eitaa logo
یاقوت و مرجان
30 دنبال‌کننده
896 عکس
403 ویدیو
15 فایل
ــــــــــــــــــ﷽ــــــــــــــــــ كَأَنَّهُنَّ اَلْيٰاقُوتُ وَ اَلْمَرْجٰانُ (آیه ۵۸ سوره الرحمن)  کانال آموزشی تخصصی مداحی #ارائه_منتخب_اشعار_و_سبکهای_مدّاحی
مشاهده در ایتا
دانلود
تیتراژ برنامه از سر گذشت ۱ حیفه عمری که بگذره پای عشقای کوچه بازاری ای قربون امام حسینی که نه تکرار شد نه تکراری اون که تب میکنه برا آدم براش بمیری سزاواره دل باید بسپری به اونی که بلد باشه دل نگه داره حسین دعای مستجاب مادرم من از تو بگذرم کجا برم دچارتم تو چاره ی منی حسین غمت شروع سرگذشتمه نباشی روز درگذشتمه تولد دوباره ی منی پیدام کردی و فهمیدم بیخودی دور و برم شلوغ بود دل به خیلی چیزا بستم راستشو بخوای همش دروغ بود حسین دعای مستجاب مادرم من از تو بگذرم کجا برم دچارتم تو چاره ی منی ای حسین غمت شروع سرگذشتمه نباشی روز درگذشتمه تولد دوباره ی منی گوشواره: حسین(حسین یاحسین یاحسین۴) شاعر:مجید تال ✅ عضویت در کانال https://eitaa.com/haj_mostafashabani
499K
✅ عضویت در کانال https://eitaa.com/haj_mostafashabani
4_5818803718182671739.mp3
10.96M
جلسه روضه شب هشتم محرم روضه حضرت علی اکبر علیه السلام ✅ عضویت در کانال https://eitaa.com/haj_mostafashabani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه های هیئتی و با صفای موکب امام حسن مجتبی علیه السلام محرم دهه دوم ۱۴۰۳ ✅ عضویت در کانال https://eitaa.com/haj_mostafashabani
بچه های هیئتی و با صفای موکب امام حسن مجتبی علیه السلام محرم دهه دوم ۱۴۰۳ ✅ عضویت در کانال https://eitaa.com/haj_mostafashabani
ماشاءالله به این همه ارادت موکب شهدای گمنام محرم ۱۴۰۳ دهه دوم ✅ عضویت در کانال https://eitaa.com/haj_mostafashabani
چه خوش است من بمیرم تو بیایی بر مزارم. ✅ عضویت در کانال https://eitaa.com/haj_mostafashabani
🩸 🩸 🥀 نقل است که سوی روانه شدند، در راه به دیری رسیدند، فرود آمدند تا بخوابند، نوشته‌ای بر دیوار دیر بدیدند: 🥀 اترجوا امة البیت... 🥀 راهب را پرسیدند از آن خط و نویسنده آن؛ گفت: این خط پانصد سال پیش از آن که پیغمبر شما مبعوث شود اینجا نوشته بود. 🥀 سبط ابن جوزی مسندا روایت کرد از ابی محمد عبدالملک بن هشام نحوی بصری در ضمن حدیثی که چون آن مردم در منزلی فرود آمدند سر را از صندوقی که برای آن ساخته بودند بیرون آوردندی و بر نیزه نصب کردندی و همه شب پاس او را داشتندی تا وقت رحیل باز آن را در صندوق می نهادند. پس در منزلی فرود آمدند دیر راهبی بود سر را به عادت بیرون آوردند و بر نیزه نصب کردند و پاسبانان پاس می دادند و نیزه را به دیر تکیه دادند نیمه شب نوری دید از آن جا که تا به آسمان کشیده و بر آن قوم مشرف گشت و گفت: 🥀 شما کیستید؟ 🥀 گفتند: اصحاب ابن زیاد. 🥀 پرسید: این سر کیست؟ گفتند: سر حسین بن علی بن ابی طالب و فاطمه دختر رسول خدا... 🥀 پرسید: پیغمبر خودتان؟! 🥀 گفتند: آری... 🥀 گفت: چه بد مردمی هستید، اگر را فرزندی بود ما او را در چشم خویش جای میدادیم... 🥀 آنگاه گفت: شما می‌توانید کاری کنید؟! 🥀 گفتند: چه کار؟ 🥀 گفت: من ده هزار دینار دارم، آن را بستانید و سر را به من دهید، تاامشب نزد من باشد و چون خواستید روانه شوید آن را بگیرید... 🥀 پذیرفتند، را را به او دادند و پول ها را بگرفتند راهب را برداشت و بشست و خوشبوی کرد و روی زانو گذاشت و همه شب بگریست تا سپیده صبح بدمید. ادامه دارد...