👆 اعمال مشترکه ماه شعبان
🌸 حلول ماه شعبان و اعیاد شعبانیه مبارک باد
صدقه اول ماه فراموش نشود.
https://eitaa.com/haj_ali_khavari
هدایت شده از hosseiniiii
گروه ختم قرآن هفتگی وذکر روزانه هدیه به شهدا❤️
دعوتنامهایازبهشت
سلام رفیق✋ یه لحظه اینجارو بخون👇
🕊 هرشهیدی را که دوستش داری❤️کوچه دلت را به نامش کن
🕊مطمئن باش در کوچه پس کوچه های پر پیچ و خم دنیا تنهات نمیذاره😍
🕊بذار در این وانفسای دنیا «فرمانده ی دلت» دوست شهیدت باشه👍
آدرس رفیق روزهای زندگیت👇
https://eitaa.com/joinchat/3755213000C8e6a32d9be
اگر دعوت کننده شهدا باشند ،شما میپذیرید.
شهیدان زنده اند (گروه جانباز مدافع حرم حاج علی خاوری🕊💔)
کاش در نافلهات نام مرا هم ببری!
که دعای تو کجا! عبد گنهکار کجا؟
#غروب_جمعه💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌷
https://eitaa.com/haj_ali_khavari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 یه سرم به خونه خرابه دل ما بزن مادر جان…
#شیخ_داوود_هاشم_پور
@davood_hashempoor110
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 سفره خادمی رو حضرت زهرا(س)پهن میکنه…
#شیخ_داوود_هاشم_پور
@davood_hashempoor110
مثل ابراهیم کانال مدافع حرم حاج علی خاوری
🍃 یه سرم به خونه خرابه دل ما بزن مادر جان… #شیخ_داوود_هاشم_پور @davood_hashempoor110
تصویری از خادم الشهدا حاج علی خاوری در منطقه شرهانی سال ۹۳ ❤️🌹😭
https://eitaa.com/haj_ali_khavari
هدایت شده از کانال رسمی حاج حسین یکتا
10.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهار روز مانده تا ویژهبرنامه شبهای بلهبرون
با روایتگری حاج حسین یکتا
یادمان شلمچه
بعد از نماز مغرب و عشاء
همچنین هر روز از ساعت ۱۵
مهمان شهدای نهر خین هستیم
https://eitaa.com/hosseinyekta_ir
این روزها کمی آهسته تر از راهیان رفتنتان بگویید شاید کسی قرار است اینبارهم جابماند...😭😭😭😭
https://eitaa.com/haj_ali_khavari
فرمودنداگراندازهذرهاىحتى
بهاندازهعدسبراىامام
حُسين(ع)خرجكنيد
صدبرابربراتونبرميگرده…
غمشيرينماغماباعبداللهست
الانكهماهشعبان🌱🌸
ولادتاربابوعلمدار
هدایت شده از محمدعلی رامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎯 کل اختلاسها و دزدیهای بعد از انقلاب، از فاضل خداد، بابک زنجانی، خاوری و مرجان شیخالاسلامی تا چای دبش، در برابر دزدیهای اعلام شده توسط خاندان سلطنتی پهلوی، هیچ است، هیچ!
جمع تمام حیف و میلها و اختلاسها که بعد از انقلاب تا امروز توسط طرفداران آمریکا و مخالفان ولایتفقیه و نفوذیهای فرصتطلب انجام گرفته، در برابر غارتگری و غصب زمینهای حاصلخیز کشور توسط شخص رضاخان، عددی به حساب نمیآید؛ اما غارت ۵۰میلیارد دلاری محمدرضاشاه و درباریانش، با هیچ غارتی در تاریخ ایران و جهان قابل مقایسه نیست!!!
۵۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰×۸۰.۰۰۰=
۴.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰
یعنی چهار میلیون میلیارد تومان دزدی محمدرضاشاه و باند شاهنشاهی از اموال ملت ایران هنگام فرار از کشور.
یعنی از هر یک از ۳۵میلیون نفر شهروند ایرانی، حدود ۱۱۵ میلیون تومان به قیمت امروز، معادل بیش از ۱۴۰۰ دلار، در سال ۱۳۵۷ پول دزدیده است.
در نظام اسلامی حتی یک ریال حیفومیل از بیتالمال گناهی کبیره و نابخشودنی و غیرقابل توجیه است؛ اما بدانیم که رژیم پهلوی خودش سردسته دزدها و چپاولگران بیتالمال بود و در نظام اسلامی، فقط افرادی نفوذی اختلاس میکنند که یا دستگیر شده و هرچه غارت کردهاند، بر میگردانند یا فرار کرده و به دامن آمریکا و کانادا و دشمنان جمهوری اسلامی پناهنده میشوند؛ تا روزی که به مجازات برسند...
اگر قوهقضائیه بتواند از طریق پلیس اینترپل، فرح و رضاپهلوی را به کشور برگرداند، نیازهای ارزی کشور برای مدتها برطرف خواهد شد!
✍محمدعلی رامین
@maramin
یه روز تو اتاقم نشسته بودم که یه دفعه دیدم علی آقا با حالت غضب وارد اتاق شد و گفت سید تو اینجا نشسته ای و تو این اداره گناه رواج پیدا کنه ، گفتم مگه چی شده؟ گفت بلند شو بیا ، رفتیم تو سالن خانمی رو به من نشون داد که حجابش یه مقدار خوب نبود گفت سریع برو تذکر بهش بده گفتم چشم و رفتم خیلی مودب تذکرم رو بهشون دادم. خیلی تاکید به حجاب داشت با اینکه دخترش خیلی کوچیک بود اما سعی می کرد برای تشویق به حجاب روسری و چادر می خرید.
