جمعه یعنی عطر نرگس در هوا سرمی کشد جمعه یعنی قلب عاشق سوی او پرمی کشد جمعه یعنی روشن از رویش بگردد این جهان جمعه یعنی انتظار مهدی صاحب زمان ____🍃🌸🍃____

#ختم_مشگل_گشایی: برای برآورده شدن هر حاجتی این ذكرها را بگویید بر آورده می شود ان شاالله طلبكار: 360 مرتبه یاحی و یا قیوم ملك و وكالت: 360 مرتبه یا فرج زیارت بزرك :360 مرتبه یا ماشاالله رفع بیكاری: 360 مرتبه یا الله رفع تهمت: 360 مرتبه یا الله اعلم انتقال و جابه جایی: 360 مرتبه یا رب زراعت كاری: 360 مرتبه صلوات ازدواج جوانان: 360 مرتبه یا رئوف و یا رحیم قبولی دانشگاه: 360 مرتبه یا جواد الائمه بچه دار شدن: 360 مرتبه توحید وسعت رزق: 360 مرتبه اناانزلنا خانه دار شدن: 360 مرتبه یا كریم ادای قرض: 360 مرتبه اناانزلنا مسافرت رفتن: 360 مرتبه فالله خیر حافظا و هو الرحم الراحمین آشنا شدن با قرآن: 360 مرتبه یا نور و یا قدوس به راه راست آمدن جوانان: 360 مرتبه ایاك نعبد و ایاك نستعین كمبود و كم حوصلگی: 360 مرتبه یا محمد،علی،فاطمه،حسن و حسین رفع اضطراب: 360 مرتبه لاحول و لاقوه الا بالله بیرون آمدن از خانه: توكلت علی الله بركت پول و غذا: 360 مرتبه الذی احسن الحسنی بركت كشاورزی: 360 مرتبه یارب العالمین گره در كار آقایان: 360 مرتبه یا جواد الائمه پیدا شدن اشیاء گمشده: 360 مرتبه نور الله ناظر رفع ناتوانی: 360 مرتبه یا علی مدد رفع كینه و كدورت: 360 مرتبه بسم الله النور رفع فقر: 360 مرتبه اناانزلنا شیرین شدن زندگی : 360 مرتبه یا عزیز زهرا دفع دعوای خانوادگی: 360 مرتبه یا محمد و یا علی شفای مریض:360 مرتبه یا من اسمه دوا و ذكره شفا رفع وسوسه:360 مرتبه اعوذ بالله من الشیطان الرجیم كارگشایی: 7 مرتبه آیت الكرسی،توحید، مزمل و صلوات دفع اعتیاد: 360 مرتبه بسم الله الرحمان الرحیم مریض بد حال:360 مرتبه یا سریع الرضا دفع چشم زخم: 360 مرتبه لاحول و لا قوه الا بالله،حمد، وان یكاد و آیت الكرسی جوانهای عازم سربازی: 360 مرتبه ایاك نعبد وایاك نستعین دور شدن دشمن: 360 مرتبه واكفنی شر الجن و الانس من اعدائی آزادی زندانیان: یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر حصار خانه و زندگی: 360 مرتبه الله،توحید و یس التماس دعا ★ اذکار معجزه آسا

#آموزش_تحریر #جلسه_اول #حاج_اسماعیلی #صداسازی #آموزش_مداحی

#آموزش_تحریر #جلسه_دوم #حاج_اسماعیلی #صداسازی #آموزش_مداحی 🔹موضوع این جلسه: تمرین نت خوانی با کمک تیونر دست🔹

#ترحیم_مادر لالا ته خسته تن دور سومین روز درگذشت مادر بانوای کربلایی الیاس اصغری پور کفراتی..🎙 ◾️به یاد مرحومه کربلایی مریم خان محمدی ⬇️اجرا شهرستان میاندرود،مسجد جامع روستای دارابکلا

شیعه باید تلاشگر باشد فاعل جهد مستمر باشد یاد باید گرفت از زهرا هم تولّی و هم تبرّا را فاطمه با جهاد تبیینش کرد الحق حمایت از دینش فاطمه دید دشمن قرآن کرد عزم شکستن پیمان قصد دوریِّ از ولی دارد بغض از مرتضی علی دارد فارغ از امر حضرت داور هم زتأکید های پیغمبر خواست غاصب شود ولایت را کج نماید رۀ هدایت را چون چنین دید پس قیام نمود در رۀ دینش اهتمام نمود ابتداآمده است پشت در بر دفاع از امام خود حیدر دومی کرد از علی دعوت که به مسجد رود چنان امّت عوض مرتضی علی ، حیدر فاطمه رفته بود پشت در با سخنهای خویش تبیین کرد صحبت از اصل وریشۀ دین کرد بی حیائی که بود در آنسو بی حیائی نمود با بانو در حق فاطمه جسارت کرد پس به اطرافیان اشارت کرد تا که هیزم بیاورند همه و حمایل کنند تیغ وقمه تا به آتش کشند این دررا وبه مسجد برند حیدررا فاطمه لحظه ای دریغ نداشت ترس از شعله ها وتیغ نداشت باز هم با خطابه تبیین کرد و حمایت زرهبر دین کرد دشمن آنروز عجیب غوغا کرد آتش حقد وکینه برپاکرد شعلۀ آتش از جفابر خواست خصم پروانکرد بی کم وکاست بی حیا دین خود فروخته بود زد لگد بردری که سوخته بود پشت آن در که فاطمه جا داشت نگرانی برای مولا داشت بین دیوار ودر قرار گرفت ضربت در ورا فشارگرفت بین دیوارو در فغان میکرد ناله از جور دشمنان میکرد صدمه خورد وخدا خدا می کرد فاطمه فضّه را صدا می کرد محسنش شد شهید واویلا در دل خون طپید واویلا هجمه آورده اند بر خانه پر شد از خصم صحن کاشانه حمله ور گشته اند سوی علی هتک حرمت شد از مقام ولی دسته ای که زدین حق رستند دست حیدر به ریسمان بستند مرتضی را چه بی امان بردند سوی مسجد کشان کشان بردند فاطمه تا به هوش آمده بود باز هم در خروش آمده بود گفت کی فضه ، کو امام من مایۀ فخر واحترام من فضّه اورا که با خبر بنمود پس عجولانه رو به کوچه نمود تا که در کوچه دید حیدررا علی آن نائب پیمبر را با دویدن گرفت دامانش تا حفاظت نماید از جانش کرد با قدرت آنچه باید کرد راه را بر ستمگران سد کرد آنهمه خصم ناتوان گشتند نا توان از زنی جوان گشتند ناگهان امر شد به ملعونین بزنیدش که تن شود خونین قنفذ این سو مغیره هم آنسو حمله آورده اند بر بانو حضرتش را چه مغرضانه زدند بر تن اطهرش نشانه زدند آن یکی با غلاف تیغش زد تازیانه دگر رفیقش زد پیکر فاطمه شده خونین با همان حال گشت نقش زمین صحنه را مرتضی علی، می دید از خجالت به خویش می پیچید فاطمه اوفتاده روی زمین مرتضی را کشانده اند از کین ظلم کردند با عنادو جفا سوی مسجد کشانده اندو را فاطمه باز چون به هوش آمد شد غضبناک ودر خروش آمد رو به مسجد نمود با تعجیل تا کند این وظیفه را تکمیل داد اخطار اهل طغیان را جمع حضّاروکفرکیشان را مرتضی را اگر رها نکنید ترک این فتنه وخطا نکنید با دل سوخته کنم نفرین که دهن واکند زقهر زمین تا دلم را خدا رضا سازد همه را بلعد وفنا سازد حرف زهرا هنوزجاری بود که خدا قدرتش عیان بنمود کنگره های مسجد نبوی جست از جا به حرمت علوی همه دیدند آن عنایت را اثری کوچک از شکایت را پس علی امر کرد بر سلمان که خودت را به فاطمه برسان وبگو تا رود سوی خانه من هم آیم بسوی کاشانه فاطمه لحظه ای درنگ نکرد صحبت از درد وپای لنگ نکرد امر مولای خود اطاعت کرد تابعیت هم از رهبروامامت کرد آری اینگونه بود دخت نبی که از آن پس نخفته بود شبی شده از صدمۀ درو دیوار دخت پیغمبر خدا بیمار او که در سر هوای تبیین داشت تن بیمار وقلب غمگین داشت گرچه زهرا دلش زغمها سوخت لیک این در س را به ما آموخت شیعه تبیین گراست واهل جهاد شیعه گر اینچنین نبود مباد "محسنی"فاطمی بمان همه دم تا نیاری به لطف فاطمه کم