‼️حقالناس و حقالله در رساله حقوقی امام سجاد(ع)
🔹حق الناس عبارت است از حقوق متقابل، اين حقوق روابط انسانها و جوامع را در مناسبات گوناگون اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فردي، فرهنگي، مذهبي، حكومتي، بينالمللي قانونمند ميكند.
اولين حق كه در رساله حقوق امام سجاد(ع)، بيان شد و در منابع ديگر اسلامي مطرح گرديده، حقالله است، در واقع اساس دينداری است و اين حق يعني حقالله مطلق است و در ازای ادای اين حقوق، بندگان هيچ حقي نسبت به خداوند ندارند. اما در ساير حقوق مناسبات و اداي تكليف كاملاً متقابل و دو سويه است حقالله خاستگاه و منشأ ساير حقوق است.
الف) #حقالله
اولين حق كه در آن رساله بيان شد و در منابع ديگر اسلامي مطرح گرديدهاست حقالله است، در واقع #اساس_دينداري است. و اين حق يعني حقالله مطلق است و در ازاي اداي اين حقوق بندگان هيچ حقي نسبت به خداوند ندارند.
اما در ساير حقوق مناسبات و اداي تكليف كاملاً #متقابل و #دو_سويه است حقالله خاستگاه و منشأ ساير حقوق است. خداوند حقوق فراوان بر بندگانش دارد كه #اعتقاد و #ايمان_آوردن به او و #عمل_به_دستورات او و #انجام_بندگي، بخشي از حقوقالهي بر انسان است.
امام سجاد ـ عليهالسلام ـ درباره حقالله ميفرمايد: «بزرگترين حق خداوند اين است كه او را بپرستي و چيزي را شريكش نداني، و چون از روي اخلاص اين كار را كردي خدا بر عهده گرفتهاست كه كار دنيا و آخرت تو را كفايت كند و آنچه از آن بخواهي برايت نگاهدارد.» پس بطور كلي «حقالله» آن امور و تكاليفي هستند كه:
🔺فقط مربوط به خود انسان و خداي خويش است و پاي هيچ كس ديگر در ميان نباشد.
🔺مانند انجام عبادات واجبي كه خدا دستور داده
🔺و يا اجتناب از نجاسات و محرماتي كه خدا آنها را نهي كرده مثل خوردن چيزهاي حرام و يا دروغ گفتن و يا ريا و ... .
ادامه دارد....
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️عقوبت حقالناس
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas
‼️حقالناس و حقالله در رساله حقوقی امام سجاد(ع) ✨۲
🔹حق الناس عبارت است از حقوق متقابل، اين حقوق روابط انسانها و جوامع را در مناسبات گوناگون اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فردي، فرهنگي، مذهبي، حكومتي، بينالمللي قانونمند ميكند.
♦️ب: حقالناس:
اولاً بايد در تعريف حقالناس گفت كه حقالناس عبارت است از حقوق متقابل، اين حقوق روابط انسانها و جوامع را در مناسبات گوناگون اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فردي، فرهنگي، مذهبي، حكومتي، بينالمللي قانونمند ميكند.
اين حقوق را كه خداوند واجب گردانده براي:
🔺تأمين آسايش فردي و اجتماعي
🔺و اصلاحامور
🔺و جامعه انساني است.
مسئله حق الناس در محورهاي مختلف مطرح است.
مانند:
🔹حقوق والدين
🔹حق فرزند به والدين
🔹حقوق زن و شوهر(حقوق خانوادگي)
🔹حقوق برادري
🔹حقوق اجتماعي
🔹حقوق همسايهداري
و موارد متعدد ديگر و چون اين حقوق زيباتر از هر جا در كلام امام سجاد بازگو شده، لذا به نمونههايي از كلمات نوراني آن حضرت اشاره ميشود تا در دلها نفوذ نموده و مفيد و مؤثر باشد.
