eitaa logo
حاج آقا مجتبی تهرانی
278 دنبال‌کننده
16 عکس
13 ویدیو
1 فایل
ارتباط و نقد و پیشنهادات https://eitaa.com/ghoghnouse
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناگفته‌هایی از زندگی رهبر انقلاب از زبان استاد رائفی پور در برنامه دیشب جهان‌آرا ✅کانال های استاد رائفی پور ✅ @masaf_raefipour2Eitaa.ir/masaf_raefipour      ✅ sapp.ir/masaf.raefipour      
هدایت شده از  مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناگفته‌هایی از زندگی رهبر انقلاب از زبان استاد رائفی پور در برنامه دیشب جهان‌آرا ✅کانال های استاد رائفی پور ✅ @masaf_raefipour2Eitaa.ir/masaf_raefipour      ✅ sapp.ir/masaf.raefipour      
فارس/ روز گذشته برای نخستین بار در کنگره شعر کتاب دفاع مقدس غزلی از رهبر انقلاب منتشر شد متن کامل شعر در ذیل می‌آید: می‌کند آشفته‌ام، همهمه‌ی خویشتن کاش برون می‌شدم از همه‌ی خویشتن می‌کشد از هر طرف، چون پر کاهی مرا وسوسه‌ی این و آن، دمدمه‌ی خویشتن پنجه درافکنده‌ام، در دل خونین خویش گرگ‌وش افتاده‌ام در رمه‌ی خویشتن باده‌ی نابم گهی، زهر هلاهل گهی خود به فغانم از این، ملقمه‌ی خویشتن طفلم و بنهاده سر، بر سر دامان عشق تا کندم بیخود از زمزمه‌ی خویشتن مست و خرابم امین! بی‌خبر از بود و هست از که ستانم؟ بگو! مظلمه‌ی خویشتن @haj_agha_mojtaba_tehrani
در کتاب های مفاتیح و المراقبات آمده است : پیامبر ص فرمودند :(مجملش) هر که نماز یکشنبه ذی القعده بخواند توبه اش قبول و گناهش آمرزیده و خصمای او روز قیامت راضی و با ایمان بمیرد و دینش گرفته نشود و قبرش گشاده و نورانی گردد و والدینش از او راضی گردند و مغفرت شامل حال او و والدین او و ذریه او شود و توسعه رزق پیداکند و ملک الموت با او مدارا کند و به آسانی جان دهد. نحوه خواندن نماز : ۲ تا ۲ رکعت هر رکعت حمد و سه توحید و معوذتین بعد از ۴ رکعت ۷۰ بار استغفار و ۱ بار لا حول ولا قوه الا بالله و ۱ بار یا عزیز و یا غفار اغفرلی ذنوبی و ذنوب جمیع المومنین و المومنات فانه یغفر الذنوب الا انت @haj_agha_mojtaba_tehrani
[Forwarded from سروش]: بسم الله الرحمن الرحیم وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (169) سوره مبارکه آل عمران آنچه كه در اخبار درباره ثواب شهيدان آمده قابل شماره نيست عالىترين آن حديثى است كه حضرت على بن موسى الرضا (ع) از حسين بن على (ع) روايت كرده به اين قرار: روزى در بين سخنرانى امير مؤمنان براى مسلمين براى تحرك آنان بر جهاد جوانى بپا خاست و عرضه داشت يا امير مؤمنان از فضيلت مجاهدان در راه خدا برايم بفرما. حضرت فرمود در كنار پيغمبر كه بر ناقه غضبا سوار بود و از غزوه ذات السلاسل بر ميگشتيم ميرفتم و همين سؤال ترا از او پرسيدم فرمود: مجاهدان وقتى تصميم بجنگ گيرند خداوند برات آزادى از دوزخ را بر ايشان مينويسد و چون براى جنگ مجهز شوند خداوند بديشان بر ملائكه مباهات و فخر فروشى ميكند و چون با اهل خود وداع ميكنند، ماهيان و خانهها برايشان ميگريند و چون مارى كه پوست مياندازد گناهانشان ميريزد و خداوند بر هر سربازى چهل فرشته مىگمارد كه او را از جلو و عقب و راست و چپ نگه دارد و هر ثوابى كه انجام دهد دو چندان نوشته شود و در هر روزى براى او ثواب عبادت هزار مرد نويسند كه هر كدام هزار سال عبادت كرده باشند كه هر سال آن 360 روز باشد و هر روز بقدر عمر دنيا و چون در برابر دشمن قرار گيرند علم جهانيان از ثواب آنها عاجز ماند و چون بمبارزه دست زنند و سنانها بحركت آيد و تيرها پرتاب شود و سربازان بر دشمن هجوم برند ملائكه بالهاى خود بر آنها پيچند و براى نصرت و ثبات قدم آنها دعا كنند و منادى فرياد كند كه بهشت زير سايه شمشيرها است و زخم شمشير و نيزه بر مجاهد و شهيد از نوشيدن آب خنك در تابستان سوزان گواراتر باشد و چون شهيدى با ضرب نى و با شمشير از اسب در غلطد بزمين نرسد مگر اينكه خداوند همسر حور العين او را ببالينش فرستد تا نعمتها و مقامات عالى و گرامى او را باو بشارت دهد و چون بزمين افتد زمين به او گويد مرحبا بروح پاكى كه از پيكرى پاك بيرون شد ترا بشارت باد كه براى تو نعمتها و مقاماتيست كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بهيچ دلى نگذشته و خداوند گويدش من جانشين توام در بين اهل بيت تو هر كه آنها را خشنود كند مرا خشنود كرده و هر كس كه آنها را بخشم آرد مرا خشمگين ساخته... منبع : ترجمه تفسير مجمع البيان، ج4، ص: 342 و 341 @haj_agha_mojtaba_tehrani
8 مرداد سالروز شهادت حاج رحیم جباری است که به این مناسبت گوشه ای از وصیت نامه این شهید بزرگوار و مداح اهل بیت علیه السلام را تقدیم شما عزیزان میکنیم دوری از مهر رخت ای ماه تابان تا کی؟ ریزم از دست غمت، اشک چو باران تا کی؟ نرسد دست به دامان وصالت تا چند؟ آخر ای صبح امید، این شب هجران تا کی؟ خدایا! من شهادت می خواهم خدایـــا! من عاشــــق توام کلمات و آثارت که اینقــــدر شیرین و دلنشین اند، پس خـــود چگونه ای؟! اگر بهشت شیرین است، بهشـــت آفرین چگـــونه است؟! ای خدا! خوشا آن دم که در تو گـُـمم، فاصله ها از میان رفته اند، گویی در آغــــوش توام خدایا! چقــــــــــــدر فریاد بزنم؟! مرا از این قفس آزاد کن من مـــال توام. شهادت سال 67. خرمشهر . پنجاه سال عبادت " نشر امینان ص204 @haj_agha_mojtaba_tehrani
