حال ____دل
چقدر دلمون تنگ غروبای طلائیهست اونجاییکهحتاغروبخورشیدهمرنگطلا وخونمیداد. جاییکهگوشیامونم
اینجا هرکسی یه جور با شهدا خلوت میکرد 🥀
یکی با قلم
یکی با اشک
یکی با سکوت معنادار😔🕊
#راهیان_نور
#طلائیه
#بینشون
#حال_دل
@halle_dell
حال ____دل
#یاصاحبالزمانعج🌹 دردی حواله کن که بفهمم چه میکشی؟💔 بی فایده ست نالهی آقا بیا فقط😭🥀 #بهوقتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن کسیکه قامتش رعنا بود
شاه مـا مسیحیان عیسی بود
همه عمرو زندگیش معما بود
گفت درگهواره سخن عیسی بود
اوک ه جسمش زنور آسمانی بود
آفریدش خدا زنور عیسی بود
سالروز ولادت حضرت عیسی علیهالسلام را به همه دوستان مسیحی تبریک و شاد باش عرض میکنیم🕊😍🎈
#میلاد_مسیح
#حال_دل
@halle_dell
#یادمون_باشه
هروقت حس کردیم، در کنترل واکنشها و رفتارمون، اختیار چندانی نداریم، و عکسالعملهامون، در شأن ما نیستند، یا رویِ اونها تسلط نداریم ؛
یعنی؛ تسلّطمون بر نَفْسمون رو از دست دادیم.
در این مواقع حتماً ؛
۱ـ ورودیهای نَفْس رو چک کنید؛
آیا دیدنیها، شنیدنیها، و بوئیدنیها، خیالاتِ شما آلوده نیستند؟
ورودیهای آلوده، خروجیهای آلوده در پی دارند.
۲ـ خوردنیهایتان شبههناک یا .... نیستند؟
لقمهای که حلال و طیب نیست، نَفْس را، افسارگسیخته میکند!
۳ ـ غذای روحتان (معارف خودشناسی، ارتباط با خدا و اهل بیت علیهمالسلام و ... ) را بموقع صرف کردهاید، تا انرژی کافی برای خروجیهای پاک داشته باشید؟
۵ـ شاید هم، کمبود یکی از ویتامینها، و مواد ضروری جسم، آرامش و کنترلِ نفس شما را مختل کرده باشد...
#یادمون_باشه مراقب خودمون بیشتر باشیم.
#تلنگر
#خودسازی
#حال_دل
@halle_dell
انتشار نامه تکاندهنده شهید سلیمانی به فرزندش؛ هرگز نمیخواستم نظامی شوم
*دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین.*
شهید قاسم سلیمانی در نامهی خود به فرزندش که برای نخستین بار منتشر شده است از چگونگی انتخاب شغل خود میگوید.
متن نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش
«بسم الله الرحمن الرحیم
آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضیام. در این سفر برای تو می نویسم تا در دلتنگیهای بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید.
هر بار که ســفر را آغاز میکنم احساس می کنم دیگر نمی بینمتان. بارها در طول مســیر چهرههای پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کردهام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریختهام. دلتنگتان شدهام، به خدا ســپردمتان. اگر چه کمتر فرصت ابراز محبت یافتهام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم هرگز دیدهای کسی جلوی آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق میافتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هر چه در این عالم فکر می کنم و کردهام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی توانم و این به دلیل علاقهی من به نظامیگری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما.
*من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند.*
یکی تجارت می کند کسی دیگر زراعت می کند و میلیونها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است.
من دیدم چه راهی را می بایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و *از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است انتهای آنها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست.*
دیدم من موقتم و همه موقت هستند.
چند روزی می مانند و می روند. بعضیها چند سال برخیها ده سال اما کمتر کسی به یک صد سال می رسد.
اما همه می روند و همه موقتند.
*دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین.*
اما آنها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد.
فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهماید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همهی وجودم را درد فرا میگیرد.
اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعلههای آتش می بینم.
اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می ریزد.
