#طنز_جبهه 😅
تو که مهدی رو کشتی ...😱
آقا مهدی فرمانده گروهان مان درست و حسابی ما را روحیه داد و به عملیاتی که می رفتیم تو جیه مان کرد🙂. همان شب زدیم به قلب دشمن و تخته گاز جلو رفتیم.😎 صبح کله سحر بود و من نزدیک سنگر آقا مهدی بودم که ناغافل خمپاره ای💣 سوت کشان و بدون اجازه آمد و زرتی خورد رو خاکریز🤯.زمین و زمان بهم ریخت و موج انفجار مرا بلند کرد و مثل هندوانه🍉 کوبید زمین. نعره زدم: یا مهدی😰! یک هو دیدم صدای خفه ای از زیر میگوید: «خونه خراب، بلند شو، تو که مهدی را کشتی😶!»
از جا جستم. خاک ها را زدم کنار. آقا مهدی زیر آوار داشت می خندید.😂😂😂
#طنزجبهه😂
شب جمعه بود
بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل📖
چراغارو خاموش کردند
مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود هر کسی
زیر لب زمزمه می کرد و اشک میریخت😭
یه دفعه اومد گفت اخوی بفرما
عطر بزن ...ثواب داره😍
- اخه الان وقتشه؟
بزن اخوی ..بو بد میدی ..امام زمان نمیاد تو مجلسمونا😉
بزن به صورتت کلی هم ثواب داره
بعد دعا که چراغا رو روشن کردند
صورت همه سیاه بود😆
تو عطر جوهر ریخته بود...😂
بچه ها م یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند.🤪
| #طنز_جبهه |
😂🍃😂
----------------------------------
وارد مسجد شدیم 🕌
سر و صدای زیادی بود.🗣 همه نشسته بودند.
🧔یک بسیجی گوشه ای نشسته، دستش را ستون کرده و به آن تکیه داده بود....🙂
مجید بدون آنکه متوجه باشه ، پای مصنوعیش رو روی دست بسیجی گذاشته بود و سعی می کرد انتهای صف رو ببینه.🤦♂🙄
بسیجی ابتدا طاقت آورد، اما بعد سروصدایش بلند شد و گفت: برااادر، مگه این پا مال شما نیست که نمی دونی کجا گذاشتی؟ 😐🤔دستم رو له کردی. 😶😑
مجید نگاهی به بسیجی کرد وگفت:
نه برادر این پا مالِ #بنیاده! 😂😂
#طنز_جبهہ
🌸مرخصی
وقتی می رفتند پیش حاجی برای مرخصی، میگفت:«من پنج ساله پدر و مادرم رو ندیدم..شما هنوز نیومده کجا میخواین برین؟!»
کلی سرخ و سفید می شدند و از سنگر می آمدند بیرون.ما هم می خندیدیم بهشان
بنده های خدا نمی دانستند پدر و مادر حاجی پنج سال است فوت شده اند!!
#طنز_جبهه 😅
همه برن سجده..!!!😲
شب سیزده رجب بود🍃. حدود 2000 بسیجی لشگر ثارالله در نمازخانه لشگر جمع شده بودند.🌷
بعد از نماز محمد حسین پشت تریبون رفت و گفت امشب شب بسیار عزیزی است و ذکری دارد که ثواب بسیار دارد و در حالت سجده باید گفته شود.😇 تعجب کردم😮! همچین ذکری یادم نمی آمد!🤔 خلاصه تمام این جمعیت به سجده رفتند که محمد حسین این ذکر را بگوید و بقیه تکرار کند.😁 هر چه صبر کردیم خبری نشد🙁. کم کم بعضی از افراد سرشان را بلند کردند و در کمال ناباوری دیدند که پشت تریبون خالی است و او یک جمعیت 2000نفری را سر کار گذاشته است.😶😐😑😂
بچه ها منفجر شدند از خنــ😂ـــده و مسئولان به خاطر شاد کردن بچه ها به محمد حسین یک رادیـ📻ــو هـــ🎁ــدیه کردند!😅
[🕊🐾]
چآدرمرآڪهحصآرمیڪنم
بهتنمخیآلمتختاست،
هیچمعبرشڪنییآرآیشڪستنرآندآرد
چآدرمنهمهچیزمناست
ومثلخآڪسرزمینمارزشمند.
☁️⃟🔗¦⇢ #چادرانہ
┈••✾•✨🍁✨•✾••┈•
<·💙🔗·>
#خاطره 📒
دوست_شهید : ࿐
رفته بودیم راهیان نور ...🌱
موقع ا؎ ڪه رسیدیم خوزستان،
#بابڪ هرگز باڪفش 👞راه نمیرفت،
پیاده دراون گرما... ♨️میگفت :
"وجب به وجب این #خاڪ رو
#شهیدان قدم زدن..👣🕊
زندگی ڪردند...راه رفتند...
خون شهیدانمون دراین سرزمین ریخته شده..❤️
و ماحق نداریم بدون وضو وباڪفش دراین سرزمین گام برداریم."🥾👣🥾
هرگز #بابڪ دراین سرزمین بدون وضو و
با ڪفش راه نرفت…❌
حقیقتایناست
کههرچهبگوییم
خستهشدهایمو
بریدهایم،اسلام
دستازسرمابر
نمیدارد،ماباید
بمانیموکاریرا
کهمیخواهیم
انجام بدهیم..💔⚘
#شهیدهمت