[Forwarded from سروش]: شرح حدیث توسط حاج آقا مجتبی تهرانی ه : رُوِیَ عَن اَبی الحسَنِ الرِّضا عَلَیهِ السَّلامُ قالَ: اَحسِنِ الظَّنَّ بِاللهِ فَاِنَّ مَن حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللهِ کانَ اللهُ عِندَ ظَنِّهِ[1] ترجمه حدیث: حضرت امام رضا علیه السلام گمان خود را به خداوند متعال نیکو و خوب قرار بده. هرکس که به خداوند گمان خوب و نیکو داشته باشد، خداوند هم بر طبق همان گمان خوب و حُسن ظن با او عمل و رفتار میکند. شرح حدیث: در روایات، تعابیر متفاوتی راجع به حُسن ظن به خداوند وجود دارد که گویای لطف الهی به بندگان است؛ حُسن ظن بالله، یعنی انسان هیچ گاه فکر نکند که خداوند برای او خوب نخواسته است، زیرا بسیاری از گرفتاریهای انسان بر اثر بدگمانی او به خداوند است. نکتۀ مهم و قابل ذکر این است که انسان چگونه به خداوند خوش گمان باشد؟ این از اعمال انسان نشات میگیرد. حُسن عمل که انجام اعمال خوب و پسندیده است، نتیجهاش حُسن ظن و خوشگمانی به خداوند است که پاداش او را نیکو میدهد. در مقابل، انجام اعمال زشت و ناپسند، سوء عمل و بدگمانی به خداوند را در پی دارد و این از توهّمات شیطانی برای جداکردن انسان از خداوند مهربان، کریم، عطوف میباشد. پس دیگر شکایت از خداوند معنایی ندارد، زیرا نتیجۀ سیرت و باطن ناپاک است که نتیجه آن گرفتاری و نگرانی در دنیا و عذاب الهی در آخرت می باشد. [1]بحار الانوار، جلد 75، صفحه 342 1391/03/30 ه.ش @haj_agha_mojtaba_tehrani
15 مرداد سالروز شهادت شهید محسن دین شعاری: من راهم را انتخاب کرده ام .امیدوارم که شما هم ‌خط مرا (ولایت فقیه و برگزیدن راه شهادت) را انتخاب کنید.  مواظب باشید که این جنایتکاران هر روز برای نابودی جمهوری اسلامی ایران نقشه می‌کشند . ...چند جمله از جملات گهربار امام امت به مسئولین کشور که می‌فرمایند باید فراموش نکنیم که ...ما متکی به خدا هستیم و با اتکال به خدا از هیچ ابرقدرتی ترسی نداریم ازکتاب معبردوپازا ص 133 @haj_agha_mojtaba_tehrani
شرح حدیث توسط حاج آقا مجتبی تهرانی ره: رُوِیَ عَن عَلِیِّ ابنِ مُوسی الِّرضا عَلَیهِما السَّلامُ قالَ: یاعَلیُّ! اَحسِنوُا جِوارَ النِّعَمِ فَاِنَّها وَحشِیَّةٌ وَ مَا نَأَت عَن قَومٍ فَعَادَت اِلَیهِم[1] ترجمه حدیث: علی بن شعیب میگوید: بر ابی الحسن الرضا علیه السلام وارد شدم. حضرت به من فرمودند: ای علی! مصاحبت نسبت به نعمتها را نیکو بدارید، چون نعمتها وحشی هستند و فرار میکنند و این طور نیست که هر نعمتی اگر از دست قومی رفت، به سوی آنان برگردد. شرح حدیث: انسان قدر نعمتهای الهی را بداند، زیرا همیشه در دست او نیست، بلکه مانند حیوانات وحشی یک مرتبه فرار کرده و از دست او میرود. معلوم نیست که اگر نعمتها از دست انسان فرار کرد، دوباره آن را به چنگ میآورد یا نه؟‌ اگر هم بتواند به چنگ آورد، با زحمت و مشقّت فراوان است. حالا صحبت در این است که انسان برای باقی ماندن نعمتهای الهی در دست خودش و چگونگی افزایش نعمتها یعنی بقا و ازدیاد نعمتهای الهی چه بکند؟ هر دو آنها ریشه در یک چیز دارد و آن هم شکر نعمت است. حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند: نیکو بشمارید. چگونه؟ ‌شکر نعمت را به جا آورید و الّا آن نعمتها از دست فرار میکند. پس تو قابل نبودی که این نعمتها را به تو بدهیم، زیرا بقا و ازدیاد نعمت، بستگی به شکر دارد. شکر هم برسه قسم است: قلبی، لفظی و عملی. قلبی: یعنی بفهمی خدا به تو نعمت را داده است. لفظی: ستایش و حمد الهی را به جا آوری و عملی: در راه رضای خداوند مصرف کنی نه در راه حرام. یعنی از علم و مال و مقام و... به حدّ توان و استطاعت خود در راه خدمت به بندگان خداوند استفاده کنیم. خداوند در قرآن می فرماید: "لَئِن شَکَرتُم لَأزیِدَنَّکُم وَ لَئِن کَفَرتُم إنَّ عَذَابِی لَشَدیِدٌ [2]" اگر شکر کنید، برنعمتهای شما میافزایم و اگر کفران کنید به عذاب شدید گرفتار میکنم. [1] بحار الانوار، جلد 75، صفحه 341 [2]سوره ابراهیم، آیه 7 @haj_agha_mojtaba_tehrani
شرح حديثي كاربردي از امام جواد(ع)؛ دو رو نباشيد! حاج آقا مجتبی تهرانی: روي عن محمد بن عليٍ الجواد عليهماالسلام قال: «لَا تَكُنْ وَلِيّاً لِلَّهِ فِي الْعَلَانِيَةِ عَدُوّاً لَهُ فِي السِّرِّ.» در بین رذائلی که انسان به آن مبتلا میشود و در معارف ما حتّی بیش از کفر نسبت به آن نکوهش شده، مسأله نفاق است که از آن به دورویی تعبیر میکنیم. نفاق گاهی در ارتباط با مخلوق است؛ مثلاً کسی روابطی منافقانه با افراد داشته باشد و در علن اظهار دوستی ولی از آنطرف در خفاء دشمنی کند. امّا گاهی نفاق با خالق است، نه با مخلوق! البتّه با خالقش منافقانه عمل میکند، برای بهرهکشی از مخلوق. امام جواد (علیه السلام) در این روایت کوتاه میفرمایند: «لَا تَكُنْ وَلِيّاً لِلَّهِ فِي الْعَلَانِيَةِ» . تو از آنهایی نباش که در ظاهر و علن طوری خودشان را جلوه میدهند که از دوستان خدا هستند، آدم متدیّن و خوبی هستند، امّآ در خفا دشمن خدایند! به تعبیر ساده، از کسانی نباش که در علن و مقابل مردم، جانماز آب میکشند، امّا در خفاء خلاف شرع میکنند، «وَلِيّاً لِلَّهِ فِي الْعَلَانِيَةِ عَدُوّاً لَهُ فِي السِّرِّ». «عَدُوّاً لَهُ»، یعنی دشمنی با خدا. سرپیچی از فرمان خدا در خفاء دشمنی با خدا است دیگر. از این افراد نباش. این انسان بدترین فرد است. یک وقت شخصی با مردم منافقانه عمل میکند، مثلاً مقابل رویش میگوید: من خیلی با شما کذا و فلان، بعد پشت سرش بد میگوید و منافقانه عمل میکنی و دورویی مینماید که این دورویی با شخص مخلوق است. بدتر از این، دورویی با خالق است که در علن اظهار تدیّن و دوستی با خدا میکند امّا در خفاء کارهایی که میکند خلاف شرع است، «عَدُوّاً لَهُ فِي السِّرِّ». حضرت میفرمایند: از اینها نباش. کار این سنخ افراد، در قیامت سختتر از کفّار است. چون اینطور نیست که کفّار را از اینجا که میبرند یک سر در آتش جهنم بیاندازند. یک وقت اشتباه نکنید! چون بعضی از کفّار مستضعفاند. استضعاف یعنی چه؟ یعنی حقّ به اینها نرسیده. اگر شعار حق هم بوده امّا کسی برایشان تبیین نکرده است. در روایات داریم: هنگام مرگ حقّ را به اینها عرضه میکنند، اگر قبول کرد، همین کافر بهشتی میشود، اگر قبول نکرد، معلوم میشود با خدا دشمنی دارد و لذا راه و مسیرش جهنّم میشود. ولی منافق اینطور نیست و کارشان سختتر از کافران است . در قرآن هم آیات بیشتری در نکوهش منافقین آمده است. در قرآن در مورد منافق، منافقین و منافقات هست امّا راجع به کفّار، کافرین و کافرات نداریم و فقط کلمة کافر آمده است. لذا انسان باید خیلی مراقب باشد تا در جامعه از نظر دینی، بیش از آنچه که هست، خودش را جلوه ندهد. حواست جمع باشد! این نفاق با خداست. بحارالانوار ج 75 ص 365 @haj_agha_mojtaba_tehrani
نماز دهه اول ذی الحجه از نمازهای مستحب است که توصیه شده در ده شب اول ماه ذی الحجه خوانده شود. در این نماز بعد از سوره اخلاص باید آیه ۱۴۲ سوره اعراف نیز خوانده شود. به این نماز، «نماز و واعدنا» نیز گفته می‌شود. بنا بر حدیث نقل شده از امام باقر(ع) به کسی که این نماز را بخواند ثواب اعمال حج داده خواهد شد. خواندن این نماز کمتر از 5 دقیقه طول میکشد و به حسب احادیث و روایات صحیح و معتبر و متواتر کسی که آنرا بجای آورد در ثواب همه ی حاجیان شریک میگردد، بدون این كه از ثواب آنان چیزی كاسته شود .   کیفیت خواندن نماز « و واعدنا »    « مابین نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز بجا آورد، در هر رکعت پس از حمد ، سوره توحید و سپس آیه 142 از سوره شریفه الأعراف را میخواند :   « وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدين » @haj_agha_mojtaba_tehrani
رسول الله(ص) فرمودند: مهریه ی فاطمه سلام الله علیها در آسمان یک پنجم زمین تعیین شده، پس کسی که با بغض فاطمه و فرزندانش، تا قیامت روی زمین راه برود حرام است. زندگانی حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ( ترجمه جلد 43 بحارالانوار )، ص 358 @haj_agha_mojtaba_tehrani
شرح حدیثی از امام باقر ع توسط حاج آقا مجتبی تهرانی ره : رُوِیَ عَنِ الباقِرِ عَلَیه ِالسَّلامُ قالَ: مَن عَلَّمَ بابَ هُدیً فَلَهُ مِثلُ اَجرِ مَن عَمِلَ بِهِ وَ لا یُنقَصُ اُولئِکَ مِن اُجُورِهِم شَیئاً وَ مَن عَلَّمَ بابَ ضَلالٍ کانَ عَلَیهِ مِثلُ اَوزارِ مَن عَمِلَ بِهِ وَلا یُنقَصُ اُولئِکَ مَن اَوزارِهِم شَیئاً[1] ترجمه حدیث: امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر کسی به شخص و یا اشخاصی عمل نیکی یاد بدهد و یا اینکه او را راهنمایی به کار نیکی بنماید و آن شخص یا اشخاص، به آن عمل نیک عمل نمایند، شخص یاد دهنده، تمام پاداش عمل کنندگان به آن عمل نیک را میبرد، بدون اینکه ذرّهای از پاداش آن اشخاص نزد خداوند کم گردد، و هرکس کار زشت و گمراهی را به کسی یا اشخاصی یاد بدهد و یا آنان را به عمل زشتی دعوت و یا راهنمایی کند، تمام گناه عمل کنندگان به آن کار زشت در نامۀ عمل او هم نوشته میشود. بدون آنکه ذرّهای ازگناه عاملان به آن کار زشت کاسته گردد. شرح حدیث: با راهنمایی و یا یاد دادن کار نیک به دیگران و با انجام آن کار نیک، یک دری از هدایت خیر و سعادت به سوی انسان باز میشود. این تعلیم و یاد دادن، میتواند زبانی، عملی و یا نوشتنی باشد و یا ممکن است تسلسلی باشد، یعنی این کار نیک را که به دیگری یاد داده است، او هم به دیگری یاد بدهد و همین کار ادامه پیدا کند تا روز قیامت؛ بدون اینکه عمل خیری انجام دهد، پاداش عمل کنندهها برای او نوشته میشود. برعکس، اگر انسان به دیگری یک راه گمراه، زشت، گناه، شیطنت، خدعه و نیرنگ را یاد بدهد، با انجام آن عمل زشت، دری از ضلالت به سوی او باز میگردد. حتی ممکن است عمل زشتی را آن شخص انجام ندهد ولی دیگران را به آن عمل راهنمایی کند. در روایت داریم: "الدّالُ عَلَی الخَیرِ کَفاعِلِه[2] " و الدّالُ علی الشَّرِکَفَاعِلِه. ثواب و اجر راهنمایی کنده به خیر و نیکی همانند عمل کننده به آن است. و گناه راهنمایی کننده به کار زشت و شر به اندازه انجام دهندۀ آن کار زشت است. راهنمایی و تعلیم انسانها به کار نیک -که پرسودترین تجارت دنیوی و اخروی است- کار انبیاء و اولیاء علیهم السلام است. برای همین هم تربیت فرزند، بستگان، دوستان، جامعه و... بسیار مهم است. انسان باید بداند که بیتوجهی به این امر مهم و به انحراف کشیده شدن نزدیکانش، گناه یا مغفرتش تا روز قیامت برای پدر، مادر، مربّی و... نوشته میشود. [1] اصول کافی، جلد 1، صفحه 35 [2] من لا یحضره الفقیه، جلد 4، صفحه 380 1391/03/30 ه.ش
