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
🔸️عجب یا خودپسندی ▪️عجب یعنی انسان در خودش یک فضیلتی یک هنری و توانمندی را درک بکند و نسبت به آن متعجب،خودخواه و خودپسند بشود. 🔸️آثار شوم عُجب ▫️۱. تنهایی: در حکمت ۱۱۳ می فرمایند هیچ تنهایی وحشتناک تر از عجب نیست. ▫️۲. ترس: در حکمت ۳۸ می فرماید ترسناک ترین ترس عجب است. ▫️۳. حسادت به عقل یعنی آسیب رساندن به عقل، حضرت در حکمت ۲۱۳ می فرمایند خودپسندی انسان یکی از حسودان عقل اوست.حضرت در حکمت ۲۲۵ می فرمایند تعجب می کنم که حسودان از سلامت بدنشان غفلت می کنند یعنی با حسادت به خودشان و بدنشان ضرر می زنند. پس عجب انسان به خودش اولاً ضربه به جسمش می‌زند ثانیاً ضربه به عقلش می‌زند، لذا مولا علی (علیه‌السلام) در نامه ی ۳۱ خطاب به امام مجتبی (علیه‌السلام) می فرمایند همانا خودپسندی بر خلاف ثواب (درستی ) است. بدان که اعجاب آفت و آسیب به عقل ها و مغزهاست. ▫️۴. منع ازیاد نعمت و رشد: یعنی عجب و خودپسندی مانع رشد انسان و ازدیاد نعمت ها می شود در حکمت ۱۶۷ می فرمايند عجب مانع ازیاد نعمت و رشد می شود. بر اساس این آثار شوم از منظر مولا علی علیه السلام حتی گناهی که انسان را نزد خدا شرمنده کند بهتر از حسنه و کار نیکی است که باعث عجب انسان بشود. 🔹️در حکمت ۴۶۷ این حقیقت را فرمودند که گناهی که تو را شرمنده کند نزد خدا تو را از کاری که به عجب بکشاند بهتر است. 🔹️با این مقدمات حضرت در نهج‌البلاغه توصیه هایی دارند نسبت به عجب می فرمایند: ▫️اولاً از آدم هایی نباش که وقتی سالم و تندرست هستند دچار عجب می شوند (حکمت ۱۵۰) ▫️ثانیاً خطاب به مالک اشتر می نویسند بپرهیز از این که خودپسند بشوی و اینکه اطمینان کنی به چیزهایی که به واسطه ی آن دچار عجب شدی و بپرهیز از اینکه دلت بخواهد مردم تو را ستایش کنند.(نامه ی ۵۳) 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
🌸يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ 🌸ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺑﺎ ﻛﺎﻓﺮﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﻢ ﺟﻮﺍﺭ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﻧﺒﺮﺩ ﻛﻨﻴﺪ ; ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﺳﺨﺘﻲ ﻭ ﺷﺪﺕ ﻳﺎﺑﻨﺪ ; ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ .(١٢٣) @haffiin
🔸️امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در ادامه ی حکمت ۳۸ می فرمایند، با ارزش ترین حسب اخلاق نیکوست. ⚘️حسب در لغت یعنی بزرگی خانوادگی یعنی آن چه از افتخارات پدران و اجداد باشد که جمع آن احساب هست. حسب را بر اساس آن چه که در معارف نهج البلاغه آمده است می توان به دو دسته ی کلی تقسیم کرد: 🌸یکی حسب ظاهری 🌸و دیگری حسب معنوی. 🔸️حسب ظاهری یعنی افتخارات پدران و اجداد. حسب ظاهری را نیز در نهج البلاغه در دو بخش ارزش گذاری کرده اند. یکی حسب نیک و دیگری حسب بد، یعنی بسته به اینکه بخواهی از افتخارات پیشینیان چگونه استفاده کنی آن حسب نیک یا بد خواهد شد. 🔸️ درباره ی حسب نیک مولا علی (علیه السلام) در نامه ۵۳ به مالک اشتر می نویسند با خانواده ها و افرادی هم نشین شو و به آن ها بچسب که دارای مروت و حسب های پاکیزه و اهل خانه های صالحه هستند، یعنی نگاه به پیشینیان یک فرد می تواند یک عامل اطمینان نسبی باشد بر صالح بودن او، البته این فقط یک عامل هست، بنابراین تو می توانی با این ها معاشرت بیشتری داشته باشی، اما همین حسب نیک جبران کننده سستی در عمل صالح فرد نیست یعنی من نمی توانم به واسطه ی اینکه پدران و اجداد صالح،مشهور، خیر، عالم و عارفی داشتم خودم در عمل برای قیامتم کوتاهی کنم. ⚘️ حضرت در نهج‌البلاغه شریف در حکمت ۳۸۹ می فرمایند کسی که در عمل خودش کندی می کند نسب و فامیل و نسبت های قوم و خویشی خودش نمی تواند به آن ها سرعت بدهد یا فرمودند کسی که خودش برای خودش ارزشی قائل نشود ارزش آباء خودش نمی تواند نفعی به اون برساند. 🔹️ اما حسب ظاهری بد چیست؟ ▫️آن جایی که کسی به رفتار های زشت، عقائد باطل و آدام و رسوم غیر عاقلانه پیشینیان خودش افتخار کند. 🔸️ امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه به معاویه در نامه ۳۲ می نویسند تو با مردم کاری کردی که به خاندان خودشان نازیدن مثل دوران جاهلیت. به خاندان مشرک خودشان افتخار کردند و نکته ی دیگر پیرامون حسب ظاهری بد حضرت ما را نهی می‌کنند که از بزرگان متکبر خود اطاعت و حرف شنوی داشته باشیم. 🔸️مولا می فرمایند هوشیار باشید هوشيار باشید برحذر باشید و دوری کنید از طاعت بزرگان و کبرا خودتان، بزرگان فامیل شما که تکبر می کنند به خاطر حسب و افتخارات پیشینیان خودشان. 🔸️حسب معنوی: جایی که انسان در درون خودش با تلاش و ریاضت و مراقبه ارزش های حقیقی ایجاد می‌کند که یکی حسن خلق هست که همین حکمت ۳۸ بود، یکی هم در حکمت ۱۱۳ مولا علی (علیه السلام) یکی از مصادیق حسن خلق را یعنی تواضع را بالاترین نوع حسب میدانند می‌فرمایند هیچ حسبی افتخارات خاندانی هم ارزش با تواضع نیست. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
