eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام🦋
2.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
978 ویدیو
6 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋 ارسال مطالب به ادمین👇 @Ahmadiatoui
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه ترین بوسه‌ها بوسه‌هایی که بوی می‌داد چند بار پشت هم بوسیدن بوسه‌ی خواهر .... 💠 @hafttapeh
ا_یونس_پور_اسماعیلی . 💢 خرداد ۱۳۴۵ تو چالوس بدنیا اومد.قبل رفتن به مدرسه قرائت قرآن و آموخت.۱۳ سالگی پدرش و از دست داد.کم حرف بود و متواضع.سال شصت پانزده سالگی رفت جبهه.هر وقت هم که برمی‌گشت یا دیدار خانواده شهدا بود یا در حال جمع آوری کمک برای جبهه. . 💢عاشق و دیوانه‌ی امام بود.به همه سفارش می‌کرد که امام هر حرفی می‌زند، نباید روی حرف امام حرفی زد.»۴ سال در واحد اطلاعات و عمليات لشکر ویژه ۲۵ کربلا در جبهه ها خدمت کرد.عملیات والفجر هشت که رسید به دوستانش گفت : دیگر برنمیگردم.روز اول عملیات تیر مستقیم به سرش خورد و بشهادت رسید. . ▪️تو وصیت‌نامه ش نوشت : 📩 خانواده عزیزم شما خیلی دوست داشتید که من ازدواج کنم، آری من به آرزوی خود رسیده و با معشوق خود یعنی شهادت ازدواج نمودم و چون کلام خداوند سبحان بر من انسان ناچیز چنین بود اجابت کردم و به سوی معشوق خود پر کشیدم رفتم به آنجائی که می بایست می رفتم و رفتم پیش دیگر شهداء، راه حق اگر خداوند قبول فرماید . . 💠 @hafttapeh
💢 . ▪️مادر شهید در شب شهادت پسرش خواب می‌بیند که در جلوی مسجد جامع نیاک در حال عبور بود که خانمی با چهره‌ی پوشیده از مسجد بیرون می آید و رو به مادر شهید می‌کند و می‌گوید: حسین رفت پیش حسین(ع). صدام، سگ کیست که حسین را اسیر کند. حسین رفت کربلا. مادر شهید از خواب بیدار می‌شود و به پدر شهید می‌گوید: حسین شد. . 💠 @hafttapeh
عرفه روز حسین است و حسینی‌شدن دل بر حسین سپردن و هم نوا با حسین خواندن : مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک خداوندا ، چه دارد آنکه تو را ندارد و چه ندارد آنکه تو را دارد ...🕊 💠 @hafttapeh
حتم دارم خدا نگاهم می‌کند با دعای گره‌گشای"حسین" اللّٰهُمَّ إِنِّى أَرْغَبُ إِلَيْكَ خداوندا، من مشتاق تواَم ... . مردم ، حسین راهی کربلا شد.... 💠 @hafttapeh
💢 . ▪️سال ۱۳۶۶ گردان حمزه سیدالشهدا در غرب کشور برای عملیات نصر ۴ حضور داشتیم،یک روز قبل عملیات مشغول بررسی اوضاع و احوال و چگونگی جمع‌آوری و آماده شدن نیروها بودم که نگاهم به چشمه ای که در محوطه استقرار گردان بود افتاد چشمه ای که آب روان وزلال و کم عمق که رزمندگان از آن آب برای َشرب و استحمام و غیره استفاده می‌نمودند. . با توجه به بمباران هوايي شدید توسط دشمن بعثی *ناگهان دیدم کسی مرا به اسم از سمت چشمه صدا می زند اکبر اکبر صدا آشنا بود ديدم غلام داخل چشمه آب کم عمق در حال استحمام میباشد با صدای بلند فریاد زد م غلام غلام الان چه وقت شنا کردن، همه آماده حرکتند با صدای محزون و نازنینش گفت دارم غسل شهادت انجام میدم اکبر. گفتم این چشمه که کم عمقه،دیدم یه نگاهی به من انداخت گفت خدا تورو رسوند تا غسل شهادتم صحیح انجام بشه. گفتم چطور میخواهی غسل کنی؟ گفت من داخل آب دراز میکشم وشما پشتم را با پا لگد کن تا آب تمام اعضای بدنم راپوشش بده. اینکار رو انجام دادم و بدین‌ترتیب سردار شهید فلاح نژاد با آخرین غسل شهادت ، فردای آن روز در عملیات نصر ۴ به آرزوی دیرینه خود رسید . . 💠 @hafttapeh
نگاه کن خیره شو به أشداء علی الکُفارِ چشمهایش .... . 📷 #هفت‌_تپه_ ۱۳۶۵ سخنرانی سردار حاج حسین بصیر در مراسم ختم سردار سبزعلی خداداد.🇮🇷 . 💠 @hafttapeh
🌙 رفقا اینها همون بچه هایی بودند که مادر نمیزاشت لحظه ای سرشون از رو بالشت بیفته یا پتو از روشون کنار بره ، زمستونا جای گرم و نرم و تابستونا هم جای خنک. خلاصه با کلی ناز و نوازش میخابوندن بچه هاشونو... . 📷 ۱_ ماه ۱۳۶۵_دو ‌ای که از فرط خواب‌شان برد. . 💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ▪️ مریم اکبری، همسر شهید مدافع حرم سید جلال حبیب اله پور : گاهی در خانه راه می‌رفت با خود نجوا می‌کرد:"امان از دل زینب" و آخر هم فدایی حضرت زینب(س) شد. یک روز به پسرم گفت: «دعا کن شهید شوم و مثل مادرم حضرت زهرا(س) گمنام بمانم. به همین دلیل سه سال و نیم گمنام بود. الان هم اگر آمده به خاطر بی قراری ما بوده است خودش خیلی دوست داشت پیش حضرت زینب(س) بماند. گوشت و خونش را در سوریه گذاشت و استخوانش را برای ما آورد که این هم برای ما افتخار است. . ▪️یک روز همسرم زنگ زد و گفت: «می‌خواهم به مأموریت بروم» گفتم: «کجا؟» گفت: «همین اطراف» اما نگفت قرار است به سوریه برود. تلفنی از سرکارش خداحافظی کرد و رفت. دخترم را یک ماه قبل از عید عروس کرده بودیم و یک ماه بعد از عید عروسی پسرم بود. لباس دامادی‌اش را خریده بودیم و تالار را برای مراسم آماده می‌کردیم که زنگ و زد و گفت: «تالار را یک هفته عقب بیندازید من خودم را می‌رسانم.» بعد از آن به عملیات رفت و دیگر برنگشت. .حبیب الله‌پور در31 فروردین ماه سال 94 در منطقه درعا سوریه به شهید رسید.🇮🇷 . 💠 @hafttapeh  
💢 من نمیدانم آنها چگونه از این جگرگوشه هایشان دل کندند ....!!!! اصلا تا پدر نشوی نمیفهمی ...!!! . ▫️شهید سید حسین میررمضانی ▫️متولد ۱۳۴۳ فریدونکنار_ ۱۳۶۵ 🌷 . 💠 @hafttapeh