eitaa logo
محمدصادق‌حاجی‌زاده
238 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
106 فایل
⚘🌱 ⚘تلاشی درجهت‌ نشر معارف‌ اسلام‌‌ ناب‌ محمدی واهل‌بیت پاکش⚘🌱⚘ صلوات الله علیهم‌‌اجمعین⚘🌱⚘ یا مولای‌ یاصاحب‌ الزمان‌ ادرکنی‌‌ ولا تهلکنی🌺🌱 اللهم‌عجل‌‌لولیک‌الفرج🌱🌺 ارتباط با ادمین: @Karbalaii69
مشاهده در ایتا
دانلود
متن دعای افتتاح.pdf
3.81M
🗂 فایل ؛ ✍️ امام زمان خطاب به شیعیان: «این دعا را در تمام شب‌های ماه رمضان بخوانید زیرا فرشتگان به آن گوش می‌دهند و برای خوانندهٔ آن طلب آمرزش می‌کنند» (صحیفه مهدیه بخش پنجم) 🌙 ویژهٔ ماه مبارک
دعای افتتاح از دومین نایب خاص امام زمان علیه السلام نقل شده یعنی محمد بن عثمان. بعضی از علما معتقدند چون ایشون نایب خاص امام زمان علیه السلام بوده،‌ حتما این دعا رو از امام زمان علیه السلام یاد گرفته. مضامین دعا هم به قدری آسمونیه که واقعا بعیده از غیرمعصوم صادر شده باشه. مرحوم سید بن طاووس در کتاب شریف «الاقبال بالاعمال الحسنه» این دعا رو این طور نقل می‌کنه که ابوعمرو محمد بن محمد بن نصر،‌ گفت: از احمد بن محمد بن عثمان بغدادی خواستم که دعاهایی رو که عموش یعنی محمد بن عثمان بن سعید عمری، در ماه مبارک رمضان می‌خونده برام بیاره. اون دفتری رو با جلد قرمز برام آورد و من دعاهای زیادی رو از روی اون نوشتم که از جملۀ اونها همین دعای افتتاح بود که نوشته بود: این دعا را در هر شب از ماه رمضان می‌خوانی که فرشته‌ها دعا را در این ماه می‌شنوند و برای صاحبش استغفار می‌کنند. (الإقبال بالأعمال الحسنة، ج‏1، ص 138)
علامه مجلسی در کتاب زاد المعاد نوشته: وَ رُوِيَ بِسَنَدٍ مُعْتَبَرٍ عَنْ صَاحِبِ الْأَمْرِ أَنَّهُ‏ كَتَبَ‏ لِشِيعَتِهِ‏ أَنْ‏ يَقْرَءُوا فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ لَيَالِي رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ، فَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ تَسْمَعُ دُعَاءَ هَذَا الشَّهْرِ وَ تَسْتَغْفِرُ لِصَاحِبِهِ. با سند معتبر روایت شده از امام زمان علیه السلام که ایشان برای شیعیانش نوشت که این دعا رو در هر شب از شب‌های ماه رمضان بخونند که فرشته دعای این ماه را می‌شنوند و برای صاحب دعا استغفار می‌کنند. (زاد المعاد، ص 86) مرحوم شیخ طوسی دعای افتتاح رو در تهذیب الاحکام که از کتب اربعۀ شیعه است آورده و یکی از دعاهایی که امام خمینی در ماه مبارک رمضان هر شب می‌خوندند، همین دعای افتتاح بوده.
