🌹 سهم #روز_صد_وسیزدهم : خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه ، بند ۱ تا ۶
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه192 : اين خطبه را «قاصعه» يعنی تحقير كننده ناميدند كه در آن ارزشهای جاهلی را كوچك و خوار شمرد و از طولانی ترين سخنرانيهای امام است كه در سال ۴۰ هجری در حاليكه سوار بر اسب بود ايراد فرمودند.
1⃣ والایی پروردگار
🔻ستايش خداوندی را سزاست كه لباس عزّت و بزرگی پوشيد و آن دو را برای خود انتخاب و از ديگر پديده ها باز داشت. آن دو را مرز ميان خود و ديگران قرار داد و آن دو را برای بزرگی و عظمت خويش برگزيد و لعنت كرد آن كس را كه در آرزوی عزّت و بزرگی با خدا به ستيزه برخيزد، از اين رو فرشتگان مقرّب خود را آزمود و فروتنان را از گردنكشان جدا فرمود، با آن كه از آنچه در دلهاست و از اسرار نهان آگاه است، به فرشتگان فرمود: «من بشری را از گل و خاك می آفرينم، آنگاه كه آفرينش او به اتمام رسيد و روح در او دميدم برای او سجده كنيد، فرشتگان همه سجده كردند مگر ابليس» كه حسادت او را فرا گرفت.
2⃣ نكوهش تكبر و خودپسندی شيطان
🔻شيطان بر آدم (عليه السّلام) به جهت خلقت او از خاك فخر فروخت و با تكيه به اصل خود كه از آتش است دچار تعصّب و غرور شد. پس شيطان دشمن خدا و پيشوای متعصّبها و سر سلسله متكبّران است كه اساس عصبيّت را بنا نهاد و بر لباس كبريایی و عظمت با خدا در افتاد. لباس بزرگی را بر تن پوشيد و پوشش تواضع و فروتنی را از تن در آورد. آيا نمی نگريد كه خدا به خاطر خود بزرگ بينی، او را كوچك ساخت و به جهت بلند پروازی او را پست و خوار گردانيد پس او را در دنيا طرد شده و آتش جهنّم را در قيامت برای او مهيّا فرمود؟
3⃣ آزمايشها درمان تكبّر
🔻خداوند اگر اراده می كرد، آدم (عليه السّلام) را از نوری كه چشمها را خيره كند و زيباييش عقلها را مبهوت سازد و عطر و پاكيزگی اش حس بويایی را تسخير كند می آفريد كه اگر چنين می كرد، گردنها در برابر آدم فروتنی می كردند و آزمايش فرشتگان برای سجده آدم (عليه السّلام) آسان بود، امّا خداوند مخلوقات خود را با اموری كه آگاهی ندارند آزمايش می كند تا بد و خوب تميز داده شود و تكبّر و خودپسندی را از آنها بزدايد و خود بزرگ بينی را از آنان دور كند. پس از آنچه خداوند نسبت به ابليس انجام داد عبرت گيريد، زيرا اعمال فراوان و كوششهای مداوم او را با تكبّر از بين برد. او شش هزار سال عبادت كرد كه مشخّص می باشد از سالهای دنيا يا آخرت است، امّا با ساعتی تكبّر همه را نابود كرد، چگونه ممكن است پس از ابليس، فرد ديگری همان اشتباه را تكرار كند و سالم بماند نه، هرگز! خداوند هيچ گاه انسانی را برای عملی وارد بهشت نمی كند كه برای همان عمل فرشته ای را محروم سازد. فرمان خدا در آسمان و زمين يكسان است و بين خدا و خلق، دوستی خاصّی وجود ندارد كه به خاطر آن حرامی را كه بر جهانيان ابلاغ فرموده حلال بدارد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹 سهم #روز_صد_وسیزدهم : خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه ، بند ۱ تا ۶
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه192 ، خطبه قاصعه
4⃣ هشدار از دشمنی های شيطان
🔻ای بندگان خدا از دشمن خدا پرهيز كنيد، مبادا شما را به بيماری خود مبتلا سازد و با ندای خود شما را به حركت در آورد و با لشكرهای پياده و سواره خود بر شما بتازد به جانم سوگند، شيطان تير خطرناكی برای شكار شما بر چلّه كمان گذارده و تا حد توان كشيده و از نزديكترين مكان شما را هدف قرار داده است و خطاب به خدا گفت: «پروردگارا ! به سبب آن كه مرا دور كردی، دنيا را در چشمهايشان جلوه ميدهم و همه را گمراه خواهم كرد» امّا تيری در تاريكيها و سنگی بدون نشانه روی رها ساخت، گرچه فرزندان خودپسندی و برادران تعصّب و خود خواهی و سواران مركب جهالت و خود پرستی او را تصديق كردند. افراد سركش شما تسليم شيطان شدند و طمع ورزی او را در شما كارگر افتاد و اين حقيقت بر همه آشكار گرديد و حكومت شيطان بر شما استوار شد و با لشكر خويش به شما يورش برد و شما را به ذلّت سقوط كشانيد و شما را به مرز كشتار و خونريزی كشاند و شما را با فروكردن نيزه در چشمها، بريدن گلوها، كوبيدن مغزها پايمال كرد، تا شما را به سوی آتشی بكشاند كه از پيش مهيّا گرديد. پس شيطان بزرگترين مانع برای دينداری و زيانبارترين و آتش افروزترين فرد برای دنيای شماست. شيطان از كسانی كه دشمن سر سخت شما هستند و برای در هم شكستنشان كمر بسته ايد خطرناك تر است.