اما قبل از طرح آن كلمات نوراني، بايد اشاره شود كه حقوق گاهي #جنبه_فقهي دارد، يعني بايد ادا شود و گاهي #جنبه_اخلاقي و #تربيتي دارد، گرچه واجب نيست اداء شود، اما بهتر است ادا شود. اما در مجموع آنچه مفيد و آموزنده است، جنبه اخلاقي و تربيتي قضيّه است و نه جنبه علمي حقوق.
ادامه دارد....
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas
‼️حقالناس و حقالله در رساله حقوقی امام سجاد(ع) ✨۳
بخشهايي از كلام امام سجاد(ع) در اين باره:
1⃣ حق پدر علمي تو و استادت تعظيم او و احترام مجلس اوست كه خوب به او گوش كني و به او روكني و با او ياري دهي تا آنچه را نياز داري به تو بياموزد. به اين صورت كه عقل خود را خاص او سازي و فهم و هوشت را با او بپردازي و دل خود را بدو دهي و خوب چشمت را به او اندازي، به سبب ترك لذت و صرف نظر كردن و كم كردن از شهوات.
2⃣ حقوق همسر به انسان آن است كه هر كدام از دو طرف بايد توجه داشته باشد كه خدا او را آرامش جان و راحت باش و انيس و نگاهدار همسرش ساخته و نيز هركدام از زن و شوهر بايد به نعمت وجود همسرش، حمد كند و بداند كه اين نعمت خداست كه به او داده و لازم است كه با نعمت خدا خوش رفتاري كند و آن را گرامي دارد و با او بسازد.
3⃣ حق مادرت اين است كه بداني او تو را در درون خود برداشته كه احدي كسي را در آن راه ندهد و از ميوه دلش به تو خورانيده كه احدي از آن به ديگري نخوراند و او است كه ترا با گوشش و چشمش و دستش و پايش و مويش و سراپايش و همه اعضايش نگاهداري كرده ...
4⃣ حق پدرت، بايد بداني كه او ريشه تو است و تو شاخه او هستي و بداني كه اگر او نبود تو نبودي، پس هر زماني در خود چيزي ديدي كه خوشت آمد بدان كه از پدرت داري خدا را سپاس گزار و شكر نما.
5⃣ حق فرزندت بدان كه او از توست و در اين دنيا به تو وابسته است خوب باشد يا بد، تو مسؤولي از سرپرستي او با پرورش خوب و رهنمائي او به پروردگارش و كمك او به طاعت وي درباره خودت و درباره خودش و بر عمل او ثواب بري و در صورت تقصير كيفر شوي، پس درباره او كاري كني كه در دنيا حسن داشته باشد.
6⃣ و اما حق برادرت، بدان كه او دست توست كه با آن كار ميكني و پشت تو است كه به او پناه ميبري و عزت تو است كه به او اعتماد داري و نيروي تو است كه با آن يورش بري. مبادا او را ساز و برگ نافرماني خدا بداني و نيز وسيله ظلم بحق خدا و او را درباره خودش يار باش و در برابر دشمنش كمك كار.
7⃣ اما حق همسايه حفظ اوست، هرگاه در خانه نباشد و احترام اوست در حضور و ياري و كمك به او است در هرحال عيبي از او وارسي نكني و از بدي او كاوش منما كه بفهمي و اگر بدي او را بدون تجسس و قصد فهميدي بايد براي آنچه فهميدي چون قلعه محكم و چون پرده ضخيمي باشي، در سختي او را رها مكن و در نعمت بر او حسد مبر، و از لغزشش در گذر و از گناهش صرف نظر كن و اگر بر تو ناداني كرد بردباري كن و به مسالمت با او رفتار كن و زبان به دشنام از او بگردان.
ادامه دارد...
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas
‼️حقالناس و حقالله در رساله حقوقی امام سجاد(ع) ✨۴
در اين بخش حضرت، به حقوق ديگري از جمله #حق_دولت، #حق_مشاور، #حق_شاگرد، و ... اشاره كردهاند.
