eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
#سلام_امام_زمانم 💚 تقصیر ماست غیبت طولانی شما بغـض گلو گرفته پنهانـی شما بر شوره زار معصیتم گریه می کنی جانـم فدای دیده نورانـی شما #شرمنده_ایم_مولا_جان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#یکشنبه_های_علوی به جز هوای حرم در سرم هوایی نیست؛ اسیر دام تو را حاجت رهایی نیست..‌ «السلام علیک یا باب الله، السلام علیک یا عین الله الناظره و یده الباسطه» @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. . شهدا ..! مانده ام از کدامتان ، بنویسم..! بخوانم..! بشنوم..! هر کدامتان را صفتی ست که شُهره شده اید به آن.. هر کدامتان را اخلاقی ست که جادوانه شده اید به آن.. . . اما می دانم ! همه ی شما را اگر خلاصه کنم، می شود .. و تمام پیام تان را اگر خلاصه کنم.. می شود ... . دعاکنیدماراتاعبدشویم.. دعا کنید... @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
1_41638793.mp3
3.94M
💔 🔊 کربلایی : روزی که فتنه سر گندم ری شد بی بصیرتی با درد و غصه طی شد مرهم زخم دل حضرت آقا💔 قیام حماسه ساز شد ٩دی http://eitaa.com/joinchat/2443706369Cf2cb04cbae
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
روی حجاب و برخورد با نامحرم بسیار حساس بود☝️و تا حد ضرورت ترجیح می داد با نامحرم هم کلام نشود.❌ نماز جماعتش ترک نمی شد🍃 و با توجه به اینکه بچه کوچک داشتیم، تصمیم گرفت در زمان هایی که برای بچه ها و من رفتن به مسجد مشقت زیاد دارد، نماز را در خانه و جماعت بخواند و این رسم خانوادگی ما برای همیشه شد به نحوی که در مهمانی های خانوادگی صف نماز جماعت ما برقرار است.☺️☺️😍 روی عزت نفس خیلی کار می کرد و هرگز کاری را به غیر از رضای خدا انجام نمی داد.❤️ حاج محمود روی بیت المال حساس بود👌 حتی زمانی که از سوریه با من  تماس می گرفت📱 سعی می کرد کم تر از دو دقیقه صحبتش را تمام کند و می گفت همین احوال پرسی کافی است😊. یک سانتی متر هم برای کار شخصی از وسیله سپاه استفاده نکرد👌و حتی زمانی که ماشین کارش دستش بود، بعد از انجام کار محوله، ماشین را کنار درب منزل پارک می کرد و بقیه راه را با موتور می رفت🚶و می گفت باید روی بیت المال حساس بود.☝️ 🌹شهیـد مدافـع حـرم ❤️ @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
💠 *‌امام‌رضا‌؏مۍفرمایند: هرڪسۍهرچیزۍرودوسٺ‌داشته‌باشه؛ روزقیامٺ‌باهمـون‌ میشه! . -پـس‌ڪسۍروبه‌عنـوان‌رفیـق‌بگیریم‌و دوسٺ‌داشته‌باشیم‌که‌ ‌داشته‌باشه.. @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🍃 💠 😊 بیایید این بار با دید دیگری بہ نگاه کنیم ،با دیدِ عقلانے... 💄 آرایش میکنید❗️ 👗 هر طور مایلید لباس میپوشید❗️ 👠 کفش پاشنہ بلند... 👣 واے از قدم هایے کہ برمیدارید❗️ 👩🎤 براے بہ شما نزدیڪ میشوند، بعد از سوءاستفاده از ساده لوح بودنتان رهایتان میکنند بہ امانِ ❗️ 🤔 میدانید چرا⁉️ 😞 چون از بس دَمِ دستشان بودید برایشان تڪرارے میشوید، میشوید❗️ ⛔️ آن وقت است کہ هیچ پیامدے جز و و احساس برایتان نمےماند❗️ ✌️ بہ حکمِ عقل ،اگر مےخواهید و توجہ بیشترے دریافت کنید باید محدودیت ها را در پوششتان رعایت کنید❗️ 🔙 و طبیعتا اگر رعایت نکنید اولین بازخوردِ منفے براے خودتان است نہ ... @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
هفته ی اول سلما را تنها نگذاشتم . چندماهی بود که پرونده بسیجم را به محله ی جدید انتقال داده بودم و فعالیتم را اینجا ادامه می دادم . دوستان جدید و خوبی پیدا کرده بودم،اما سلما چیز دیگری بود . مسئول بسیج بانوان بود و خیلی وقتها باهم می رفتیم و فعالیتها را سر و سامان می دادیم . آن هفته سلما دل و دماغ کاری را نداشت فقط پای تلفن می نشست و منتظر تماس کوتاهی از صالح بود . خیلی وقتها پای درد دلش می نشستم و آرام و پنهانی با دلتنگی هایش اشک می ریختم . خیلی وقت ها توی اتاق صالح می نشستیم . البته به اصرار سلما . معذب بودم اما نمی توانستم در برابر اصرار و دلتنگی سلما مقاومت کنم . یک هفته بود صالح تماس نگرفته بود و سلما مضطرب بود . توی اتاق صالح گریه می کرد و آرام و قرار نداشت . اتاقش رنگ و بوی هنر می داد پر بود از عکس های هنری و ظرف های سفالی . یک گوشه هم چفیه ای را قاب کرده بود که با خط خوش روی آن نوشته شده بود *ضامنم زینب است و نمی شوم مایوس بی قرارم از این همه شمارش معکوس* دلم لرزید . نمی دانم چرا؟ سلما هم بی وقفه گریه می کرد و چفیه را از دیوار جدا کرد و صورتش را میان آن پوشاند و زجه می زد . _یا حضرت زینب خودت ضامنش باش . صالح رو به خودت سپردم . تو رو به سر بریده ی برادرت امام حسین ، تو رو به حق برادرت حضرت ابوالفضل برادرمو از خطر حفظ کن... هرچه آرامش می کردم بی فایده بود فقط با او هق می زدم . صدای گریه من هم بلند شده بود . با شنیدن زنگ تلفن هر دو خفه شدیم . سلما افتان و خیزان به سمت گوشی تلفن توی اتاق صالح رفت و آن را بلند کرد : همین که طنین صدای صالح توی گوش سلما پیچید * یا حضرت زینب * بلندی گفت و قربان صدقه صالح رفت . لبخند میهمان اشک روی گونه ام شد . از ته دلم خوشحال بودم و چفیه را از سلما گرفتم و دوباره آنرا وصل کردم . @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
وصیت‌نامه‌ی یک خطی شهید : پیرو ولایت فقیہ باشید ؛ قیامت یقه تان را می‌گیـرم اگر ولی فقیہ را تنها بگذارید . #پاسدار_مدافع_حرم #شهید_عارف_کایدخورده @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