مردم! آتش خشم خود را بر ضد شيطان به كار گيريد و ارتباط خود را با او قطع كنيد. به خدا سوگند، شيطان بر اصل و ريشه شما فخر فروخت و بر حَسب و نسَب شما طعنه زد و عيب گرفت و با سپاهيان سواره خود به شما هجوم آورد و با لشكر پياده راه شما را بست، كه هر كجا شما را بيابند شكار می كنند و دست و پای شما را قطع می كنند، نه می توانيد با حيله و نقشه آنها را بپراكنيد و نه با سوگندها قادريد از سر راهتان دور كنيد. زيرا كمينگاه شيطان ذلّت آور، تنگ و تاريك، مرگ آور و جولانگاه بلا و سختيهاست، پس شراره های تعصّب و كينه های جاهلی را در قلب خود خاموش سازيد كه تكبّر و خود پرستی در دل مسلمان از آفتهای شيطان، غرورها و كشش ها و وسوسه های اوست. تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهيد و تكبر و خود پسندی را زير پا بگذاريد و حلقه های زنجير خود بزرگ بينی را از گردن باز كنيد و تواضع و فروتنی را سنگر ميان خود و شيطان و لشكريانش قرار دهيد، زيرا شيطان از هر گروهی لشكريان و يارانی سواره و پياده دارد و شما همانند قابیل نباشيد كه بر برادرش تكبّر كرد، خدا او را برتری نداد، خويشتن را بزرگ می پنداشت و حسادت او را به دشمنی واداشت، تعصّب آتش كينه را در دلش شعله ور كرد و شيطان باد كبر و غرور در دماغش دميد و سرانجام پشيمان شد و خداوند گناه قاتلان را تا روز قيامت بر گردن او نهاد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹 سهم #روز_صد_وسیزدهم : خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه ، بند ۱ تا ۶
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه192 : خطبه قاصعه
5⃣ پرهيز از تكبّر و اخلاق جاهلی
🔻آگاه باشيد، در سركشی و ستم زياده روی كرديد و در زمين در دشمنی با خداوند فساد به راه انداختيد و آشكارا با بندگان خدا به نبرد پرداختيد.
خدا را، خدا را، از تكبّر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشيد كه جايگاه بغض و كينه و رشد وسوسه های شيطانی است كه ملّتهای گذشته و امّتهای پيشين را فريب داده است، تا آنجا كه در تاريكی های جهالت فرو رفتند و در پرتگاه هلاكت سقوط كردند و به آسانی به همان جایی كه شيطان می خواست كشانده شدند. كبر و خود پسندی چيزی است كه قلبهای متكبّران را همانند كرده تا قرنها به تضاد و خونريزی گذراندند و سينه ها از كينه ها تنگی گرفت.
