#ارسالی_اعضا
صبح بود،صبح جمعه!
هرگز فراموش نمیکنم با این که تا آن لحظه سردار نورانیمان را نمی شناختم ولی وقتی خبر شهادتشان را شنیدم ناراحتی به دیواره های قلبم چنگ زد.
خودم را نمی فهمیدم!درک نمی کردم! منی که اصلا دلم برای هیچ کس نمی لرزید حالا با شنیدن این خبر و دیدن چند عکس این طوری به هم بریزم.چقدر اون روز از خودم عصبانی بودم،از این که یکی از عناوینی که برای آرامش من شهید شدن را حتی اسمشان رو نمی دانستم.
یک سال گذشت ولی یک سال پر دلتنگی برای سردار کرمانیِ ایران که آسمانی شد،یک سال که من به اندازه کل عمرم به سردارم نزدیک شدم،یک سال که سالی سرشار از تغییر برای من بود و مطمئنم این تغییرات فقط با کمک حاج قاسم مهربانمان صورت گرفته بود و چقدر این کمک دلنشین است که هنوز هم ادامه دارد.
سردار جان!دلمان تنگ شده برای بشارت هایی که می دادید.دلمان تنگ شده برای لبخند هایتان که طرحی داشت از جنس آسمان.سردار دل ها!من کسی هستم که به خاطر خون شما چادر سر کردم،چادری که از حضرت مادر جا مانده است.سردار من همان کسی هستم که آشنایی زیادی با اهل بیت علیهم السلام نداشتم و فقط با تلنگرِ شما به خود آمدم.
ِ
سردارِ من!چه قدر قدرتمند بودید و هستید که حتی وقتی اسمتان می آید تن و بدن آمریکا،اسرائیل و داعش می لرزد و چقدر برای خدا با ارزش بودید که بعد از جدا شدن دست شما از تن خداوند دست دادن را در جهان ممنوع کرده است.
اکنون و در این لحظه سوگند میبندم که تا پای جانم راه شما و شهدای عزیزمان را ادامه دهم و هرگز اجازه نمی دهم شخصی به رهبرم امام سیدعلی خامنه ای و کشورم که از جانم با ارزش تر است،اهانتی کند🖤
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
21.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقا اصغر پاشاپور که برای حفاظت جان حاج قاسم نگران بود و نمیذاشت بره خط مقدم یادتونه؟
حالا فیلم کامل این نگرانیهای سرباز برای فرمانده منتشر شده؛ سربازی که نبود فرمانده رو تحمل نکرد و یکماه بعد از رفتن حاج قاسم شهید شد...
#حاج_قاسم_سلیمانی
#بازدیدمیدانی
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
شهیـــღـد عِشـق
نَحنُعُشاقالحُسین #دلبر #شهیدعشق ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔶🔹
نَخوردهمَستچایاربعینیم...
گربخوریم
چهمیشود :)
درستهوَقتَش نیست، اما دل که زمان نمیشناسد...
#دلبر
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔶🔹
شهیـــღـد عِشـق
#دلبر اینَماَزونعکسایی هَست که حس داره😌 حالابَرایِ هَرکس یه شکل #شهیدعشق ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔶🔹
بویِبارونتازهوسَرد صبحگاهی...
مَرا یاده کوچه پَس کوچههایِمَشهَد میاندازد که دَربهدَر چشممیچَرخاندیم تا تابلویبهطرف حَرَم را پیدا کنیم...
اَزینهابگذریم،
میخواستماَز احساس خود و این عکس بنویسم...
اصلابُگذاردَریککلومخلاصش کنم رفیق،
{بَرکتروزی پیرمرد دکاندار از نامحُسینکهبر سَردَر مغازه عَلَم شده است... }
اینحسِنابتاعُمقجانمیرود.
#عمارنوشت