#سیره_شهدایی🌼🍂
یا حسین فرماندهی از آن توست
این جمله ای بود که بر بالای سر درب ورودی اتاق فرماندهی بود.
حسین املاکی
حسین را چه کسانی شناختند
حسین را چه کسانی فراموش کردند
و چه کسانی با حسین زندگی میکنند.
حسین یه جمله زیبا همیشه میگفت و آن اینکه «تا جنگ هست من هستم» و چه زیبا تا آخرش به حرفی که زده بود مردانه ایستاد
و شد
حسین
او دنبال نام نبود
او دنبال مقام نبود
او با همه خاکی بود
این بود که حسین شد افلاکی
کسانی که مدتی با حسین بودند هیچوقت فراموش نخواهند کرد .قدمهای استوار حسین در تمام جبهه های ۸ سال دفاع مقدس بود.
حسین عاشق خدا بود و خدا عاشق حسین
و آن کس که خدا عاشقش بشود خواهد کشت و هرکس را که خدا بکشد خون بهایش را نیز خواهد داد
و چه بهایی خدا به حسین داد و او را جادوانه کرد و حسین را مهمان خود کرد
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
✨#دوراهــــــــــے
✍ مـریـم سـرخـه اے
🌹قسـمـت #شــشــم
صبح حدود ساعت هفت بیدار شدم کش و قوسی به بدنم دادم و از روی تخت بلند شدم...
انگیزه ی بیشتری داشتم انگار حس می کردم که حالا امروزم با بقیه ی روزهایم فرق دارد...
به آشپز خانه رفتم...بعد از شستن دست و صورتم و خوردن کمی صبحانه آماده ی رفتن به شرکت شدم...
روز اول کاری من...
از طرفی دل دل می کردم که زود تر سر از کار آن دختر چادری در بیاورم!
لباس هایم را تنم کردم... مقنعه مشکی ام را سرم کردم و دسته ای از موهایم را بیرون ریختم آرایش ملایمی کردم و از خانه خارج شدم...
نیم ساعت مسیر را با تاکسی طی کردم و بعد از نیم ساعت جلوی در شرکت ایستاده بودم نفس عمیقی کشیدم و قدم هایم را به سمت در شرکت برداشتم...
داخل شدم به چپ و راستم نگاهی انداختم مسیر را طی کردم تا سر جایم مستقر شوم...
بین قدم هایم چشمم خورد به همان دختر چادری...
خوب که دقت کردم دیدم که پشت صندوق نشسته است دندان هایم را روی هم فشردم و به راهم ادامه دادم...
به قسمت بایگانی رسیدم سلامی کردم و بعد از دست دادن خودم را به بقیه معرفی کردم...
آدم های خون گرمی بودند...
مشغول کار شدیم...
مدتی نگذشت که خستگی را حس کردم...
حوصله ام سر رفته بود...
الان که آن دختر پشت صندوق یعنی جای من نشسته است مرا آزار می دهد...
بعد از چند ساعتی از گذشت کارم بیسکویتم را از داخل کیفم بیرون آوردم.
از پشت میز بلند شدم، داخل آینه ی کوچکم نگاهی انداختم و موهایم را بیرون تر ریختم آستین های مانتوام را بالا دادم و رفتم سمت صندوق...
#ادامه_دارد...
@shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت+ دهه هفتاد❣
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام
❤️💚💛💜
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ
عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري
الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل
ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#رهبرانه🌼
چہ غریبانہ قدم میزدی؛
میان رفیق هایے ڪـہ رفتند...
و حالا شما ماندہ اے،
با نارفیق هایے ڪـہ هریڪ،
سهمے در غربتت،
در سپید ڪردن موهایت دارند ...
@shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