با همین مقدمه کوتاه بریم سراغ دقت در برخی از مفاهیم دعای افتتاح در اوایل دعای افتتاح این عبارت رو می‌خونیم: اللّٰهُمَّ أَذِنْتَ لِى فِى دُعائِكَ وَمَسْأَلَتِكَ؛ خدایا تو به من اجازه دادی که صدات بزنم و ازت درخواست کنم. به ظاهر جملۀ‌ ساده و مفهومیه؛ اما یه نکتۀ خیلی عمیق و دقیق در این جمله وجود داره. دیدید وقتی با یک انسان بزرگی روبرو می‌شیم از این که باهاش حرف بزنیم یا ازش درخواستی بکنیم، یه احساس خاصی داریم؛ حس شرم،‌ ترس، خودکوچک‌بینی .... نمی‌دونم چه تعبیری به کار ببرم تا اون حس رو منتقل کنم؛ اما حتما متوجه می‌شید که چی می‌گم. اصلا پیش خودمون می‌گیم من کی هستم که بخوام با اون حرف بزنم یا ازش چیزی بخوام. تو این فراز انگار بنده داره به یه حقیقت بزرگ اشاره می‌کنه: خدایا! من می‌دونم که تو به قدری بزرگی و من به قدری حقیرم که هیچ نسبتی بین ما نیست که من بخوام هم‌صحبت با تو بشم و ازت درخواستی داشته باشم. ممنونتم که بهم اجازه دادی باهات حرف بزنم و درخواست‌هام رو با تو مطرح کنم.
امشب از خدا تشکر کنیم که اجازه داده باهاش حرف بزنیم. اجازه داده همه چیز رو باهاش در میون بذاریم. بهش برنمی‌خوره که از کمترین و پیش پا افتاده‌ترین نیازهامونم باهاش حرف بزنیم. اجازه داده باهاش درد دل کنیم. واقعا جای شکر داره. خدا به حضرت موسی علیه السلام می‌گه: يَا مُوسَى سَلْنِي كُلَّمَا تَحْتَاجُ إِلَيْهِ حَتَّى عَلَفَ شَاتِكَ وَ مِلْحَ‏ عَجِينِك‏ ای موسی هر چیزی رو که نیاز داری از من بخواه حتی علف گوسفند و نمک غذات رو. (عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 134)
یه مقدار جلوتر تو دعای افتتاح بنده به خدا عرض می‌کنه: فَكَمْ يَا إِلٰهِى مِنْ كُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَها، وَهُمُومٍ قَدْ كَشَفْتَها، وَعَثْرَةٍ قَدْ أَقَلْتَها، وَرَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَها، وَحَلْقَةِ بَلاءٍ قَدْ فَكَكْتَها. خدایا! چقدر غم و غصه داشتم که تو برطرفشون کردی، چه چیزهایی نگران و مضطربم می‌کرد که تو کنارشون زدی، چه قدر لغزیدم و تو بخشیدی و چقدر بلا من رو محاصره کرده بود که تو زنجیر محاصره‌شون رو شکستی. می‌دونید این دعا تو این فراز چی داره به ما یاد می‌ده؟ یه چیزی که ما بهش از نون شب محتاج‌تریم. این فراز داره به ما می‌گه حالا که اومدی در خونۀ خدا اول به خدا بگو که یادت هست چه لطف‌هایی در حقت کرده؟ فراموش نکردی که خدا قبل از این که بلاهایی رو از سرت دفع کرده و گره چه مشکلای کوری رو برات وا کرده.
بیاید امشب با هم یه تصمیم بگیریم. قبل از این که بخوایم به خدا بگیم چه بهمون بده، بهش بگیم چه بهمون دادی. قبل از این که به خدا بگیم چه بلایی را از سرمون دفع کنه، بهش بگیم چه بلاهایی رو از سرمون دفع کرده. خواهش می‌کنم همین الان این کار رو انجام بدید. مطمئن باشید که حال دلتون رو خوب می‌کنه. کاش تو دلتون هم این کار رو نکنید. یه گوشۀ‌ خلوتی پیدا کنید و با زمزمه این حرف‌ها رو با خدا بزنید.
شروع کردید؟ دارید با خدا حرف می‌زنید؟ دارید بهش می‌گید که چه لطف‌هایی در حقتون کرده؟ دارید بهش می گید که چه بلاهایی رو از سرتون دفع کرده؟ اگه می‌تونید با کسی از اطرافیانتون(همسرتون، فرزندتون،‌ پدر و مادرتون ...) در این باره حرف بزنید. خدا می‌دونه چقدر آماده‌تون می‌کنه برای مناجات با خدا! چرا معطل می‌کنید. شروع کنید دیگه.
