eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام🦋
2.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
879 ویدیو
6 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋 ارسال مطالب👇 @Ahmadiatoui
مشاهده در ایتا
دانلود
💠قسمتی از وصیت نامه سردار شهید منوچهر صالحی صمدی ( 🌷شهادت ۷ اردیبهشت ۱۳۶۶ ) : . ▪️چشم تمام مستضعفان جهان به انقلاب اسلامی ایران است؛ شما توجه بکنید وقتی که در رابطه با اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد رئیس جمهور محبوب از ایران حرکت می کند و با قدرت و قاطعیت تمام ابر جنایتکارها و صهیونیستها را رسوا و عمل ننگین آنها را محکوم می کند، بعضی از نمایندگان آن اجلاس در پایان اظهار می دارند که ما همه جنایات اینها را می دانیم و شما علنا و قاطعانه ابراز می کنید ولی ما جرات نداریم. ببینید این مردان از مکتب حسین درس آموخته و هرگز در برابر چنین ظالمانی سر فرود نمی آورند و اینها از پستانی شیر خورده اند که مادرشان ادغام شده و چنین مردانی تربیت نمودند. ملت حزب الله؛ ما مثل حسین وارد جنگ شدیم و مثل حسین از این جنگ بیرون می رویم و به قول امام عزیز:چه بِکشیم؛چه کشته شویم،پیروزیم... . . 🌐 @hafttapeh
39.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌊 از ، تا ....!!! . 💢این روایتی کوتاهی ست ؛ از اعجوبه ی گردان حمزه سیدالشهدا لشکر ویژه ۲۵ کربلا ؛ سردار ۱۹ ساله شهید ابراهیم جهانبین...🕊 (( نترس بود و شجااااع ؛ هیچ تیر و ترکش و سوت خمپاره ای قامتش را خم نمی‌کرد، ۱۴ ساله که بود رفت جبهه ، ۶ سال تو جبهه ها بود ؛ هفت مرتبه مجروح شد ؛ تا تیرماه ۱۳۶۷ که در جزیره ی مجنون با لبان تشنه و با تیر خلاص بعثی ها بشهادت رسید. ۹ سال بعد استخوان های پاکش را برای والدینش آوردند...)) . ❌ ما را همگان به میشناسند نه به .... شهدای استان تمامی ندارد.یادمه پارسال که رفتیم سلمان شهر خدمت ؛ کوچه ی به نام کوچه ی (()) بود و هیچ نام و نشانی از در آن کوچه و پیدا نمیشد... . . 💢کانال شهدایی 👇 💠 @hafttapeh
💢شهیدی که بعد شهادتش را هم آماده کرده بود... ✍بخشی از مصاحبه : یک روز من داشتم وسایلم را ردیف میکردم که دیدم شهید منوچهر به داخل اتاق دیگری رفت و با یک به داخل اتاق آمد، عکس خودش بود، دیدم دارد گریه میکند، گفتم: «چی شد منوچهر؟!» گفت: «این قاب عکس را برای روز جنازه ام آماده کردم، هر وقت شهید شدم آن را به تابوتم وصل کنید.» انگار میدانست میشود، آن روز وقتی را دیدم به دلم آمد که او شهید میشود.یک جمله را بارها و بارها به من گفته بود، میگفت: «وظیفه شما از وظیفه ای که به گردن من هست است، شما در روز قیامت اجر و پاداشتان از من است.» به او گفتم: «چرا؟» در جوابم گفت: «چون دارید را در راه درست میکنی.» 🌷 منوچهر صالحی در سال ۱۳۶۶ در به رسید. 🌹کانال شهدایی 👇 🌐 @hafttapeh
💠 ( غلامعباس گلی ) ۸ ۱۳۶۶ : . 💢 همسر شهید : «بعد از شهادت دوستش «سیدکریم حسینی»، کمتر به خانه می‌آمد. وقتی هم می‌آمد، فقط از شهادت حرف می‌زد. زمانی که بچه‌هایم «سجاد و جواد» به سمتش می‌رفتند، می گفت: کریم دیگر نیست که حسن و حسین خود را بغل کند. من چطور شما را در آغوش بگیرم؟» . کانال شهدایی 👇 🟥 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 شهید آوینی: راه قدس مرد جنگ می‌خواهد و مرد جنگ نیز کربلایی است و کربلایی مرد میدان عشق است . . 💠 @hafttapeh
🔸 سالروز ایران علی اکبر قربان : . ▪️شهید علی اکبر قربان شیرودی ۲۶ ساله بود که در ۸ اردیبهشت سال ۶۰ آخرین پرواز خود را پس از ۲۵۰۰ ساعت پرواز انجام داد و به شهادت رسید. وی بالاترین زمان پرواز‌های جنگی در دنیا را به خود اختصاص داد.   ▪️شهید شیرودی در مورد زمان پرواز‌هایش می‌گوید: « اگر تعریف از خودم نباشد، فکر می‌کنم بالاترین پرواز جنگ در دنیا را داشته‌ام و تا به حال 360 بار از خطر گلوله‌های دشمن جان سالم به در برده‌ام. البته علت زنده ماندنم پس از چند هزار ماموریت هوایی و انجام بالاترین پروازهای جنگی، چیزی جز مشیت الهی نمی‌باشد. در ضمن، بیش از چهل هلیکوپتر که من خلبان آن بوده‌ام تیر خورده که البته همه آنها تعمیر شده و الان قابل استفاده می‌باشند.» . 💠 @hafttapeh
