6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆 صبح بخیر #شهید
🔅صبح بخیر #حاج_محمد
🔅صبح بخیر #خان_طومان
🔅صبح بخیر #مدافع_حرم
🔅صبح بخیر شهید #بلباسی
.
🎥 #شهید_محمد_بلباسی در حال نوشتن وصیتنامه چند روز قبل از شهادت...
.
🌴کانال "#هفت_تپه_ی_گمنام "
____|🇮🇷|________
💠 @hafttapeh
کاش ما نیز به این قافله می پیوستیم
کاشکی جامه احرام به خود می بستیم
ما که اینگونه سراپا همه حاجت شده ایم
عاشقانیم که مشتاق زیارت شده ایم
.
اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام 📿
📷 #تصاویر سردار #شهید حاج حسین بصیر و سردار #شهید حاج جعفر شیرسوار در #حج سال ۱۳۶۳ ...
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
.
🕋 @hafttapeh
💢 #انیس_کردستان
#سردار_شهید_غلامعلی_مرادیان
.
📷 چقدر عکس های آتلیه ای دههی
شصت قشنگ بود ...
.
▪️ششم فروردین ۱۳۳۶ در روستای گل چالسر از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. سال/۱۳۶۱ ازدواج نمود و از ایشان سه فرزند (روح الله، مطهره، رقیه) به یادگار ماند.عضو لشکر ویژه ۲۵کربلا بود.غلامعلی مرادیان در عمليات پاكسازي اسلام دشت منطقه طنيال در جريان در گيري مقاومت زيادي کرد و تا آخرين فشنگ ، و تا آخرين نفس مقاومت نمود و با توجه به قرار گرفتن در محاصره كامل و مجروحيت از ناحيه پا خود را تسليم نكرد و به مقابله پرداخت كه سرانجام به اسارت در آمد و به طرز فجيعي شكنجه شد در تاريخ 65/6/6 به درجه رفيع شهادت نائل آمدند و پيكر پاكش در گلزار شهدای روستای آجند در كنار دیگر ياران شهيدش به خاك سپردند.
.
⚜ خواب همسر شهید را بخوانید 👇
💠 @hafttapeh
#شهیدی_که_در_عالم_خواب_نحوه_ی_شهادتش_را_به_همسرش_گفت
#خواب_همسر_شهید_مرادیان
#امان_از_دل_زینب
.
▪️کردستان بودیم.یک شب ، با سر و صدا از خواب پریدم.متوجه شدم مرادیان در عالم خواب با کسی حرف می زند.بالای سرش نشستم.میگفت: يا امام حسين به من مهلت بده تا زن و بچه ام را به مازندران ببرم و برگردم .دوست دارم به شما ملحق شوم.دقیقا یک هفته قبل از شهادتش بود.صبح که از خواب پا شد تصمیم گرفت ما رو به نکا بیاورد.ما رو به نکا رسوند و خودش برگش کردستان.با اون خوابی که دیده بود دلم شور می زد که نکنه براش اتفاقی بیفته.همش منتظر خبربودم . تا اینکه خبر شهادتش را به ما دادند.کسی از چگونگی به شهادت رسیدنش چیزی نمی دانست. من نمی تونستم طاقت بیارم.همیشه دلم می خواست نحوه ی شهادتش رو بدونم.همیشه از خدا میخواستم که نحوه ی شهادتشو توی خواب ببینم.تا اینکه یکی دو ماه بعد از شهادتش یک شب از ماه محرم خواب دیدم ، گفت بیا با هم به کردستان برویم.گفتم:راه کردستان دوره من باردارم برای من سخته. بچه ها خواب هستند من نمی تونم اونها رو تنها بزارم. گفت :تو فقط چشمت را ببند.هر کسی که منو از کردستان آورده اینجا ما رو می بره کردستان. من چشمم را بستم.
.