مطمئن باشید که شیطون دوست نداره این اتفاق بیفته. چون اگه ما بریم سراغ لطف‌هایی که خدا در حقمون کرده، حس بندگی‌مون به شدت تقویت می‌شه. شیطون دوست نداره ما حس بندگی پیدا کنیم. این راهکاری رو که دعای افتتاح یادمون داده، تو دعاهای دیگه هم هست. یادتون نرفته که تو دعای کمیل به خدا چی می‌گیم: اللَّهُمَّ مَوْلَايَ كَمْ مِنْ قَبِيحٍ سَتَرْتَهُ وَ كَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلَاءِ أَقَلْتَهُ وَ كَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَيْتَهُ وَ كَمْ مِنْ مَكْرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ كَمْ‏ مِنْ‏ ثَنَاءٍ جَمِيلٍ‏ لَسْتُ أَهْلًا لَهُ نَشَرْتَه‏ خدای من! مولای من! چه بسیار زشتی‌هایی که از من پوشوندی و چه بلاهایی سنگینی رو که برام برطرف کردی و از چقدر لغزش حفظم کردی و چه امور ناخوشایندی که ازم دفع کردی و چه تعریف‌های زیبایی که من اهلش نبودم و تو اونا رو بین مردم نشر دادی.
امشب یه جور دیگه با خدا حرف بزنید به همین شیوه‌ای که اهل بیت علیهم السلام یاد دادند حرف بزنید. امشب تصمیم بگیرید به جای این که فقط از خدا چیزی بخواید، بهش بگید تو نخواسته به من دنیا دنیا نعمت دادی و دنیا دنیا بلا از سرم دفع کردی. این کار احساس ما رو به خدا و به دعا عوض می‌کنه. چقدر دوست دارم مطمئن بشم که همه همین حالا این کار رو شروع کردند. نذارید شیطون این کار مهم رو از یادمون ببره.
یکی از مشکلات بزرگ انسان که خدا بارها توی قرآنش اون رو گوشزد کرده اینه که لطف خدا به خودش رو فراموش می‌کنه؛ اونم خیلی زود. به این آیه دقت کنید: وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى‏ ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (یونس/12) هنگامى كه به انسان زيان (و ناراحتى) رسد، ما را (در هر حال:) در حالى كه به پهلو خوابيده، يا نشسته، يا ايستاده است، مى‌‏خواند؛ امّا هنگامى كه ناراحتى را از او برطرف ساختيم، چنان مى‌‏رود كه گويى هرگز ما را براى حل مشكلى كه به او رسيده بود، نخوانده است! اين گونه براى اسرافكاران، اعمالشان زينت داده شده است (كه زشتى اين عمل را درك نمى‌‏كنند)! چقدر این آیه دل آدم رو می‌لرزونه! وقتی سختی می‌رسه،‌ مشکل پیش می‌آد، تو هر حالی داد می‌زنیم و از خدا کمک می‌خوایم، وقتی خدا مشکلمون رو برطرف می‌کنه، از درخونۀ خدا می‌ریم، طوری می‌ریم که انگار نه انگار ما بودیم که لحظه‌ای از صدا زدن خدا غافل نمی‌شدیم. (مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى‏ ضُرٍّ مَسَّهُ)
«فَصِرتُ أَدعُوكَ آمِناً، وَأَسأَلُكَ مُستَأنِساً لَاخائِفاً وَلَا وَجِلاً، مُدِلّاً عَلَيكَ فِيما قَصَدتُ فِيهِ إِلَيكَ» _ خب، بندۀ من!‌ دیدی بخشیدمت و به خودت اجازه دادی ازم چیزایی رو بخوای که لایقش نیستی. بعدش چی شد؟ _ خدایا! وقتی دیدم تو با من این طوری برخورد کردی، احساس امنیتی کردم که با خیال آسوده، بدون این که نگران گناهانی که کردم باشم، اومدم و صدات کردم: فَصِرْتُ أَدْعُوكَ آمِناً من سابقۀ خوبی ندارم؛ اما راحت می‌ام و درخواستم رو با حالتی بیان می‌کنم که انگار عمریه باهات انس دارم (مُسْتَأْنِساً)، با این که مجرمم و تو حاکم؛ اما می‌ام ازت درخواست می‌کنم بدون این که بترسم و بلرزم: (لَاخائِفاً وَلَا وَجِلاً)