eitaa logo
حُجره ے‌من!
531 دنبال‌کننده
853 عکس
203 ویدیو
30 فایل
قرار نیست عمرمون هدر بره پای گوشی . . . ! عالِم دهر نیستم؛ در حد علمی که دارم، در خدمتم. به قول شاعر: برای از تو شنیدن هنوز حوصله دارم‌✨ کانال اصلی 👇🏻 https://eitaa.com/sarbaz_khane لینک ناشناس 👇🏻 https://daigo.ir/secret/913059123
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ڪانـالڪ|•حبیـبانـه•
162.1K
توضیحاتی درباره حروف ابجد
میتوان گفت جاتان خالی ....
غربت و تنهایے از پیامبرمان شروع شد ! همان موقع که بین امتشان مےرفتند تا بدون هیچ چشم داشتے ، خوشبختے را باران کنند و بر سرشان ببارند . مےخواستند خدا را ، آخرت را ، بهشت را ، نعمت را ، رحمت را ، مےخواستند عشق را نشانشان دهند . اما آنها چشم و گوش بستند و .. پیامبرشان را رد کردند ! چه کسے باورش مےشود ..؟ که بر سر پیامبرِ خدا ، بر فرستادھ ی خدا ، سنگ بزنند و خاک بریزند ..؟ چه کسے باورش مےشود کوچه باز کنند .. راستے مےدانستید برای پیامبرمان هم کوچه باز کردند و میانِ آن ، با هرچه داشتند رسولمان را ..! انگار هنوز از آزار دادن پیامبرمان سیر نشدھ بودند که رسولمان شهید شدند ! همین هم شد که سراغِ تک دخترِ پیامبرمان رفتند ! آنجا هم کوچه باز کردند .. در کوچه دستے بلند شد .. در کوچه ، گیسویِ مولایمان امام حسن (؏) سپید شد ! اما مادرمان زود شهید شد ..! در حالے که دشمن هنوز کینه داشت . آنها هنوز نفرت داشتند ! هنوز جانشین پیامبر (ص) زندھ بودند ! گرچه که آنها نمےدانستند مولایمان ، موقع غسل دادنِ یاسشان شهید شدند ..! علے بن ابےطالب را کشتند .. حسن بن علے را کشتند .. حسین بن علے را .. روزِ عاشورا بود ؛ اصحاب ، یک به یک لاله‌ی پرپر شدند . نوبت به بنےهاشم رسیدھ بود که پا به میدان بگذارند . پسر ارشدِ ارباب ، ایشان که شمشیر زنے را از دو عمویشان آموخته بودند ؛ جامه‌ی نبرد پوشیدند و .. رفتند ! از دور سواری مےآمد . نزدیک لشکر که شد ، سربازان ترسیدھ ، عقب کشیدند . همهمه در لشکر شکل فریاد شدھ بود : پیامبر ..! پیامبر است ! پیامبر به میدان آمدھ ! دست و پایشان مےلرزید . هنوز خاطرات جنگ بدر ، لرزھ به اندامشان مےانداخت . ناگهان صدایے طنین انداز شد . فریادی حیدری که پای هر سربازی را به فرار مےکشاند : من ؛ علی ، پسر حسین ، پسر علی هستم ! زمزمه ها ، جریان دیگری گرفت : پسر پیامبر است ! چقدر شبیه رسول الله است ! فرماندهان تیز شدند . کینه و نفرت قدیمے ، در وجودشان تازھ شد . جنگ شدت گرفته بود . ناگهان شمشیر بالا رفت . فرق حضرت علےاکبر (؏) شکافته شد . خندھ ی دشمنان مولا علے (؏) بلند شد ! نوه‌ی پیامبر (ص) بر اسب افتاد . خون جلویِ چشمان اسب را گرفت . اسب .. اسب میان دشمن رفت ! مزه‌ی خاطره‌ی آن کوچه‌ای که برای رسول الله باز کردھ بودند ، زیر زبانشان آمد . شبیه ترینِ پیامبر (ص) را که میان خودشان ، تنها دیدند ، تاریخ را تکرار کردند ! کوچه باز شد .. شمشیر بالا رفت .. نیزھ بالا رفت .. چوب بالا رفت .. و ناگهان ، پیش چشم ارباب ؛ شمشیر پایین آمد .. نیزھ پایین آمد .. چوب پایین آمد .. یک تسبیح دیگر از آل الله ، دانه دانه شد ! آری ؛ غربت و تنهایے ، از پیامبرمان شروع شد !💔 ـــــ 🏴 ؛ (ص) (؏)
هدایت شده از | مَـهجـور |
ماتـم و عزا بار دیگر بال‌هـایش را بر فــراز آسـمان مدینه گشود و اینبار چه بزرگ‌مردی را از میان برد پدر رفت، دل دخترش هم به دنبالش . . . کعبه هم رخت عزا بر تن کرد و آسمان گریست به دنبال آن نخلِ رسا، نخلی که ارض و سما از میوه معرفت او سیر می‌شدند. و امثال من و تو چه کم می‌دانیم از پیامبری که تمام هستی‌اش را به پایمان ریخته است ! پیامبری که اگر لطف او نبود مسلمان نمی‌شدیم. درباره‌ی فلان بازیگر و سلبریتی بیشتر می‌دانیم تا درباره‌ی نظام فکری پیامبرمان . . . غمی که باید برایش خون گریست ، همین کم دانستن‌هـای ماست، نه آن رحلتی که جبرئیل بابتش سه بار اجازه گرفت.
آدم تا یه جایی می‌تونه عمل کنه ولی می‌تونه عمل کنه وقتی که عمل کرد و دیگه راهی نبود اونوقت باید بگه خدا این افسار زندگیمو بگیر خودت ببر هر جا میخای بعدش دیگه هر اتفاقی افتاد خودشو سرزنش نکنه بگه خدا خواست و باور کنه به این !
هدایت شده از مَکتب آرمان"!
خدا چقدر قشنگ میگه:🤍
انقد سلام داریم ... عادی السلام علیک یا رسول الله یا محمد ابن عبدالله و علی ابن عمک امیر المومنین و علی بنتک فاطمه الزهرا و علی سبطیک الحسن و الحسین و علیٰ علی ابن الحسین و علی محمد ابن علی و علی جعفر ابن محمد و علی موسی ابن جعفر و علی علی ابن موسی و محمد ابن علی و علی ابن محمد و الحسن ابن علی و علی حجتک المنتظَر القائم المهدی و رحمت الله و برکاته
علیکم السلام ما سه وقت برای نماز داریم. وقت فضیلت وقت مشترک وقت مخصوص وقت فضیلت همون اول وقته ، ینی وقتی که هنگام اون نمازه ، مثلا بعد از اذان ظهر ، وقت فضیلت نماز ظهره. وقت اذان عصر ، که حدود دو ساعت بعد از اذان ظهر ، وقت فضیلت اذان عصر است. وقت مشترک یه وقتیه که هم میتونی این نماز رو بخونی هم نماز بعدیشو ( اما اول باید ظهر را خواند بعد عصر ، اول مغرب ، بعد عشا ) این فاصله هم فاصله ی زمانی اذان ظهر ، تا زمانی است که چهار رکعت فرصت داشته باشی نماز عصر بخونی ) برای نماز مغرب و عشا هم همینطور ، وقت مخصوص وقتی هست که فقط باید این نماز رو بخونی و نماز دیگه باطله . مثلا وقتی تو به اندازه ی چهار رکعت نماز وقت داری تا غروب ، و نماز ظهر و عصر نخوندی ، الان باید نماز عصر بخونی ، ن ظهر. خیلی مفصله یکم شک دارم برید از رساله بخونید قشنگ این اوقات ثلاثه رو آورده
حجاب «حق زنان» و «حدّ مردان» است، زنان، با حجاب به حق خود که شخصیت متعالی است می‌رسند و مردان حد خود را که عبور نکردن از مرز خویش است می‌یابند، این بینش که همسو با فطرت پاک هر انسانی است بیانگر این حقیقت رحمانی است که اعضای زن امانتی است که از سوی خداوند به او واگذار شده است و او باید بنا به دستور خالق خود از آن بهره برداری کند و در همین راستا پس از ازدواج تنها در اختیار شوهر قرار دهد.
حُجره ے‌من!
___
از این اماکن دلم میطلبد...
هدایت شده از مَهکتاب انتقال یافت
|📚| ـ مجموعـه کتـاب آبنبات‌هـا(۴ جلـدی) / / |✍🏻| ـ به قلـم ِ |👥| ـ مخـاطب |📇| ـ انتشـارات |🗂| ـ قـالب کتـاب |📖| ـ تعـداد صفحـه ــ ۱۴۵۰ صفحه |💳| ـ قیـمت ۷۲۰,۰۰۰ ت 📌 با تخفیـف ۶۶٠,٠٠٠ ت ▪️در چند سال اخیر، دست به انتشار اثری متفاوت زد که اولین کلمه در عنوان آن را آبنبات تشکیل می‌داد؛ از همین‌جا طعم شیرین طنزهای آشنای این نویسنده به یاد مخاطب می‌آمد اما وقتی چشممان را به کلمات زیبای رمان دوختیم، دیدیم، این اثر که بارها تجدید چاپ شده، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد . . . [ مَـــهکتاب ] جهت ثبت سفارش : @mahketab
درباره این ، نظرتون چیه🤔
هدایت شده از پیام های حبیبانه
📪 پیام جدید 💬[ شهدایی ] 👇🏻 از چیزی نمی‌ترسیدم سلام بر ابراهیم (۲جلد) حاج قاسمی که من می‌شناسم تنها گریه کن حوض خون پسرک فلافل فروش یادت باشد مهاجر سرزمین آفتاب من ادواردو نیستم خاتون و قوماندان عارفانه با بابا من میترا نیستم حجت خدا قصه دلبری بیست و هفت روز و یک لبخند شاهرخ دریادل تو شهید نمیشوی جان بها خاک های نرم کوشک قصه **** علی عصرهای کریسکان اسم تو مصطفاست راض بابا دختر شینا محمد مسیح کردستان در مکتب مصطفی مرضیه او مرگ را کشت رفیق مثل رسول من زنده ام عارف 12 ساله لبخندی به رنگ شهادت کاش برگردی تور تورنتو شهید نوید ماجرای فکر آوینی خداحافظ سالار با من سخن بگو دوکوهه سلیمانی عزیز مربع های قرمز سرباز روز نهم عمار حلب پوتین قرمزها فرنگیس آن بیست و سه نفر تاثیر نگاه شهید قرار بی قرار یک روز بعد از حیرانی رویای بیداری عاشقانه ای برای 16 ساله ها مرد رویاها سربلند دلتنگ نباش گلستان یازدهم در حسرت یک آغوش وقتی مهتاب گم شد آرام جان مجید بربری کوچه نقاش ها دا پایی که جاماند عاشقانه ها (دفتر اول و دوم) مرتضی و مصطفی ملا صالح آرمان عزیز خانم کارکوب ف.ل.31 ماجرای عجیب یک جشن تولد هوای این روزهای من
هدایت شده از پیام های حبیبانه
📪 پیام جدید 💬راستی دردهایم کو؟ ابوعلی کجاست یکشنبه آخر به شرط عاشقی حلوای عروسی مجموعه مدافعان حرم [انتشارات روایت فتح] در هیاهوی سکوت عروج از شاخه زیتون ایران شهر (۵جلد) تب ناتمام
حس های خوب از نگاهِ آقا به شرطی ماندگار می‌شود که علاوه بر ساختن حس‌های اطمنیان بخش از آن ها نیز مراقبت کنید .. خوشا راهی که پایانش تو باشی ..
ببینید 👀 قرار نیست همه ی طلبه ها ، علامه باشن! هر کسی به اندازه ی علم و تحقیقات خودش علم داره. حتی ممکنه یه مرجع تقلید ، یه سوالی که درباره ی میکانیکی بشه بلد نباشه🙄 مث یه انسان فهیم و با شخصیت ، میگه نمیدونم 🤷‍♂ ما هم که به اندازه این علما علم ک نداریم لذا میگیم ما ادری! نمیدونم. دوم ✌️ فرمودید که ما از بیت المال پول میگیریم. الف ) ثابت کنید که پولی که طلبه ها برای شهریه میگیرن ، از بیت الماله🙄 ب ) ثابت کنید که بنده برای فعالیت مجازی، پول میگیرم عه؟ حاج آقا ینی بهتون ماهی ۲۰ میلیون حقوق نمی‌دن برا این کارا تو مجازی ؟😳 +ن بوخودا اگه یه ریال بدن😐 ج ) پولی که به طلبه ها میدن برا شهریه ، انقد کمه ، که حتی پولِ کتاب هایی که می‌خریم هم بیشتر از کل شهریه است.😂 د ) کمتر سوالی هست که بپرسند و بنده بگم وولا چ عرض کنم ، در اصل یه مطالبی می‌فرمایند که مثلا جواب نداره! اون بنده خدا مثلا میاد صرفا درد دل می‌کنه یا یه سوالی می‌کنه که واقعا جوابش رو من نباید بدم و ... و الا خدا میداند گاها شده زنگ زدم دفتر مراجع خودم سوال بقیه رو پرسیدم و اومدم جواب دادم . انتظار تشکر و اینجور چیزا نداریم به هر حال وظیفمونه ولی خب با حالت خشن بیان نکنید حالا ما هیچی ممکنه بعضی ها انگیزشون کم بشه اون دنیا گیر میوفتید ...
به جا بچه های کانال هم دعا بفرمایید
نزدیک ده جلد از کتب شهید مطهری ، پی دی اف شون دستمه اگه کسی خواست پیام بده @habibane
با توجه به آن مسائلی که طرح کردید ، یه محفل تقریبا مختصر و مفید مد نظرم هست درباره ارتباط ما و ما‌! تو این محفل ان شاء الله یاد میگیرید که عاشورا هنوز زنده است . چطوری ؟ 😳 +حالا متوجه خواهید شد ان شاء الله 🚶‍♂ ان شاء الله خواهیم دانست که دقیقا چ کنیم به درد اماممون بخوریم🤔 و اینکه امام کیه اصلا🤔 کارش چیه 🤔 به چه درد ما میخوره🤔 و یه مشت بحث توپ در این باره😃 اسم محفل این باشه : امشب ساعت ۱۰ منتظرتونم همینجا👇🏻 @hajehabib رفیقاتونو‌ یادتون نره بیاریدا حتی اگه نخواستن بعد از محفل لف بدن🤝 !