شرح حدیث توسط حاج آقا مجتبی تهرانی ره : روی عن موسی بن جعفر (علیه السلام) قال: «من اراد الغنی بالامال و راحه القلب من الحسد و السلامه فی الدین فلیتضرع الی الله فی مسالته بان یکم لعقله» (بحارالانوار ۱: ۱۳۹) روایتی از موسی بن جعفر (صلوات الله علیه) منقول است که حضرت فرمودند: هرکس بخواهد غنی شود، اما بدون مال. در باب غنا این طور است که دو نوع غنا داریم؛ یک، غنای بالمال، دو، غنای عن المال. که در مورد دومی اینجا جایش نیست و آنچه مردم دنبالش هستند، غنای بالمال است. یعنی چه؟ یعنی می خواهند با پول، برای خودشان آرامش روانی درست کنند. خیال می کنند هرچه پول افزوده شود، آرامش روانی برای شان پیدا می شود و حال اینکه اشتباه می کنند. اتفاقاً یک غنای عن المال داریم، یعنی روح، احساس بی نیازی می کند. چون غنا، بی نیازی است. مردم دنبال این هستند که با پول، خودشان را بی نیاز کنند و حال اینکه اشتباه می کنند. بی نیازی امری روانی است. در غنای عن المال انسان از نظر روانی احساس می کند که به پول احتیاج ندارد، اما در غنای بالمال انسان خیال می کند هرچه پولش زیادتر شود، این احساس در درونش پیدا می شود که دیگر احتیاج به پول ندارم، خیال می کند که هر چه بیشتر پول روی هم بگذارد، بیشتر احساس بی نیازی می کند. حضرت(ع) می فرمایند: اول؛ اگر کسی بخواهد احساس بی نیازی کند، اما نه بر اثر مال؛ دوم؛ «و راحه القلب من الحسد» و دلش از بیماری کشنده حسد آسوده شود، چون حسد یکی از بیماری های روانی است و همین آدم را بیچاره می کند و حسد انسان را رنج می دهد و او را تا سرحد مرگ می برد. سوم؛ «و السلامه فی الدین »، و اگر کسی بخواهد دینش را هم حفظ کند و سالم بماند؛ این را خوب دقت کنید که روایت سه مورد را می گوید که: غنای بدون پول، راحتی دل از بیماری کشنده حسد، سلامت در دین. اگر کسی این سه را می خواهد، «فلیتضرع الی الله فی مسالته بان یکم لعقله»، باید در خواسته ای که از خدا دارد تضرع کند، نه فقط دعا کند، بلکه تضرع کند چون تضرع بالاتر از دعا است. تضرع یعنی خواسته ای که همراه با ناله و سوزش دل باشد، لذا می گویند: تضرع همیشه با زاری همراه است. «فلیتضرع الی الله فی مسالته »، در خواسته اش تضرع کند، چه بخواهد در سوالش؟ «بان یکم لعقله»، از خدا بخواهد به او عقل بدهد. می فهمی یعنی چه؟ بخواهد خدا عقلش را کامل کند. معلوم می شود منشأ هر سه موردی که آقا فرمودند جهل و نفهمی و بی شعوری است. کسی که دنبال پول می رود تا خودش را بی نیاز کند، بی شعور است. کسی که حسد می ورزد، بی شعور است. عقلش کم است. کسی که ضربه به دینش می زند، آن هم از نظر عقلی کم دارد. دین ما دین شعور است. هرچه سطح شعور بالاتر برود، از نظر دینی و همه این جهات، این ها هم همه بالا می روند. حتی در بهشت، مقامات بهشتی بر محور عقل و شعور است. هرچه معرفت و شعور بالاتر، درجه اش در بهشت بالاتر. در روایتی است که: یک رکعت نماز آدم با معرفت پیش خدا بیشتر از هزار رکعت نماز انسان بی معرفت ارزش دارد. (۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱)
شهید کاظم کاظمی شهادت شهریور64 طلائیه ترکشی به سر و در حال سجده آسمانی شد قرآن زیاد بخوانید. دعا رافراموش نکنید. نیتهایتان را خالص کنید. خوش اخلاق باشید. اگردنیا و آخرت می خواهید ,از راه امام که همان راه الله و اولیاءالله است پیروی کنید. من افتخار می کنم که سرباز کوچک روح الله باشم . امیدوارم او در آخرت ما را شفاعت کند. تمام عمرم فدای یک لحظه عمر امام . "پنجاه سال عبادت " نشر امینانص141 @haj_agha_mojtaba_tehrani
تصرّف حسین(علیهالسلام) در زهیر زهیر در تاریخ شخصیت بزرگی است؛ تشکیلاتی داشته، خَدَم و حَشَمی داشت برای خودش؛ ولی چون عثمانی مسلک بود، راوی میگوید مقیّد بود که هر جا امام حسین در منزلی اُتراق میکند، ما آنجا نباشیم که برخوردی با امام حسین نداشته باشیم. ببینید! عجیب است واقعاً! عثمانی مسلک هم بود؛ حسینی مسلک و علی مسلک نبود. میگوید دیگر مجبور شدیم در منزلی نزدیک کاروان حسین اُتراق کنیم؛ ما این طرف و آنها آن طرف بودند. راوی میگوید نشسته بودیم و داشتیم غذا میخوردیم که یک دفعه دیدیم قاصد حسین(علیهالسلام) آمد و گفت: «یَا زُهَیر أجِب أبَاعَبدِالله»! از آنچه فرار میکرد، گرفتار شد! بیا! حسین تو را خوانده است. راوی میگوید ما به قدری مبهوت شدیم که حتی از حرکت افتادیم! «كَأَنَّمَا عَلَى رُءُوسِنَا الطَّيْر»؛ گویا پرنده روی سرِ ما نشسته بود! تکان نمیخوردیم؛ لقمهها همینطور در دستها مانده بود! چه کار کنیم؟! در این بین آنکه سکوت را شکست، همسر زهیر بود. گفت: سبحان الله! پسر پیغمبر تو را خوانده است، آنوقت تو نشستهای؟! چه میشود بلند شوی بروی آنجا، حرفهایش را گوش کنی، ببینی چه میگوید، بعد هم برگردی؟! زهیر حرکت کرد و رفت. وقتی انسانِ برتر ببیند زمینه در کسی آماده است، اوّل یک تصرف میکند و تعلّقاتش را قطع میکند. چون جملات زهیر گویای همین است. رفت وارد خیمه حسین(علیهالسلام) شد. مینویسند: «فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ مُسْتَبْشِراً»؛ یعنی یک توقف کوتاهی کرد. نه اینکه صحبت زیادی کرده باشد؛ فقط یک توقف کوتاه در خیمه حضرت داشت و برگشت؛ امّا «قَدْ أَشْرَقَ وَجْهُهُ»؛ این زهیر، آن زهیرِ چند لحظه پیش نیست. چهرهاش یک تلألؤ خاصّی پیدا کرده است. اولین جملهاش این بود که به همراهانش گفت همهتان بروید. اوّل قطع تعلّقات کرد. چرا؟ چون تعلّق به مادّیت و این ابزار مادّیت نمیگذارد که با حسین(علیهالسلام) همراه شوی. گفت همه بروید. به او گفتند یا زهیر، چه شده است؟ چرا اینطوری شدی؟ گفت: «قَدْ عَزَمْتُ عَلَى صُحْبَةِ الْحُسَيْنِ».[1] من میخواهم دنبال حسین بدوم؛ تمام شد دیگر! من تصمیم گرفتهام که از حسین جدا نشوم دیگر! به همسرش هم گفت تو هم با همین قوم و خویشها برو. همسرش گفت من هم بروم؟! من سبب این سعادت تو شدم؛ کجا بروم؟! چطور شده که تو میخواهی در قیامت پیش پیغمبر اکرم سرفراز باشی، من پیش زهرا(سلاماللهعلیها) سرفراز نباشم؟ کجا بروم من؟! همسر زهیر با غلامشان هم آمدند. زهیر هم از حسین جدا نشد تا رسیدند به کربلا؛ روز عاشورا زهیر به شهادت رسید و جریان خاتمه پیدا کرد. همسر زهیر کفنی داد به غلامش و گفت برو مولایت را کفن کن که بدنش عریان روی زمین نماند. غلام رفت، امّا برگشت و مولایش را کفن نکرد. همسر زهیر به او گفت چرا مولایت را کفن نکردی؟ غلام گفت چگونه مولایم را کفن کنم و حال اینکه بدن مطهر پسر پیغمبر عریان به روی خاک افتاده است... [1]. بحارالأنوار، 44، ص 371 @haj_agha_mojtaba_tehrani
