❁﷽❁
قْاْلَ اَدمْیْن :
سلام دهه هفتادیا😍👊
همه رأی بدید هااااااا😃☝️
برنامه سمت خدا # ۹۳۴ * ۳ *
و
مجری نجم الدین شریعتی # ۸۸۶ * ۳ *
فوروارد کنید ان شاالله #سمت_خدا نفر اول بشه من عاشق این برنامه هستم 😍💞
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
4_169878880113393815.mp3
11.56M
🎧🎼نماهنگ زیبای
🌸ادعا🌸
نکنه عشق من به تو به رنگه سرد عادت......
شفاعتم کن و بگو عاقبتم شهادت....
🎤باصدای محمد سلمان
#پیشنهادویژه_دانلود
http://eitaa.com/joinchat/2443706369Cf2cb04cbae
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#خاطرات_شهدا
ما سال ۹۴ تو اهواز تو پادگان حمیدیه، #خادم بودیم برا راهیان نور😊
جواد #مسئول ما بود☺️
جواد همه را صدا کرد برا #نماز_صبح
با چک و لگد😹
به من میگفت بلند شو ابله و رو شکمم راه میرفت😇
اقا بلند شدیم رفتیم #وضو گرفتیم وایسادیم نماز
تا همه خوندیم، گفت خب #بخوابید ساعت دو عه😅
ساعت ۲ نصف شب نماز صبح😳
آقا خوابید کف کانکس و #میخندید ماهم اعصابا...😬
هیچی دیگه #پتو را برداشتیم و انداختیم روش و دِ بزن😂
#شهید_مدافع_حرم_جواد_محمدی
#راوی_دوست_شهید
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
⚜🌺⚜🌺⚜
وقتے ڪہ ؛
آفتاب تابســ☀️ـتان میتابد ...
وقتے ڪہ ؛
نسیم پاییــ🍂ـزے مے وزد ...
وقتـے ڪہ ؛
بـرف زمســ❄️ــتانـے میبارد ...
من ...
چـــــادرم را
عاشـــــ💞ـــــقانہ سر میڪنم ...
عاشـــــ❤️ـــــق واقعے
چـهـ در سختے و راحتے
و چـهـ در گرما و سرما ...
معشوقہ اش را عاشــ❣ــق اسـت ...
عاشــ💗ـــقانہ چادر سر میڪنم ...
#عاشقانہ_هاے_من_و_چادرم
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شهید_مدافع_حرم😔
یا مدبر الامور✨
#شهید_دهه_هفتادی 😍❤️
که مکان و زمان شهادتش را می دانست😭
سال 93 هرچه تلاش کرد که اربعین زائر سیدالشهدا باشد، پدر و مادر راضی نشدند. قرار شد آن سال والدین راهی شوند و شرایط را برسی کنند و اگر صلاح بود، سال بعد محمدرضا همراهشان برود. چفیه ای که برایش بسیار با ارزش و هدیه رفیقش بود را به مادر سپرد تا متبرک کرده و برگرداند. در یکی از تماسهایی که با والدین داشتیم، مادر با ناراحتی به محمد خبر داد که چفیه اش در حرم امیرالمؤمنین گم شده! جواب محمد یک جمله بود: اشکال نداره، فدای سرت!
فردای آن روز مادر عکسی از یک چفیــه عربی مشکی فرستاد و گفت : این چفیه را عوض آنچه گم کردم برایت متبرک می کنم. محمد لبخندی زد و گفت :گفتم که فدای سرت، من حاجت روا میشم!
چون مدتها بود که پیگیر ازدواج بود، همه فکر می کردیم حاجتش متأهل شدن است اما وقتی پیگیرش شدیم، حاجتش را در یک کلمه بیان کرد:شهادت!
اميرالمؤمنين چفیــه ام را قبول کرد پس حاجت روا هستم؛من تا اربعین سال دیگه زنده نیستم!
حتی دوست نداشتیم به جدی بودن حرفش فکر کنیم، درد حرفش طاقت فرسا بود. نمی دانستیم آن چفیــه عربی مشکی را سال بعد پاره پاره بدستمان می رسانند، آغشته به خون گلو و سینه اش...
_سال 94 قبل از اعزام گفته بود: ان شاءالله امسال محرم زیر علم حضرت زینب زنده ایم و سینه میزنیم....
_در تماسی که از سوریه داشت، رفیقش گفته بود: محمد! زودتر برگرد تا اربعین برسی و باهم به پابوس سیدالشهدا برویم. در جواب گفته بود: شما از اونجا برید، من از همین طرف میام!!!
پازل زندگی ات را که کنار هم می چینم، جز حیرت و شرمندگی نصیبم نمی شود. وقتی الگو تو باشی محمدجانم، شرمندگی حال شب و روز خواهر است....
میدانم این روزها میزبان مهمانان سیدالشهدا هستی اما برادرانه دستی هم به دل ما جامونده ها بکش؛
دعوت نشدیم اما قلبمان مالامال از عشق حضرت ارباب است.
______________________________
*برای دیدن آن خوب، آن خجسته مطلوب /
چقدر باید از این روزهای بد، بشمارم؟
#به_دل_خسته_غمزده_رحمی
💌 پست اینستا گرامی #خواهر_شهید
به مناسبت اربعین حسینی....
#ادامه_دارد...
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