eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام 🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
10 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 . ▫️ سیدیونس در روستای منوچهرکلا شهرستان نوشهر استان مازندران در سال 1336 بدنیا اومد. چشمانش را که گشود تصویر مادر را در قاب عکس داخل خانه دید و نوازش دستان پرمهرش را هیچگاه لمس نکرد.سید یونس را به خاله اش سپردند تا شاید اندکی از مهر مادری را درک کند و در دامن او پرورش یابد.او از فرماندهان گردان امام حسن(ع) لشکر ویژه 25 کربلا بود و در بیشتر عملیات‌ها شرکت داشت و بارها از ناحیه سر، گردن و شکم مجروح شد که سرانجام در روز 9 خرداد سال 1367 در شلمچه بشهادت رسید. . 🔖 خودش را به همراه کرد: ▫️در سال 60 فرمانده ی یکی از پایگاه های مقاومت بودم. در حال انجام گشت به چند نفر که از اشرار شهر که در حالت مناسبی نبودند، تذکر دادیم. بین ما و آنها درگیری لفظی پیش آمد و با الفاظ رکیک اهانت کردند. قضیه را به شهید فاطمی گزارش کردیم. بلافاصله دستور داد آنها را بیاوریم سپاه. شهید فاطمی برای تنبیه، آنها را چند بار دور پادگان شهید پولادی دواند و هم زمان با آنها خودش هم می دوید. یکی از اشرار رو به شهید گفت: «حالا چرا خودت می دوی؟» ایشان جواب داد: «دارم خودم را تنبیه می کنم، چرا که تنبیه حق من است. لابد یک جایی از کارم مشکل داشت که شما امروز به خودتان اجازه دادید، شأن بچه های بسیج را با اهانت های تان پایین بیاورید.( 🎙راوی عیسی بحرینی) . 💠 @hafttapeh
📞 . ▫️متنی که در ادامه می آید، آخرین مکالمه «سردار شهید ذبیح‌الله عالی»، فرمانده گردان مسلم بن عقیل(ع) لشکر 25 کربلا، با بی‌سیم با مرکز فرماندهی است. با بی‌سیم در حال صحبت کردن با فرماندهی قرارگاه عقبه بود و انگار به او سفارش می‌کردند که مواظب خودت باش و او می‌گفت: «من و شهادت!» به زبان مادری، پشت بی‌سیم سخن می‌گفت. آخرین کلماتی که شهید عالی پشت بی‌سیم می‌گفت، درس بزرگی برای امروز ماست. ما که خیلی چیزها را فراموش کردیم. ما که امروز خود را به خواب زده و غرق در زرق و برق دنیا شدیم و آخرت را از یاد بردیم. . 📞پشت بی‌سیم می‌گفت:چقدر مگر می‌شود از قافله شهدا عقب افتاد ، چقدر .... «حسین، حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست...» ناگهان ترکش خمپاره حنجره مبارکش را پاره و سرش را از بدن جدا کرد. بر روی بال‌های فرشتگان سوار شد و به آسمان‌ها پر کشید. . ⏰چند دقیقه‌ای از شهادتش نگذشته بود؛ همه اندوهگین و ناراحت بودند که یک‌باره صدای شهید حاج حسین بصیر را شنیدیم که می‌گفت:- «گوشی را بدهید به عالی.» بی‌سیم‌چی گفت: «ذبیح‌الله، نزد پیامبر(ص)‌ رفت؛ ذبیح الله پر کشید.» . 💠 @hafttapeh
حاج قاسم خیلی بامرامه ... رفقای واقعیش و میبره پیش خودش. 📸 انتشار برای نخستین بار تصویری از شهیدان حاج قاسم سلیمانی و حاج عباس نیلفروشان 🌷🇮🇷🌷 . 💠 @hafttapeh
26.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 😁 . 🎙 خاطره ی جالب شهیدان سلیمانی و کاظمی و باکری و خرازی و زین الدین و قالیباف به روایت محمدباقر قالیباف.... . 💠 @hafttapeh
19.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
