ما "تظاهر" را خوب بلدیم!
وانمود می کنیم ؛ به کسی نیازی نداریم
که حالمان با خودمان خوب است
که عینِ خیالمان هم نیست!
اما جایی میانه ی راه
در نهایتِ غرور و ایستادگیِ مان ، فرو می ریزیم
از دردِ ؛ هیچ کسی را نداشتن
از دردِ ؛ دل را به کسی نبستن
از دردِ "در میانِ جمع ، تنها بودن"
همه ی آدم ها نیاز دارند یکی را داشته باشند
که در نهایتِ تنهایی و خستگی
دلشان به دوست داشتنش گرم باشد
آدم ، بدونِ عشق و محبت زود ، پیر می شود
یک نفر باید باشد
یک نفر ؛ که عاشقش باشی
یک نفر ؛ که عاشقت باشد...
تپیدن
سوختن
در خاک و خون
غلطیدن و مردن
بحمدالله
که درد ِعاشقي
تدبیرها دارد...
هدایت شده از سوࢪنجاݩ:)!
جمعه ها دقیقا از همین ساعتا به بعد دیگه لزومی نداره ادامه پیدا کنه!
حاج بیخیال!
°•🌈🌧🖇 #بسمربالعشاقــ؛) #عاشقانہ_دو_مدافع🌱°• #قسمت7⃣2⃣ _إ اسماء مـݧ هنوز کلے حرف دارم حرفاے اصل
°•🌈🌧🖇
#بسمربالعشاقــ؛)
#عاشقانہ_دو_مدافع🌱°•
#قسمت 8⃣2⃣
ده بودم غرق تو افکار خودم بودم
کہ متوجہ شدم داره دستشو جلوے صورتم تکوݧ میده صدام میکنہ
خانم محمدی❓
بہ خودم اومدم
هاااا❓چییییی❓بلہ❓
یہ لحضہ نگاهموݧ بهم گره خورد
انگار همو تازه دیده بودیم
چند دیقہ خیره با تعجب بہ هم نگاه میکردیم
_چہ چشمایے داشت...
_چشماے مشکے با مژه هاے بلند،با تہ ریشی کہ چهرشو جذاب تر کرده بود
چرا تا حالا ندیده بودم خوب معلومہ چوݧ تو چشام نگاه نمیکرد
سجادے بہ چے خیره شده بود❓
فقط خودش میدونست
_احساس کردم دوسش دارم،بہ ایـݧ زودی.
با صداے آقایے یہ خودموݧ اومدیم
آقا❓چیز دیگہ اے میل ندارید❓
از خجالت سرمونو انداختم پاییـ.
لپام قرمز شده بود دلم میخواست زمیـݧ دهـݧ باز کنہ مـݧ برم توش
_سجادے هم دست کمے از مـݧ نداشت
مرد خندید و رو بہ سجادے گفت نامزد هستید❓
سجادے اخمے کردو گفت نخیر آقا بفرمایید.
هموݧ طور کہ سرموݧ پاییـݧ بود مشغول خوردݧ آب هویج شدیم
گوشیم زنگ خورد
مریم بود ینے چیکار داشت❓
جواب دادم:
_الو سلام
-سلااااااام عروس خانم بے معرفت چہ خبر❓
اقا داماد خوبـ❓
کجاے بحثید❓
تاریخ عقد و اینام کہ مشخص شده دیگہ❓
واے حالا مـݧ چے بپوشم خدا بگم چیکارت نکنہ اسماء همہ ے کارات هول هولکیہ....ماشااالا نفس کم نمیورد.
جلوے سجادے نمیتونستم چیزے بگم
یہ لبخند نمایشے زدم و گفتم:
مریم جاݧ بعدا خودم باهات تماس میگیرم فعلا...
إ اسماء وایسا قطع نکن اس...
گوشے و قطع کردم
انقد بلند حرف میزد کہ سجادے صداشو شنیده بود و داشت میخندید
از خندش خندم گرفت
_سوار ماشیـݧ شدیم مونده بودیم کجا باید بریم
سجادے دستش و گذاشت روفرموݧ و پووووووفے کرد و گفت:
خوب ایندفہ شما بگید کجا بریم❓
بہ نظریم یہ پارکے جایے حرفامونو بزنیم
باشہ چشم ....
ادامه دارد
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#کپیفقطباذکرمنبعمجازاستــ⛔️
🌧☔️↷''✿°.
⌈ @oshaghsz ○°.⌋
حاج بیخیال!
﷽
#ڨطࢪه_اے_از_دࢪیـــا ݜماࢪه5
|دࢪ ذكࢪ فضائݪ مۆݪاݩا اميـرالمومـنين عݪے عݪیہ اݪسݪام|
✳️قالَ رَسُولُ الله ﷺ :
*«یَا عَلِيُّ! کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنِي وَ یُبْغِضُکَ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَلَقَنِي وَ إِیَّاکَ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ.»*
💠ࢪسول خدا ﷺ فࢪمۆدݩد:
«اے عݪـے! دࢪۆغ مےگۆید ڪسـے ڪہ گماݩ مےڪݩد مـࢪا دۆسٺ داࢪد دࢪحـالے ڪہ ݕا ٺۆ دݜمݩے مےڪݩد،چࢪا ڪہ خداۆند مٺعاݪ مݩ ۆ ٺۆ ࢪا از یڪ ݩۆࢪ خݪڨ ݩمۆده اسٺ.»
📚بـحاࢪ اݪاݩۆار، ج27، ص231
#کتابخانه_مجازی
🌱↷''✿°.
⌈ @oshaghsz ○°.⌋
احساس می کردم اگر اوضاع همین طوری بماند دق می کنم...
اوضاع همان طور ماند و دق نکردم!
همه مان اینگونه ایم.
لحظه های گَندی داریم که تا مرز سکته پیش میرویم! اما میگذرد.
هیچ وقت حرف سربازی که بدون پاهایش از جنگ برگشت را فراموش نمیکنم:
" من فوتبالیست خوبی بودم!
اولش برای پاهایم هر شب گریه میکردم،
تا فهمیدم خدا دوست داره من شطرنج باز خوبی باشم".
| #شاهین_شیخالاسلامی |
حاج بیخیال!
❤️💚...!
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق؟
برو ای خواجهٔ عاقل هنری بهتر از این؟
#حافظا:\
#همسرانه
💢برای تربیت فرزند خود ازدروغهای ترسناک مانند اگر نخوابی لولو خواهد آمد استفاده نکنید!
👌در برخورد با فرزند خود همواره صداقت را رعایت کنید.
👈با کلمات ساده، دلایل و فواید یا ضررهای انجام کاری را که از او خواسته اید توضیح دهید.
🙏 والدين عزيز فراموش نكنيد والدين دروغگو،فرزندان دروغگو خواهند داشت.
↷''✿°.
⌈ @oshaghsz ○°.⌋
حاج بیخیال!
اگرکروناخوردنےبود
مابچههیئتےها،بسیجیها
راهیانِنورها،خادمها
حاضربودیمبخوریم
ولییکخَشرویمردمموننیوفته..=)
#حاجحسینیکتا❤️