6⃣ پرهيز از سران متكبّر و خود پسند
🔻آگاه باشيد، زنهار! زنهار! از پيروی و فرمانبرداری سران و بزرگانتان، آنان كه به اصل و حسب خود می نازند و خود را بالاتر از آنچه كه هستند می پندارند و كارهای نادرست را به خدا نسبت می دهند و نعمتهای گسترده خدا را انكار می كنند، تا با خواسته های پروردگاری مبارزه كنند و نعمتهای او را ناديده انگارند. آنان شالوده تعصّب جاهلی و ستونهای فتنه و شمشيرهای تفاخر جاهليّت هستند. پس از خدا پروا كنيد و با نعمتهای خدادادی درگير نشويد و به فضل و بخشش او حسادت نورزيد و از فرومايگان اطاعت نكنيد، آنان كه تيرگيشان را با صفای خود نوشيديد و بيماريشان را با سلامت خود درهم آميخته ايد و باطل آنان را با حق خويش مخلوط كرده ايد، در حالیكه آنان ريشه همه فسقها و انحرافات و همراه انواع گناهانند. شيطان آنها را برای گمراه كردن مردم، مركبهای رام قرار داد و از آنان لشكری برای هجوم به مردم ساخت و برای دزديدن عقلهای شما آنان را سخنگوی خود برگزيد، كه شما را هدف تيرهای خويش و پايمال قدمهای خود و دستاويز وسوسه های خود گردانيد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹 سهم #روز_صد_وچهاردهم : خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه ، از بند ۷ تا ۱۱
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه192، خطبه قاصعه
7️⃣ ضرورت عبرت از گذشتگان
🔻مردم! از آنچه كه بر ملّتهای متكبّر گذشته، از كيفرها و عقوبتها و سختگيری ها و ذلّت و خواری فرود آمده عبرت گيريد و از قبرها و خاكی كه بر آنچه ره نهادند و زمينهایی كه با پهلوها بر آن افتادند پند پذيريد و از آثار زشتی كه كبر و غرور در دلها می گذارد به خدا پناه ببريد، همانگونه كه از حوادث سخت به او پناه می بريد. اگر خدا تكبّر ورزيدن را اجازه می فرمود، حتما به بندگان مخصوص خود از پيامبران و امامان (عليهم السلام) اجازه می داد، در صورتیكه خدای سبحان تكبّر و خودپسندی را نسبت به آنان ناپسند و تواضع و فروتنی را برای آنان پسنديد كه چهره بر زمين می گذارند و صورتها بر خاك می مالند و در برابر مؤمنان فروتنی می كنند و خود از قشر مستضعف جامعه می باشند كه خدا آنها را با گرسنگی آزمود و به سختی و بلا گرفتارشان كرد و با ترس و بيم امتحانشان فرمود و با مشكلات فراوان، خالصشان گردانيد. پس مال و فرزند را دليل خشنودی يا خشم خدا ندانيد كه نشانه ناآگاهی به موارد آزمايش و امتحان در بی نيازی و قدرت است، زيرا خداوند سبحان فرمود: «آيا گمان می كنند مال و فرزندانی كه به آنها عطا كرديم، به سرعت نيكی ها را برای آنان فراهم می كنيم نه آنان آگاهی ندارند.»
8️⃣ فلسفه آزمايشها
🔻پس همانا خداوند سبحان بندگان متكبّر را با دوستان خود كه در چشم آنها ناتوانند می آزمايد؛ وقتی كه موسی بن عمران و برادرش هارون (عليهم السّلام) بر فرعون وارد شدند و جامه های پشمين به تن و چوب دستی در دست داشتند و با فرعون شرط كردند كه اگر تسليم پروردگار شود، حكومت و ملكش جاودانه بماند و عزّتش برقرار باشد؛ فرعون گفت: «آيا از اين دو نفر تعجّب نمی كنيد كه دوام عزّت و جاودانگی حكومتم را به خواسته های خود ربط می دهند، در حالی كه در فقر و بيچارگی به سر می برند اگر چنين است چرا دستبندهای طلا به همراه ندارند؟» اين سخن را فرعون برای بزرگ شمردن طلا و تحقير پوشش لباسی از پشم گفت، در حالیکه اگر خدای سبحان اراده می فرمود به هنگام بعثت پيامبران، درهای گنجها و معدنهای جواهرات و باغات سرسبز را به روی پيامبران می گشود و پرندگان آسمان و حيوانات وحشی زمين را همراه آنان به حركت در می آورد. امّا اگر اين كار را می كرد، آزمايش از ميان می رفت و پاداش و عذاب بی اثر می شد و بشارتها و هشدارهای الهی بی فايده می بود و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحان شدگان واجب نمی شد و ايمان آورندگان ثواب نيكوكاران را نمی يافتند و واژه ها، معانی خود را از دست ميداد، در صورتیكه خداوند پيامبران را با عزم و اراده قوی، گرچه با ظاهری ساده و فقير مبعوث كرد، با قناعتی كه دلها و چشمها را پر سازد، هر چند فقر و نداری ظاهری آنان چشم و گوشها را خيره سازد. اگر پيامبران الهی دارای چنان قدرتی بودند كه مخالفت با آنان امكان نمی داشت و توانایی و عزّتی می داشتند كه هرگز مغلوب نمی شدند و سلطنت و حكومتی می داشتند كه همه چشمها به سوی آنان بود، از راههای دور بار سفر به سوی آنان می بستند، اعتبار و ارزششان در ميان مردم اندك بود و متكبّران در برابرشان سر فرود می آوردند و تظاهر به ايمان می كردند، از روی ترس يا علاقه ای كه به مادّيات داشتند. در آن صورت نيّتهای خالص يافت نمی شد و اهداف غير الهی در ايمانشان راه می يافت و با انگيزه های گوناگون به سوی نيكی ها می شتافتند. امّا خدای سبحان اراده فرمود كه پيروی از پيامبران و تصديق كتب آسمانی و فروتنی در عبادت و تسليم در برابر فرمان خدا و اطاعت محض فرمانبرداری ، با نيّت خالص تنها برای خدا صورت پذيرد و اهداف غير خدایی در آن راه نيابد كه هر مقدار آزمايش و مشكلات بزرگتر باشد ثواب و پاداش نيز بزرگتر خواهد بود.