✔️ حقوق النفس:
در ابتداء اختصاراً بايد يادآوري شود كه اين نوع حقوق يعني حقنفس و اعضاء انسان به انسان بدين معناست كه اگر انسان بدانها توجه نكند، در واقع به خود ظلم كرده و ضررش به خودش بر ميگردد.
يكي از حقوق كه در آن رساله نوراني آمده و براي همگان آموزنده و مفيد است جريان حقوق نفس است كه به چند نمونه از آن حقوق اشاره ميشود. حضرت فرمود:
♦️حق نفست بر تو اين است كه كاملاً او را در #اطاعت_خدا بگماري به زبانت حقش را بپردازي و بگوشت حقش را بپردازي و هم چنين ساير اعضايت، بعد فرمود:
1⃣ حق زبانت آن است كه آن را از دشنام حفظ نمايي و به سخن خوب عادتش بدهي و مؤدبش داري و آن را نگاهداري مگر در جايي كه نياز به گفتن باشد و سخن گفتن براي دنيا و يا دين شما مفيد باشد. و آن را از #پرگويي و #ياوه_سرائي كم فايده حفظ كني، زبان گواه خرد و دليل عقل است و آراستگي انسان به زيور عقل و خوشي زبان اوست.
2⃣ حق گوش پاك داشتن اوست از شنيدن هر چيزي مگر خبر خوبي كه در دلت خير پديد آورد. اخلاق نيك نصيبت نمايد، #گوش_دروازهٔ_دل_است هرنوع معني خوب يا بدي را به آن ميرساند.
3⃣ حق چشمت اين است كه از هرچه روا نيست آن را بپوشاني و مبتذلش نسازي مگر بدان محل عبرتآوري كه از آن بينا شوي يا دانشي بدست آوري زيرا #ديده_وسيله_عبرت است.
4⃣ حق دو پايت اين است كه با آنها به جايي كه روا نيست نروي و آنها را به راهي كه باعث سبكي راه رونده است نكشاني زيرا آنها تو را حمل ميكنند و تو را به راه دين ميبرند و پيش مياندازند.
5⃣ حق دست تو اين است كه آن را به ناروا دراز نكني تا بدست اندازي بدان گرفتار عقوبت آخرت خدا شوي و گرفتار سرزنش مردم در دنيا و آن را از كاري كه به تو واجب كرده نبندي ولي آن را احترام كني با اين كه از محرمات بسيارش بسنده و بسياري از آنچه هم كه بر او واجب نيست، به كار اندازي و چون دست تو در اين دنيا از حرام باز ايستاد و خود را شريف داشت يا با عقل و شرافت به كار رفت در آخرت ثواب خوب دارد.
6⃣ حق شكمت اين است كه آن را ظرف كم و يا بيش از حرام نكني و از حلال هم باندازهاش بدهي و از حد تقويت به حد شكم خوارگي و بيمروتي نرساني، و هرگاه گرفتار گرسنگي و تشنگي شد، او را ضبط كني زيرا سيري بياندازه شكم را بياشوبد و كسالت آورد كه مايه بازماندن و دور شدن از هر كار نيك و ارجمند است.
ادامه دارد...
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas
‼️معیار تشخیص حقالله و حقالناس
✍: محمدباقر رضا
🔹حق: جمع آن، حقوق است که گاهی با مفهوم اسم جمعی و معادل قانون و گاهی به معنای جمع «حق» که مورد بحث است، به کار میرود.
الف) حق در قرآن
این کلمه حدود 247 بار در قرآن به کار رفته است. این واژه گاهی بعنوان صفت ذات خداوند(حج: 63 و لقمان: 30)، گاهی صفتی از صفات فعلالهی(روم: 8) و گاهی به معنای قضا و حکم و داوری(ص: 22) آمدهاست. کلمه حق در این موارد بار حقوقی ندارد و تنها در 40 مورد است که استعمال آن دارای بار حقوقی است، مانند استعمال آن بعنوان صفتی برای فعل انسان(بقره: 61) و یا استعمال آن در معنای اصطلاحی حق (بقره: 282).
