رسـول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) :
اگر بندهِ خدا مىدانست در ماه رمضان چه فضیلتى است دوست مىداشت که تمام سال رمضان باشد.
سلام 😍
فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو بهت تبریک میگیم
به نظرت ماه رمضان چه ویژگی هایی داره که اگه کسی میدونست دوست داشت تماااام سال ماه رمضان باشه؟
📱 @M_maharat7
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
کلاس برخط #بهار_در_بهار🌱
هر روز ساعت ۱۴_۱۴:۳۰⏰
۵ام (شنبه) تا ۱۳ام (یکشنبه) فروردین
تا شروع کلاس تنها ۲۴ ساعت باقی مانده😌
البته ناگفته نماند که کلاس به همین ایام عید محدود نیست❗️
و حضور منظم شما جوایز نفیسی(🏕😉) در پی داره😎
برای ثبت نام، نام و نام خانوادگی ات رو بفرست💌👇
📱 @M_maharat7
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
May 11
«بسم الله الرحمن الرحیم»
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در رابطه با اهمیت و فضیلت ماه مبارک رمضان می فرمایند:
شروع ماه مبارک رمضان، در حقیقت عید بزرگی برای مسلمانان است😍 و جا دارد که مؤمنین، ورود این ماه را به هم *تبریک* بگویند و یکدیگر را به استفاده هرچه بیشتر از این ماه توصیه کنند. 👏🏻☺️
چون ماه ضیافت الهی است.😍 در این ماه فقط مؤمنین و کسانی که اهل ورود در این ضیافت اند بر سر سفره پروردگار منّان و کریم می نشینند. این، غیر از سفره عام کرم الهی است که همه انسانها، بلکه همه موجودات عالم از آن بهره مندند. 😊
این، سفره خواص و ضیافت خاصان پروردگار است.🌷
ماه رمضان را مغتنم بشمارید❗️ این روزها با روزه داری و این شبها را با ذکر و دعا به سر ببرید . 📿
فصل دعا، همین ماه مبارک است.🤲 رابطه دعا، رابطه قلبی شما با خداست.❤️*دعا یعنی خواستن و خدا را خواندن، خواستن یعنی امیدواری* . تا امید نداشته باشید، از خدا چیزی را درخواست نمی کنید. به برکت دعا، جامعه با نشاط و اهل حرکت می شود🌱
خطبه نماز جمعه تهران
۱۳۶۹/۰۱/۱۰
#بهار_در_بهار
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
هفت آسمان 💫
کلاس برخط #بهار_در_بهار🌱 هر روز ساعت ۱۴_۱۴:۳۰⏰ ۵ام (شنبه) تا ۱۳ام (یکشنبه) فروردین تا شروع کلاس ت
بیست دقیقه مانده تا شروع کلاس برخط بهار در بهار😃
اگر هنوز ثبتنام نکردی نام و نام خانوادگی ات رو به آیدی زیر بفرست😃💌👇
📱 @M_maharat7
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
سلام به دخترای عزیز🌺
خب خب
میخوایم برای اینکه تو این ماه مبارک یکم معرفتمون نسبت به قرآن، این اقیانوس عظیم بیشتر بشه، باهم از معجزات علمی اون بخونیم و با خبر بشیم🧐
بیاید چند وجه از اعجازهای قرآن رو باهم ببینیم:
✨اعجاز ادبی
✨اعجاز بیانی
✨اعجاز رموز
✨اعجاز اخلاقی
✨اعجاز طریقی
✨اعجاز معنایی
✨عدم تناقض
✨اعجاز علمی
برای اینکه بیشتر از این اعجازها با خبر بشیم و مثالهاش رو توی دنیای الانمون پیدا کنیم
در کلاس برخط بهار در بهار🌙 منتظرتونیم
⏰ساعت ۱۴:۳۰_۱۴:۰۰
#اطلاعیه
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
دما حدود ۲۵۰ درجه سانتی گراد زاویه خورشید درست در وسط مغز سر من!☀️ تا حالا خورشیدو ازین نما ندیده بودم یه جوری زل زده تو چشمای من بیچاره انگار مسابقه ی هر کیچشمک بزنه باخته، بازی میکنیم!
