eitaa logo
کانال مشترک،جناتیان و خدادادی
403 دنبال‌کننده
272 عکس
202 ویدیو
188 فایل
پند/ پدر/مادر/شهید/ و دهها مورد دیگر
مشاهده در ایتا
دانلود
Roze hazrat zahra.1.MP3
19.86M
◼️روضه حضرت زهرا(س) ◼️شب دوم 🎤دکتر کربلایی یوسف لاطف 🕌مسجدامام حسن عسگری(ع)آمل
Nohe hazrat zahra.1.MP3
2.81M
◼️نوحه حضرت زهرا(س) ◼️شب دوم 🎤دکتر کربلایی یوسف لاطف 🕌مسجدامام حسن عسگری(ع)آمل
Fatemiyeh_Aval1403_Shab2 (4).mp3
14.15M
🖋|هیزم هیزم آوردن 🎤                    🚩 مراسم اول_شب دوم 📆جمعه ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۳ ه ش
Fatemiyeh_Aval1403_Shab2 (7).mp3
9.98M
🖋| بنام نامی زهرا 🎤                    🚩 مراسم اول_شب دوم 📆جمعه ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۳ ه ش
Fatemiyeh_Aval1403_Shab2 (8).mp3
3.64M
🖋شور|برم الهی قربون نجف 🎤                    🚩 مراسم فاطمیه اول_شب دوم 📆جمعه ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۳ ه ش
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 876.mp3
10.88M
|⇦تو‌که بری علی میشه تنها...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه به نفس حاج رضا نادری
نوحه حضرت زهرامداح سنائی.mp3
2.59M
🤎 جانسوزحضرت زهرا س 😭😭😭 بانوای مداح اهل بیت ع🎧 🎤 خدادادی✍
"متن روضه و توسل به حضرت زهرا (س) *پیغمبر وارد خانه شد، دید حبیبۀ خدا فاطمه با یه دستش دستاس میگردونه، با یه دستش بچه اش رو بغل گرفته، صدا زد: عزیز دلم! دخترم! چرا به اسماء یا فضه نمیگی کمکت کنند، عرضه داشت: بابا! هر روز کارهای خونه رو ما تقسیم می کنیم، امروز نوبت نوبت منه، بی وفای است اگه بگم اونا کار کنند… هی پیغمبر نگاه کرد دستهای زهرا تاول زده در اثر آسیاب کردن گندم، دست دخترش رو گرفت آروم بوسید، خیلی گریه کرد آقا…. من میخوام امروز آروم آروم برات روضه بخونم،‌یا رسول الله! دست فاطمه رو یه خورده زخمی وخسته دیدی نتوستی جلوی خودت رو بگیری، گریه ات گرفت، کجایی ببینی نیمه های شب دست فاطمه برا قنوت بالا نمیاد؟… اما مادرِ من و شما غصه اش درد پهلو نیست، غمِ بازو نیست، صورتِ کبودش نیست، کشته شدن بچه اش نیست، میخوای بدونی دردِ فاطمه چیه؟* مرگ من از فشار در و دیوارِخانه نیست این غصه می‌کشد که غریب است شوهرم میمانم عاشقانه در این روزهای سخت باشی کنار من اگر این روزهای سخت حالا فقط به پیش تو بودن دلم خوش است در غربتم پس از پدر این روزهای سخت اجر رسالت است که دیگر برای ما حتی نمانده یک نفر این روزهای سخت زانو بغل نگیر عزیزم دلم گرفت ماتم نگیر اینقدر این روزهای سخت *علی جان! چرا زانوی غم بغل گرفتی؟…* بیرون که میروی دل من شور میزند این روزهای پر خطر، این روزهای سخت داری تو هم شبیه به من پیر میشوی نفرین روزگار بر این روزهای سخت *تو روضه بی بی خیلی باید مراقب شد، اگه بخوای روضۀ بی بی رو بخونی، تازه بعدِ در و دیوار شروع میشه، از همه ی عاشقا ونوکرا برای این بیت معذرت میخوام، صدا زد: علی جان!…* دستم شکسته، حیف به دردت نمیخورد بی فایده است این سپر این روزهای سخت *هرچه کردم نذارم ببرند تو رو مسجد، نشد، آخه اینقد غلاف به بازوم زدن… بچه ام رو کشتن فدا سرت، مجروح کردن فدا سرت، فقط تو اینجور زانو بغل نگیر https://eitaa.com/hajghasm705