* از آقا رسول الله «ص» سوال کردند که دین چیست؟ دین چیزی غیر از محبت به دیگران نیست و علی آقا همیشه این محبتش رو به همه ابراز می کرد ما یه همکار داشتیم که از اون طاغوتی های سفت و سخت بود ، حتی چیزهای دیگری هم بنده از ایشان شنیده بودم ، سعی می کردم که اصلا به این آقا نزدیک نشم حال و حوصله ی حرف های بی ربط این آقا رو نداشتم ، یه روز خبر دار شدم که علی آقا رفته مسافرت از همکارام سوال کردم که با کی رفته گفتند با فلانی!! تعجب کردم علی با ... رفته مسافرت!! منتظر شدم که برگردند تا علی اومد رفتم گفتم علی جان آخه تو کجا اون کجا اصلا چطور تحملش کردی؟!
گفت سید جان اگه من هم این آقا رو طرد کنم دیدگاهش همین طور نسبت به انقلاب و ما انقلابی ها بد می مونه و اصلاح نمیشه اما ماها وقتی به اینها نزدیک بشیم می تونیم تاثیر گذار باشیم که همین طور هم شد و بعدها اون آقا متحول شد و کلا از مسیر گذشته اش برگشت بعدها جاهای خیلی خوبی دیدمش که از نفس گرم علی آقا بوده است ، که اون آقا بعد از شهادت علی آقا به من گفت تو یکی از خیابون های اصفهان منتظر بودم که علی بیاد و بریم ، یه دفعه چشمم به علی افتاد که بدون کفش تو این خیابون داره میاد؟! گفتم پس کفشات کو؟! چطور ازت دزدیدند؟! گفت بابا دزدی کجا بوده داشتم می اومدم که یه نفر مستحق رو دیدم که کفش نداشت دلم براش سوخت کفش هام رو بهش هدیه دادم!! من همین طور مات و مبهوت نگاهش می کردو باورش برام سخت بود که یه جوون خوش تیپی مثل علی صباغ زاده این طور تو خیابون برای رضای خدا کفشهاش رو بده و خودش پا برهنه راه بره سریع رفتم و یه دمپایی براش پیدا کردم و راه افتادیم...
*مدتی مسئول دبیرخانه بودند اتاقی که ایشون داشتند خیلی جالب بود انگار امامزاده ست!! عکس حضرت امام در کنار عکس های شهدا و بزرگان انقلاب پر شده بود درکنارش هم انواع اقسام دعا رو به در و دیوار چسبونده بود دعای رزق و روزی ، دعای شروع کار و ... شعارهای انقلابی و ... اما متاسفانه امروزه هزینه های میلیادری جهت تغییر دکوراسیون اتاق برخی مسئولین ما میشه از کجا به کجا رسیدیم!! لباسش با اینکه خیلی ساده بود اما اتو کرده و تمیز بود همیشه یه شانه هم تو جیبش بود و این ریش هاش رو مرتب شانه می کرد.. ناهارش رو می اورد اداره ، جالب بود سفره اش رو باز می کرد می گفت بچه ها غذا آمادست بیایید مشغول بشید ، می گفتیم بابا این غذا به زور خودت رو هم سیر می کنه ؟! می گفت عیب نداره نفری یه لقمه بهمون می رسه
2
بالاخره آقای شادمانی رضایت داد تا برم...
نگاهم را انداختم توی برگه ای که توی دست هایش بود و توی هوا می چرخید.
تبریک می گم... ولی با این قیافه؟
مگه قیافم چشه؟
زل زدم به محاسن بلند و مشکی اش و گفتم: « علی تور رو خدا داری میری کردستان این ریش هاتو بزن.»
-مگه ریش های من چشه ؟
نفس عمیقی کشیدم.
ولی چی؟
این ریش هاتو بزن. با این قیافه تابلویی که سپاهی هستی.! بیفتی دست ضد انقلاب در جا می کشنت...
لبخند ملیحی روی لب نشاند و گفت: اگر تمام ریش هام رو هم ضد انقلاب بکنه ، تک تک تار موهای صورتم رو آتیش بزنند من تقیه نمی کنم. و با افتخار می گم که پاسدار راه امام حسین (ع) و امام خمینی (رض) هستم....
سرم را زیر انداختم و چیزی نگفتم که علی محمد آمد نزدیکتر و کنارم نشست. دست هایش را روی پاهایم گذاشت و با صدای آرامی گفت: جواد جان یه در خواستی ازت دارم
تن صدایش توی دلم را خالی کرد. زل زدم تو لبهاش تا ببینم چه می خواهد بگه.
من دارم می رم دیگه برگشتی نیست. تو بر حسب وظیفت و کاری که توی روابط عمومی سپاه داری و در تشییع پیکر شهدا از خاطرات شهدا برای مردم می گی...
خوب...
ولی ان شاالله من که شهید شدم شما تو تشییع جنازه ی من حق نداری از من تعریف کنی یا حرفی بزنی...
چی داری می گی؟ دست بردار علی آقا...
توی چشم هایم خیره شد.
اگر تو از من چیزی بگی خانواده های شهدای دیگه ناراحت می شن که چرا شما از شهدای اونا برای مردم نمی گی بالاخره اونها هم جوون دادند گناه شون چیه که تو بامن رفیق هستی دوست دارم اسمی از من برده نشه ... تازه ... بذار اجر من بمونه پیش خدا همین برام بسه...
https://eitaa.com/haj_ali_khavari