الان چن ساعته ک دارم راه میرم نمیدونم شاید هم دور خودم میچرخم اینجا همه چیز شبیه به همه خسته شدم و یکم ناامید البته نه نا امیدی اینجا به معنای مرگه! 😞
کوله ام رو میزارم زمین و جلوش دو زانو میشینم🎒 اینکه دنبال چی میگردم رو نمیدونم. فقط میدونم پیداش نمیکنم😶 کوله رو برعکس می کنم طوری که همه وسایلشو یه جا بتونم روی زمین بریزم چیز بدرد بخوری پیدا نمیکنم به جز یه بطری آب که یکسوم شو نوش جان کردم.. فکر کنم آبو باید جیرهبندی کنم
یک کیسه آذوقه هم هست. دست می کنم توش ولی چیزی جز چند تیکه نون خشک نصیبم نمیشه🫓
یه قطبنما که لیدر تور اول سفر به همه داد که اگه گم شدیم مثلاً راه رو باهاش پیدا کنیم ولی چه فایده از اون زِپرتیا بود که انگار از توی تخم مرغ شانسی نصیبم شده بود و توی کوله شلوغ پلوغم حسابی داغون شده بود ولی به امتحانش می ارزه میگیرمش کف دستم.. عقربه هاش دور هم می چرخند نمیدونم شایدم من دارم می چرخم اصلاً دنیا شده یه چرخ فلک بزرگ که هی داره میخونه چرخ چرخ عباسی، خدا منو نندااازی. بیخیال میشم پرتش می کنم اون طرف تر😣
گوشیمو از توی جیب پشتیم در میارم نت E و آنتن هیچی. این به کنار مهمتر اینکه هر لحظه شارژ داره کمتر میشه. چه خبرتونه؟
حیف نمی تونم این قطب نما بندازمش اون ور و الا خودمو از شر سنگینش خلاص می کردم.. گوشی بدون نت چ فایده ای داره اخه. مثل سبزی پلو با ماهی بدون ترشی می مونه.
میذارمش تو جیبم
وسایلمون میریزم تو کوله.. چی فکر کرده بودم که اینقدر پُرش کرده بودم از خرت و پرت های بدرد نخور؟ لیدر تور با خودش چه فکری کرده بود که گفته بود هرچی میخواین بردارین😑 اصلا مگه خودش تا حالا گم شده بود که بدونه چی نیازه؟
بند دوربین را از دور گردنم درمیارم 📷خیس خیسه البته وضعیت لباسمم همینه. در حال حاضر یک حمام با آب سرد میتونه شیرین ترین رویای من باشه.🚿
من با این دوربین کل خاطره هامو ثبت کردم.. همه عمرمو سفر کردم تمام زندگیم همین عکساس.. یه نگاه ب صفحه اش میندازم خندم میگیره یه مارمولک گندع و چشم قلمبه که داره یه بوته خار رو جا به جا میکنه😶 خب من از کوچکترین چیزها عکس میگیرم...
ولی..
انگار دیگ الان هیچ ارزشی برام نداره..
اصلا همه چ تقصیر همین دوربین لعنتی بود ک لحظه عکس انداختن منو از کل گروه دور کرد و این بلا سرم اومد اخه این دوربین نفهمه نمی فهمه جون نداره، یکی نیست به خودم بگه چههه خبرتهههه😖
روی عکس زوم می کنم این آخرین عکسمه
شاید بشه از روش یه نشونه پیدا کرد که منو برگردونه نقطه اول بیابون
چقدر آشناست
تا میام بلند شم که راه بیفتم چشم میخوره به همون منظره آشنا.. منظره پشت سرم.. یه تپه بادی نسبتاً بلند با چندتا بوته خار که باد اونها رو از هم دور انداخته واقعا چرا فکر کردم نشانه خوبی پیدا کردم؟! اینجا پر از تپههای تکراریه..اصلا اگه بخوام بگم کویر کجاست میتونم بگم مجموعه ای تپه های تکراری و پشت سرهم😐
راه میافتم ... هنوز امید هست...