[Forwarded from سروش]: حاج آقا مجتبی تهرانی ره توسّل به علیّ اکبر(علیهالسلام) اما اینها فقط حرف نبود؛ عمل بود. مینویسند روز عاشورا، بعد از آنکه اصحاب رفتند و شهید شدند، از بنیهاشم اوّلین کسی که آمد اجازه میدان گرفت، علیاکبر بود. حسین(علیهالسلام) برای اذن میدان دادن به اصحاب، تعلّل میکرد؛ راجع به قاسم و حتّی ابوالفضل اینطور نبود که حضرت بلافاصله اجازه بدهد. امّا علیاکبر تا گفت اجازه میخواهم، حسین معطّل نکرد؛ گفت بله پسرم؛ برو. حتّی در بعضی از مقاتل نوشتهاند که خودِ پدر آمد این جوان را برای جنگ آراسته کرد؛ یعنی زره به تنش کرد، کلاهخود به سرش گذاشت، شمشیر به کمرش بست و خلاصه همه کارهایش را خودش کرد. در یکی از مقاتل دیدهام همین که علی آماده شد که به میدان برود، حسین(علیهالسلام) خطاب کرد به بیبیها و گفت بیایید با علی خداحافظی کنید... عجیب است این مرد! حسین(علیهالسلام) واقعاً در ابنای بشر از این جهت نظیر ندارد. بیبیها بیرون آمدند و با این صحنه روبرو شدند که علیاکبر میخواهد به میدان برود. مینویسند: «إجتَمَعَتِ النِّسَاءُ حَولَهُ کَالحَلقَة»؛ تمام این بیبیها دور علی را مثل حلقه گرفتند و راه را بستند که علی به میدان نرود. هر کدام چیزی میگوید؛ یکی میگوید: «یَا عَلیّ إرحَم غُربَتَنَا»؛ به تنهایی ما رحم کن و نرو... من نمیدانم چگونه علی از این حلقه بیرون آمد و رفت؛ امّا مینویسند وقتی علی رفت، آنجا بود که حسین(علیهالسلام) دستهایش را برد زیر محاسنش، سرش را برد به سمت آسمان؛ میگوید ای خدا، میخواهم با تو معامله کنم؛ «اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِك».[10]ثُمَّ نَظَرَ إلَيهِ نَظَرَ آيِسٍ مِنه»؛ خداحافظی امام حسین با علیاکبر، با یک نگاه بود؛ یعنی یک نگاه به قد و بالای علی کرد؛ یک نظر مأیوسانهای کرد؛ یعنی برو که از تو قطع امید کردم... طولی نکشید که علی برگشت: «يَا أبَتِ العَطَشُ قَد قَتَلَنِي وَ ثِقلُ الحَدِيدِ قَد أجهَدَنِي».[11] میگوید بابا، تشنگی دارد مرا میکُشد... اینجا ببینید به حسین(علیهالسلام) چه میگذرد... خدایا، تو گواه باش! جوانی که شبیهترین این خلق به پیغمبر اکرم است را به سوی این قوم فرستادم؛ کسی که هر وقت ما آروزی دیدار پیغمبر را داشتیم، به چهره او نگاه میکردیم... بعد مینویسند « [10]. بحارالأنوار 45 42 [11]. اللهوف 112
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توسّل به باب الحوائج، حضرت ابوالفضل العبّاس(علیه‏السلام) توسط حاج آقا مجتبی تهرانی ره : می‏خواهم بروم سراغ توسّلم؛ من امشب که اینجا آمدم، خودم با حاجت آمدم. بعید می‏دانم در بین شما کسی باشد که حاجت نداشته باشد. می‏دانید که آن شخصیتی که در بین اولیای خدا باب‏الحوائج بودنش برجسته است و به تجربه رسیده است و شبه ه‏ای در آن نیست، ابوالفضل(علیه‏السلام) است. همه حاجات فردی و اجتماعی، مادی و معنوی را در نظر بگیرید. آن‏قدر آقا است که هیچ را برنمی‏گرداند... من جملات مقتل را می‏خوانم. مجلسی می‏نویسد: «أنَّ العَبَّاسَ لَمَّا رَأى وَحدَتَهُ أتَى أخَاهُ وَ قَالَ يَا أخِي هَل مِن رُخصَةٍ» ابوالفضل وقتی دید حسین تک و تنها مانده، آمد خدمت برادر و عرض کرد حالا اجازه می‏دهی من به میدان بروم؟ «فَبَكَى الحُسَينُ بُكَاءً شَدِيداً»؛ امام حسین سخت شروع کرد به گریه کردن؛ بعد به او گفت: «أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِی»؛ تو علمدار منی؛ کجا می‏خواهی بروی؟ عبّاس به برادر عرض کرد: «قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ»؛ برادر، سینه‏ام تنگی می‏کند و از زندگی بیزارم. اجازه بده به میدان بروم. حسین(علیه‏السلام) فرمود: «فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ»؛ حالا که چنین است، پس برو یک مقدار آب برای بچه ‏ها تهیه کن... ابوالفضل آماده شد؛ مشک را برداشت و سوار مَرکب شد. می‏نویسند چهار هزار مأمور اطراف شریعه را گرفته بودند. امّا عبّاس هر طور بود خودش را رساند و وارد شریعه فرات شد. دست‏ها را زیر آب برد؛ در مقتل می‏نویسد: «وَ أرَادَ أن یَشرِبَ المَاءَ»؛ یعنی خواست آب را بنوشد که «فَذَکَرَ عَطَشَ الحُسَین وَ أهلِ بَیتِه»؛ به یاد تشنگی برادر و خاندان برادر و آن بچه‏ها افتاد. «فَرَمَی المَاءَ مِن کَفِّهِ» آب‏ها را روی آب ریخت. مشک را پر از آب کرد و سوار مَرکب شد و حرکت کرد. بعد می‏نویسند: «وَ أحَاطُوا بِهِ مِن کُلِّ جَانِبٍ»؛ یعنی از چهار طرف به او حمله کردند. شمشیرزن با شمشیر آمده، نیزه‏زن با نیزه آمده، تیرانداز با تیر آمده، از هر طرف او را احاطه کردند. می‏نویسند ابوالفضل دست راستش که قطع شد، صدایش بلند شد: «وَ اللهِ إن قَطَعتُمُو یَمِینِی إنِّی أُحَامِی أبَداً عَن دِینِی». بند مشک را به شانه چپ انداخت. طولی نکشید که دست چپ را نشانه رفتند؛ بند مشک را به دندان گرفت. می‏نویسند: «فَأتَاهُ سَهمٌ وَ أصَابَ القِربَةَ»؛ تیری آمد و به مشک خورد؛ آب‏ها سرازیر شد. اینجا بود که «فَوَقَفَ العَبّاسُ»؛ عبّاس ایستاد و دیگر به سمت خیمه‏ها نرفت. «وَ جَاءَهُ سَهمٌ آخَرُ فَوَقَعَ فِی صَدرِهِ»؛ یک تیر دیگر آمد و به سینه عبّاس خورد. در مقتلی می‏نویسد: «فَوَقَعَ فِی عَینِهِ الیُمنَی»؛ یعنی به چشم راستش خورد. کاری کردند که در مقتل می‏نویسد: «فَانقَلَبَ عَن فَرَسِهِ إلَی الأرضِ»؛ از بالای اسب به زمین آمد. «فَنَادَی یَا أخَا أدرِک أخَاکَ»؛ صدایش بلند شد برادر، به داد برادرت برس... حسین(علیه‏السلام) با عجله آمد؛ مواجه با چه صحنه‏ای شد؟... عبّاس هنوز در بدن روح داشت و با برادر صحبت کرد. گفت: «یَا أخَا مَا تُرِید»؛ برادر، حسین جان، حالا می‏خواهی چه کار کنی؟ حسین(علیه‏السلام) گفت می‏خواهم تو را به خیمه‏ها ببرم. ابوالفضل گفت من را نبر به خیمه‏ ها.... 1389/09/23 ه.ش - 8 محرم 1432 ه.ق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذکر مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) توسط حاج آقا مجتبی تهرانی ره : روز عاشورا شد. اصحاب رفتند و همه شهید شدند. بنیهاشم هم رفتند و شهید شدند. جملهای در مقتل آمده که: « فَنَظَرَ یَمِیناً وَ شِمَالاً» یک نگاهی به راستش کرد، یک نگاه به چپش کرد، « فَلَم یَرَ مِن أصحَابِهِ أحَداً» هیچ یک از اصحابش را ندید. شروع کرد صدا کردن: «فَنَادَی یَا مُسلِمَ‌بنَ‌عَقِیلٍ! یَا هَانِیَ‌بنَ‌عُروُةٍ!» یارانش را صدا کرد. سرّ آن چه بود؟ ـ یا امام حسین ـ چرا اینها را میخواهی؟! برای چه صدایشان میکنی؟ «قُومُوا عَن نَومَتِکُم» از خواب بیدار شوید، چرا؟ چون حسین(علیه‌السلام) میداند که این خبیثها، قصد دارند به زن و بچهها حمله کنند. «قُومُوا عَن نَومَتِکُم أیُّهَا الکِرَامُ فَادفَعُوا عَن حَرَمِ الرَّسُولِ» بلند شوید و از حرم پیغمبر دفاع کنید. وداع امام با اهل حرم بعد رویش را سمت خیمهها کرد. صدایش بلند شد، «يَا سُكَيْنَةُ يَا فَاطِمَةُ يَا زَيْنَبُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَامُ »[1] خداحافظ! من هم میخواهم بروم. این زن و بچه از خیمه بیرون ریختند و اطراف حسین(علیه‌السلام) را گرفتند. دیگر معلوم است چه خبر میشود! چون اینها فقط آقا را دارند و ـ‌به حسب ظاهرـ دیگر کسی را ندارند. در این میان نازدانه سکینه دختر حسین آمد جلو و گفت: «يَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟» پدر! آیا تو هم تن به مرگ دادی؟ چون دیده است که همه رفتند و نیامدند. امام حسین با کنایه به او گفت که چگونه تن به مرگ ندهد، کسی که یار و یاوری ندارد عزیزم؟! دختر به پدر گفت: حالا که این‌طور است، «يَا أَبَهْ! رُدَّنَا إِلَى حَرَمِ جَدِّنَا» اوّل بیا ما را ببر و مدینه بگذار، بعد خودات بیا و بجنگ! میفهمی یعنی چه؟ یعنی ما بعد تو با این دشمن چه کنیم؟ سکینه به فکر شب یازدهم بود. سکینه شروع کرد به گریه کردن. پدر او را به بغلش گرفت و این جملات را می‌گفت: «سيطول بعدي يا سكينة فاعلمي منك البكاء إذا الحمام دهاني» سکینه گریه نکن! تو بعد از من گریهها داری! اشک چشمش را پاک میکرد و میگفت: «لا تحرقي قلبي بدمعك حسرتاً»[2]با این اشکهایت دل بابا را آتش نزن! من نمیدانم چگونه امام حسین از بین این زن و بچه رفت. بعد از اینجا بود که از خواهر چیزی را طلب کرد. گفت: «ایتینی بثوب عتیق» برو آن پیراهن کهنه مرا بیاور! [1]. بحارالأنوار، ج 45، ص 47 [2]. المناقب، ج 4، ص 109 کانال حاج آقا مجتبی تهرانی ره در ایتا و سروش : @haj_agha_mojtaba_tehrani
شرح حدیث توسط حاج آقا مجتبی تهرانی : متن حدیث: روی عَنِ الباقِرِ (عَلَیهِ السَّلامُ) قال: لجابر الجُعفی، یا جابرَ: «مَن هذَا الَّذی سَأَلَ اللَه تَبارَکَ وَ تَعالی فَلَم یُعطِهِ أَو تَوَکَّلَ عَلَیهِ فَلَم یَکفِهِ أَو وَثِقَ بِهِ فَلَم یُنجِهِ» ترجمه: ای جابر! چه کسی از خداوند تبارک و تعالی درخواستی کرده و خداوند درخواست و خواهش او را نپذیرفته و به او عطا نکرده است؟ یا اینکه چه کسی به خداوند توکّل و تکیه کرده و خداوند او را کفایت ننموده است؟ یا اینکه چه کسی است که به خداوند اعتماد و اطمینان کرده و خداوند را نجات و رهایی نداده باشد؟ شرح: از حضرت باقر (علیه‏السلام) روایت شده است که حضرت به جابر جُعفی فرمودند: ای جابِر! چه کسی است که از خداوند در خواست کند و خداوند به او عطا نکند؟! حضرت می خواهند بفرمایند که چنین چیزی نشدنی است؛ «مَن هذَا الَّذی سَأَلَ اللَه تَبارَکَ وَ تَعالی فَلَم یُعطِهِ»، به تعبیر ما یعنی کسی را به من نشان بده که از خدا در خواست کرده و خدا به او عطا نکرده باشد؟! «وَ مَن یَتَوَکَّلَ عَلَیهِ فَلَم یَکفِهِ»، نشانم بده ببینم! کیست که کارش را به خدا واگذار کند و خداوند او را کفایت نکرده و کارش را انجام ندهد؟!؛ «وَ مَن وَثِقَ بِهِ فَلَم یُنجِهِ» نشانم بده ببینم! کیست که اعتماد به خدا کند و تکیه گاهش خدا باشد، امّا خدا او را نجات ندهد و از گرفتاری رهایی نبخشد؟! در اینجا سه سؤال پشت سر هم مطرح شده است؛ اگر کسی واقعاً از خداوند درخواست کند و غیر او را کارساز نداند، خدا هم عطا می‏‎کند، هم کفایت می‏‎کند و هم او را نجات می بخشد؛ در این شکی نیست! بله! در هر زمانی این طور است؛ اما در برخی ظرف‏‎های زمانی اجابت تسریع می‌شود؛ برخی مکان‏‎ها هم همین طور هستند، مثلاً در مشاهد مشرفه، مساجد و... زمان‏‎ها نیز مانند مکان‏‎ها، در سرعت اجابت مدخلیت دارند. یکی از زمان‌هایی که در بین سال به این مطلب اختصاص دارد، «ماه رجب» است. در روایتی از پیغمبراکرم است که حضرت فرمودند: خداوند، فرشته‎‏ای را در آسمان هفتم قرار داده است که: «یُقالُ لَهُ الدّاعی»، اسمش «جارچی» است. «داعی» به معنای جارچی، یعنی کسی که کارش جار زدن است. وقتی ماه رجب وارد می‏‌شود، این فرشته از شب تا به صبح فریاد می زند: «طُوبی لِلذّکِرین طُوبی لِلطّائِعینَ»، خوشا به حال کسانی که در این ایّام و شب‏ها به یاد خدا بوده و ذاکر الله تعالی هستند و از او اطاعت می‏‌کنند. «وَ یَقُولُ اللهُ تَعالی»، آن ملک می‏‌گوید: خداوند شب‏‌های ماه رجب می‌فرماید: «وَیَقُولُ اللهُ تَعالی اَنَا جَلیسُ مَن جالِسَنی»، من هم‌نشین کسانی هستم که با من هم‌نشین شوند! «وَ مُطیعُ مَن اَطاعَنی»، این خیلی بالا است! اطاعت می‏‎کنم کسانی را که از من اطاعت ‏کنند!