ب) حق در لغت
حق در لغت در معانی مختلفی به کار میرود. اما در هرکدام از آنها معنای «ثبوت» نهفته است. معانی حق در لغت عبارتاند از:
🔸ایجادکننده چیزی براساس حکمت؛ کارهایی که براساس حکمت انجام میشود؛ عقیده مطابق حقیقت و یا مطابق (به فتح باء) یک عقیده درست؛ فعل و یا قولی که به حسب و مقدار نیاز و مطابق زمان انجام می گیرد. این 4 تعریف در مفردات راغب آمده است.
15 تعریف دیگر نیز از حق ارائه شده است که بدین ترتیب است:
1) وجوب، غالبشدن، نقیض باطل
2) اسماء و صفاتالهی، قرآن و نبوت و اسلام، راستی، یقین، یقین بعد از شک
3) سزاوار، وفای به عهد
4) مال، مِلک، موت، مشکل
در این معانی چند احتمال وجود دارد. از طرفی میتوان گفت چون معنای ثبوت در تمامی این معانی محفوظ است، معنای اصلی آن، «ثبوت» است و معانی دیگر مجازیاند. از طرف دیگر، احتمال مشترک بودن لفظ حق نیز میرود و یا به دلیل وجود معنای «ثبوت» در آن معانی، میتوانیم آن را نوعی مشترک معنوی بدانیم.
ج) حق در اصطلاح
در فقه شیعه تعاریف متعددی از «حق» ارائه شده است:
گاهی حق به معنای عام به کار می رود. در این صورت شامل همه مجعولات تأسیسی و امضایی شارع می شود. حق به موجب این تعریف، از موضوع این مقاله بیرون است.
حق عبارت است از سلطنتی که برای خصوص انسان نسبت به دیگری، اگر چه اعتباری باشد، مانند مال، یا شخص و یا هر دو، قرار داده شده است. حال اگر در اینجا رابطه انسان با طرف دیگر، کامل باشد و برای هر نوع تصرف، صلاحیت و شایستگی داشته باشد، ملک نامیده می شود و اگر ناقص و صرفاً یک نوع تصرف باشد، حق خواهد بود.
مرحوم نائینی(قدس سره) نیز حق را این طور تعریف می کند:
فانه عبارة عن اضافة ضعیفة حاصلة لذی الحق... وبتعبیر آخر؛ الحق سلطنة ضعیفة علی المال.
حق عبارت است از اضافه و نسبت ضعیفی که برای صاحب حق حاصل می شود... و به عبارت دیگر، حق سلطنت ضعیف انسان بر یک مال است.
حق، اعتباری خاص و اضافه ای ویژه است که از حکم وضعی و یا تکلیفی و یا منشأ دیگری انتزاع می شود، نظیر حق تصرف و بهره برداری از ملک که از مالکیت انتزاع می شود و حق الماره که از اباحهخوردن میوه های باغی که از کنار آن عبور می شود، ناشی می گردد.
حق، نوعی اختصاص است که به طور اجمال حتی قبل از تشکیل جامعه نیز وجود داشته و پس از تشکیل آن به شکلهای گوناگون و متنوع ظاهر گردیده است.
...ادامه دارد
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas
‼️معیار تشخیص حقالله و حقالناس
حق، از نظر مصداق، در هر موردی اعتبار خاصی است که آثار مخصوص خود را دارد. مثلاً #حقالولایه همان اعتبار ولایت حاکم و پدر و جد است. از این رو، اضافه حق به ولایت اضافه بیانیه است و همین طور است حق التولیه و النظاره و الرهانه.
در این صورت، لفظ حق مشترک لفظی خواهد بود. ظاهراً کسی در آن زمان، با این نظریه موافق نبودهاست.
❗️تذکر دو نکته در اینجا بایسته است.
این تعاریف یا تعریف به اثر است، مانند تعریفی که حق را نوعی سلطنت به حساب میآورد و یا مانند تعریف مرحوم اصفهانی، تعریف به مصداق است.