✊️
🔹️امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ادامه حکمت ۳۸ خطاب به فرزند بزرگوارشان اینگونه می فرمایند: پسرم بپرهیز از دوستی با احمق، زیرا احمق قصد می‌کند به تو سود برساند اما ضرر می زند. 🌸پرهیز از هم نشینی با احمق در نهج البلاغه دلائلی دارد. در واقع می‌توان گفت احمق در لسان مولا علی( علیه السلام) نشانه هایی دارد که همین نشانه ها علت دستور مولا به فرزندشان برای پرهیز از دوستی با احمق هست. 🔸️نشانه های احمق 🔹️۱. عیبی که در خودش هست در دیگران بزرگ می کند و عیب می شمارد، در حکمت ۳۴۹ می فرمایند کسی که دقت و موشکافی کند در عیوب مردم و عیوب را زشت بشمارد اما همین عیوب را برای خودش بپسندد این آدم به عینه احمق هست. 🔹️۲. قبل از اندیشیدن به پیامدها و عوارض سخنی که می‌خواهد بگوید حرف می زند. 🔸️در حکمت ۴۰ و ۴۱ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به این حقیقت اشاره فرمودند. در حکمت ۴۰ می فرمایند زبان عاقل پشت قلب او حرکت می کند و قلب احمق پشت زبانش هست یعنی اول زبانش حرف می زند بدون تعمل بعد فکر می‌کند که چه خطاهایی کرده و چگونه درستش کند. 🔸️ در حکمت ۴۱ هم همین معنا را به عبارتی دیگری می فرمایند. قلب احمق در دهانش هست، کنایه از اینکه اصلا مجال فکر کردن به خودش نمی دهد هرچه به ذهنش رسید می‌گوید اما زبان عاقل در قلبش هست. 🌸بر اساس این مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۸ فرمودند بزرگترین فقر و بیچارگی حماقت است. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
🔹️در ادامه حکمت ۳۸ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به فرزند عزیزشان سفارش می‌کنند بپرهیز از دوستی با بخيل، زیرا بخیل دقیقا در چیزی که به آن احتیاج داری پشت تو را خالی می‌کند. 🔸️ بخل در نهج البلاغه سیمای خیلی دقیقی دارد اولین مبحث زشتی بخل است. ☀️ حضرت در حکمت سوم می فرمایند بخل ننگ است، ☀️هم چنین مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۷۸ می فرمایند بخل جامع تمام عیب های زشت است، ☀️ و نیز در خطبه ی ۱۲۹ می فرمایند روزگار ما را می‌بینی بخیل را می‌بینی که با بخل ورزیدن در مورد حق الله دارد ثروت وافر جمع می کند. 🪷ریشه ی بخل 💫مولا علی (علیه السلام) معتقدند بخل، حرص و ترس ریشه در سوء ظن به خدا دارد یعنی اعتقاد کسی که اهل بخل هست خراب هست. ▫️در نامه ی ۵۳ خطاب به مالک اشتر می نویسند همانا بخل، ترس و حرص اخلاق ها و خصلت های متفاوت اند اما این سه در یک ریشه به هم می رسند و آن سوء ظن به خداست. 🔅مولا علی (علیه السلام) در نهج‌البلاغه معتقدند رفتار بخیل واقعا غیر عاقلانه و تعجب بر انگیز است. در حکمت ۱۲۶ می فرمایند من از بخیل تعجب می کنم زیرا به سمت فقری تعجیل می کند که از آن فراری است و بی نیازی و ثروتمندی که دنبالش هست را با بخل از دست می دهد. 🔅مولا علی (علیه السلام) در خطبه ی ۱۴۲ معتقدند بخل و جود می توانند نا به جا از انسان ظهور بکنند.در خطبه‌ی ۱۴۲ می خوانیم برای کسانی که نا به جا به نا کسان نیکی کند بهره ای جز ستایش فرومایگان، توصیف سرکشان و اشرار و سخنان جاهلان بد گفتار نیست و این ها نیز تا هنگامی که به آن ها بخشش می کنند ادامه دارند. گفت قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم،به نا اهل جود کردن اینگونه است. ☀️دست سخاوتمندی ندارد آن کس که از بخشش در راه خدا بخل می ورزد. آن کس که خدا به او مالی بخشيده پس باید به خویشاوندان خود بخشش نماید و سفره مهمانی خوب بگستراند و اسير آزاد کند و رنج دیده را بنوازد و مستمند را بهره مند کند و قرض وام دار را بپردازد و برای درک ثواب الهی در برابر پرداخت حقوق دیگران و مشکلاتی که در این راه به او می رسد صبور باشد زیرا به دست آوردن صفات یاد شده موجب شرافت و بزرگی دنیا و درک فضائل سرای آخرت است. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت الاسلام مهدوی ارفع @haffiin