eitaa logo
حفیظ(آموزشگاه‌تخصصی‌حفظ)
3.8هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
130 ویدیو
72 فایل
﷽ 👌 اینجا #تخصصی_ترین مهارت های #حفظ_متقن قرآن رو آموزش میبینید بانظارت حافظ بین المللی استاد محمد جواد مرادی ✅ 🔹️مشاوره رایگان👈 @mj_moradi 🔹️تلگرام👈 t.me/hafizzchannel 🔹️موفقیت ها👈 @eftekharat_ma 📲 هماهنگی برنامه هاوثبتنام ۰۹۱۹۳۵۹۹۶۰۲
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 گنجینه آیات آیه ۶۲ سوره نمل :خداوندی که دعای شخصی را که به اضطرار افتاده ، مستجاب میکند و بدی ومشکلات را برطرف می کند ، بهتر است یا آن بت هایی را که شریک او قرار میدهید؟ ✳در تفسیر قمی از امام صادق(علیه السلام) آمده : این آیه در مورد امام زمان (ع) نازل شده... به خدا سوگند مقصود از مضطری که در آیه ذکر شده ، اوست.. زمانی که (در کنار خانه خدا ) در مقام ابراهیم می ایستد و دو رکعت نماز می خواند و دعا می کند (پس خداوند به او اجازه ظهور می دهد.. آن گاه بر حجر الاسود تکیه زده و اولین کسی که با او بیعت می کند جبرئیل است سپس ۳۱۳ نفر به او ملحق می شوند و بدین وسیله خداوند) بدی و مشکلات را برطرف می کند و او را خلیفه بر روی زمین قرار میدهد. ، ذیل آیه @hafizz
📚 گنجینه آیات لشکریان حضرت سلیمان(ع) حرکت کردند تا به سر زمین مورچه ها رسیدند ؛ آن گاه مورچه ای گفت: ای مورچگان ! به لانه های خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند. ✳از امام رضا (ع) نقل شده است: ...هنگامی که آن مورچه ، این سخن را گفت ، ... سلیمان به او خطاب کرد : مگر نمی دانی که من پیامبر خدا هستم و به کسی ظلم نمی کنم ؟! مورچه گفت : میدانم. سلیمان گفت : پس چرا مورچه ها را از ظلم من ترساندی و گفتی به لانه هایشان بروند؟! مورچه گفت : ترسیدم به جاه و جلال تو بنگرند و شیفته ی تو شوند و از ذکر خدای متعال غافل شوند. سپس از سلیمان پرسید: آیا مقام تو بالاتر است یا مقام پدرت (داود) ؟! سلیمان گفت : مقام پدرم..! مورچه گفت : پس چرا اسم تو از اسم پدرت یک حرف بیشتر دارد ( و اسم تو ، شش حرف دارد ولی اسم پدرت ، پنج حرفی است) ؟! سلیمان گفت: نمیدانم..! مورچه گفت : (زیاد بودن حروف اسم تو ، دلیل بر فضیلت تو نمی شود و) نام پدرت ، داود است چون داود به معنای "آن کسی است که زخم خود را با محبت (خداوند ) مداوا می کند" ( وچون پدرت اینگونه بود ، داود نامیده شد) و من امید دارم به مقام پدرت برسی. آنگاه مورچه گفت : چرا خداوند از میان این همه چیز ،باد را برایت مسخر کرد( و باد را در اختیارت گذاشت؛ که هر زمان اراده کنی ، تو را حرکت میدهد)؟! سلیمان گفت : اطلاعی ندارم. مورچه گفت : خداوند این کار را کرد تا به تو بیاموزد اگر هر چیزی در اختیار تو باشد ، بازهم مانند یک باد خواهد بود( که لحظه ای می آید و میرود) و از بین رفتنی است. ، ج ۲ ، ص ۱۴۴ @hafizz
📚 گنجینه آیات 🔅موسی و کسانی که با او همراه شدند را نجات بخشیدیم و فرعونیان را غرق کردیم🔅 ( ترجمه ). ✳در کتاب خزائن عالم وارسته ، مرحوم نراقی آمده : در دربار فرعون ، شخص دلقکی بود که برای فرعون ، خود را به شکل حضرت موسی (ع) در می آورد و با در آوردن ادای آن حضرت ، مردم را می خندانید. هنگامی که فرعون و قومش، غرق شدند ،آن دلقک نجات پیدا کرد. حضرت موسی (ع) آهی کشید و گفت : خدایا ! این شخص ، همیشه باعث رنجش و آزار من بود...!! ندا آمد : ای موسی ! چون خودش را شبیه به تو می کرد ، نخواستم آن کسی که خود را شبیه به دوستم می کند ، با دشمنان غرق کنم..!! #کتاب_خزائن مرحوم نراقی ، ص ۴۳۰ #گنجینه_آیات #نکات_تفسیر @hafizz
