eitaa logo
گروه رسانه ای منتقمون رسمی
144 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
23 فایل
بسم الله روز تولدمون¹³دی۱۴۰۳ آیدی ادمین @Gsa_Gsa واحد نوجوانان مسجد ولیعصر عج
مشاهده در ایتا
دانلود
17.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدون شلیک تیر فرزندانمان را به قتل میرسانند 🔱🔱🔱🔱🔱
"سید پابرهنه" او در همه ی عملیات ها چه در اوج گرما یا سرما با پای برهنه حضور داشت و در جبهه او را با لقب سید پابرهنه میشناختند هر بار هم که از او سوال میشد چرا؟پاسخ درستی نمیداد اما میگویند که سید به یکی از دوستان نزدیک خود چنین گفته:چگونه با کفش و پوتین روی خاکی قدم بزنم که خون همرزمان شهیدم روی ان ریخته شده . و عاقبت این سید بزرگوار به همراه حاج همت فرمانده لشکر ۲۷محمد رسول الله با پای برهنه به دیدار یار رفت...♡ _شهید سید حمید میرافضلی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/Haghigat_T_S_Mhadi
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچ وقت اشکهای رهبر عزیزمان یادمون نمیره❤❤❤❤❤❤❤❤ # ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماندhttps://eitaa.com/Haghigat_T_S_Mhadi
هدایت شده از مجال
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به مناسبت ۹ دی سال ۱۳۸۸ سالی که ریشه ی خیلی از مشکلات و مسائل ما شد ناگهان میبینی تو که حاضر بودی جان بدهی پای علی نَفس آورده تو را در صف اعدای علی ان شاالله عاقبت بخیر بشیم 🤲🏻 @mojallofficial
هر چه روح به خدا نزدیک‌تر باشد، آشفتگی‌اش کمتر است؛ زیرا نزدیک‌ترین نقطه به مرکز دایره، کمترین تکان را دارد. https://eitaa.com/Haghigat_T_S_Mhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای عهد.mp3
21.59M
صوت قرائت قرار صبحگاهی منتظران ظهور سرعت مناسب برای قرائت روزانه https://eitaa.com/Haghigat_T_S_Mhadi
همرزم شهید: دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنهم با لباس غوّاصی در آبها فرو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ برگشتیم. محمّدحسین که مسؤول اطّلاعات لشکر41 ثارالله کرمان بود، موضوع را با شهید حاج قاسم سلیمانی- فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت. حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر می‌شود.امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص می‌کنم.صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شده؟ به قرارگاه خبر دادید؟گفت: نه. پرسیدم: چرا؟!حسین مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را.با خوشحالی گفتم: الآن کجا هستند؟گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی‌شد. در ثانی اکبر نامزد هم داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود.اکبر در خواب گفت: که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می‌گردیم.پرسیدم: چه طور؟!گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل.من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست.وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد! _شهید محمد حسین یوسف الهی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/Haghigat_T_S_Mhadi