؛ «وَ غافِرُ مَن اَستَغفَرَنی»، می آمرزم کسانی را که از من درخواست غفران و آمرزش نمایند!؛ «اَلشَّهرُ شَهری وَ اَلعَبدُ عَبدی وَ الرَّحمَة ُ رَحمَتی»، این ماه، ماه من است! بنده، بندۀ من است! و رحمت، رحمت من!؛ «مَن دَعانی فی هذَا الشَّهر ِ اَجَبتُهُ»، هر کس در این ماه، مرا بخواند و صدایم بزند، جوابش می گویم!؛ «وَ مَن سَئَلَنی اَعطَیتُهُ»، اگر کسی از من درخواستی کند به او عطا می‏‌نمایم!؛ «وَ مَن ِ اَستَهدانی هَدَیتُهُ»، اگر کسی از من راهنمایی بخواهد او را راهنمایی می‏‌کنم! این روایت، روایت مفصّلی است. می‏‌فرماید: من این ماه را ریسمانی بین خود و بنده‏ام قرار داده‌ام، «وَ فَمَنِ اعتَصَم َ بِهِ وَصَلَ اِلیَ»، هر کس این ریسمان را بگیرد، به من می رسد. ماه رجب، ماه خداوند، ماه رحمت خداوند و وسیله‏ای برای رسیدن به خداوند می‏باشد. در روایتی امام صادق‏(علیه‏السلام) از پیغمبر اکرم نقل می فرماید که: ماه رجب، ماه استغفار امّت من است؛ بعد می فرماید: رجب را «اَصبّ» گویند، چون رحمت خدا در این ماه به امّت من زیاد ریزش می‌کند؛ ماه رجب چنین ماهی است. لذا حضرت فرمودند: زیاد در این ماه بگویید: « اَستَغفُرِ اللهَ وَ اَسئَلُهُ التَّوبَةَ»؛ ایشان برای استغفار دیگر سقف هم نمی گذارند، بلکه می فرمایند: زیاد استغفار کنید و در این ماه از رحمت الهی که بر شما ریزش می‌کند بهره بگیرید! @haj_agha_mojtaba_tehrani
میلاد امام باقر علیه السلام مبارک باد شرح حدیث توسط حاج آقا مجتبی تهرانی : از حضرت امام باقر(ع) سؤال کردند کدام یک از عبادات افضل است؟ فرمودند: هیچ چیزی نزد خداوند محبوبتر از این نیست که عبد آنچه را نزد خدا دارد از او تقاضا کند. شرح حدیث: بنده هر آنچه که دارد و می خواهد نزد خدا است. روایات متعدّد راجع به عبادات وارد شده است که: مغز عبادت دعا است. ما بدون مغز نمیتوانیم کار کنیم. همه کارهایمان به واسطة مغز است. در عبادات هم همینگونه است. آنچه مغز عبادت است و به آن جان میدهد، دعا است. 🌷چه بسا اگر دعا در عبادت نباشد، آن عبادت محبوب عندالله نیست. 🌷نمیدانید دعا چه میکند! دعا مرده را زنده میکند. تمام معجزات انبیاء و کرامات اولیاء، بر محور دعا بوده است. مثلا حضرت عیسی با دعا مرده زنده میکرد، معجزات پیامبر اکرم با دعا بوده. هیچگاه نباید از دعا غافل شویم. چون محبوبترین عمل عندالله است. 🌷فکر نکنیم اگر دائماً از صبح تا شب به خدا بگوییم: این را میخواهم، آن را میخواهم، مزاحم خدا شده ایم. این فکرها باطل و غلط است. 🌷 چون خودمان نظر تنگیم، خیال میکنیم خدا هم نظرتنگ است. 🌷«یُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»، آنچه پیش خدا است، تمام شدنی نیست، پس دعای تو هم نباید تمام شدنی باشد. @haj_agha_mojtaba_tehrani
اعمال لحظه تحویل سال به روایت آیت الله آقا مجتبی تهرانی حاج آقا همیشه قبل از تحویل سال، مقید بودند که 365 مرتبه دعای «یامقلب القلوب» را به طور کامل بخوانند و برای اینکه این دعا، تا لحظه تحویل سال تمام شود، از یک ساعت قبل از اعلام عید، شروع میکردند و مشغول خواندن این دعای شریف بودند. ایشان بعد از لحظه تحویل سال هم، مقید بودند که اولین چیزی که میل می کنند، تربت امام حسین علیه السلام باشد. هنگام تحویل سال نیز این دعا را قرائت می کردند. أللّهُمَّ صلِّ عَلی مُحمَّدٍ و آلِ مُحَمِّد. أللّهُمَّ إنّا نَسألُکَ وَ نَدعُوکَ بِمُحمَّدٍ وَ عَلیٍّ وَ فاطِمةَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ صَلَواتُکَ عَلَیهِم وَ الائمّة المَعصُومِینَ مِن ذُریَّةِ الحُسَینِ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَ بِاسمِکَ العَظیمِ الأَعظَمِ الأَعَزِّ الأَجَّلِّ الأَکرَمِ یَا اللهُ... أللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمِّد. أللَّهُمَّ اجعَلنَا مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فِی الدُّنیَا وَ الآخِرَةِ وَ تَوفَّنا عَلَی مِلَّتِهِم وَ ارزُقنَا شَفَاعَتَهُم وَ زِد فِی قُلوبِنَا مَحَبَّتَهُم وَ لَا تُفَرِّق بَینَنا وَ بَینَهُم أللّهُمَّ العَن أعدائَهُم. أللّهُمَّ وَفِّقنَا لِمَا تُحِبُّ وَ تَرضَی. أللَّهُمَّ اقضِ حَوائِجَ المُؤمِنینَ وَ اشفِ مَرضَی المُسلِمینَ وَ أَدِّ دُیُونَهُم وَ سَلِّمِ المُسَافِرینَ مِنهُم وَ اغفِر لِمَوتَاهُم. أللّهُمَّ اشغَلِ الظّالِمِینَ بِالظّالِمِینَ وَ اجعَلنَا مِن بَینِهِم سَالِمِین وَ احفَظ حُمَاةَ الدّینِ وَ أَیِّدِ المُرَوِّجِینَ وَ اجعَلنَا مِنهُم. أللّهُمَّ انصُرِ الإسلَامَ وَ أهلَهُ وَ اخذُلِ الکُفرَ وَ أهلَهُ. أللّهُمَّ انصُر جُیُوشَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ ارحَم زَعِیمَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ أیِّد وَ سَدِّد قَائِدَ المُسلِمِینَ. أللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. اللّهُمَّ عَجَّل لِوَلیِّکَ الفَرَجَ وَ العَافِیةَ وَ النَّصرَ وَ اجعَلنَا مِن أعوَانِهِ وَ أنصَارِهِ وَ شِیعَتِهِ. بِمَنِّکَ وَ جُودِکَ و کَرَمِکَ یَا أرحَمَ الرَّاحِمِینَ. @haj_agha_mojtaba_tehrani