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹 سهم #روز_صد_وچهاردهم : خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه ، از بند ۷ تا ۱۱
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه192 : خطبه قاصعه
9️⃣ فلسفه حج
♦️آيا مشاهده نمی كنيد كه همانا خداوند سبحان، انسانهای پيشين از آدم (عليه السّلام) تا آيندگان اين جهان را با سنگهایی در مكّه آزمايش كرد كه نه زيان می رسانند و نه نفعی دارند. نه می بينند و نه می شنوند اين سنگها را خانه محترم خود قرار داده و آن را عامل پايداری مردم گردانيد. سپس كعبه را در سنگلاخ ترين مكانها، بی گياه ترين زمينها و كم فاصله ترين درّهها، در ميان كوههای خشن، سنگريزه های فراوان و چشمه های كم آب و آباديهای از هم دور قرار داد كه نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هيچ كدام در آن سرزمين آسايش ندارند. سپس آدم (عليه السلام) و فرزندانش را فرمان داد كه به سوی كعبه برگردند و آن را مركز اجتماع و سرمنزل مقصود و باراندازشان گردانند، تا مردم با عشق قلبها، به سرعت از ميان فلات و دشتهای دور و از درون شهرها، روستاها، درّه های عميق و جزاير از هم پراكنده درياها به مكّه روی آورند، شانه های خود را بجنبانند و گرداگرد كعبه لا اله الا اللّه بر زبان جاری سازند و در اطراف خانه طواف كنند و با موهای آشفته و بدن های پر گرد و غبار در حركت باشند. لباسهای خود را كه نشانه شخصيّت هر فرد است در آورند و با اصلاح نكردن موهای سر، قيافه خود را تغيير دهند كه آزمونی بزرگ و امتحانی سخت و آزمايشی آشكار است برای پاكسازی و خالص شدن، كه خداوند آن را سبب رحمت و رسيدن به بهشت قرار داد. اگر خداوند خانه محترمش و مكانهای انجام مراسم حج را در ميان باغها و نهرها و سرزمينهای سبز و هموار و پردرخت و ميوه، مناطقی آباد و دارای خانه ها و كاخهای بسيار و آباديهای به هم پيوسته، در ميان گندم زارها و باغات خرّم و پر از گل و گياه، دارای مناظری زيبا و پر آب، در وسط باغستانی شادی آفرين و جادّه های آباد قرار می داد، به همان اندازه كه آزمايش ساده بود پاداش نيز سبكتر می شد. اگر پايه ها و بنيان كعبه و سنگهایی كه در ساختمان آن به كار رفته از زمرّد سبز و ياقوت سرخ و دارای نور و روشنایی بود، دلها ديرتر به شك و ترديد می رسيدند و تلاش شيطان بر قلبها كمتر اثر می گذاشت و وسوسه های پنهانی او در مردم كارگر نبود. در صورتیکه خداوند بندگان خود را با انواع سختيها می آزمايد و با مشكلات زياد به عبادت می خواند و به اقسام گرفتاريها مبتلا می سازد، تا كبر و خود پسندی را از دلهايشان خارج كند و به جای آن فروتنی آورد و درهای فضل و رحمتش را به رويشان بگشايد و وسائل عفو و بخشش را به آسانی در اختيارشان گذارد.
0⃣1⃣ پرهيز از ستمكاری
🔻پس خدا را، خدا را، از تعجيل در عقوبت و كيفر سركشی و ستم بر حذر باشيد و از آينده دردناك ظلم و سرانجام زشت تكبّر و خود پسندی كه كمين گاه ابليس است و جايگاه حيله و نيرنگ اوست، بترسيد. حيله و نيرنگی كه با دلهای انسانها، چون زهر كشنده می آميزد و هرگز بی اثر نخواهد بود و كسی از هلاكتش جان سالم نخواهد برد. نه دانشمند به خاطر دانشش و نه فقير به جهت لباس كهنه اش، در امان می باشد.