حق این است که ارائه تعریف صحیحی به جنس و فصل برای حق که امری اعتباری است، غیرممکن است. از این رو، در اینجا به ذکر مقومات و برخی لوازم حق برای تشخیص آن میپردازیم.
♦️مقومات حق عبارتند از:
1⃣سلطنت
2⃣اعتبار
❗️لوازم حق نیز عبارتند از:
1⃣اضافه
2⃣اختصاص.
♦️تعریف حق از نظر اهل سنت:
در کتب متقدمان اهلسنت، تعریفی از حق نیامده است.اما متأخران آنان تعاریفی ارائه دادهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
✔️کندی: حق حکمی است که شارع آن را معیّن کرده است.
✔️استاد محمد الزرقاء: حق اختصاصی است که شارع آن را معیّن و از آن حمایت می کند.
✔️شیخ احمد ابوسنه: حق چیزی است که در شریعت برای انسان یا برای خدای تعالی بر کسی دیگر ثابت شدهاست.
♦️تعریف حق از نظر حقوقدانان
✔️پوفندورف (1696 ـ 1632م):
حق و سلطه یک چیزند با این تفاوت که سلطه صرفاً بر تصرف و استیلای بالفعل دلالت دارد و روشن نمیکند که استیلا از چه راه و چگونه حاصل شدهاست. در حالیکه حق متضمن معنای مشروطیت است و از طریقی قانونی حاصل شده است.
✔️جان استوارت میل (1873 ـ 1806م):
حق همیشه دربردارنده منفعتی برای صاحب حق است و بهتر است در تعریف جان آستین قید شود که انجام و یا ترک عمل باید به نفع صاحب باشد.
✔️رئالیستها:
حق برخلاف آنچه گفتهاند و شنیدهایم هیچ واقعیت عینی ندارد. یک آرمان و بلکه یک پندار با قدرت خیالی بیش نیست.
ادامه دارد....
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas
‼️معیار تشخیص حقالله و حقالناس
🔺حق خداوند
از نظر اسلام، صاحب حق فقط خداست و غیر از او کسی حقی ندارد، چون او خالق هر کس و هر چیز است.
🔻حق بنده
اگر حق اصلی و ذاتی را در نظر بگیریم، بنده هیچ حقی ندارد. چون بنده وجودش را از خدا گرفته است. البته خداوند به بنده حقوقی را عطا فرموده و او را صاحب حق کرده است.
حق خداوند در این صورت «حق واقعی» خواهد بود و حق انسان «حق اعتباری و مجازی» است. چون شارع یعنی خداوند آن را جعل و اعتبار کردهاست. مثلاً مالکیت حقیقی از آن خداوند و مالکیت اعتباری آن برای انسان است. دامنه این حقوق، حیوانات، جمادات و مخلوقات دیگر را هم شامل میشود.
🔹لوازم حق اعتباری
▫️الف) این حق تا وقتی و تا جایی و به قدری است که جاعل آن را جعل کرده باشد.
▫️ب) جاعل میتواند برای این حق، شرط و شروطی قائل شود که باید صاحب حق آن را لحاظ کند.
‼️حوزه اختیار صاحب حق اعتباری
بنده در حوزه اختیار خودش میتواند برای دیگری حقی را جعل کند و از این لحاظ آن حق جعل شده «حق اعتباری در اعتباری» یا به تعبیر دیگر «حق اعتباری مرکب» خواهد بود.
💢 تقسیم حق به حقالله و حقالناس
این تقسیم به لحاظ «صاحب حق» است. البته میتوان حق حیوانات، حق ملائکه، حق جنّیان و حق اشیا را هم به این تقسیم اضافه کرد، مثل حق درختان، حق کوهها، حق دریاها و... . لذا حق از لحاظ صاحب حق به اقسام متعددی بر میگردد، ولی موضوع این تحقیق همان حقالله و حقالناس است. زیرا بحث حاضر یک بحث فقهی است و در فقه فقط همین دو حق مطرحاند.