صدای تکون خوردن آب تو کوله ان وسوسه ام میکنه.. ب محض اینکه اولین قطره های آب گلوی خشکم رو تازه میکنه حسابش از دستم در میره تا آخرین قطره شو تموم می کنم💧
باید تا تشنه تر نشدم راه بیفتم
الان سه چهار ساعته که دارم به سمت مقصدی که نمیدونم کجاست راه میرم دنبال یه نشونه ام.. تشونه ای که هیچ خبری ازش نیست.. آقا قایم باشک بازیه؟
حتی همون تپه ها هم از تیر رس چشمم خارج شده تا چشم کار می کنه فقط بیابونه وبیابون. دیگه پاهامم باهام همراهی نمیکنه. شکمم هم هر چند دقیقه یک بار موسیقی متن میخونه و میگه گشنمههه
آفتاب مایل می تابه ولی اشعه هاش هنوز اونقدر داغ هست که آب بدنمو تبخیر کنه اگه تا یک ساعت دیگه آب پیدا نکنم قطعااا میمیرم.. تو همین فکرا بودم که دیدم انگار یه چیزی از دور داره برق میزنه، بهتر که نگاه می کنم آرهههه درست می بینم یه چشمه!!! به ابادی رسیدم با تمام توان باقیماندم سمتش خیز بر میدارم انگار نه انگار که تا چند دقیقه پسش میخواستم واسه خودم قبر بکنم! به قدری که حالت دو می گیرم اما هر چی میدوم ازم دور تر میشه.. چی؟ سراب!!!
بدترین چیزی که بعد از این ناامیدی یه امید واهی بود... هر طرف ک نگاه میکنم سراب میبینم چی باعث شده بود فکر کنم هر طرف آبه؟ عطشم ؟ و چی باعث شده بود با اینکه بدونم سرابه به سمتش بدوم؟؟؟
حس می کنم گیر افتادم توی زندان بزرگ که این سرابها از همه طرف محصورش کردن و مدام منو میذارن سرکار.... آسمون داره دور سرم چرخ و فلک بازی میکنه.. چهارزانو میشینم کف زمین و سرمو بین دستام نگه می دارم حس می کنم حتی خون تو رگام هم تبخیر شده..😔
سلام طاعاتت قبول باشه😊
باهم میخوایم از امروز یه داستانی رو دنبال کنیم
اما نه فقط خوندن خالی خالی
ازت میخوایم همراه مون باشی و هم متن داستان رو بخونی هم به سوالامون جواب بدی
منتظرتیم 😍
🔴اینم قسمت اول داستان بود
منتظر بقیه اش باش😉
#داستان
*🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹*
هفت آسمان 💫
دما حدود ۲۵۰ درجه سانتی گراد زاویه خورشید درست در وسط مغز سر من!☀️ تا حالا خورشیدو ازین نما ندیده بو
از زور سرما چشمامو باز می کنم دمای حدود ۷۰ درجه با صبح اختلاف داشت فکر نمی کردم خوابم ببره...😴
اونم انقدر طولانی ....؟
خورشید داره غروب میکنه🌗 و من هنوز یه نشونه برای نجات پیدا نکردم
اگ که خورشید غروب کنه شایو دیگه هیچ راهی نباشه...
هوا داره سرد میشه بلوز یدکم رو از تو کوله ام در میارم و روی لباسم می پوشم🎒
حس می کنم بند کولم دور دستم پیچخورده همین که می خوام درستش کنم یه لحظه خشکم میزنه یه خزنده با فاصله چند سانتی زل زده تو چشام و داره به سمتم میاد...🦂 هر چ نگاش میکنم از رو نمیره سرش داد میزنم بابا تو دیگه چی میخوای از جون من؟؟؟
و تریپ پسر شجاع رو بر میدارم که من نمیترسم ازت جوجه! که یه دفعه حرکت شو تند میکنه ، سریع جلو و پلاسم رو جمع می کنم و می دوعم یه سمت نامعلوم بالاخره پسر شجاعم یه وقتایی باید بره مرخصی دیگه!
تو این چند دقیقه ای خورشید غروب کرده شاید یه امید نجات باشه ...
دستم میسوزه آستین لباسمو میدم بالا مگه بدتر از اینم ممکنه؟ حالا دیگه همون یه امید نجات هم نیست چرا همون موقع نفهمیدم که این خزنده دستمو گزیده..... حالا اگ از تشنگی هم نمیرم این زخم حتما منو میکشه
هوا هم که تاریک بشه سرما هر لحظه بیشتر میشه🌌 و حیوونای عجیب و غریب بیابون اضافه میشه🦎🪱
چه می دونم شایدم از زور سرما مردم.. مهم اینه ک قراره بمیرم. تا حالا تو زندگیم انقد به مرگ فکر نکرده بودم خدایی😂
چقدر خطر!!! چرا وقتی میخواستم سفر رو شروع کنم از این همه خطر غافل بودم؟
پام میخوره به یه چیزایی.. شاید ب درد بخور باشه، خم میشمو برش میدارم.. میگیرمش تو کور سوی نور خورشید که تا چند ثانیه دیگه همون هم نیست، جمجمه یه ادم! با ترس پرتابش می کنم اون طرف.. صدام تو کل بیایون میپیچه یا ابالفضل!
بدنم میلرزه نمیدونم سردمه یا ترسیدم! یعنی سرنوشت من همینه ؟؟ یه جمجمه؟ با چند تا استخوان پوسیده؟ شاید بهتر باشه بدون فکر و خیال این چند ثانیه را با تمام توان نداشتم بدوم... حداقل با تلاش بمیرم بهتره.. چی میگن؟ مرگ باعزت به از...😶
شروع میکنم..
انقدر خسته ام که شاید اگر به آبادی برسم تا چند روز بخوابمو از جام تکون نخورم.. حتی اگر کلی جونور از سر و کولم برن بالا و نشست سران جانوران بذارن. اما حالا اگه بشینم هر اتفاقی ممکنه برام بیفته
دیگه هوا حسابی تاریک شده هیچ جا رو نمیبینم حتی همون تپه ها رو همون صحرای بی ابتدا و انتها رو. باید راضی بشم به مرگ؟ باد میاد سوز تو استخونم میپیچه حس می کنم مغز استخوان میسوزه البته از صبح وضع همینه. صبح از شدت داغی الان هم از زور سرما.. دلم میخاد بشینم یه جا و زار بزنم اما متاسفانه ظهر اشک چشامم در ادامه همون اب بدنم تبخیر شد.. با خودم فکر می کنم مگه وضعیت از این بدترم میشه؟ ولی مثل اینکه درست همون موقع که فکر می کنی نهایت بدبختیه تازه اول بدبختی بوده و یه چیزی پیش میاد که بهت نشون بده آره از این بدتر هم میشه ک بشه.. باد شدید شده شن و ماسه های سبک سوار باد شدن، گرد و خاک همه جا رو گرفته.. باید چشمامو ببندم که خاک نره توش.. چی کار می تونم بکنم؟ به کجا باید پناه ببرم الان ای که هیچ چیز نیست که کنارش پناه بگیرم حتی یه درخت 🌴یا یه تیکه سنگ🪨؟ الان که دیگه همه جا تاریکه تاریکه الان که حتی اگه چشمامو باز کنم خاک میره توش
. حالا باید چشمامو ببندم و کور باشم.. میشینم زمین زیر پامو سفت می چسبانم دنبال یه چیزی می گردم که بتونم چشمامو باز کنم.. اما چی؟؟؟ اینجا که همش خاکه و خاکه و خاک! هرچی رو به چشمم بزنن کورترم میکنه. کاش حداقل ته این بطری یه قطره آب مونده بود...💧
چند دقیقه بعد از شدت باد کم میشه🌫 و حالت نسیم به خودش میگیره یه تیکه دستمال از جیب کولر در میارم و سعی می کنم چشمامو باز کنم با دستمال گرد و خاک و خارج می کنم میتونم میزان سرخی چشممو حدس بزنم
یادم میوفته تو کوله چراغقوه دارم...🔦 چرا زودتر یادم نبود.. روشنش می کنم و شروع میکنم به راه رفتن. اگ یه باد دیگه بیاد کارم تمومه..