1️⃣1️⃣ فلسفه عبادات اسلامی
🔻خداوند بندگانش را با نماز و زكات و تلاش در روزه داری حفظ كرده است، تا اعضا و جوارحشان آرام و ديدگانشان خاشع و جان و روانشان فروتن و دلهايشان متواضع باشد، كبر و خودپسندی از آنان رخت بربندد، چرا كه در سجده بهترين جای صورت را به خاك ماليدن، فروتنی آورد و گذاردن اعضاء پر ارزش بدن بر زمين، اظهار كوچكی كردن است و روزه گرفتن و چسبيدن شكم به پشت، عامل فروتنی است و پرداخت زكات برای مصرف شدن ميوه جات زمين و غير آن، در جهت نيازمنديهای فقرا و مستمندان است. به آثار عبادات بنگريد كه چگونه شاخه های درخت تكبّر را در هم می شكند و از روييدن كبر و خودپرستی جلوگيری می كند.
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹سهم #روز_صد_وپانزدهم: خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه بند ۱۲ تا ۱۵
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه192 ، خطبه قاصعه
2️⃣1️⃣ تعصّب ورزيدن زشت و زيبا
🔻من در اعمال و رفتار جهانيان نظر دوختم، هيچ كس را نيافتم كه بدون علّت درباره چيزی تعصّب ورزد، جز با دليلی كه با آن ناآگاهان را بفريبد و يا برهانی آورد كه در عقل سفيهان نفوذ كند جز شما، زيرا در باره چيزی تعصّب می ورزيد كه نه علّتی دارد و نه سببی، ولی شيطان به خاطر اصل خلقت خود بر آدم (عليه السّلام) تعصّب ورزيد و آفرينش او را مورد سرزنش قرار داد و گفت «مرا از آتش و تو را از گل ساخته اند» و سرمايه داران فساد زده امّتها، برای داشتن نعمتهای فراوان تعصّب ورزيدند و گفتند: «ما صاحبان فرزندان و اموال فراوانيم و هرگز عذاب نخواهيم شد». پس اگر در تعصّب ورزيدن ناچاريد، برای اخلاق پسنديده، افعال نيكو و كارهای خوب تعصّب داشته باشيد. همان افعال و كرداری كه انسانهای با شخصيّت و شجاعان خاندان عرب و سران قبائل در آنها از يكديگر پيشی می گرفتند، يعنی اخلاق پسنديده، بردباری به هنگام خشم فراوان و كردار و رفتار زيبا و درست و خصلتهای نيكو پس تعصّب ورزيد در حمايت كردن از پناهندگان و همسايگان، وفاداری به عهد و پيمان، اطاعت كردن از نيكيها، سرپيچی از تكبّر و خود پسنديها، تلاش در جود و بخشش، خودداری از ستمكاری، بزرگ شمردن خون ريزی، انصاف داشتن با مردم، فروخوردن خشم، پرهيز از فساد در زمين، تا رستگار شويد.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹سهم #روز_صد_وپانزدهم: خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه بند ۱۲ تا ۱۵
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه192، خطبه قاصعه
3️⃣1️⃣ علل پيروزی و شكست ملّتها
🔻از كيفرهایی كه بر اثر كردار بد و كارهای ناپسند بر امّتهای پيشين فرود آمد خود را حفظ كنيد و حالات گذشتگان را در خوبيها و سختيها به ياد آوريد و بترسيد كه همانند آنها باشيد پس آنگاه كه در زندگی گذشتگان مطالعه و انديشه می كنيد، عهده دار چيزی باشيد كه عامل عزّت آنان بود و دشمنان را از سر راهشان برداشت و سلامت و عافيت زندگی آنان را فراهم كرد و نعمتهای فراوان را در اختيارشان گذاشت و كرامت و شخصيّت به آنان بخشيد، كه از تفرقه و جدایی اجتناب كردند و بر وحدت و همدلی همّت گماشتند و يكديگر را به وحدت واداشته به آن سفارش كردند و از كارهایی كه پشت آنها را شكست و قدرت آنها را در هم كوبيد، چون كينه توزی با يكديگر، پركردن دلها از بخل و حسد به يكديگر پشت كردن و از هم بريدن و دست از ياری هم كشيدن، بپرهيزيد و در احوالات مؤمنان پيشين انديشه كنيد، كه چگونه در حال آزمايش و امتحان به سر بردند. آيا بيش از همه مشكلات بر دوش آنها نبود و آيا بيش از همه مردم در سختی و زحمت نبودند و آيا از همه مردم جهان بيشتر در تنگنا قرار نداشتند؟ فرعونهای زمان آنها را به بردگی كشاندند و همواره بدترين شكنجه ها را بر آنان وارد كردند و انواع تلخی ها را به كامشان ريختند، كه اين دوران ذلّت و هلاكت و مغلوب بودن، تداوم يافت نه راهی وجود داشت كه سرپيچی كنند و نه چاره ای كه از خود دفاع نمايند، تا آن كه خداوند تلاش و استقامت و بردباری در برابر ناملايمات آنها را در راه دوستی خود و قدرت تحمّل ناراحتيها را برای ترس از خويش مشاهده فرمود؛ آنان را از تنگناهای بلا و سختيها نجات داد و ذلّت آنان را به عزّت و بزرگواری و ترس آنها را به امنيّت تبديل فرمود و آنها را حاكم و زمامدار و پيشوای انسانها قرار داد و آن قدر كرامت و بزرگی از طرف خدا به آنها رسيد كه خيال آن را نيز در سر نمی پروراندند. پس انديشه كنيد كه چگونه بودند آنگاه كه وحدت اجتماعی داشتند. خواسته های آنان يكی، قلبهای آنان يكسان و دستهای آنان مدد كار يكديگر، شمشيرها ياری كننده، نگاهها به يك سو دوخته و اراده ها واحد و همسو بود آيا در آن حال مالك و سرپرست سراسر زمين نبودند و رهبر و پيشوای همه دنيا نشدند پس به پايان كار آنها نيز بنگريد، در آن هنگام كه به تفرقه و پراكندگی روی آوردند و مهربانی و دوستی آنان از بين رفت و سخن ها و دلهايشان گوناگون شد، از هم جدا شدند، به حزبها و گروه ها پيوستند، خداوند لباس كرامت خود را از تنشان بيرون آورد و نعمتهای فراوان شيرين را از آنها گرفت و داستان آنها در ميان شما عبرت انگيز باقی ماند. از حالات زندگی فرزندان اسماعيل پيامبر و فرزندان اسحاق پيامبر، فرزندان اسراييل «يعقوب» (كه درود بر آنان باد) عبرت گيريد. راستی چقدر حالات ملّتها با هم يكسان و در صفات و رفتارشان با يكديگر همانند است در احوالات آنها روزگاری كه از هم جدا و پراكنده بودند انديشه كنيد، زمانی كه پادشاهان كسری و قيصر بر آنان حكومت می كردند و آنها را از سرزمينهاي آباد، از كناره های دجله و فرات و از محيطهای سر سبز و خرّم دور كردند و به صحراهای كم گياه و بی آب و علف، محل وزش بادها و سرزمينهایی كه زندگی در آنجاها مشكل بود تبعيد كردند، آنان را در مكانهای نامناسب، مسكين و فقير، همنشين شتران ساختند، خانه هاشان پست ترين خانه ملّتها و سرزمين زندگيشان خشك ترين بيابانها بود، نه دعوت حقّی وجود داشت كه به آن روی آورند و پناهنده شوند و نه سايه محبّتی وجود داشت كه در عزّت آن زندگی كنند. حالات آنان دگرگون و قدرت آنان پراكنده و جمعيّت انبوهشان متفرّق بود. در بلایی سخت و در جهالتی فراگير فرو رفته بودند، دختران را زنده به گور و بتها را پرستش می كردند و قطع رابطه با خويشاوندان و غارتگريهای پياپی در ميانشان رواج يافته بود.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹سهم #روز_صد_وپانزدهم: خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه بند ۱۲ تا ۱۵
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه192 ، خطبه قاصعه
4️⃣1️⃣ ره آورد بعثت پيامبر اسلام (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم)
🔻حال به نعمتهای بزرگ الهی كه به هنگامه بعثت پيامبر اسلام (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) بر آنان فروريخت بنگريد، كه چگونه اطاعت آنان را با دين خود پيوند داد و با دعوتش آنها را به وحدت رساند. چگونه نعمتهای الهی بالهای كرامت خود را بر آنان گستراند و جويبارهای آسايش و رفاه بر ايشان روان ساخت و تمام بركات آيين حق آنها را در بر گرفت. در ميان نعمتها غرق گشتند و در خرّمی زندگانی شادمان شدند، امور اجتماعی آنان در سايه قدرت حكومت اسلام استوار شد و در پرتو عزّتی پايدار آرام گرفتند و به حكومتی پايدار رسيدند. آنگاه آنان حاكم و زمامدار جهان شدند و سلاطين روی زمين گرديدند و فرمانروای كسانی شدند كه در گذشته حاكم بودند و قوانين الهی را بر كسانی اجرا می كردند كه مجريان احكام بودند و در گذشته كسی قدرت در هم شكستن نيروی آنان را نداشت و هيچ كس خيال مبارزه با آنان را در سر نمی پروراند.