🔸 اسماعیل فرنیا ( بابل) ۸ ۱۳۶۶ ده : . ▪️برادر شهید : شهید حق و حقوق دیگران را رعایت می کرد تا حقی برگردنش نباشد . یادم هست یک روز هوا گرم بود من لب جاده ایستاده بودم ایشان با ماشین اداره بود من دست بلند کردم تا ایشان من را ببیند و سوار کند . وقتی ایشان من را دید گفتم می خواهم به مزرعه بروم مرا هم می بری؟ ایشان گفتن این ماشین اداره است و در واقع امانت  اداره و من نمی توانم سوارت کنم و خداحافظی کرد و رفت . . 💠 @hafttapeh
💠 وحید صادقی ( ) ۷ ۱۳۶۶ : . 📩از وسایل و پولی که برایم مانده است، برای من صدقه دهید. و بقیه را به آن هایی که محتاجند بسپارید. . 💠 @hafttapeh
💢 . ▪️اسمش‌سیف اله شیعه زاده بود.متولد سال ۱۳۴۸ محمودآباد مازندران,روستای ولم.۵ بردار و خواهر بودن.دو ساله که بود مادرش را از دست داد و پدرش ازدواج مجدد کرد و بدلیل ناتوانی مالی اش برای نگهداری فرزندانش؛پسر بزرگتر پیش پدر ماند، دو برادر و خواهر به سرپرستی ۲ خانواده درآمدند و سیف اله ۲ساله بهمراه خواهر ۴ساله اش به کانون نگهداری بهزیستی شهرستان آمل سپرده شدند. . ▪️سیف‌الله و خواهرش به مدت ۷ سال در بهزیستی آمل زندگی کردند و بعد به بهزیستی مشهد انتقال یافتند و طی این سال‌ها یک بار هیچ خانواده‌ و بستگانی به دیدن آنها نیامد‌ند. در واقع سیف اله تا زمان حیاتش برادر و خواهرهای خود را ندیده بود. در پرورشگاه مشهد به مدت ۱سال نگهداری شدند که براساس یک تصمیم‌گیری دختران را به پرورشگاه تهران انتقال دادند و پسران را به تربیت‌حیدریه و سیف‌الله از خواهرش جدا شد. . ▪️تا سن ۱۴ سالگی در پرورشگاه بود تا اینکه عمویش سرپرستی سیف اله را بعهده گرفت و تا سن ۱۶ سالگی او در خانه ی عمو بود تا اینکه تصمیم گرفت به جبهه برود.یک ماه در کردستان بود تا اینکه در جاده سروآباد یکی از روستاهای شهر مریوان بدست منافقان کومله به شهادت رسید.سیف اله را با طرق مختلف شکنجه داده بودند، از آتش سیگار، کابل داغ گرفته تا آب جوش و این شکنجه با شلیک تیر از ناحیه گردن بر سرش به پایان رسید که منجر به شهادتش شد.خواهرش میگفت :زمانی که  وی را به منزل‌مان آوردیم در هنگام آخرین بدرقه از شهید با لمس بدنش هنوز آن تاول‌ها را با پوست دستم احساس می‌کردم.🇮🇷🌷 . 💠 @hafttapeh
💢 . ▪️علی اکبر میرزائی» متولد ۱۲ خرداد ۱۳۳۶ در روستای علی تپه بهشهر به دنیا آمد.سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه درآمد،سال ۱۳۶۱، به سمت مسئول ستاد لشکر ۴۱ ثارالله در سیستان و بلوچستان منصوب شد. در مرداد ۱۳۶۴، فرماندهی سپاه جالق در سراوان، و مسئولیت گشت در واحد اطلاعات عملیات زاهدان را به عهده گرفت. مسئولیت آموزش نظامی در مراکز آموزش سپاه سیستان و سازماندهی نیرو‌های بسیجی، از دیگر خدمات ارزشمند علی‌اکبر به‌شمار می‌رود. ناگفته نماند که او یک‌بار در زاهدان، مجروح و بستری شد. . ▪️سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. دهم مهرماه ۱۳۶۵، در پشت کوه خاش توسط اشرار بر اثر اصابت گلوله، شهید شد. همسر شهید میگفت : «روزی که برای گرفتن نتیجه آزمایش بارداری به بیمارستان رفته بودم، او در سردخانه خوابیده بود و من بی‌خبر بودم.مادر شهید میگفت: «روزی که خدا او را به من داد، خوشحال بودم و نماز خوندم؛ روزی هم که از من گرفت، با گریه برایش نماز شهادت خوندم.» . ▪️روایت رفاقت و دوستی دو همرزم یکی از شمال و دیگری از کرمان با شهادت علی اکبر پایان نیافت سردار سلیمانی همیشه به مادر شهید سرمی‌زدند و حتی ایشان را مادر صدا می‌زدند و همیشه سرمی‌زدند و در زمان‌هایی که نمی‌توانستند تماس می‌گرفتند تا آنجا که خانه شهید میرزایی در روستای علی‌تپه به‌عنوان قدمگاه سردار دل‌ها در استان مازندران یاد می‌شود. . 💠 @hafttapeh
🌊 آنها خدا را در دل احساس میکردن و در سختی ها فقط به او توکل میکردن و قدمهایشان را محکم برمیداشتن.‌‌ . تماشایش کن ...می‌بینی؟! هیبتش چشم نواز است. مردان خدایی تمامشان با ابهتند. . 🔆 💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ تلاوت نور ☀️ 🔸تلاوت سوره مبارکه مریم آیات : ( ۳۰ و ۳۱ ) . . ┏━🍃💠🍂━┓ @hafttapeh ┗━🍂💠🍃━┛
📷 بهانه اند چ بخواهید و چ نخواهید ما به تماشایتان گره خورده ایم و این چه تلفیق زیباییست. اما چشم آلوده به گناه من کجا و صورت پاک شما کجا .... ( 📝احمدی اتویی) . 🚨 ۲۵ و که با برادر می‌گیرند... . 💠 @hafttapeh