▪️هنوز ثانیه ای نشده بود که گفت:چشمانت را باز کن .وقتی چشمانم را باز کردم. دیدم شهید مرادیان کنار یک چشمه ی آب ایستاده و اسب سفیدی هم کنار چشمه ایستاده.گفت: اينجا قتلگاه من است و نحوه ی شهادتشو برام تعریف کرد.گفت:زمانی که با کومله ها درگیر شدم.سی فشنگ داشتم که به سمت دشمن شلیک کردم و اونها رو از پا درآوردم اما تعدادشون زیاد بود و من هم فشنگ نداشتم.برای اینکه اسلحه ام دست اونها نیفته اونو با سنگ و چماق هلاک کردم. اونها به من نزدیک شده بودند و یک زن منافق که توی جمع اونها بود به پایم شلیک کرد و دیگه نتونستم با خونریزی شدیدی که داشتم راه برم.منو دستگیر کردند و با قل و زنجیر بستند. يكي با قمه به تنم ضربه مي زد، يكي با آب جوش من را مي سوزاند به طوري كه گوشت بدنم مي ريخت.
.
▪️آنقدر شکنجه ام دادند که بی حال شدم.اما هنوز نفس می کشیدم. اون منافقین کوردل همینکه متوجه شدند من هنوز زنده ام،تیر خلاص زدند و منو به شهادت رسوندند.وقتی شهید شدم این اسب سفید در کنارم ایستاد و سوارش شدم. اونها می خواستند جسدم را بسوزانند که یک زن سیاه پوش آمد جسدم را از دست اونها گرفت.جسدم سه روز توی بیابان بود و کسی جرأت نمی کرد به اون منطقه نزدیک بشه تا اینکه یک مرد فداکاری کرد و جسدم را برگردوندند.
راوی:همسر سردارشهید غلامعلی مرادیان
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
👬کودکی بچه ها در دهه ی
شصت اینگونه گذشت ...!
قاب عکس به دست
یا در تشییع پیکر شهدا ؛ یا
در مزار شهدا و تدفین؛
یا در مراسم شهدا ...امان از بی پدری!
.
عکس : مازندران_روستای قراخیل ۱۳۶۵
کانال شهدایی #هفت_تپه_ی_گمنام 👇
💠 @hafttapeh
💢 الهی به آنان که پرپر شدند
پر از زخم های مکرر شدند
▫️به آنان که چون پرده بالا زدند
قدم در حریم تماشا زدند
▫️به آنان که کارون خروش آمدند
چنان خون کارون به جوش آمدند
▫️به آنان که زخمی ترین بوده اند
شهیدان میدان مین بوده اند
▫️همانان که از مهر فرزند خویش
بریدند یکباره پیوند خویش
▫️بریدند تا وصل آسان شود
نیستانه درد درمان شود
▫️همانان که روح روان داشتند
سفرنامه آسمان داشتند
▫️همانان که دلداده او شدند
کبوتر کبوتر پرستو شدند
▫️پرستو پرستو فراز آمدند
و بی سر سرافراز باز آمدند
▫️که این خطه خاک سرافرازی است
همه همت و شور جانبازی است
▫️به تکبیر آن دم که دم می زدند
سکوت زمان را به هم می زدند
▫️شب عاشقی را رقم می زدند
همانان که بر مین قدم می زدند
▫️از آنان که تنها پلاکی به جاست
کمی استخوان، مشت خاکی به جاست
▫️الهی به آوازه این حریم
به هورالهویزه به هورالعظیم
▫️به دشتی که پیوسته عباس داشت
که بی دست هم خیمه را پاس داشت
▫️به رمزی که چون نام خیبر گرفت
غریبانه از ما برادر گرفت
▫️خبر بود و تکرار خمپاره ها
جگرگوشه ها، پاره پاره رها
▫️خطر، رمل، توفان شن، ماسه ها
زمین، مین، کمین، رد قناسه ها
▫️خطر پشت هر لحظه پا می گرفت
زیاران ما دست و پا می گرفت
▫️و آن لحظه هایی که خمپاره شصت
میان نماز عزیزان نشست
▫️نمازی که یک رکعتش پاره شد
تشهد پر از موج خمپاره شد
▫️کجایند مردان والفجر هشت
که از خونشان دشت گلپوش گشت
▫️کجایند مردان فتح المبین
کجایند اسطوره های یقین
▫️کجایند آنان که بالی رها داشتند
گذرنامه کربلا داشتند
▫️کجایند آنان که فردایی اند
همانان که فردا تماشایی اند...
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh