eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام🦋
2.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
968 ویدیو
6 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋 ارسال مطالب به ادمین👇 @Ahmadiatoui
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ▫️: ۱۳۳۰_روستای لشکنار چالوس ▫️ : ۶ فروردین ۱۳۶۱_عملیات فتح المبین _ سمت : فرمانده گروهان🇮🇷 🩸 : تو عملیات فتح‌المبین به میدان مینی برخوردیم که توسط تخریب‌چی‌ها پاکسازی نشده بود، فرمانده دسته‌ای به نام ملامحمدی داشتیم، وقتی دستور عملیات صادر شد، ملامحمدی اولین نفری بود که خود را به میدان مین زد و بلافاصله هر دو پایش قطع شد.جانشین او شهید حسن فرج‌پور بود که بعدها توی عملیات والفجر 6 به شهادت رسید، ایشان با همان وضعیتی که داشت رو می‌کند به شهید حسن و می‌گوید: «از این به بعد فرمانده دسته تویی، ازت می‌خواهم به پبشروی ادامه بدی»خونریزی شدیدی داشت. هنگام جان دادن به حسن آقا می‌گفت: «من چیزیم نشده، سالم هستم». تنها وصیتی که به حسن آقا کرد این بود که: «بعد از شهادتم لباس پاسداری مرا به تن پسرم که یک ساله است بپوشانید تا او بیرق به زمین افتاده‌ام را بردارد و از این مملکت دفاع کند». "راوی : ابوالحسن تولایی. 🌷🌷🌷 . ▫️ // هنگام تشييع جنازه منافقين، يك‌سري زن‌هاي بي­حجاب هم شركت داشتند. او از خانه خودش براي آن­ها روسري می آورد و راهنمائي­شان میكرد. آن­­ها هم می پذيرفتند.»همسرش میگفت : گاز و کوپن‌هایمان را به مردم می‌بخشید. می‌گفتم: پس ما چه؟ می‌گفت: ما دو نفر هستیم. بگذار به آن‌هایی برسد که نیازمندترند.» . 💠 @hafttapeh
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢معماران مقتدر...🇮🇷 به توضیحات هم توجه کنید قطعا برخی‌شون رو نمیشناسید. . 💠 @hafttapeh
💢 . ▫️قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا‌اهل و… همه دست به دست هم داد انسانی بوجود آمد که کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی و…پدر نداشت. از کسی هم حساب نمی‌برد. مادر پیرش هم کاری نمی‌توانست بکند الا دعا!اهالی محل و محله میومدن پیش مادر و گله میکردن از شاهرخ ، اشک می‌ریخت و برای فرزندش دعا می‌کرد. خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان (عج) قرار بده. اونها هم به او می‌خندیدند و میگفتن چی میگه این ، دلش خوشه ، یک شهر از پسرش کلافه ن... . ▫️انقلاب شد و شاهرخ شیفته ی امام شد و رو سینه ش خالکوبی کرد ( فدایت شوم خمینی) جنگ که شروع شد رفت جبهه و تو آبادان شهید شد و پیکرش مفقود شد.می‌گوییم مفقود الاثر، اما نه، او از خدا خواسته بود همه گذشته‌اش را پاک کند. همه را، هیچ چیزی از او نماند. نه اسم، نه شهرت، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر. خدا هم دعای مادرش را مستجاب کرد و پسر لاتش عاقبت بخیر شد.🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 . 💠 @hafttapeh
. ▫️عملیات والفجر هشت ( محور کارخانه نمک) حاج حسین بصیر؛ از کل نیروهایش پنجاه و سه-چهار نفر بیشتر نمانده بودند، پشت بی سیم به من گفت: «دو تا اسیر گرفتیم، بیا آن ها را ببر عقب.»من مسئول محور اطلاعات بودم، وقتی به آن جا رسیدم، شرایط بحرانی و سختی که بچه های ما در آن به سر می بردند، مرا متحیر کرد، رزمنده ها چطور در این اوضاع و احوال مشقت بار طاقت می آورند ؛ تا زانو در آب بودند و پشت سنگرهایی که با کلوخ و گونی های پاره پاره ساخته شده بود پناه گرفته بودند. . ▫️حاجی گفت: «اسیرها را بده یک نفر ببرد پشت، تو بمان.»ماندم، آن شب عراقی ها تک سنگینی کردند، از همین تعداد باقیمانده هم هفت-هشت نفر به شهادت رسیدند و یازده نفر هم مجروح شدند، فشار دشمن هر لحظه سخت تر می شد، یکی از بچه ها را دیدم که با سر و صورتی خونی وارد سنگر شد، یک دستش هم با چفیه محکم بسته شده بود، چیزی را میان روزنامه ای پیچیده بود، گفتیم:«چی هست؟» گفت:«سوغاتی، می خواهم ببرم پشت جبهه.» . ▫️اصرار کردیم، روزنامه را باز کرد، دیدیم دستی است که از آرنج به پایین قطع شده است، دست خودش بود، آن شب تا صبح با همان وضعیت پیش ما ماند، بچه ها در جواب تک عراقی ها پاتک سنگینی را طراحی و اجرا کردند، یادم نمی رود وقتی تعدادی از بچه ها آمدند و به شهید بصیر گفتند: شرایط سخت شده، ما نمی توانیم مقاومت کنیم. حاجی به آن ها گفت: امشب، شب عاشورای ماست، این جا جنگ اُحد است، ما را توی این تنگه گذاشتند تا دشمن از آن رد نشود؛ پس ما مقاومت کنیم.( راوی عسکری معیلی) . 💠 @hafttapeh
💢 ... . ▪️آقا مرتضی قربانی (فرمانده لشکر ویژه 25 کربلا در دوران دفاع مقدس) نقل می کند: یک روز دیدم مهرزادی در ستاد لشکر از فرط خستگی و بی خوابی، خوابش برد، تا آن موقع نمی دانستم که زن و بچه اش در پایگاه شهید بهشتی اهوازند.یکی از بچه ها گفت: «مهرزادی، مدتی است زن و بچه اش را آورده اهواز.» . ▪️وقتی بیدار شد، پرسیدم: «حاجی! چرا اینجا؟ چرا نمی ری خانه پیش زن و بچه ات؟»گفت: «خجالت می کشم.»گفتم: «از کی؟»جواب داد: «از نگهبان شهرک پایگاه شهید بهشتی که زن و بچه اش اینجا نیستند.» . 💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز را با نام خدا آغاز ڪنیم ڪہ زیباترین و مطمئن‌ترین سر آغاز است درود صبح بخیر دوستان✨ . 📷 #هفت_تپه_مقر ویژه ۲۵ ۱۳۶۵ ( رزمنده ای که در حال شست و شوی ظروف میباشد.در جبهه به این افراد شهردار میگفتند و شهرداران نقش بسزایی در انجام این امور داشتند.🇮🇷) . 💠 @hafttapeh
ya-hazrate-masume.mp3
4.34M
یا حضرت معصومه(س) مدد مدد مدد مدد 🔊 🎙 (س)🥀 💠 @hafttapeh 👈
47.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 . ▫️حیرت ماهر عبدالرشید از نبرد جانانه رزمندگان لشکر ویژه ۲۵ کربلا در جزیره مجنون به روایت آزاده و جانباز حاج حسین عنایتی.... . 💢 کانال شهدایی 💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 . ▪️تا پایان عملیات محرم، فرماندهی تیپ کربلا بر عهده سردار قربانی بود که در همین زمان، با دستور فرماندهان، تیپ 25 کربلا به لشکر 25 کربلا ارتقا یافت و فرماندهی این لشکر به عهده ی «سردار عبدالعلی عمرانی» واگذار شد. سردار عمرانی قبل از عملیات والفجر مقدماتی در سال 1361، در یک عملیات شناسایی در جنگل های امقر فکه، بر اثر ترکش مین والمر به درجه جانبازی نائل شد. همزمان با این رخداد، «سردار شهید صادق مُزدَستان (فرمانده تیپ مکانیزه ی لشکر)» نیز به شهادت رسید. در پی این واقعه، مسوولیت فرماندهی لشکر، به «حاج علی ییلاقی» سپرده شد. برادر ییلاقی هم پس از گذشت مدتی کوتاه از دوره فرماندهی اش بر اثر سانحه اتومبیل، مجروح شد و برای مدتی، «سردار کمیل کهنسال»، وظیفه هدایت و سرپرستی لشکر را عهده دار شد. . ▪️دیری نگذشت که قبل از عملیات والفجر4 در سال 1362، «سردار شهید محمدحسن کوسه چی» به عنوان فرمانده لشکر منصوب شد و مسوولیت وی تا پایان عملیات بدر ادامه یافت.پس از انجام این عملیات، سکان فرماندهی لشکر، بار دیگر قبل از عملیات قدس یک در خردادماه، سال 1364، به «سردار مرتضی قربانی» محول شد و تا پایان جنگ تحمیلی نیز این رسالت خطیر، بر دوش وی قرار داشت. . 💠 @hafttapeh