هنوز چند قدم بیشتر بر نداشتم که یه رد پا پیدا می کنم از شدت خوشحالی فریاد میزنم ولی بعد از شنیدن صدای خودم تو سکوتِ بیابون جا می خورم.. چراغ رو میندازم روی رد پا و دنبالش می کنم.. بدنم مور مور میشه، حس می کنم یه چیزی رفته تو تنم.. صداهای عجیب و غریب از اطراف ب گوشم میخوره فکر کنم بین یه عالمه حیوونای خطرناک که حتی تا حالا اسمشونم نشنیدن با نور کم چراغ قوه دارم راه میرم خدا بخیر کنه
سعی میکنم بهش فک نکنم.. راهمو ادامه میدم.. رد پا ... رد پا... چرا ادامه نداره ؟
نمیشه که یهو یادم نیست بشه! پرواز کرده رفته تو آسمون؟ یا آب شده رفته تو زمین؟ شاید هم مرده پس کو جنازش؟؟ شاید سگی گرگی گرازی چیزی خورده جنازشو.. وای خدا.. برمیگردم چهار طرف مو میگردم، با دقت... اما خبری از ادامه ردپا نیست... گیج میشم خدایا باید چیکار کرد؟ توان پاهام انگار تمام شده...
بدنم میلرزه. تو این نصفه روز به اندازه تمام عمرم راه رفتم. به اندازه تمام عمرم دویدم.. ولی دنبال چی ؟ سراب! حالا هم باید محکوم بشم به مرگ! دیگه هیچ امیدی برای نجات نیست...😞 و هیچ انگیزهای برای ادامه... دلم میخواد بشینم یه گوشه و بمیرم
کوله پشتیم رو میزارم زیر سرم.🎒 دراز میکشم.. نگاهم موازی آسمونه.. چقدر بزرگه. پره ستاره است 🌌حیف که ستاره هاش خیلی کوچیکه
باورم نمیشه زیر یه آسمون به این عظممممت توی یه بیابونی که من توش یه نقطه هم نیستم قراره بمیرم! یعنی به همین سادگی تموم شد؟؟؟
بچه که بودم وقتی خوابم نمیبرد مامانم میگفت ستاره ها رو بشمر. حالا هم می خوام ستاره ها رو بشمارم تا خوابم ببره.. تا بمیرم... ۱ ۲ ۳ ۴
برق ستاره شمالی🌠 میخوره تو چشمامو فکرم رو روشن میکنه از جا می پرم.. ستاره شمالی!! همیشه فکر میکردم وقتی چیزهایی مثل جی پی اس و گوشیهای هوشمند اختراع شده دیگه چه نیازی به ستاره شمالی که یه روش خیلی قدیمیه؟؟
اما حالا تو این ظلمت فهمیدم که یه نور باید باشه یه نور که از بالا مسیر رو نشون بده! ستارههای دیگه دامن آسمون رو پر کردند اما این ستاره همیشه روشن ترین و مهم ترین جا رو توی آسمون داره.. ستاره شمالی.. به مخم فشار میارم🤔 تا جهت یابی از روی ستاره رو یادم بیاد جهتها رو تشخیص میدمو شروع می کنم به طی مسیر. حالا میفهمم مقصدم کجاست.. میفهمم کجا وایسادم دستمو میارم بالا 🖐.. میبینمش .. زیر نور این ستاره من هم روشن شدم
به خودم فکر می کنم من دنبال چی بودم؟ کجا دست و پا میزدم؟ برای رفع عطش میدویدم اما به سمت سراب.. اون زمان که خورشید بود🌕 امید بود اما دل خوش کردم به نورش غافل از اینکه باید از نورش برای پیدا کردن راه استفاده میکردم وقتی بیابون لباس تاریکی رو پوشید فهمیدم هیچ راهی برای نجات ندارم هیچ راهی که بتونم خودمو پیداش کنمو نجات بدم.. همش نگاهم به زمین بود زمینی که از خودش هیچ نوری نداشت بی توجه به اینکه تو آسمون یه ستاره بود🌠 که راه و نشون میداد