5️⃣1️⃣ علل نكوهش و سقوط كوفيان
🔻آگاه باشيد كه شما هم اكنون دست از رشته اطاعت كشيديد و با زنده كردن ارزشهای جاهليّت، دژ محكم الهی را در هم شكستيد، در حالیكه خداوند بر اين امّت اسلامی بر «وحدت و برادری» منّت گذارده بود، كه در سايه آن زندگی كنند، نعمتی بود كه هيچ ارزشی نمی توان همانند آن تصوّر كرد، زيرا از هر ارزشی گران قدرتر و از هر كرامتی والاتر بود. بدانيد كه پس از هجرت، دوباره چونان اعراب باديه نشين شده ايد و پس از وحدت و برادری به احزاب گوناگون تبديل گشته ايد، از اسلام تنها نام آن و از ايمان جز نشانی را نمی شناسيد شعار می دهيد: آتش آری ، ننگ هرگز! گويا می خواهيد اسلام را واژگون و پرده حرمتش را پاره كنيد و پيمانی را كه خدا برای حفظ حرمت مسلمين در زمين و عامل امنيّت و آرامش مردم قرار داد بشكنيد. همانا اگر شما به غير اسلام پناه بريد، كافران با شما نبرد خواهند كرد. آنگاه نه جبرئيل و نه ميكائيل، نه مهاجر و نه انصار، وجود ندارند كه شما را ياری دهند و چاره ای جز نبرد با شمشير نداريد تا خدا در ميان شما حكم نمايد. مردم از مثلهای قرآن در باره كسانی كه عذاب و كيفر شدند و روزهای سخت آنان و اسيبهای شديدی كه ديدند آگاهيد، پس وعده عذاب خدا را دور مپنداريد و به عذر اينكه آگاهی نداريد خود را گرفتار نسازيد و انتقام خدا را سبك و خود را از كيفر الهی ايمن مپنداريد، زيرا كه خدای سبحان مردم روزگاران گذشته را از رحمت خود دور نساخت مگر برای ترك امر به معروف و نهی از منكر. پس خدا بيخردان را برای نافرمانی و خردمندان را برای ترك باز داشتن ديگران از گناه لعنت كرد. آگاه باشيد شما رشته پيوند با اسلام را قطع و اجرای حدود الهی را تعطيل و احكام اسلام را به فراموشی سپرده ايد.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹سهم #روز_صد_وشانزدهم : خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه ، بند ۱۶ تا ۱۹
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه192 ، خطبه قاصعه
6⃣1⃣ قاطعيّت امام در نبرد با منحرفان
♦️آگاه باشيد، خداوند مرا به جنگ با سركشان تجاوز كار، پيمان شكنان و فساد كنندگان در زمين فرمان داد. با ناكثان پيمان شكن جنگيدم و با قاسطين تجاوز كار جهاد كردم و مارقين خارج شده از دين را خوار و زبون ساختم و رهبر خوارج (شيطان ردهه) بانگ صاعقه ای قلبش را به تپش آورد و سينه اش را لرزاند و كارش را ساخت. حال تنها اندكی از سركشان و ستمگران باقی ماندند كه اگر خداوند مرا باقی گذارد با حمله ديگری نابودشان خواهم كرد و حكومت حق را در سراسر كشور اسلامی پايدار خواهم كرد، جز مناطق پراكنده و دور دست.