  ( بروایت استاد صمدی آملی ) ▪️یک شب بچه های تخریب چی لشکر ویژه ۲۵ کربلا در منطقۀ زبیدات، هنگام خنثی کردن مین ها با مین هایی مواجه شدند که ضامن های شان کشیده نشده بود و آماده انفجار نبودند. در زیر یکی از مین ها، برگه ای را پیدا کردند که به بنده هم نشان دادند. در آن برگه یکی از عراقی ها به فارسی نوشته بود: «برادران عزیز ایرانی! ما جزو شیعیان عراق هستیم و ما را به زور سرنیزه و تهدید، به جنگ در مقابل شما آورده اند. این تنها کمکی بود که می توانستیم به شما بکنیم و این را بدانید که اگر حمله کنید، ما آماده ی پیوستن به شما هستیم.» . 🎥 با استاد آملی در دوران دفاع و این بزرگوار. . 💠 @hafttapeh
💢 . ▫️همسر شهید : ايشان علاقه زيادی به ولايت و رهبری داشتند...بعد از ازدواج ما ،ايشان به تهران رفتند تا با امام ملاقات کنند . اما در آنجا به او اجازه ديدار را از نزديک ندادند ولی او با اين وجود دو روز تمام در پشت درب بيت رهبری بدون آب و غذا نشستند تا اينکه يکی از ياران امام نزد امام رفتند وبه او گفتند که يک بسيجی برای ديدن شما آمده و دو روز است که برای ملاقات خصوصي پافشاري کرده و پشت درب مي نشيند . امام دستور داد:که او را نزد امام ببرند . ناصر موفق شد با امام ملاقات خصوصي داشته باشد . امام سر ناصر را بوسيد و سخنی زير گوشش گفت: که شهيد آن را به هيچ کس نگفت.ناصر بهترين رزمنده در جبهه معرفي شد و از امام جمعه ی اهواز انگشتری هديه گرفت .که روی عقيق آن نوشته بود: روح منی خمينی بت شکنی خمينی✨ . 🆔 @hafttapeh
💢 🇮🇷 . ▫️قبل از عمليات والفجر 8 من و اصغرآقا در پايگاه شهيد بهشتي اهواز داشتيم قدم می زديم و در رابطه با مسائل روز صحبت می كرديم. در حين صحبت اصغرآقا گفت : « یه کاری دارم که می خوام به حاج مرتضی قربانی بگم ولی خجالت می كشم.» گفتم : « در مورد چیه؟» كمی مكث كرد و گفت: « ما صد در صد شهيد میشیم. بعد از ما خانواده مون بی سرپرست می شن ؛ می خوام به حاج مرتضی بگم: به من یه وامی بده تا سرپناهی برای همسر و بچه هام بسازم.» من حرف هاشو تأیید كردم. با هم به طرف ساختمون فرماندهی لشکر رفتيم . به چند قدمی اتاق فرماندهی نرسيده بوديم که اصغرآقا ايستاد. گفتم: «چی شد؟» با حالت خاصی كه بيشتر به چهره آدمای پشيمون می خورد، گفت: «شيطان رو ببين! داشت چی كار می كرد؟! يادم رفت كه خدا كفيل زن و بچه ام خواهد بود.» گفت: برگرديم. در بين راه هِی استغفار می كرد. 🎙به نقل از : برادر محمد علی روحانی . 💠 @hafttapdh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 اهل شمال بودند اما تمام جوانی شان با لباس خاکی ، در غرب و جنوب گذشت .... . 🌷سردار شهید قاسمعلی صادقی ( ساری) جانباز گرانقدر سردار کمیل کهنسال سال . 💠 @hafttapeh
💢 دنبال و باشیم باختیم! ▫️یک روز وقتی حسین به خانه آمد، از درجه و این حرف‌ها پرسیدم. گفت: «درجه‌ی خوب و ممتاز رو گرفتن. ◇ من و امثال من باید تلاش کنیم تا به درجه‌ی اونا که یه درجه‌ی برسیم. ◇ اگه بخوایم برای خودمون اسم‌ و رسم درست کنیم که باختیم!» 📚 برگرفته از کتاب خداحافظ سالار خاطرات پروانه چراغ نوروزی؛ همسر سرلشکر پاسدار 📖 ص ۲۶۰ ‌. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅ 🆔 @hafttapeh
✨ . ▫️بیاد جانشین بهداری لشکر ویژه ۲۵ کربلا سردار شهید علیرضا کوهستانی از استان گلستان.🔸"احمد درویشی : «دی ماه ۱۳۶۵ وقتی به خط مقدم رفته بودیم،علیرضا مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار می‌گیرد، بعد دستش قطع می‌شود و در آن جا ذکر یا حسین(ع) و یا مهدی(عج) را بر زبانش جاری می سازد، ناگهان ترکش خمپاره ای به ایشان اصابت می کند و دو پایش نیز قطع می‌شود و در کنار شهید "عبدالحکیم جهاندار" به شهادت می‌رسد.علیرضا زمان شهادت دو فرزند یک ساله و دو ساله داشت» شادی روحش صلوات. . 💠 @hafttapeh