یه انیماتور حرفه ای که تاریخ کشورها رو خلاقانه انیمیشنی توضیح میده🌱👌
https://youtu.be/7jSEP4a6MPo?si=LQ7Noseb42CwzueA
#پیشنهادی
پوستر پدر❤️
کسیکههمیشهوهرجاخودشیا
روحشهمراهلحظاتسختزندگیته....
#کلاژ #بکگراند #پس_زمینه
#روز_پدر #ولادت_امام_علی
#امام_علی مبارک♡
#پوستر_اختصاصی
◆ @HAGH_EDIT
هدایت شده از MeghdadArt
15.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
May 11
آسایش به هرقیمتی بدست میاد ولی
آرامش نه
مونده هدف زندگیت درچه حدی از انسانیت باشه🙂
حالا انتخابت چیه؟
#دلنوشته
◆ @HAGH_EDIT
EDIT_HAGH | 🇵🇸
آسایش به هرقیمتی بدست میاد ولی آرامش نه مونده هدف زندگیت درچه حدی از انسانیت باشه🙂 حالا انتخابت
💠آمدهایمبازندگیکردنقیمتپیداکنیمنهباهر قیمتیزندگیکنیم...💠
...آیٺاللـہبــہجـٺ...
#آرامش
پیرمردی با چهرهای زیبا و نورانی وارد مغازه طلا فروشی شد فروشنده با احترام از شیخ نورانی استقبال کرد.
پیرمرد گفت: من عمل صالح تو هستم!
مرد زرگر قهقههای زد وبا ناباورانه گفت: درست است که چهرهای دلربا دارید اما هرگز گمان نمیکنم عمل صالح چنین شکلی داشته باشد!
درهمین حین، یک زوج جوان وارد مغازه شدند و سفارشی دادند.
مرد زرگر از آنهاخواست که تا اوحساب کتاب میکند، در مغازه بنشینند.
باکمال تعجب دید که خانم جوان رفت و در بغل شیخ نشست. با تعجب از زن سوال کرد: که چرا دربغل شیخ نشستی؟
خانم جوان با تعجب گفت: کدام شیخ؟ حال شما خوبست؟ ازچه سخن میگوئی؟ اینجا کسی نیست. و با اوقات تلخی گفت: بالاخره طلا رابه ما میدهی یانه؟
مرد طلافروش با تعجب وخجالت، طلای زوج جوان را به آنها داد و مبلغ را گرفت و زوج جوان مغازه را ترک کردند.
شیخ رو به زرگر کرد و گفت: غیر از تو کسی مرا نمیبیند و این فقط برای صالحین و خواص محقق میشود.
دوباره مرد و زن دیگری نیز وارد شدند و همان قصه تکرار شد!!!
شیخ به زرگر گفت: من چیزی از تو نمیخواهم! این دستمال را بصورتت بمال تا رزق و روزیت بیشتر شود .
زرگر باحالت قدسی و روحانی دستمال را گرفت و بو کرد و به قصد تبرک به صورت مالید و نقش بر زمین شد.
شیخ دروغین و دوستانش هرچه پول وطلا بود، برداشته و مغازه را جارو زدند!
بعد از ۴سال همان شیخ دروغین با غل و زنجیر، همراه پلیس وارد مغازه شد. افسر پلیس شرح ماجرا را از شیخ و زرگر سوال کرد و آنها به نوبت بازگو کردند.
افسرپلیس گفت: برای اطمینان بیشتر باید دقیقا صحنه جرم را تکرار کنید و شیخ دستمال را به زرگر داد و زرگر بو کشید و به صورت مالید و دوباره نقش بر زمین شد و اینبار شیخ و پلیس دروغین و دوستانش، دوباره مغازه را جارو زدند!
نتیجه: هرچهارسال یکبار، انتخابات تکرار میشود، وما ملت، همان زرگران غارت زده ایم. که فرق بین راستگو و دروغگو را نمیدانیم!!!
دوستان انتخابات نزدیکست، مراقب مغازه زرگری و رأی طلائی خودتان باشید...
#انتخابات #مجلس #التماس_تفکر