اما دیدم چگونه می توانم حلال این خوف و نگرانیهایم باشم.
دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست.
این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست.
وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرضهای صعبالعلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنــم؛ هرگز نمی خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمیآمد.
من کلمهی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم.
لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گندهگویی است و بار خورجین را سنگین می کند.
عزیزم از خدا خواستم همهی شریانهای وجودم را و همهی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفتهام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن.
خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعهی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه...
بلکه برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچهبهسینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم.
عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا د
یگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند.
دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است.
پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید.
بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا ماندهام.
دخترم خیلی خستهام. سی سال است که نخوابیدهام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بیپناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم.
والسلام علیکم و رحمت الله»
#حاج_قاسم
#تلنگر
#حال_دل
@halle_dell
#خودمونیم
*انقدرۍ ڪھ تلاش برا خراب ڪردن
بقیـھ مـےڪنیم ،
تلاش واسـھ بھتر شدن خودمون
میڪردین بـھ یِ جـایۍ رسیده بودیم!*
#التماسدعاۍآدمشدن😐👌
#تلنگر
#خودسازی
#حال_دل
@halle_dell
حال ____دل
یگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من د
باید اصلاً شهید میشد او
تا به مردانگی مثل باشد
و همیشه برای قاسمها
مرگ شیرینتر از عسل باشد😔👌🥀
#حاج_قاسم
#دلتنگی
#حال_دل
@halle_dell
قدمگاه شهیدان است این شهر✨
🔰تشییع شهدای تازه تفحص شده ۸ سال دفاع مقدس ۷ لغایت ۱۶ دی ماه سراسر استان اصفهان
🔅تشییع شهدا در شهر اصفهان ۱۶ دی ماه مصادف با شهادت حضرت زهرا (س)
📍از ساعت ۹ صبح از میدان بزرگمهر به سمت گلستان شهدا اصفهان
#اصفهان_شهر_شهدا🥀😔
#شهادتکجاییکمآوردهام🕊
#حال_دل
@halle_dell
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
💥 روزی که بهشت برای بعضی از بهشتیها، جهنـّــم میشه!
#من_و_خانواده_آسمانی
#ما_و_امام_زمان علیهالسلام
#استاد_شجاعی
#بهوقتانتظار
#حال_دل
@halle_dell
حال ____دل
#استوری 💥 روزی که بهشت برای بعضی از بهشتیها، جهنـّــم میشه! #من_و_خانواده_آسمانی #ما_و_امام_زمان
•﷽•
کاشدرنافلهاتناممراهمببری
کهدعایتوکجاعبدگنهکارکجا💔؟!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بهوقتانتظار🥀
#حال_دل
@halle_dell
حال ____دل
#سلطان_قلب_زاره_من😔
منتشنہیڪلحظہتماشاےتوهستم
افسوسڪہیڪلحظہتماشاےتو
رویاست..!😔🕊
#عزیزم_حسین
#بهوقتدلتنگی🥀
#حال_دل
@halle_dell
#بسم_الله
【 وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا 】
تجسس نڪنید و غیبت یڪدیگـر روا مدارید...😣
#سوره_حجرات_آیه۱۲
#آیههای_نور
#تلنگر
#خودسازی
#حال_دل
@halle_dell
حال ____دل
#بسم_الله 【 وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا 】 تجسس نڪنید و غیبت یڪدیگـر روا مدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔 من چیکار کنم غیبت نکنم؟ چیکار کنم نمازم به تاخیر نیفته؟ چیکار کنم گناه نکنم؟
👈🏻 این سوالها غلطه!
🔻یه سوال دیگهای رو باید هر شب از خودت بپرسی ...👌
#استاد_پناهیان
#تلنگر
#خودسازی
#حال_دل
@halle_dell
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
مشکلات، منو مُچاله کرده ...😔
صبرم تموم شده !
چکــار کنـــــم؟ 🤔
#استاد_شجاعی
#تلنگر
#خودسازی
#حال_دل
@halle_dell