زندگی من چقدر شبیه این بیابون بود.. دنیای من چی بود؟
دوربین عکاسی 📷یا یه کلکسیون عکس های بدرد نخوری که فقط رم دوربین رو پر میکرد؟ راه زندگی من چی بود؟ ستاره زندگی من همونی که قرار بود راه و به من نشون بده کجا بود؟ اصلا ستاره داشتم؟؟؟ یا حتی دنبالش هم نمیگشتم؟؟؟؟
🔷️خانه مهارت هفت آسمان 🔷️
@haft_aseman7
هفت آسمان 💫
کلاس برخط #بهار_در_بهار🌱 هر روز ساعت ۱۴_۱۴:۳۰⏰ ۵ام (شنبه) تا ۱۳ام (یکشنبه) فروردین تا شروع کلاس ت
سلام به دختران عزیز 🌹
طاعاتتون قبول حق باشه ان شاءالله 🌸
اومدیم بگیم که ان شاءالله از این به بعد کلاسهای برخط #بهار_در_بهار🌙 در
🗓روزهای فرد
⏰ ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۱
برگزار خواهد شد.
منتظرتون هستیم😉
#اطلاعیه
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
هفت آسمان 💫
سلام به دختران عزیز 🌹 طاعاتتون قبول حق باشه ان شاءالله 🌸 اومدیم بگیم که ان شاءالله از این به بعد ک
⏰ کمتر از چهار ساعت دیگه مانده به شروع کلاس
بهار در بهار🌙
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
سلامممم
خوبی؟ طاعاتت قبول باشه ☺️
حالا که داستان مون خوندی برامون بنویس
ستاره ی ✨ زندگیت که با اون راه رو پیدا میکنی و از اون الگو میگیری کیه یا چیه؟🤔
@M_maharat7
بله |ایتا| سایت
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
سلام!
خیلی خیلی ممنونیم از اونایی که برامون فرستادن ستاره ی زندگی شون کیه😍❤️
*از امروز میخوایم باهم سفر کنیم به چند تا سیاره...🌍🚀*
سیاره هایی که هر کدومشون محل زندگی یه ادم موفقن!!
میپرسی چرا؟ زندگی اونا اصلا چه ربطی ب تو داره؟ خب یادته که گفتیم هر ادمی تو زندگیش یه ستاره داره؟
میخوایم باهم دنبال ستاره زندگی این ادمای موفق بگردیم... تا راز موفقیتشونو کشف کنیم...😊
بله |ایتا| سایت
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
سلام!
چیزی راجع به star شنیدی?? سلبریتی یا همون ستاره های روی زمین!!
خب بزار اول یکم راجب ستاره ها با هم حرف بزنیم...
یه سوال تا حالا زیر آسمون رفتی؟ منظورم از آسمون، اسمونِ شهر نیست که هرچی زووور بزنی به جز رنگ سرمهای چیز دیگه ای توش پیدا نیست🙄 آسمون جاده ، اسمون روستا ، آسمون کویر که دامنش پر از ستاره های جورواجوره...
بعضی ستاره ها کوچک و ریزند اما کنار هم مثل دونه های تسبیح یه شکلی رو ساختند بعضی ستاره ها پر نورند انقدر دوست داشتنی اند که دوست داری بشینی و تا صبح ازش چشم بر نداری...
اما یه ستاره همیشه تو آسمون هست که انگار داره بهت چشمک میزنه.. پر نور.. زیبا دوست داشتنی... انگار مال توعه.. و داره باهات حرف میزنه..