7⃣1⃣ سوابق درخشان شجاعت و فضائل امام (عليه السّلام)
🔻من در خردسالی بزرگان عرب را به خاك افكندم و شجاعان دو قبيله معروف «ربيعه» و «مضر» را در هم شكستم. شما موقعيّت مرا نسبت به رسول خدا(صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) در خويشاوندی نزديك، در مقام و منزلت ويژه می دانيد. پيامبر مرا در اتاق خويش می نشاند، در حالی كه كودك بودم، مرا در آغوش خود می گرفت و در بستر مخصوص خود می خوابانيد، بدنش را به بدن من می چسباند و بوی پاكيزه خود را به من می بوياند و گاهی غذایی را لقمه لقمه در دهانم می گذارد، هرگز دروغی در گفتار من و اشتباهی در كردارم نيافت. از همان لحظهای كه پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشته خود (جبرئيل) را مأمور تربيت پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) كرد تا شب و روز او را به راههای بزرگواری و راستی و اخلاق نيكو راهنمایی كند و من همواره با پيامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است. پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نيكو را برايم آشكار می فرمود و به من فرمان می داد كه به او اقتدا نمايم. پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) چند ماه از سال را در غار حراء می گذراند، تنها من او را مشاهده می كردم و كسی جز من او را نميديد. در آن روزها در هيچ خانه ای اسلام راه نيافت جز خانه رسول خدا (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) كه خديجه هم در آن بود و من سوّمين آنان بودم. من نور وحی و رسالت را می ديدم و بوی نبوّت را می بوييدم، من هنگامی كه وحی بر پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرود می آمد، ناله شيطان را شنيدم، گفتم: ای رسول خدا! اين ناله كيست؟ گفت: شيطان است كه از پرستش خويش مأيوس گرديد و فرمود: «علی تو آنچه را من می شنوم، می شنوی و آنچه را كه من می بينم، می بينی، جز اينكه تو پيامبر نيستی، بلكه وزير من بوده و به راه خير می روی»
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹سهم #روز_صد_وشانزدهم : خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه ، بند ۱۶ تا ۱۹
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه192 ، خطبه قاصعه
8⃣1⃣ خيره سری و دشمنی سران قريش
🔻من با پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) بودم آنگاه كه سران قريش نزد او آمدند و گفتند: «ای محمد! تو ادّعای بزرگی كردی كه هيچ يك از پدران و خاندانت نكردند، ما از تو معجزه ای می خواهيم، اگر پاسخ مثبت داده انجام دهی، می دانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدایی و اگر از انجام آن سرباز زنی، خواهيم دانست كه ساحر و دروغگویی». پس پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود «شما چه می خواهيد؟» گفتند: «اين درخت را بخوان تا از ريشه كنده شود و در پيش تو بايستد». پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: خداوند بر همه چيز تواناست. حال اگر خداوند اين كار را بكند آيا ايمان می آوريد و به حق شهادت می دهيد؟ گفتند: آری ، پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: من بزودی نشانتان می دهم آنچه را كه درخواست كرديد و همانا بهتر از هر كس می دانم كه شما به خير و نيكی باز نخواهيد گشت، زيرا در ميان شما كسی است كه كشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد و كسی است كه جنگ احزاب را تدارك خواهد كرد. سپس به درخت اشاره كرد و فرمود: «ای درخت اگر به خدا و روز قيامت ايمان داری و ميدانی من پيامبر خدايم، از زمين با ريشه هايت در آی و به فرمان خدا در پيش روی من قرار گير». سوگند به خدایی که پیامبر را به حق مبعوث كرد، درخت با ريشه هايش از زمين كنده شده و پيش آمد كه با صدای شديد چونان به هم خوردن بال پرندگان، يا به هم خوردن شاخه های درختان، جلو آمد و در پيش روی پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) ايستاد كه برخی از شاخه های بلند خود را بر روی پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) و بعضی ديگر را روی من انداخت و من در طرف راست پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) ايستاده بودم، وقتی سران قريش اين منظره را مشاهده كردند، با كبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده نصفش جلوتر آيد و نصف ديگر در جای خود بماند» پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمان داد. نيمی از درخت با وضعی شگفت آور و صدایی سخت به پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) نزديك شد گويا می خواست دور آن حضرت بپيچد، امّا سران قريش از روی كفر و سركشی گفتند: «فرمان ده اين نصف باز گردد و به نيم ديگر ملحق شود و به صورت اول در آيد» پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) دستور داد و چنان شد. من گفتم: لا اله الّا اللّه، ای رسول خدا من نخستين كسی هستم كه به تو ايمان آوردم و نخستين فردی هستم اقرار می كنم كه درخت با فرمان خدا برای تصديق نبوّت و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستی انجام داد. امّا سران قريش همگی گفتند: «او ساحری است دروغگو كه سحری شگفت آور دارد و سخت با مهارت است». و خطاب به پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) گفتند: «آيا نبوّت تو را كسی جز امثال علی (عليه السّلام) باور می كند؟»
9⃣1⃣ الگوهای كامل ايمان
🔻و همانا من از كسانی هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنشی نمی ترسند، كسانی كه سيمای آنها سيمای صدّيقان و سخنانشان سخنان نيكان است، شب زنده داران و روشنی بخشان روزند، به دامن قرآن پناه برده سنّتهای خدا و رسولش را زنده می كنند، نه تكبّر و خود پسندی دارند و نه بر كسی برتری می جويند. نه خيانتكارند و نه در زمين فساد می كنند، قلبهايشان در بهشت و پيكرهايشان سرگرم اعمال پسنديده است.
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی