eitaa logo
🇮🇷 محمد علی فتحی
634 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
594 ویدیو
45 فایل
#حاج_فتحی #رسانه_حاج_فتحی ▪️استاد حوزه و دانشگاه #اینجا: تبیین اندیشه های راهبردی و گفتمانی #رزومه: http://hajfathi.ir 📮دفتر: کرج، آزادگان، مسجد مهدویه 👌ارتباط مستقیم: @hajfathi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 اثر اعتماد به خدا در كتاب «الأنوار» نقل مى كند: علىّ بن الحسين عليهما السلام به ايستاده بود، فرزندش محمّد در حال خردسالگى بر لب چاهى كه در خانه بود و عمق زيادى داشت آمد، ناگهان در آن چاه افتاد. مادرش كه اين صحنه را از دور ديد فريادى كشيد و به طرف چاه آمد، در كنار چاه خود را مى زد و مى كرد و صدا مى زد: اى فرزند رسول خدا! پسرت محمّد غرق شد، و آن حضرت نماز را رها نمى كرد در حاليكه آشفتگى و جوش و خروش فرزندش را در ته چاه مى شنيد، همينكه مدّتى گذشت و مادرش بى حوصله شد از روى دلسوزى بحال فرزندش صدا زد: چقدر دلهاى شما سخت است اى خانواده رسول خدا. و آن حضرت از حال نماز خارج نشد تا آنكه آن را كامل انجام داد و تمام كرد، سپس به طرف چاه آمد و كنار آن نشست و دست خود را داخل چاه كرد، عمق چاه زياد بود و احتياج به ريسمان بلندى بود كه بتوان چيزى از ته آن بيرون آورد، ولى امام عليه السلام بدون آن فرزندش محمّد را از چاه خارج كرد در حالي كه بدن و لباسش مرطوب نگشته بود، طفل را به مادر مرحمت كرد و فرمود: بگير فرزندت را اى كسى كه اعتماد و يقين تو به خداوند كم است. مادر از اينكه فرزندش را سالم در آغوش گرفت خوشحال شد و خنديد، و از اينكه امام عليه السلام او را كم اعتماد به خدا توصيف كرد ناراحت شد و گريه كرد. حضرت سجّاد عليه السلام فرمود: لاتثريب عليك اليوم، أما علمت أنّي كنت بين يدي جبّار لو ملت عنه بوجهي لمال بوجهه عنّي، أفمن يرى راحماً بعده؟ ناراحت نباش، ملامت و سرزنشى بر تو نيست، آيا نمى دانستى در پيشگاه خداوندى بودم كه اگر از او روى برمى گردانيدم او از من رو برمى گردانيد؟ و آيا بعد از آن كسى بود كه به من رحم كند؟ ---------- 📚 منابع: مناقب ابن شهراشوب: ۱۳۵/۴، بحار الأنوار: ۳۴/۴۶ ح ۲۹، العدد القويّة: ۶۲ ح ۸۲.  ترجمه کتاب نفیس (القطره): قطره ای از دریای فضایل اهل بیت علیهم السلام - جلد۱،صفحه۴۸۸
💠به همه كارها می رسیدند همسر استاد مرتضی نقل می‌کند: ▫️ ایشان از همه امور و مسائل خانه خبر داشتند و در بیشتر کارها به من و بچه‌ها کمک می‌کردند. ایشان بزرگ ترین حامی و هادی من و بچه‌ها بودند و از همه امور آنها خبر داشتند. با این همیشه مشغله فکری و ، حتی مواظب درس‌های بچه‌ها هم بودند و اگر بچه‌ها مشکلی داشتند، آن را حل می‌کردند. حتی نامه‌هایی برای بچه‌ها می‌نوشتند که چند نمونه آن موجود است. [۲] ---------- 📚 منابع:سرگذشت‌های ویژه از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری، ج۲، ص۱۰۹.  سیره اخلاقی علما - صفحه ۱۱۲
❤️تمناي تو دیگر خسته شده ام از تو نه؟! از بی نوایی خود که خاک بازی هنوز از ذهنم بیرون نرفته! نمی دانم چگونه بال داشته باشم و آنگاه چگونه پرواز کنم. آشیانه سرد شده ونفس گرمت را می خواهم پایم شکسته نمی توانم راه روم عصا می خواهم سوی چشمان را گناه گرفته اگر تو هم بیایی نمی توانم ببینم وای برمن!؟ ای عزیز! بیچارگان را دریاب بی بضاعتمیم حتی مزجات آن را نداریم. گفته اند که قبل از خواهش گدایان عطایتان را ارزانی می دارید. می دانی چه می خواهم؟ یک عمر تمنا... تمنای تو!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ تا می توانی اظهار نیاز نکن. یاد داشتی در این زمینه را با کلیک روی لینک زیر مطالعه کنید👇🏽 yon.ir/wwFgX
💠تکریم فرزندان درباره بزرگوار، نقل کرده اند: ▫️ هرگز فرزندانش را و حتی بچه‌های کوچک را صدا نمی زد، مگر اینکه پیش یا پس از اسم آنها، یا را می‌افزود. ▫️هنگامی که فرزندانش به اتاق ایشان وارد می‌شدند، به آنان از جای خود بلند می‌شد یا می‌ایستاد، حتی در برخورد با فرزند هفت و هشت ساله اش این گونه رفتار می‌کرد. ---------- 📚 سیدمحمود مدنی، دیدار با ابرار، (میرزای شیرازی؛ احیاگر قدرت فتوا)، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱، چ ۱، ش۷، ص۱۲۸.  سیره اخلاقی علما - صفحه ۱۱۵
♨️دیده شدن به هر قیمتی ! دختر سردار سلیمانی ❗در استوری اینستاگرام خود نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم اتفاقات این چند روز اخیر را شنیدم و دنبال کردم ... متوجه شدم اول که سعی شد با استفاده از خبر خودکشی یک دختر، توجه مردم از عزاداری برای امام حسین(ع) پرت شود. یک عده ساده لوح، بازیچه شدند تا افکار عمومی نسبت به نظام و قوانین این مملکت بدبین شود. کاری به همه این‌ها نداریم چون همه می‌دانیم که مردم ما بصیرت دارند و با حرف‌های چرند هر مزدوری از امام حسین(ع) و عزاداری سیدالشهدا دست نخواهند کشید. اما؛ روی صحبتم با شما خانوم به ظاهر محترم و در اصل مثلا بازیگر است که اصلا تا به امروز (که با بی‌غیرتی تمام به سرور و سالار شهیدان و مظلوم کربلا توهین کردید) اسمی از شما جایی نشنیده بودم. وقتی نوشته شما را خواندم به مظلومیت سیدالشهدا پی بردم. در ابتدا به شما می‌گویم که شما کمتر از آن هستید که درباره شخصیت عظیمی چون اباعبدالله(ع)؛ کسی که هزار و چهارصد سال است از هر دینی(چه مسلمان چه مسیحی چه ارمنی و چه کسی که دین ندارد امام حسینِ فاطمه(س) را می‌شناسد و در غمش سیاه‌پوش و عزادار می‌شود) اهانت بکنید! این راه امام حسین(ع) راه عزت است، راه کرامت و انسانیت است و در طول تاریخ هر قلدری چون رضاخان هم نتوانسته این نام را از قلب‌ها بزداید. حسینی که گاندی رهبر آزادی‌بخش هند اوراناجی بشریت می‌داند و جرج جرداق مسیحی می‌گوید: "اگر مسیحیت یک حسین داشت، جهان جهان مسیحیت را می‌توانست متحول کند." ثانیا؛ شما اگر نیاز به دیده شدن و مطرح شدن دارید، چرا پای اعتقادات و خط قرمز محبین اهل بیت را وسط می‌کشید؟! خواندم و نوشتید که مظلوم‌تر از اباعبدالله، دختر آبی است!!!! از این قسمت حرفتان فهمیدم که شما نه تنها اصلا درک و فهمی نسبت به واقعه کربلا و امام حسین(ع) و اهل بیتش ندارید بلکه هدف شما از انتشار این مطلب چیز دیگری است! ثالثا؛ تمام این عزاداری‌ها و مجالس و گریه‌ها از برکت خون سیدالشهداست که بعد از گذشت این همه سال، مدافعان حریم آل الله هم برای دفاع از اهل بیت امام حسین جان خود را فدای حرم حضرت زینب(س) می‌کنند. در پایان؛ توصیه‌ام این است که سکوت کنید و اعتقادات پوچ خود را در ذهن محدود خود نگه دارید و همانطور که نوشتید در کنج خانه خود با امام حسین(ع) صحبت کنید نه بلند بلند! والسلام زینب سلیمانی، شهریور ماه ۱۳۹۸
💠دو رفیق هستیم یکی از نزدیکان آیت الله می‌گوید: ▫️ آقا هیچ گاه نظرش را به اعضای تحمیل نمی کرد و آنها را در و گزینش کارهای گوناگون مانند تحصیل، تدریس، شغل، سفر و مانند آن می‌گذاشت و همیشه می‌فرمود: ▫️ « بین من و فرزندانم رابطه پدر و فرزندی وجود ندارد، بلکه مثل دو با یکدیگر رفتار می‌کنیم». ---------- 📚 محمدعلی صالحی مازندرانی، سیمای زعامت و مرجعیت، «فقیه صالح»، قم، انتشارات صالحان، ۱۳۸۱، چ۱، صص۱۴۱ و ۱۴۲ و سیره اخلاقی علما - صفحه ۱۱۷
💠پرهیز از کودکان دختر گرامی می‌گوید: یک روز در ایام کودکی به حرف مادرم گوش نکردم و کاری را کردم که مادرم مخالف انجام دادن آن بود. پدرم خیلی ناراحت شد و به قصد تنبیه من از جا برخاست، ولی به بهانه‌های گوناگون به من فرصت داد کنم. همیشه همین طور بود. خودش را به کاری مشغول می‌کرد، برای مثال، آستین هایش را بالا می‌زد یا دنبال وسیله تنبیه می‌گشت تا بچه‌ها فرصت کنند بگریزند، ولی به خاطر عمل خود شوند. ---------- 📚 مجموعه مقالات کنگره آثار و اندیشه تربیتی حضرت امام خمینی رحمه الله، ص ۳۹۳ و سیره اخلاقی علما - صفحه ۱۱۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا