#رمان_مجنون_من_کجایی❤️
#قسمت_55
فرحناز با شنیدن این خبر
غش کرد😰
کاوه:آله رقیه چلا مامانم اینطوری شد؟
کاوه به قلبم چسبوندم
گفتم خاله قربونت بشه
بابات داره میاد عزیز دلم😔😢
وای خدا هیچ کس حال ما همسرای مدافعین حرم نمیفهمه
کی میفهمه منتظر باشی مردت بیاد
اما بعد از ۲سال جنازشو بیارن
کی میفهمه بچه ات ۶ ماهه باشه مردت بره
بعدکه زبان باز کرد گفت بابا
بهش بگی بابات اسیره😭
کی میفهمه چطوری میشه اسارت به یه بچه هفت ماهه فهموند
کی میفهمه پیرشدن تو جوانی یعنی چی😢
بعداز یک هفته پیکر محمدهادی به معراج الشهدا انتقال یافت
پیکر پوشیده با پرچم سبز زینبی
فرحناز با قدمهای ناهماهنگ نزدیکش شد
محمدم
پاشو مردمن😢
پاشو بعداز دوسال اومدی
اینجوری...پاشو ببین پسرت بزرگ شده
پاشو بعداز دو سال
دارم گریه میکنم😭
حقم نیست خواب باشی
پاشو محمد
پاشو😭😔
وای فرحناز ساکت کردیم کاوه باباشو میخواست
به هزار سختی محمدهادی دفن شد
راوی سوم شخص
بعدازشهادت محمدهادی مهدوی
همسر فرحناز
رقیه شکسته تر شده بود😢
میترسید از اینکه نکنه همسر اونم زیر شکنجه داعش شهید بشه
روزها از پس هم میگذشت
روز به ماه تبدیل شد
سپاه همچنان دنبال تبادل اسرا و یا پس گیری سید مجتبی بود😢
بارها مذاکرات تا قصد آخر رفته بود
اما داعش زیر همه چیز زده بود
خدا تنها از پایان این اسارت خبر داشت
موضوعی که گاهی بسیار خدشه به روح و روان همسران و فرزندان شهدای مدافعان حرم میزد بحث دریافت هزینه بود
حرفی که بسیاری از غافلان آن را پذیرفته بودند😞
رقیه و بچه ها در منزل خودشان سریال مختارنامه را تماشا میکردند
ابن زیاد:باید سران قیام مسلم بن عقیل از مردم جدا کنیم😢
این جمله رقیه به فکر برد به سمت کتاب خانه رفت
کتاب نامیرا برداشت و شروع کرد به برگ زدن
مکالمه خواند
حسین بن علی سودای حکومت عرب را دارد
اگر مسلم در خانه مختار همچنان باقی بماند
بعداز پیروزی مختار از سران کوفه است😞
دقیقا بحث مدافعین حرم است
تاریخ درحال تکرار است
شباهت بی حد و اندازه مدافعین حرم به یاران امام حسین علیه السلام😢
جان شیرین ترین دارایی یک فرد است
زمانی که راهی سوریه میشون میدانند
که شهادت،اسارت یا جانبازی احتمالش بالاست😔
اما راهی جهاد میشون
و فقط دلیل رفتن غیرت برای دختر علی بن ابی طالب است
سومین سالگرد اسارت سید مجتبی
حسینی هم گذشت😢
اما هنوز داعش موافقت نهایی اعلام نکرده
امروز بالاخره بعد از سه سال شش ماه و هیجده روز داعش با تبادل ۷اسیر و سید مجتبی حسینی موافقت کرد
زمان تبادل سه ماه دیگر در شهر حلب انجام شود😢
موضوع به خانواده سید گفته نشد تا
امیدوار نباشن😞...
#ادامه_دارد ....
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
°•|🌸🍃
#سݪام_بر_شھـــــدا
《بوی بهشـــت میگذرد
یا نسیـــــم دوســــــت
یا ڪــــاروان صبـــــح
ڪہ گیتـــــے منورست》
#ســــــلامــ
#صبحتـــون_بخیـــــر
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے🌷
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
🌺🌺🌺
✅ امام على عليه السلام
ادب ، بهترين ميراث است....
الأَدَبُ خَيرُ ميراثٍ
📕 تحف العقول ص89
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#تلنگر🌺🍃
از کنارش رد شدم ، دیدم قدش کوتاه تر از قبل نشون میده !!
بعد از عملیات پیکر پاکش رو دیدم ، قضیه را فهمیدم !
مین پاهایش را قطع کرده بود ! ، برا اینکه روحیه بچه ها حفظ شود روی پاهای قطع شده ایستاده بود ، آخ هم نمی گفت !!
هیچ کس هم نفهمید جریان چیه !!
زمانی فهمیدیم که عملیات تمام شده بود و او شهید.....
📕 ستارگان خاکی ، ج22 ص91
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
[ #لحظه_ی_باشهید...🌿]
#کلام_شهید: من حاضرم مثل علی اکبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه.
آخرشم این شهید درحال خنثی کردن بمب بود که منفجر شد و قسمتی از بدنش تیکه تیکه شد.
#شهید_حسین_هریری♥️
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
🔻کمیل کمیل هادی!📞
هادی جان به گوشی برادر؟
هادی جان مدت هاست بی تاب کمیل ت شده ام!هادی جان دیگر کسی از شما و کمیل تان نمیگوید!
🔻هادی جان، #خط ها عوض شده!📞
هادی جان، پل های رسیدن به خدا، کانال های ارتباطی شما با خدا را به سخره گرفتند!
.هادی جان،کج راه ها را مسیر تو میدانند!
هادی جان، برادر دیگر از اسمت هم نمی شود گفت!📞
🔻اینجا بعضی دختران مراقب #چادر شان نیستند!!
هادی جان به گوشی؟؟📞
.هادی جان...
اینجا بعضی پسران مان بر عکس مرامت عمل میکند،چشمان شان!
🔻هادی جان یادشان رفته راه ت را...
هدفت را...
چرا رفتنت را...
هادی جان دیگر چیزی به #سقوط شهر نمانده...
همه جا را احاطه کرده اند...
تقوا یمان رو به اتمام است...📞
🔻.هادی جان، در این حملات #شیمیایی نفس کم آورده ایم...📞
سراسر وجودمان را فرا گرفته و دارد نابودمان میکند...
هادی جان صدامو داری برادر؟؟
🔻هادی هادی کمیل!📞
کمیل جان...📞
از طرف من به جوانان بگو:
چشم #شهیدان و تبلور خون شان به شما دوخته است...
"شهید ابراهیم هادی
🔻کمیل جان فرصتی ندارم ولی این را هم بگو به همه ی اهالی کوچهی #عشق:📞
میخواهید خدا عاشق شما شود!
قلم میزنید برای خدا باشد...
گام بر میدارید برای خدا باشد...
سخن میگویید برای خدا باشد..
هر چیز و همه چیز برای رضای خدا باشد...📞
#شهید_ابراهیم_هادی
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#دلنوشته...✍
شهدادلگیرم...😔
ازکه نمی دانم...ازچه نمی دانم...😭
دلم جایی رامی خواهد
مثل #شلمچه، #فکه، #چزابه، #طلائیه، #دهلران، #بازی_دراز..
جایی که خاکش آغشته شده به #خون پاک شما...
جایی که هوایش بوی #عطرسیب می دهدبوی #سیدالشهداء...
جایی که #خدا را می شودباتمام وجوداحساس کرد...
جایی که زمینش محل فرود فرشتگان است وآسمانش محل پروازهای عاشقانه ی شما...
جایی که خداباشد،شماومــن...😔
می خواهم #حدیث_غربتم رافریادبزنم...حدیث شرمندگیم را...
#دلم نفس کشیدن می خواهد نفس کشیدن درهوای شما...بخدا #شهرمان آلوده شده به صدگناه...😭
#شهدا مرادریابید به حرمت #چادر_خاکی_مادرتان😔مراکه دیگرجان به لبم رسیده...
دریابید مراکه #خسته ترینم،خسته از خودم ازنفسم،ازاطرافیانم،ازشهربی شما...
به رسم رفاقت دعایم کنید😔
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