راستی بعضی ستاره ها هم هستن که اصلا نور ندارن و خب ملومه که اون ستاره های بی نور رو ما نمیتونیم ببینیم
خوب چشماتو باز کن.. خوب آسمونِ زمینو نگاه کن... روی زمینم پر از ستاره های جور واجوره. حواست باشه ستاره ای که انتخاب می کنی نور داشته باشه یا بذار اینجوری بگم نورانی ترین باشه همونی باشه که داره به چشمک میزنه
ستاره که نور نداره نمیتونه راهنمایی تو باشه...
*🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹*
سلام
اینجا سیاره ماست..
ی سیاره شاید به نظر عجیب و غریب
شاید دوسش داشته باشی و شایدم... اممم... خب خوشت نیاد
از در و دیوار این سیاره علامت سوال آویزونه علامت سوال هایی که از ذهن ساکنانش جرقه میزنه و جواب این علامت سوالا میشه جواب هایی که اینجا بهش میگه نظریه!
اینجا سیاره علمه
آدماش مثل سیاره های دیگه جور واجورن.. اما تو هر دوره یه سری آدم خاااص که با بقیه متفاوت اند وجود دارند...
باهام بیا تا یکی از ادمای متفاوت این سیاره رو نشونت بدم.. اولین دانشمند این سیاره!!
راستی یادت نره توی سیاره ما هر دانشمندی یه ستاره تو آسمونِ زندگی اش داره...
eitaa.com/haft_aseman7
http://tarbiatnojavan.ir
https://ble.ir/haft_aseman7
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
ویژگیهایفردموفق
🔻از پنج سالگی درس خواندن را شروع کرد
🔻 عالم شیعی
🔻نویسنده کتب متعدد علمی از جمله
🔻با اینکه در پانزده سالگی ازدواج کرد اما از تلاش علمی دست برنداشت
🔻داری هشت فرزند که هفت نفر از آنان به علت بیماریهای ناشناختهٔ در گذشتند.
🔻 تأسیس مؤسسات فرهنگی و تأسیس مدرسه
🔻 تربیت شاگردان برجسته
*از الان تا شب فرصت داری که بگردی دنبال اسم این فرد موفق و برای ما ارسالش کنی..*
📱@M_maharat7
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
سلام و صد سلام
خب همونجوری که گفتین فرد موفق سیاره علم:
بانو مجتهده امین بودن
نمیدونم چقدر میشناسی شون.. *میتونی برای بیشتر اشنا شدن باهاشون یه جست و جو توی گوگل بکنی...🌹😉*
پ.ن: منتظر معرفی ستاره های زندگی این افراد موفق از زبون خودشون باشید😉🌹🌹
eitaa.com/haft_aseman7
http://tarbiatnojavan.ir
https://ble.ir/haft_aseman7
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
اما سیاره ی دوم 🌕
سلام!
من یک کیمیا گرم
اینجا سیاره کیمیا است جایی که تو میتونی بیارزش ترین چیز ها رو تبدیل کنی به طلا!!! اره طلااا! ✨
اما همین کیمیاگری هم سطح بندی دارد..
آدمهای اینجا هستند که فقط یه سطح کیمیاگری رو بلدن و قادر به انجامش هستند، مثلاً فقط میتونن جیوه رو تبدیل به طلا کند، اما بعضی ها هم هستن که می تونند هررررر چی که فکرشو بکنی رو به طلا تبدیل کنن.. اما این جور ادما خیلی کمن.. خیلی خیلی کم...😉
خلاصه آدمهای سیاره ما جورواجورن..
ما اینجا یه چیزی داریم به اسم اکسیر، اکسیر راز تبدیل هر چیز به کیمیاست هرچی بیشتر بهش نزدیک شی از طلاارزشمندتر میشی.. بیشتر و بیشتر...
راستی یادت نره تو سیاره ما هر کیمیاگری یه ستاره تو آسمون زندگیش داره.. شایدم یک اکسیر تو قلبش...🧪
eitaa.com/haft_aseman7
http://tarbiatnojavan.ir
https://ble.ir/haft_aseman7
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
هفت آسمان 💫
اما سیاره ی دوم 🌕 سلام! من یک کیمیا گرم اینجا سیاره کیمیا است جایی که تو میتونی بیارزش ترین چیز
*سیاره دوم*
ویژگی های فرد موفق
🔻دختر پادشاه هند
🔻مسلط ب دو زبان عربی و هندی
🔻مسلط به علم کیمیا
🔻حافظ و مسلط ب قران (او حدود بیست سال فقط با آیات قرآن حرف میزد و به دیگران پاسخ میداد!)
از الان تا صبح فردا فرصت داری که بگردی دنبال اسم این فرد موفق و برای ما ارسالش کنی...☺️
@M_maharat7
*🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹*
هفت آسمان 💫
*سیاره دوم* ویژگی های فرد موفق 🔻دختر پادشاه هند 🔻مسلط ب دو زبان عربی و هندی 🔻مسلط به علم کیمی
سلاااام همونجوری که حدس زدین بانوی موفق این سیاره کسی نبود جز فضه خادمه الزهراء🌱
و اون اکسیری که فضه ازش حرف میزد چیزی نبود جز اکسیر محبت.. محبت کسی که معنای همه کمالات ک خوبی ها بود.. محبت بانوش فاطمه... ❤️
#ستاره_زندگی_من
eitaa.com/haft_aseman7
http://tarbiatnojavan.ir
https://ble.ir/haft_aseman7
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
سلام بر مهمانان ماه خدا😍
امیدواریم که به برکت ماه مبارک حالتون عالی باشه
حالا که تو این ماه همه مون مهمون خداییم🌙؛ میخوایم دور هم جمع بشیم و یه جمع خدایی و باحال رقم بزنیم 😉✨
به صرف افطار
🗓تاریخ ۱۴۰۲/۱/۲۸
⏰ساعت ۱۷ تا ۲۰
🏫مکان میدان امام حسین، خیابان خواجه نصیر، دبیرستان معصومیه
🔹ثبت نام در پیامرسان ایتا و بله:
🔗 @M_maharat7
🔸تا ۱۴۰۲/۱/۲۷ فرصت ثبت نام هست🔸
منتظرتونیم😃
بله|ایتا|سایت
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
سلام
خاک اینجا بوی کربلا میده..
زمین اینجا به اسمون خیلی نزدیکه🌌
بوی بهشت همه جا پیچیده..
اینجا سرزمین شهادته..
ادمای اینجا مختلفن... بعضیا پولدارن و از همه مال و ثروتشون گذشتن و شهید شدن
بعضیا از یه خانواده کوچیک و فقیرن اما از شیرینی آغوش پدر مادرشون گذشتنو اومدن..
بعضیا از خنده ها و بابا بابا گفتنای دختر کوچولوشون.. و بعضیا از..
اینجا سرزمین گذشته...
گذشت از چیزای کوچیک، کندن از زمین برای رسیدن به اسمون.. برای همینه که اسمون اینجا به زمین خیلی نزدیکه.. چون ادمای اینجا اسمونی اند..
راستی یادت نره هر شهید اینجا یه ستاره✨ داره.. یه ستاره که تو طول زندگیش تموم نگاهش ب او بوده...
eitaa.com/haft_aseman7
http://tarbiatnojavan.ir
https://ble.ir/haft_aseman7
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹
#سیاره_سوم
ویژگی های فرد موفق
🔻دارای ۸ فرزند
🔻فرماندهی تیپ ۱۸ جوادالائمه
🔻شرکت در عملیات والفجر ۳
عملیات بدر
عملیات فتحالمبین
عملیات بیتالمقدس
عملیات مسلم بن عقیل
عملیات رمضان
🔻نائل شدن به فیض شهادت
از الان تا ساعت ۲۰ امشب فرصت داری که بگردی دنبال اسم این فرد موفق و برای ما ارسالش کنی..
🌐@M_maharat7
🔹خانه مهارت هفت آسمان🔹