هر «روز» در قیامت گواهی است بر اعمال انسان امام صادق «علیهالسلام» به نقل از آبای گرامشان در روایتی همه فهم، فرمودند: «مَا مِنْ یَوْمٍ یَأْتِی عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، هیچ روزی نیست که بر فرزند آدم وارد میشود مگر اینکه آن روز به او میگوید: من برای تو روزی نو و جدید هستم! «أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، من نوروزم! من برای تو روز نویی هستم! «وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِیدٌ»، و من، یعنی زمان، نسبت به تو گواهی دهنده هستم! «فَافْعَلْ فِیَّ خَیْراً»، در من عمل خیر انجام بده، «وَ اعْمَلْ فِیَّ خَیْراً أَشْهَدْ لَکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَإِنَّکَ لَنْ تَرَانِی بَعْدَهَا أَبَداً»، من در روز قیامت نسبت به اعمال تو شهادت میدهم و تو بعد از این هیچگاه مرا نخواهی دید مگر در روز قیامت. @haj_agha_mojtaba_tehrani
بسم الله الرحمن الرحیم حاج آقا مجتبی تهرانی ره : امیر المومنین امام علی(ع) : «إِنَّ الْفُرَصَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوهَا»؛ فرصت ها سریع می گذرد؛ مثل ابر. فرصت ها را غنیمت بشمارید. «إِذَا أَمْکَنَتْ فِی أَبْوَابِ الْخَیْر»؛ آنجایی که این فرصت ها برای شما درب های خیر را باز می کند؛ میدان را باز می کند تا شما به خیر دست پیدا کنید، «وَ إِلَّا عَادَتْ نَدَما»؛ اگر از این فرصت ها استفاده نکردید، بازگشت می کنند و از دست می روند. در حالی که شما جز پشیمانی چیز دیگری عایدتان نخواهد شد؛ یعنی تأسّف می خورید برای این فرصتی که پیش آمد و می توانستید از آن بهره گیری کنید، ولی بهره نگرفتید. ماه مبارک رمضان نمونه ای از این فرصت های زمانی است که اهل معرفت و اهل الله از آن به دار ضیافت الله و دارالضیّافه تعبیر می کنند. تعبیر به خانه می کنند که اشاره به آن معنای ظرفیّت دارد و البتّه از تعبیراتی که در روایات وارد شده، گرفته شده است. هرکسی در حدّ خودش خانه ودرآن اتاق های متعدّد دارد. یک اتاق را مخصوص مهمان و برای پذیرایی از او قرار می دهد که یک عمل متداوّل است. زمان و مکان و همۀ این ها از آن خدا است، مثل خانه ای که برای شماست و یک بخش از آن را مختصّ پذیرایی مهمان قرار می دهید. در آن اتاق و محل مواردی را آماده می کنید که در محل های دیگر نیست. اهل معرفت می فرمایند: ماه مبارک رمضان دار ضیافت الله است؛ یعنی همۀ ظرف زمان از خدا است، امّا این مقطع را مثل اتاق پذیرایی مهمان قرار داده است... @haj_agha_mojtaba_tehrani
حاج آقا مجتبی تهرانی ره : شب نوزدهم، شب بررسی امور است و «لیلة‌التقدیر» است. شب بیست و یکم، شبی است که امور سال آینده هر کس، نگاشته می‏‌شود و در روایت از آن، به «لیلةالقضاء» تعبیر می‏‌شود و شب بیست و سوم هم، شب «توشیح و لیلة الإمضاء» است که در روایت آمده است در این شب، هر چه که برای سال آینده ثبت و ضبط شده است، باید این به توشیح ولی‌الله الأعظم برسد تا تثبیت شود، مقدرات ثبت شده در شب بیست و سوم، به صاحب العصر و صاحب الزمان (عج) عرضه می‏‌شود که او این‏ها را امضا کند، آیا می‏‌شود ما هم امشب برویم سراغ امام زمان (عج) به او بگوییم، آقا ما بد کردیم، شما کارها را درست کن! مگر می‏‌شود که ما را رد کنند؟ به خدا نمی‏‌شود! @HAJ_AGHA_MOJTABA_TEHRANI
حاج آقا مجتبی تهرانی ره : امام صادق(ع) فرمودند: «ثَلَاثٌ مِنْ مَکَارِمِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه»؛ سه چیز از فضایل دنیا و آخرت است. بعد به عنوان اوّلین مورد می فرماید: «تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَک»؛ از کسی که به تو ستم کرده است، گذشت کن. بنابراین، روایات، عفو و گذشت را در رابطۀ با مسائل شخصی مطرح می کنند. گذشت در مسائل شخصی، اوّل گذشت از حقِّ شرعی است که قهراً قصاص، غرامت، دیه و امثال این ها را دربرمی گیرد. دوم، از بین بردن ناراحتی و کدورتی است که از شخص متجاوز در روح انسان ایجاد می شود. امّا مسئلۀ دیگری که وجود دارد، کمال این عفو است. کمالِ عفو چیست؟ شرطِ کمال _ که من به شرط کمال عفو تعبیر می کنم_ در مسائل شخصی این است که انسان بعد از آنکه در رابطۀ با مسائل شخصی مورد ظلم وستم دیگری قرار گرفت، برای اینکه این حالتِ روحی به صورت اوّل در بیاید، به آن شخص احسان کند. @haj_agha_mojtaba_tehrani
رسول خدا صلى الله عليه و آله: اگر كسى روز (عيد) فطر پس از نماز خواندن با امام جماعت ، چهارركعت نماز گذارد و درركعت اول پس ‍ از خواندن سوره حمد سبح اسم ربك الاعلى را بخواند، گويى همه كتابهايى را كه خداى عزوجل نازل نموده ، قرائت كرده است واگر در ركعت دوم پس از حمدوالشمس و ضحيها بخواند، ثواب او به مقدار همه چيزهايى است كه خورشيد بر آن مى تابد و اگر در ركعت سوم پس از حمد والضحى بخواند، ثواب او باندازه اى است كه گويا همه فقيران را سير نموده به آنان عطر زده ... و اگر در ركعت چهارم حمدتوحیدرا 30مرتبه بخواند، خداوند گناه 50سال آينده و 50سال گذشته او را مى آمرزد. سند : کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق رحمه الله علیه @haj_agha_mojtaba_tehrani
آیا ایمان عمل هم میخواد ؟ حاج آقا مجتبی تهرانی ره : امام صادق علیه السلام : نفرین نفرین بر کسی که بگوید ایمان فقط قول است و با عمل ارتباط ندارد . بحار الانوار ج 69 ص 19. هر یک از اعضای ظاهری و قوای باطنی عملی متناسب با خود دارد و ایمان عمل دل است . وقتی ایمان در خارج تحقق یافت سراسر عمل است. ابتدا عمل دل پدید می آید سپس زبان که ترجمان دل است به حرکت می آید و ... اعمال خارجی انسان لازمه وجودی ایمان است... هر جا عسل باشد شیرینی از آن انفکاک ناپذیر است ... به حسب هر مرتبه ایمان عمل متناسب با آن تحقق میابد. منبع : کتاب کیش پارسایان فصل اول .