🖤روضه ي کوتاه حضرت زهرا🖤 بيامهدي که مادرپشت درمانده بيامهدي که مادرفضه راخوانده بيامهدي که پهلويش شکسته که ميخه درب دستش راشکسته بيامهدي که دلهامان غمينه به يادمادري که درمدينه دله اولادزهراگشته چون زار شده زينب چندروزي پرستار الهي دختري درزندگاني نبيندداغه مادرجواني بيامهدي که دلهامان غمينه غم بي مادري خيلي حزينه بيامهدي رويم اندرمدينه زنيم برسر،کنيم ناله زسينه @ ➖➖➖➖➖ امام زمانم کي ميشه بياي باهم بريم مدينه.کي ميشه که ديگه نگيم مادرحرم نداره.نگيم قبرمادرمون بي نشونه. ان شاالله بياي وبرامادربي حرممون حرم بسازيم. آي گريه کناي روضه ي مادر.بلندبلندگريه کنيد.مدينه بچه هاي علي نتونستن شب تشييع جنازه ي مادربلندگريه کنن. صداي نالتوآزادکن.اون شب زينب نتونست بلندبگه واي مادرم.ولي من وشماميتونيم هم بلندگريه کنيم.هم بلندبگيم واي مادرم اوناييکه داغه مادرديدن بلندترميگن واي مادرم.چون طعم بي مادري روچشيدن.چون ديگه نميتونن سرشون روي زانوي مادربزارن.چون ديگه نميتونن بامادردردودل کنن مادرسنگ صبوره. مادربرابچه ها مرحم درده، ولي اين روزامادرمون حضرت زهراديگه خيلي سخت ميتونه کاراي خونه روانجام بده.چندروزيه که نتونسته موهاي زينبشوشونه بزنه آي مادرفداي پهلوي شکستت ،آي مادرقربون دله شکستت،مادراگه مريض باشه.همه ي افرادخانواده انگاري يه جورايي مريضن.الهي مادرمريضه توخونه نداشته باشي.اگرم داري الهي بتونه دستشوتکون بده.الهي بتونه ازاين پهلوبه اون پهلوبشه...الهي بتونه بچه هاشونوازش کنه ...اگه دلت شکسته دست جمع بريم کناربسترنيمه جون مادرمون زهرا.اگه مادرمريض بشه.من ميگم اگه بچه هابزرگ باشن ميتونن کاراي خونه روانجام بدن.ولي خدانکنه بچه هاقدونيم قدباشن بچه هاکناره بسترمادرن. هرکدوم بامادردردودل ميکنن،ولي دردودلاي زينب بابقيه فرق ميکنه ➖➖➖➖➖ 👇 @ مثل قديمادوست دارم دست بکشي روي سرم روسريموگره بزن بادست زخميت مادرم چطورپرستاريت کنم بندنميادخونابه هات پهلوبه پهلوکه ميشي امون نمي مونه برات واي مادرم واي مادرم واي مادرم يافاطمه به من بگواين وقت شب مادرچرابيداري باز چرامث ابربهار آروم آروم ميباري باز داداش حسن چي ديده که اينجوري گوشه گيرشده ازوقتي رفتيدتوکوچه انگاري خيلي پيرشده توي بهارزندگي مادرچراخزون شدي بااينکه هجده سالته شکستي قدکمون شدي بنددلم پاره شداز وقتي بهم کفن دادي چراواسه داداش حسين بهم يه پيرهن دادي اين کربلاکجاست مادر دائم براش ميزني زار وقتي ازش برام ميگي نداري آروم وقرار واي مادرم.واي مادرم واي مادرم. https://eitaa.com/hajghasm705
؛ السلام علیک یا فاطمه الزهرا.... پیغمبرفرمود: يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ اِبْنَتِي فَهُوَ فِي اَلْجَنَّةِمَعِي هرکی دخترم فاطمه رو دوست داشته باشه بامنِ پیغمبر توی بهشته.....وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَفِي اَلنَّارِ....... بعد فرمود: يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَيَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ.......محبت فاطمه صد جا بدرد میخوره......کجاست این صد جا؟.....أَيْسَرُ تِلْكَ اَلْمَوَاطِنِ.......آسونترینِ این صدجا........ اَلْمَوْتُ وَ اَلْقَبْرُ وَ اَلْمِيزَانُ وَ اَلْمَحْشَرُ وَ اَلصِّرَاطُ وَ اَلْمُحَاسَبَةُ.......آسونهاش ایناست....حالا سختهاش کجاست؟مانمیدونیم....... بحارالأنوار (جلد ۲۳ تا ۲۷) / ترجمه خسروی ;  ج ۵  ص ۹۵ فرمود رسول قُرَشی یا سلمان در دوستی فاطمه صد جاست امان در مردن و قبر و محشر و روز حساب در روز قیامت و صراط و میزان. پیغمبر فرمود لِلمُسلمِ عَلَى المسلمِ خَمس: يسلّم عليه إذا لقيه و يجيبه إذا دعاه و يعوّده إذا مرض و يتبع جنازته إذا مات و يحبّ له ما يحبّ لنفسه. مسلمان بر مسلمان پنج حق دارد وقتى ببيندش به او سلام كند و وقتى بخواندش بپذيرد و وقتى بيمار شد عيادتش كند و وقتى بميرد جنازه ‏اش را تشييع كند و هر چه براى خويش بخواهد براى او بخواهد. نهج الفصاحة ص۶۳۴، ح‏۲۲۷۲ مسلمونها! حالا بیایید بریم عیادت مادر ..... حال مادرم خرابه دیدن مریض ثوابه مادرم که مهربونه بخدا هنوز جوونه ولی قامتش کمونه وای اگه زنده نمونه چندگروه توی این مدت اومدن عیادت صدیقه طاهره........ یکیش زن‌های مدینه بودن.........یکیشون پرسید:بی بی جان کَیفَ اَصبَحتِ.......شب رو چجوری صبح کردی؟......... فرمود اَصبَحتُ بَینَ کَمَدٍ وَ كَربٍ....... بین دوتا غصه شب رو به صبح رسوندم........فَقدِ النّبی وَظُلمِ الوَصی...... یه ملاقات کننده عباس عموی پیغمبره...... یه گروه دیگه اومدن ملاقات.........اون دوتا ملعون....... برای دیدن تاثیر ضربه اش آمد کجا عیادت ضارب سر ترحم بود اما یه نفر رو خود بی بی فرستاد دنبالش........ صدازد علی جان..... دلم برا سلمان تنگ شده......دلم میخواد این روزها سلمان رو ببینم...........خوش بحالت سلمان! .........یه جوری زندگی کردی که صدیقه طاهره مشتاق بود تو رو ببینه......رفقا.....یه جوری زندگی کنیم که امام زمان مشتاق دیدن ما بشه...... امیرالمومنین فرمود یا سَلمان اِئتِ مَنزِلَ فاطمه بنت رسول الله......برو منزل فاطمه........فَاِنَّها إلَيكَ مُشتاقَةٌ...... سلمان اومد منزل صدیقه طاهره.......تا اومد بی بی ازش گله کرد......سلمان چرا به دیدن من نمیآیی؟.........بی بی جان از بعد اتفاقاتی که برای شما افتاده شب و روز کارم گریه ست....... عرض کرد بی بی جان حال شما چگونه است؟......... :سلمان! حالاکه ازحالم پرسیدی فقط اینو بهت بگم.....دوماهه این درد پهلو نمیذاره بخوابم...... سلمان میگه یهو صدای بی بی تغییر کرد......نفسش به شماره افتاد.....گویا قطعه آهن یا میخ توی سینه ش فرو رفته بود.......(انساب الاشراف ص۳۱۸). ۱- بیدار هستم تا سحر از درد ، سلمان در پشت در بد زد مرا نامرد ؛ سلمان ۲- تو شاهدی من هم کلام جبرئیلم زهرا کجا و عده ای ولِگرد، سلمان ۳- فهمید تا پشت درم ؛ لج کرد و هُل داد رد شد ز روی پیکرم خونسرد ؛ سلمان ۵- خیلی برای غربت حیدر دلم سوخت پیش همه دیدی؟ که گریه کرد سلمان!!! ۶- وقتی زمین می خورد پیشم زنده می شد آن خاطرات ِدستمالِ زرد سلمان ۷- حیدر زمین می خورد و قنفذ کیف می کرد از پا درآورده مرا این درد سلمان ۴- ممنون عموجان که عبا رویم کشیدی دادِ مرا مسمار ؛ درآورد ؛ سلمان شاعر: . وقتی داشتند امیرالمومنین رو کشان کشان از خونه بیرون میبردن .......فقط یه کار تونست انجام بده........اونم این بود.......فرمود سلمان عبای منو بکش روی فاطمه....... گریز عبای امام معصوم یکی دوجا به کمک اهلبیت اومده........یکیش همینجا..... یکیش هم کربلا....... اون لحظه ای که امام صدازد یا فِتیانَ بنی هاشم.....اِحمِلوا اَخاکُم اِلی الفُسطاط........ این عبا اونجاهم به کار اومد....... عبا رو پهن کرد.....بدن علی رو میان عبا گذاشتند.......... در واقعه‌ی آن دشت، آن دشت عَطَش آلود بَر پیکر شهزاده، تا شاه نظر بِنمود خم شد ز سر دوشش، برداشت عبا فرمود ای وای که تابوتت، عمری سر دوشم بود اما فقط اینجا بود که عبا به کار اومد؟..... نه والله....... یه جادیگه هم به حسین کمک کرد....... اون لحظه ای که تیر سه شعبه به گلوی شیرخواره ش نشسته بود...... یک بار امروز این عبا ما را کمک کرد حالا برایت کرده بابا سایبانش . علی جان..... اوعبا زیر تنش رفت توبر روی تنت اصغر من علی اکبرشدنت کشت مرا . . گیرم از چشم همه حلق تو را پوشاندم تیربیرون زده از زیر عبا را چه کنم... گروه اشعار و روضه حضرت زینب سلام الله علیها