eitaa logo
حُجره ے‌من!
590 دنبال‌کننده
829 عکس
198 ویدیو
33 فایل
قرار نیست عمرمون هدر بره پای گوشی . . . ! عالِم دهر نیستم؛ در حد علمی که دارم، در خدمتم. به قول شاعر: برای از تو شنیدن هنوز حوصله دارم‌✨ کانال اصلی 👇🏻 https://eitaa.com/sarbaz_khane لینک ناشناس 👇🏻 https://daigo.ir/secret/913059123
مشاهده در ایتا
دانلود
کل صحبت هایی که گفتم برا یه داستان بود : داستان: خرّیت ابن راشد یکی از یاران حضرت امیر که نماز شبش ترک نمیشد و اصطلاحا خیلی پسر گلی بود
حُجره ے‌من!
کل صحبت هایی که گفتم برا یه داستان بود : داستان: خرّیت ابن راشد یکی از یاران حضرت امیر که نماز شبش ت
خِرّیت در جنگ صفین همراه حضرت امیر بود. اما آخر جنگ ، وقتی قرآن به روی نیزه ها رفت ، دل خریت هم لرزید ...
با سی نفر از یارانش ، علم مخالفت بلند کردند....
هر چی حضرت فرمود : بچه جان داری اشتباه می‌کنی! بیا بات حرف بزنم شاید قانع شدی ! اما در جواب گفت :👇🏻
فکر خِرّیت بر مبانی درست ، بسته نشده بود ... به همین دلیل ، حق رو ندید ! امیر المومنین رو ندید ! ( رفقا ! شاید ما هم اگر جای اون بودیم ، همین رفتار رو میکردیم ها!)
خِرّیت و یارانش ، فردای همون روز ، آفتاب نزده ، از شهر فرار کردن و این بشر (خریت) زیر قولش زد ، البته ... همه ی یاران خریت زیر قولشون زدن ، چون با حضرت امیر المومنین علیه السلام ، بیعت کرده بودن . لکن بیعت شکستند ...!
امیر المومنین بخاطر اینکه میدونست اینا دست به شورش و نافرمانی و ... میزنن ، ۱۲۰ نفر فرستاد دنبالشون . به والیان اطراف کوفه نامه فرستاد که هر کسی همچین گروهی دید ، خبر بده . یکی از والیان ، به نامه ی حضرت امیر اینجور پاسخ داد :👇🏻
داستان مفصل است ... حضرت امیر ، چندین بار به دنبال خریت و یارانش ، لشکر فرستاد حتی در یکی از این مواضع ، چهار هزار نفر نیرو فرستاد ، و سر انجام بر لشکر خریت پیروز شد . اما خرّیت ، از مهلکه در رفت ! هنوز خطرِ تفکر غلط ، ادامه داشت ...
بشنوید ...
این فکر داشت منتشر می‌شد ! این سمّ داشت دانه دانه آدم میکشت !