📚 گنجینه آیات 🔅 زکریا گفت :خداوندا ! سپیدی موهایم شعله ور شده و هرگز از اجابت دعایت محروم نبوده ام🔅 ✳از مرحوم مجلسی (ره) نقل شده: تا زمان حضرت ابراهیم (ع) موهای کسی سفید نمی شد. آن حضرت ، مقید بود که افرادی که سن بیشتری دارند همواره مورد احترام قرار بگیرند و جوانان جلو تر از پیران قدم برندارند. ..روزی دو میهمان بر او وارد شدند و حضرت تشخیص نداد کدامیک بزرگتر است و باید بیشتر مورد احترام قرار بگیرد. ..آنجا بود که از خداوند ، خواست تا بر چهره افراد ، علامت پیری را قرار دهد ؛ تا هر شخص به اندازه ی بزرگ بودن سن وسال گرامی داشته شود. از آن پس موی سفید در سر وصورت مردم پیدا شد.. 📚 منهاج الدین ، ص۲۲ #گنجینه_آیات #نکات_تفسیر @hafizz
📚 گنجینه آیات 🔅آیا ندیدی کسی را که - بر اثر (غرور ناشی از )حکومتی که خدا به او داده بود- با ابراهیم، درباره ی پروردگارش نزاع و گفت وگو می کرد ...و در آخر ، مبهوت ماند و شکست خورد🔅 نقل شده: زمانی که نمرود ، در گفت و گو با ابراهیم (ع) شکست خورد ، در صدد بر آمد که به آسمان برود و خدای ابراهیم را به قتل برساند. ... پس چهار بچه کرکس را گرفت ، دستور پذیرایی و تربیت آن ها را داد به گونه ای که قوی و بزرگ شوند. ..بعد از چهارسال ، دستور داد ؛ تابوتی با چهار پایه ی بلند ساختند و در بالای هر پایه یک قطعه گوشت قراردادند و هر کرکس را قدری پایین تر از قطعه گوشت بستند ؛ طوری که منقار آن ها به گوشت ها نرسد.. نمرود و وزیرش در میان تابوت نشستند.. کرکسان که بال میزدند تا خود را به گوشت ها برسانند ، تابوت از زمین کنده شد و به آسمان رسیدند. وزیرش گفت : به قدری بالا آمده ایم که زمین را نمی بینیم وخدایی نیافتیم. نمرود فکر میکرد؛ که چرا جان خود را به خطر انداخته؟!! ...و (شاید در برابر خدا ، از کردارش ، ابراز پشیمانی کرد). چون کرکس ها از پرواز خسته شدند ،به دستور خداوند، باد مامور شد آن ها را سالم به زمین برساند. ...اما وقتی که به سلامت بر زمین فرود آمدند ، نمرود گفت: رفتم و خدای ابراهیم را کشتم و (دیگر خدایی وجود ندارد) !!! 📚 منهاج الدین ص ۲۶۴ و۲۶۵ @hafizz
📚 گنجینه آیات ✳ از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: در این آیه ی شریفه (که می فرماید: ☀️هرمرد یا زنی که با ایمان باشد و عمل صالح انجام دهد ، به او حیات طیبه و پاکیزه ای می بخشیم☀️ ) منظور از حیات طیبه چیست؟ حضرت فرمودند: حیات طیبه ، قناعت است. 💠از امام رضا(ع) نقل شده : روزی سلمان ، ابوذر را میهمان کرد و قطعه ای نان خشک آورده ، مقداری از آب کوزه به آن زد و در سفره گذاشت. ابوذر گفت: چقدر خوب بود اگر مقداری نمک، همراه این نان بود. سلمان برخاست و از خانه بیرون رفت ، کوزه اش را گرو گذاشت و مقداری نمک تهیه کرد. ابوذر لقمه ای نان بر می داشت ، مقداری نمک به آن می پاشید و می خورد و می گفت : سپاس خدایی را که قناعت را به ما ارزانی داشت. سلمان به او گفت : اگر قناعت می داشتی ، کوزه ی من ، به گرو نمی رفت.. !! 📚 عیون اخبارالرضا ، ج۲ ، ص ۸۰ #گنجینه_آیات #نکات_تفسیر @hafizz
💠💠💠 💠💠 💠 📚 گنجینه آیات 📖وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَىٰ (نجم / ۴۳) 《و اوست که میخنداند و می گریاند》. مفضل از امام صادق (ع) می پرسد: اینکه "گاهی اوقات ، طفل میخندد بدون اینکه امر خنده داری را دیده باشد و گاهی می گرید بدون اینکه دردی داشته باشد " دلیلش چیست؟ حضرت فرمودند: 《هیچ طفلی نیست ، مگر اینکه امام خود را می بیند ، پس زمانی که امام می رود و امام خود را مشاهده نمیکند، گریه می کند و زمانی که امام را دوباره می بیند ، می خندد. واین ادامه دارد تا زمانی که زبان باز می کند، پس درب نعمت دیدن امام ، بر او بسته می شود و دیگر فراموش می کند》. 📚ینابیع الحکمه ج۱ ، ص ۲۸۷ در باب فضل بکاء 💠 💠💠 💠💠💠 @hafizz