🔹اصل اولی در شک در نوع حق
در حقالناس، یک حقالله نهفته است و آن به خاطر مجازی بودن حقالناس است. چون خداوند آن را برای انسان اعتبار کرده است و آن #حقالجاعل است. به این معنا که تصمیم او درباره این جعل حق برای انسان محترم شمرده میشود و دلیل آن واجبالاطاعه بودن خداوند است. این حق را «حقالله بالمعنی الاعم» میگویند.
✔️ منظور از حقالله در این رساله، حقاللهی است که در مقابل حقالناس میآید و مجعول شارع است. همان طور که شارع حقالناس را جعل کرده است، این حقالله را هم، مانند نماز و حد، جعل کرده است.
⁉️در اینجا پرسشی مطرح میشود: آیا اصل این است که حق مشکوک، حقالله است یا حقالناس؟
در طرف حقالناس اصل عدم جعل جاری میشود، چون سابقه عدمی دارد. در طرف حقالله نیز که قبل از جعل بوده و جعل آن به منظور تبیین مصادیق و تأکید بر آن است، استصحاب عدم جعل جاری میشود. اما نکته این است که اگر حق بودن چیزی ثابت شد، حقالله بالمعنی الاعم ثابت میشود و باید حدود آن رعایت شود.
ادامه دارد...
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas
‼️ زاویه نگاه به حقالناس
از 3 زاویه میشود به آن نگاه کرد:
1⃣ نگاه فردی: در این صورت حقوق تک تک افراد در نظر خواهد بود.
2⃣ نگاه کلی: در این نگاه، به اعتبار انسان، یعنی اعتبار اجتماع دو شکل خواهد داشت:
1) افراد انسان به عنوان افراد کلی
2) انسان به عنوان کل.
🔺در شکل اول حقوق عامه و حقوق افراد، هر دو تحت حقالناس میآید
🔺و در شکل دوم فقط حقوق عامه در نظر خواهد بود.
3⃣ نگاه بیرونی: در این صورت، به حقالناس نه به لحاظ یک فرد انسانی و نه به لحاظ انسان، بلکه به اعتبار یک قضیه مهمله از بیرون نگاه کنیم.
🔹از نگاه اول، حقوق عموم از مصادیق حق الله میشود. حتی بعضی معیار تمییز حقالله و حقالناس را همین قرار دادهاند. اما به نظر میرسد که نگاه فردی به حقالناس درست نباشد، زیرا در این صورت حق عمومی از حقالناس خارج میشود، با آنکه داخل بودن آن در حق الناس را نمیتوان انکار کرد.
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas
‼️معیار تشخیص حقالله و حقالناس
🔴 حکم در قرآن
این کلمه با مشتقات خود حدود 210 بار و در معانی متعددی در قرآن به کار رفته است.
در این موارد معنای لغوی به طور محسوس کمتر لحاظ شدهاست؛ اگر چه میشود در بعضی از آنها به معنای لغوی آن، یعنی «منع» پی ببریم. معانی این کلمه را در قرآن میتوان اینگونه فهرست کرد:
#قضاوت: مثل «وان حکمت فاحکم بینهم بالقسط».
#نبوت: مثل «یا یحیی خذ الکتاب بقوة وآتیناه الحکم صبیاً».
#شریعت: مثل «ما کان لبشر ان یتوبالله الکتاب والحکم والنبوة».
#فرمان: مثل «ان الحکم الا الله امر الاتعبدوه الا ایاه».
#قرآن: مثل «وکذلک انزلناه حکماً عربیاً».
🔴 ب) حکم از نظر لغت
معنای اصلی حکم، «منع کردن» است که تقریباً همه به آن اشاره کردهاند.
✔️راغب در مفردات میگوید:
معنای حَکَم، منع کردن است؛ منعی که برای اصلاح باشد و لجام اسب را به همین خاطر حَکَمه میگویند. (چون با آن اسب را از رفتن به بیراهه باز میدارند).
✔️ابن فارس در معجم و خلیل در ترتیب کتاب العین، نیز بر این مطلب تأکید کردهاند.
✔️ابنمنظور در لسانالعرب، اشارهای به معنای منع کردن نمیکند، بلکه حکم را به علم و فقه و قضاوت با عدل معنا کرده است.
✔️تهانوی در کشاف، ۱۰ معنا برای حکم ذکر کرده است که عبارتاند از:
#اسناد_امر
#خود_نسبت_حکیمه
#درک_نسبت_مشارالیه
#تصدیق
#محکوم_علیه
#محکوم_به
#نفس_قضیه
#خطاب_خداوند که متعلق به افعال مکلف است
#اثری_ثابت برای یک چیز و
اثری که بر #عقد و #فسخ مرتب میشود.
ادامه دارد....
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas
‼️معیار تشخیص حقالله و حقالناس
🔴 حکم در قرآن
🔹ج) حکم از نظر اصطلاح
از لابلای کلمات فقها، حداقل چهار معنا برای حکم به دست می آید.
🔸اصطلاح اول و دوم
✨همه فقه، حکم شرعی است و به چهار قسم تقسیم میشود که هر یک از آنها نیز حکم نام دارد.
پس حکم دارای دو اصطلاح است:
▫️هم مقسم
▫️و هم قسم.
محقق حلی بطور کلی، احکام شرعی را به چهار نوع تقسیم میکند که عبارتند از:
💫عبادات
💫عقود
💫ایقاعات
💫و احکام.
درباره وسعت و ضیق تعریف حکم به اصطلاح اول (که مقسم است)، اختلاف نظر وجود دارد. اکنون چند نمونه از تعاریف را میآوریم:
🔹حکم خطابی است شرعی که بطور اقتضایی یا تخییری به افعال انسان تعلق می گیرد.
🔹حکم شرعی، غیر از حکم تکلیفی، شامل حکم وضعی هم میشود.
البته در مفهوم حکم وضعی و محدوده مصادیق آن هم اختلاف وجود دارد.
بطور کلی میتوان گفت: اصطلاح اول شامل، چهار مورد است:
✨الف) حکم فقط شامل حکم تکلیفی است.
✨ب) علاوه بر حکم تکلیفی، حکم سببیت، شرطیت و مانعیت را هم شامل میشود.
✨ج) حکم غیر از موارد فوق، صحت و افساد را هم شامل میشود.
✨د) علاوه بر موارد مذکور، حکم حتی ملکیت و زوجیت و حریت را هم شامل میشود.
🔹در تعریف اصطلاح دوم هم گفته شده است:
✔️ منظور از حکم، آنگونه از حکم شرعی است که غرض اهم شارع از صدور آن، دنیای مخاطبان بوده و از هرنوع الفاظ و عباراتی بینیاز است.
اصطلاحات مذکور، منحصر در حکم حقوقی نیستند، بلکه اولی اعم از حکم حقوقی است و دومی با آن نسبت عموم و خصوص من وجه دارد.
زیرا اصطلاح اول همه احکام شرعی، اعم از فردی و اجتماعی و مادی و معنوی را شامل میشود.
اصطلاح دوم هم غیر از احکام حقوقی، مثل احکام:
#غصب، #شفعه، #لقطه، #ارث، #قضا و #شهادات، #حدود و #تعزیرات، #قصاص و #دیات، شامل احکام غیرحقوقی نظیر احکام #صید و #ذبایح، #اطعمه و #اشربه و غیره نیز میشود.
لذا نمیتوان آن را در حکم حقوقی منحصر کرد. بعضی از احکام حقوقی (که عنوان عقد یا ایقاع دارند) نیز از این اصطلاح خارج هستند.
لذا نمیتوان گفت این اصطلاح همه احکام شرعی را شامل میشود و طبعاً نسبت بین آنها عموم و خصوص من وجه خواهد بود.
ادامه دارد...
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas